فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁شب بخیر یعنی
💫سپردن خود به خدا
🍁و آرامش در نگاه خدا
🍁یعنی سیراب شدن در
💫دستان و آغـوش پُرمهر خُـدا
🍁شب بخیر یعنی
💫شڪوفایی روزت سرشار
🍁از عشـق به خُـدا
🍂خدایا کودکان مظلوم وبی خانمان فلسطین ومردم بی پناهش را پناه باش...
🍂خدایا مظلومان بی پناه عالم را در پناه خودت حفظ بفرما
شبتون آرام و در پناه خدا🍁
🍂التماس دعا
#شبتون_بخیر_
@ranggarang
بِسمِاللّٰهالرَحمـٰنالرَحیـم
🌸صبح لبخند خداست
که درخشان تر از پرتوهای
طلایی خورشید میتابد
وقلب تورا آرام و مصفا میکند
برخیز وحضور صبح را
حس کن که لبخند خدا
به نوازشهای خواب
خوش صبح میارزد...
#سلام_صبحتون_بخیر_
@ranggarang
من آمده ام حضرتِ خورشید سلام
در محضرِ تو ای گلِ توحید سلام
لبخند ضریحِ تو مرا درمان است
با حالِ خراب و پُر ز امید سلام
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله❤️
#صبحم_بنامتان_ارباب_
@ranggarang
#سلام_امام_زمانم💚
اے آنڪہ عزیزے و مرا جانے و جانان
صد یوسف مصرے ز غمٺ،سر بہ بیابان
اے ڪاش بیایے و بگویند ڪہ آمد
بر مصر وجود من قحطے زده،باران
#اللمعجللولیکالفرج
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که تنهایی و غربت و آوارگی امام زمان(عج) جان و دلش را به آتش می کشد این شخص با کسی که این تنهایی را می فهمد ولی هیچ قدمی برای رهایی امام زمان(عج) خویش از پس پرده غیبت انجام نمی دهد. فرسنگها فاصله خواهد داشت
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#امید_دل_زهرا
@ranggarang
🌷 فرق زاهد و عابد با عارف 🌷
حکیم ابن سینا در نمط نهم اشارات خود، تعریف عارف را چنین میگوید:
آنکه از تنعم دنیا، رو گرداندهاست «زاهد» نامیده میشود.
آنکه بر انجام عبادات از قبیل نماز و روزه و غیره مواظبت دارد به نام «عابد» خوانده میشود؛
و آنکه ضمیر خود را از توجه به غیر حق باز داشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان بتابد به نام «عارف» شناخته میشود.
البته گاهی دوتا از این عناوین یا هر سه در یک نفر جمع میشود. عارف شناساننده است.
@ranggarang
امیرالمومنین امام على عليه السلام:
لا تَجعَلْ عِرضَكَ غَرَضا لِنِبالِ القَولِ
آبروى خود را هدف تيرهاى سخنان[مردم] قرار مده
📚 از نامه 69 نهج البلاغه
@ranggarang
#شاید_تلنگر
از شیطان پرسیدن:
چی میزنی؟
_ تیر 🏹
به کجا میزنی؟
_ قلب و روح آدما 🎯
چه جوری؟
_ وقتی داره میره بیرون و روسری میپوشه، میگم یکم عقب تر🚶🏻♂🕳
_وقتی داره #نماز میخونه، میگم یکم تندتر 💔
_ وقتی داره آرایش میکنه، میگم یکم بیشتر🕳
_وقتی داره لباس انتخاب میکنه، میگم یکم چسبون تر ...
_ وقتی داره به کسی نگاه بد میکنه
میگم یکم دقیق تر🖐🏽
_ وقتی داره تو مکانی که شلوغه میخنده، میگم یکم بلندتر🔐
_ وقتی داره قرآن میخونه، میگم یکم زودتر❌
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 راه مشاهده ملکوت
🎙استادمسعودعـــالے
#امام_زمان
@ranggarang
⭕️ به هر قیمتی باید شب زود بخوابیم و زندگی را از سحر شروع کنیم.
استاد آیتالله میرباقری:
◀️ اصلاح سبک خواب و بیداری، محور تغییر الگوی خوراک و پوشاک و الگوهای دیگر است.
🔹امروز سبک خواب ما غلط است. باید به هر قیمت، ابتدای شب بخوابیم و سحر بیدار شویم.
✔️بیداری سحر خیلی پرخاصیت است. زندگی را باید از سحر آغاز کنیم نه از طلوع آفتاب.
@ranggarang
💠چهارده حدیث زیبا به نقل از چهارده نور پاک (علیهم افضل صلوات اللّه)💠
💎نبی مکرّم اسلام (ص):
راستگويى مايه آرامش و دروغگويى مايه تشويش است.
📗نهج الفصاحه٬ح۱۸۶۴
💎حضرت فاطمه زهرا (س):
خداوند نماز را به منظور دور كردن انسان از كِبر واجب فرمود.
📗بحارالانوار٬ج۱۹ ٬ص۲۰۹
💎امیرالمؤمنین علی (ع):
خرسند بودن به كفاف، منجرّ به عفاف (عفّت از مال حرام) مىشود.
📗غررالحکم٬ح۱۵۱۲
💎امام حسن مجتبیٰ (ع):
بخشيدن پيش از طلب كردن [كسى] از بزرگترين سرورىهاست.
📗بحارالانوار٬ج۷ ٬ص۱۱۳
💎امام حسین (ع):
عقل، جز با پيروى از حق كامل نمىشود.
📗اعلام الدّین٬ ص۲۹۸
💎امام زینالعابدین (ع):
هـمانا قـبر بـاغى از باغـهاى بهشـت يا گودالى از گودالهاى جهنم است.
📗بحارالانوار٬ج۶ ٬ص۲۱۴
💎امام محمد باقر (ع):
زكات دانش، آموختن آن به بندگان خدا است.
📗الکافی٬ ج۱ ٬ص۴۱
💎امام جعفر صادق (ع):
محبوبترين برادرم كسى است كه عيبهايم را به من هديه كند.
📗تحف العقول٬ ص۳۶۶
💎امام کاظم (ع):
خداوند در زمين بندگانى دارد كه براى برآوردن نيازهاى مردم مىكوشند؛ اينان ايمنى يافتگان روز قيامتاند.
📗الکافی٬ ج۲ ٬ص۱۹۷
💎امام رضا (ع):
هر كس حريم خدا را حفظ كند، حرمتش حفظ مىشود و هر كس خدا را اطاعت كند، اطاعت مىشود.
📗الکافی ٬ ج۱ ٬ص۱۳۷
💎امام جواد (ع):
من از نهان و آشكار شما و فرجامى كه به سوى آن مىرويد، آگاهترم.
📗بحارالانوار ٬ج۵۰ ٬ص۱۰۸
💎امام هادی (ع):
عاقّ [والدين] ، نادارى در پى دارد و به خوارى مىكشاند.
📗بحارالانوار ٬ج۷۴ ٬ص۸۴
💎امام حسن عسکری (ع):
شادى كردن در حضور غمگين، از ادب به دور است.
📗تحف العقول ٬ص۴۸۹
💎امام مهدی (عج):
مـن مـايـهٔ امنـيت زميـنيان هسـتم، همانطور كه ستارگان موجب امنيت آسمانياناند.
📗بحارالانوار ٬ج۵۳ ٬ص۱۸۱
💫إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا💫
«در نشر معارف اهلبیت عصمت و طهارت (ع) سهیم باشیم»
*اجرکم عندالله*
التماس دعا💐
@ranggarang
🔴شيطان در آخرالزمان با تمامتوان خود میتازد...
✍ آخرالزمان چون نزدیک نابودی ابليس
است، تـمـام سعـی و تـلـاش خـود را بـرای
تأخير در ظهـور و گمراهی مردمان بـه كار
خواهد بست.
آنقدر در آخرالزمان اين مسائل رونق میگيرد كه وقتی ندای آسمانی به نفع امام زمان علیهالسلام بلند میشود، نعرهای هم از جانب شيطان شنيده میشود كه بعضیها، حق و باطل را اشتباه میكنند.
حضرت امام صادق علیهالسلام در مورد زمان ظهور حضرت و نشان آن فرمودند : منادی نام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را ندا میدهد.
پرسيدم : آيا اين ندا را
بعضی میشنوند يا همه؟
حضرت فـرمـودنـد : «هـمـه! هـر
قومی به زبان خودش میشنود».
پرسيدم : پس با اين حال ، ديگر چه كسی با حضرت مخالفت میكند ، در حالی كه نام او ندا داده شده و شكی در حقانيت او نيست؟
حضرت فرمودند : ابليس آنها را رها نمیكند، تا اينكه در آخر شب ندای ديگری بدهد. پس مردم دچار شك میشوند.
📚كمالالدين و تمام النعمة ج۲ ص۶۵۰
📙 خدایا
به حق عمه سادات
حضرت زینب کبری سلام الله علیها
اللهم عجل لولیک الفرج 📙
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ماجرای خرید سبزی پلاسیده توسط آیت الله سیدعلی قاضی رحمة الله علیه
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸#ایرجبسطامۍ
نفسِبادِصبـٰا...
@ranggarang
🔴 یکی از گرفتاری های مردم در زمان ظهور که سبب انکار امام زمان علیهالسلام میشود:
🟢 على بن أبى حمزه از امام صادق عليهالسلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «اگر قائم قيام كند، مردم او را انكار مىكنند؛ زيرا او به صورت جوانى برومند به سوى ايشان باز مىگردد، كسى بر عقيدۀ خود نسبت به او پايدار نمىماند «مگر آن كس كه خداوند در عالم ذرّ از او پيمان گرفته باشد.»
و در روايت ديگرى چنين است كه آن حضرت فرمود: « از بزرگترين گرفتاريها آن است كه صاحب ايشان به چهرۀ جوانى بر آنان خروج مىكند در حالى كه آنان مىپندارند كه او بايد پيرمردى كهن سال باشد.»
«عَن عَلِي بْنِ أَبِي حَمزَة عَن أَبِي عَبْدِاَللَّه أَنَّهُ قَالَ: لَوْ قَد قَامَ القَائِمُ لَأَنْكَرَه اَلنَّاسُ لِأَنَّهُ يَرجِعُ إِلَيهِم شَابّاً مُوفِقاً لاَ يَثبتُ عَلَیهِ إِلاّ مَن قَد أَخذَاَللَّه مِيثَاقَه فِي اَلذَّرّ اَلاوَّل وَ فِي غَيرِ هَذِه اَلرِّوايَة أَنهُ قَالَ: وَ إِنَّ مِن أَعظَم اَلبَلِيَّة أَن يَخرُجَ إِلَيهِمْ صَاحِبهُم شَابّاً وَ هُم يَحسَبُونهُ شَيخاً كَبِيراً»
📗بحارالأنوار، ج ۵۲، ص۲۸۷
📗الغيبة، ج ۱، ص۱۸۸
@ranggarang
#سه_دقیقه_تا_ قیامت
(قسمت ۱۵)👇👇
🍃اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم.
یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته.
♦️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم.
🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟
گفتم:نخیر دستم را ول کن!
💠 اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد.
یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد.
🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم .
چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند.
🔆 یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد.
چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم.
♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند:
شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین #ثواب_جانبازی_در_رکاب_مولا_علی در نامه عمل شما ثبت شده است.
🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود:
🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العادهای داشت که بچهها را جذب میکرد.
♦️خالصانه فعالیت میکرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت.
▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد
🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود.
🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود!
☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم.
هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود...
🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم.
🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت.
تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود!
⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد.
💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود.
🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم.
💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم.
💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمیشد.
✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی!
🌿 هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد.
🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید.
🌿 این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم:
❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد!
♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید.
من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
🔆خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه.
🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند..
اما باز بد نبود.
✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم.
هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی...
ادامه دارد..
@ranggarang