eitaa logo
رنگارنگ 🌸
1.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
6هزار ویدیو
7 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه قشرها مختلف.. داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث و پیامهای آموزنده و کلیپ های کوتاه و بلند.. کپی برداری آزاد..
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشید سپهر رهبری پیدا شد احیا گر فقه جعفری پیدا شد تبریک به مهدی عج که به عالم امشب رخسار امام عسکری پیدا شد . . . (ع)🌺 🌺 @ranggarang
مداحی آنلاین - با کریمان فقط تعالی است - حاج منصور ارضی.mp3
6.9M
🌺 (ع) 💐با کریمان فقط تعالی است 💐راه پرواز ایده آلی است 🎙حاج 👏 👌بسیار دلنشین @ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝لب غنچه‌ها خندونه ... 🎙مولودی خوانی قدیمی و زیبای حاج محمدرضا طاهری بمناسبت ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه السلام 📎 @ranggarang
✍️ ✅روش با مردم 👈قال العسکری علیه السلام : فی تفسیر قوله تعالی «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا»قالَ: قُولُوا لِلنّاسِ کُلِّهُمْ حُسْنا مُؤْمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، اَمَّا الْمُؤْمِنونَ فَیَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ اَمَّا الْمُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلیَ الاْیمانِ. فَاِنِ اسْتَتَرَ مِنْ ذلِکَ بِکفِّ شُرورِهمْ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ اِخْوانِهِ الْمُؤْمِنینَ؛ 🍃حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر آیه 183 سوره مبارکه بقره که خدا می فرماید : 🌸«وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» ▫️«با مردم، به زبان خوش سخن بگویید»، فرمودند: یعنی ⤵️ 🔸با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگویید. 🔵مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان می دهد 🔹 و با مخالفان، با مدارا سخن می گوید تا به ایمان، جذب شوند 🔸و حتّی اگر نشدند، با این رفتار، از بدی های آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پیشگیری کرده است. 📚مستدرک الوسائل، ج 12، ص 261. مبارک @ranggarang
✍️ 👈مرگ چهار دختر يكى از اهالى كوفه كه معروف به احمد بن صالح بود حكايت كند: من داراى چهار دختر بودم و نسبت به مخارج و هزينه زندگى آن ها سخت در مضيقه بودم و توان تمين مايحتاج آن ها را نيز نداشتم . در سال 259 عازم شهر سامراء گشتم و چون به سامراء رسيدم ، به منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شدم تا شايد توسّط آن حضرت ، كمكى بشوم و بتوانم با كمك حضرت لباس و آذوقه اى براى آن ها تهيّه كنم . همين كه وارد منزل حضرت شدم ، بدون آن كه سخنى بگويم ، به من خطاب نمود و فرمود: اى اءحمد! دخترانت در چه وضعيّتى هستند؟ عرض كردم : در خير و خوبى و سلامتى . امام عليه السلام فرمود: يكى از آن ها كه آمنه نام دارد، همين امروز از دار دنيا رفت ، و آن ديگرى كه به نام سكينه است فردا مى ميرد، و دوتاى ديگر آن ها - يعنى ؛ خديجه و فاطمه - در اوّلين روز همين ماهى كه در پيش است از دنيا مى روند. و چون با شنيدن اين خبر گريان شدم ، امام عليه السلام اظهار داشت : براى چه گريه مى كنى ؟ آيا براى دلسوزى و غم مرگ آن ها گريان شدى ؟ و يا براى آن كه در كنار آن ها نيستى و نمى توانى آن ها را كفن و دفن نمائى ، اين چنين گريه مى كنى ؟ عرض كردم : هنگامى كه از نزد آن ها آمدم هيچ گونه خرجى و لباس و خوراك نداشتند. حضرت فرمود: بلند شو، ناراحت نباش ، من به وكيل خود - عثمان بن سعيد - گفته ام : مقدارى پول براى تجهيز كفن و دفن آن ها بفرستد و چون هزينه خاك سپارى آن ها انجام گرديد، هنوز ته كيسه ، مبلغ سه هزار درهم باقى مى ماند و اين همان مقدارى است كه تو براى درخواست آن آمده اى . گفتم : اى سرورم ! قصد داشتم مبلغ سه هزار درهم از شما تقاضا كنم براى جهيزيّه و ازدواج آن ها؛ وليكن شما آن را هزينه رفتن به خانه آخرتشان قرار دادى . به هر حال مدّتى در سامراء ماندم تا اوّلين روز ماه فرا رسيد و دو مرتبه خدمت حضرت رسيدم ، همين كه در محضر ايشان نشستم ، فرمود: اى احمد بن صالح ، خداوند تو را در مرگ چهار دخترت صبر و سلامتى دهد، ديگر صلاح نيست اينجا بمانى ، حركت كن و به سمت كوفه روانه شو. پس حركت كردم و چون به كوفه رسيدم ، دريافتم كه تمام غيب گوئى هاى حضرت ، صحّت داشت و مقدار سه هزار درهم در كيسه ، براى من باقى مانده بود كه آن ها را بين فقراء و مستمندان تقسيم كردم إحقاق الحقّ: ج 19، ص 620، @ranggarang
💠 🔸سخنانى تكان دهنده در كودكى بسيارى از تاريخ ‌نويسان آورده اند: روزى يكى از بزرگان شهر سامراء به نام بهلول از محلّى عبور مى كرد، بچّه هائى را ديد كه مشغول بازى هستند. و حضرت ابومحمّد حسن بن علىّ عسكرى عليه السلام را ديد - در حالى كه كودكى خردسال بود - كنارى ايستاده و گريه مى كند. بهلول گمان كرد كه چون اين كودك ، اسباب بازى ندارد، نگاه به بچّه ها مى نمايد و با حسرت گريه مى كند؛ به همين جهت جلو آمد و اظهار داشت : اى فرزندم ! ناراحت مباش و گريه نكن ، من هر نوع اسباب بازى كه بخواهى ، برايت تهيّه مى كنم . حضرت در همان موقعيّت و با همان زبان كودكى لب به سخن گشود و بهلول را مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اى كم عقل ! مگر ما انسان ها براى سرگرمى و بازى آفريده شده ايم ، كه با من اين چنين سخن مى گوئى . بهلول سؤال كرد: پس براى چه چيزهائى آفريده شده ايم ؟ حضرت عليه السلام در پاسخ به او فرمود: ما بندگان خدا، براى فراگيرى دانش و معرفت و سپس عبادت و ستايش پروردگار متعال آفريده شده ايم . بهلول گفت : اين مطلب را از كجا و چگونه آموخته اى ؟! و آيا براى اثبات آن دليلى دارى ؟ حضرت فرمود: از خداوند سبحان و از گفتار حكيمانه او آموخته ام ، آن جائى كه (در سوره مؤمنون : آيه 115) مى فرمايد: أفَحَسِبْتُمْ أنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أنَّكُمْ إلَيْنا لا تُرْجَعُونَ. يعنى ؛ آيا شما انسان ها گمان كرده ايد كه شما را بيهوده و بدون هدف آفريده ام ، و نيز گمان مى كنيد براى بررسى اعمال و گفتار به سوى ما بازگشت نمى كنيد!؟. سپس بهلول با آن موقعيّت و شخصيّتى كه داشت از آن كودك عظيم القدر تقاضاى موعظه و نصيحت نمود. حضرت در ابتداء چند شعرى حكمت آميز را سرود؛ و بعد از آن بهلول را مخاطب خود قرار داد و فرمود: اى بهلول ! عاقل باش ، من در كنار مادرم بودم ، او را ديدم كه مى خواست براى پختن غذا چند قطعه هيزم ضخيم را زير اُجاق روشن كند؛ ولى آن ها روشن نمى شد تا آن كه مقدارى هيزم باريك و كوچك را روشن كرد و سپس آن هيزم هاى بزرگ و ضخيم به وسيله آن ها روشن گرديد. و گريه من از اين جهت است كه مبادا ما جزئى از آن هيزم هاى كوچك و ريز دوزخيان قرار گيريم . با بيان چنين مطالبى ، بهلول ساكت ماند و ديگر حرفى نزد. 📚إحقاق الحقّ: ج 19، ص 620، @ranggarang