♨️آثار #ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله»
🔸 رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
«ذکر ⟨لاحول و لاقوه الا بالله⟩ نود و نه درد را شفا می دهد که ساده ترین آنها اندوه است.»
در شب معراج ابراهیم خلیل بر من گذر کرد و گفت :
به امتت امر کن در بهشت ، بسیار درخت نشاء نمایید که زمینش وسیع و خاکش پاک است. گفتم «نشاء بهشت» چیست؟
پاسخ داد : ذکر لاحول و لاقوه الا بالله
🔸 امام صادق علیه السلام نیز فرمودند :
هر گاه از قدرتمند یا چیز دیگری ناراحت و اندوهناک شدید ، ذکر «لاحول و لا قوه الا بالله» را زیاد تکرار کنید ، زیرا این ذکر کلید گشایش هر گونه گرفتاری و ناراحتی است و گنجی است از «گنجهای بهشت.»
🔻@range_khodaa🔻
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نتایج دنیوی و اخروی خدمت به #امامزمان(عج)
🎙 حجتالاسلام شیخ جعفرناصری
🔻@range_khodaa🔻
🔅 #پندانه
✍ برای مبارزه با مشکلات، از قبل خودت را آماده کن
🔹مردی بود که زمینهای زراعی بزرگی داشت و بهتنهایی نمیتوانست کارهای مزرعه را انجام دهد.
🔸تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیهای بدهد. چون محل مزرعه در منطقهای بود که طوفانهای زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد افراد زیادی مایل به کار در آنجا نبودند.
🔹سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعهدار آمد.
🔸مزرعهدار از او پرسید:
آیا تاکنون دستیار یک مزرعهدار بودهای؟
🔹مرد جواب داد:
من میتوانم موقع وزیدن باد بخوابم.
🔸بهرغم پاسخ عجیب مرد، چون مزرعهدار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.
🔹مرد بهخوبی در مزرعه کار میکرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام میداد و مزرعهدار از او راضی بود.
🔸سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش میرسید.
🔹مزرعهدار از خواب پرید و فریاد کشید:
طوفان در راه است.
🔸فورا بهسراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت:
بلندشو، طوفان میآید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.
🔹مرد همان طور که در خواب بود گفت:
نه ارباب، من که به شما گفته بودم وقتی باد میوزد من میخوابم.
🔸مزرعهدار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند. سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.
🔹با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پوشیده شده است. گاوها در اصطبل و مرغها در مرغدانی هستند. پشت همه درها محکم شده است و وسایل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
🔸مزرعهدار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته، بنابراین حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد.
🔹وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.
🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 خدا ارزان میخرد!!!
#استاد_عالی
🔻@range_khodaa🔻
🌼بزرگترین مصیبت
✍آیت الله مظاهری: بزرگترین مصیبت برای انسان این است که از مناجات با خدای خویش #لذت نبرد. حضرت موسی علیه السلام برای مناجات با خدا میرفت، یک بیادبی به او گفت: از طرف من به خدا بگو: چقدر گناه کنم و تو کیفر نکنی؟! حضرت موسی علیه السلام رفت، مناجات کرد و قصد بازگشت داشت که از سوی خدای متعال خطاب آمد: چرا پیام بندهام را نمیرسانی؟ گفت: خدایا تو میدانی او چه گفت. خداوند فرمود: به او بگو بالاترین بلا را بر تو نازل کردهام و تو نمیفهمی! بلا و کیفر تو این است که از مناجات با من لذت نمیبری و توجه به این مصیبت نداری.
📚 از کتاب « ارتباط عاطفی با خداوند»
🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از گروه سرود مهاد قم 🎙
13.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🏳️ #پویش_علی_مولای
🚩 #غدیر_باید_جهانی_شود
🔸 روز شمار عید بزرگ غدیر
📆 ۱۳ روز تا عید غدیر
خطیب ارجمند
حجتالاسلام سید رضا محبوبی
#نشر_حداکثری
به کانال 🚩پویش علی مولای🚩 بپیوندید
https://eitaa.com/ali_molay_ir
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه دوم : مطلع الفجر ( ۱ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸مدتي از عزل بنی
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه سوم: مطلع الفجر : ( ۲ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸بالاخره روز موعود فرا رسيد. با هجوم وسيع بچه ها از محورهاي مختلف، بسياري از مناطق مهم و استراتژيك نظير تنگه حاجيان وگورك، منطقه برآفتاب، ارتفاعات سرتتان، چرميان، ديزه كش، فريدون هوشيار و قسمتهائي از ارتفاعات شياكوه و همه روستاهاي دشت گيلان آزاد شد.
در جبهه مياني با تصرف چندين تپه و رودخانه، نيروها به سمت تپه هاي انار حركت كردند. دشمن ديوان هوار آتش ميريخت.
بعضي از گردا نها با عبور از تپه ها، به ارتفاعات شياكوه رسيدند. حتي بالاي ارتفاعات رفته بودند. دشمن ميدانست كه از دست دادن شياكوه يعني از دست دادن شهر خانقين عراق، براي همين نيروي زيادي را به سمت ارتفاعات و به منطقه درگيري وارد كرد.
🔸نيمه هاي شب بيسيم اعلام كرد: حسن بالاش و جمال تاجيك به همراه نيروهايشان از جبهه مياني به شياكوه رسيده اند و تقاضاي كمك كرده اند.
لحظاتي بعد ابراهيم تماس گرفت و گفت: همه ارتفاعات انار آزاد شده، فقط يكي از تپه ها كه موقعيت مهمي دارد شديداً مقاومت ميكند، ما هم نيروي زيادي نداريم. به ابراهيم گفتم: تا قبل از صبح با نيروي كمكي به شما ملحق ميشوم. شما با فرماندهان ارتش هماهنگ كنيد و هر طور شده آن تپه را هم آزاد كنيد. همراه يك گردان نيروی کمکی به سمت جبهه مياني حركت كرديم.
🔸در راه از فرماندهي سپاه گفتند: دشمن از پاتك به بستان منصرف شده، اما بسياري از نيروهاي خودش را به جبهه شما منتقل كرده. شما مقاومت كنيد كه انشاءالله سپاه مريوان به فرماندهي حاج احمد متوسليان عمليات بعدي را به زودي آغاز ميكند. در ضمن از هماهنگي خوب بچه هاي ارتش و سپاه تشكر كردند و گفتند: طبق اخبار بدست آمده تلفات عراق در محور عملياتي شما بسيار سنگين بوده. فرماندهي ارتش عراق دستور داده كه نيروهاي احتياط به اين منطقه فرستاده شوند.
هوا در حال روشن شدن بود. در راه نماز صبح را خوانديم. هنوز به منطقه انار نرسيده بوديم كه خبر شهادت غلامعلي پيچك در جبهه گيلانغرب همه ما را متأسف كرد.
به محض رسيدن به ارتفاعات انار، يكي از بچه ها با لهجه مشهدي به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داري ابراهيم رو زدن!!
🔸بدنم يكدفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم وگفتم: چي شده؟!
جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم.
رنگم پريد. سرم داغ شد. ناخودآگاه به سمت سنگرهاي مقابل دويدم.
در راه تمام خاطراتي كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور م يشد، وارد سنگر امدادگرشدم و بالاي سرش آمدم.
گلوله اي به عضلات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادي از او می رفت.
🔸جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چي شده؟!
با كمي مكث گفت: نميدونم چي بگم. گفتم: يعني چي؟!
جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم. عراق يها شديداً مقاومت ميكردند. نيروي زيادي روي تپه و اطراف آن داشتند. هر طرحي داديم به نتيجه نرسيد.
نزديك اذان صبح بود و بايد كاري ميكرديم، اما نميدانستيم چه كاري بهتره.
يكدفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقيها حركت كرد و بعد روي تخته سنگي به سمت قبله ايستاد!
🔸با صداي بلند شروع به گفتن اذان صبح كرد! ما هر چه داد ميزديم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقيها تو رو ميزنن، فايده نداشت.
تقريباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صداي تيراندازي عراقيها قطع شده! ولي همان موقع يك گلوله شليك شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما هم آورديمش عقب!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🔻@range_khodaa🔻
🌼صبح آمده دفتر اين زندگى را باز کن
🌸زيستن را با سلام تازه اى آغاز کن
🌼گل بخند و گل شنو در گلشن اين بوستان
🌸زندگی را با عشق تازه ای آغازکن...
🍃💐سلام صبح بخیر💐🍃
🔻@range_khodaa🔻
🛑 امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) :
✍🏼 آنكه خردمند است، از خواب غفلت بيدار مى شود و براى سفر آخرت مهيّا مى گردد و [با پرهیز از گناه و انجام اعمال صالح] خانه هميشگى خود را آباد مى كند.
📚 غررالحكم حدیث ۸۹۱۸
🔻@range_khodaa🔻
🔅 #پندانه
✍ از «بیامکانی» بهعنوان نقطه قوت استفاده کن
🔹کودکی 10ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد.
🔸پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد!
🔹استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد میتواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند.
🔸در طول 6 ماه استاد فقط روی بدنسازی کودک کار کرد و در عوض این 6 ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد.
🔹بعد از 6 ماه خبر رسید که یک ماه بعد، مسابقات محلی در شهر برگزار میشود.
🔸استاد به کودک فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.
🔹سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!
🔸سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یکدست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و بهعنوان قهرمان سراسری انتخاب شود.
🔹وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد راز پیروزیاش را پرسید.
🔸استاد گفت:
دلیل پیروزی تو این بود؛ اول اینکه به همان یک فن بهخوبی مسلط بودی؛ دوم، تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناختهشده برای مقابله با این فن، گرفتن دست چپ حریف بود که تو نداشتی!
🔹یاد بگیر که در زندگی از نقاط ضعف خود بهعنوان نقاط قوتت استفاده کنی و به دید فرصت به آنها نگاه کنی.
🔸راز موفقیت در زندگی داشتن امکانات نیست، بلکه استفاده از «بیامکانی» بهعنوان نقطه قوت است.
🔻@range_khodaa🔻
4_6019463834337544895.mp3
3.66M
🎙حجت الاسلام #عالی
🔹معنای حقیقی برکت
🔻@range_khodaa🔻