#سلام_امام_زمانم
ای يوسف زهرا! نظری کن به فقیرت
خالی شده پیمانه ما «أوْفِ لَنَا ٱلکیل»
✨سلام علی آل یاسین✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نیایش_صبحگاهی
🌾 امروز را شروع میکنم بنام رب !
بنام او که به محض اینکه پیدایش کنی ،
برایت سنگ تمام میگذارد...
چه شانه گرمی داری خدا...
چه دست نوازشی داری خدا ....
🌾ای پشتیبان !
🌾 ای تنها حامی !
ای که الهام میکنی !
و با نشانه هایت با بندگانت صحبت میکنی ،
🌾ای تنها قدرت !
که دستان تنهای مرا در دستان گرمت میفشاری...
چه بگویم گاهی چنان بغض مرا میگیرد یا شاید شور و شوق قرب به توست ،
ولی بازار دنیا ، عجیب شلوغ است و پراز زرق و برق ...
اما تو تنها راه بلد جاده نوری...
بر تاریکی دلهایمان، خطی بکش...
🌾 ای امید اهل زمین...
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامی پرازمهر🌼🍃
به قشنگی بهشت
به زیبایی گلها
به محکمی پیوند قلبها
و سلامی که یاد آور🌼🍃
خوبیها است
به شما مهربانان
امروزتان پرازخیروبرکت🌼🍃
تقدیم نگاه گرمتون
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بۍ همــگان بہ سر شود
بۍ تُـــو بہ سر نمۍشود...
#شھرامناظرے
@ranggarang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 چهارشنبه امام رضایی..
@ranggarang
☀️ #نماز_صبح از میان نمازها این امتیاز را دارد که ملائکه شب و هم ملائکه روز آنرامشاهده می کنند.
🌸بنابراین #نمازصبح که در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت میشود.
📒وسایل شیعه،ج3ص۱۵۶
@ranggarang
🔴نظر شیطان راجع به انسانها!
💥از وهب نقل شده که روزی شیطان برای حضرت یحیی(علیه السلام)آشکار شد و گفت: میخواهم تو را نصیحت کنم.
🌷یحیی علیه السلام گفت: من به نصیحت تو تمایل ندارم ، ولی از وضع و طبقات مردم مرا اطلاعی بده.
🔥 شیطان گفت بنی آدم از نظر ما به سه دسته تقسیم میشوند :
♨️ عده ای مانند شما معصومند ، چون از آنها مایوسیم از دستشان راحتیم میدانیم نیرنگ و حیله های ما در آنها تاثیر نمی کند.
♨️ دسته ای هم برعکس، در پیش ما شبیه توپی هستند که دردست بچه های شما است، به هر طرف بخواهیم آنها را می بریم و کاملا در اختیار ما هستند.
♨️اما!
طایفه سوم رنج و ناراحتی برای ما از هر دو دسته قبل بیشتر دارند.
💠 یکی از ایشان را در نظر می گیریم تلاش زیادی می کنیم تا او را فریب دهیم ، همین که فریب خورد و قدمی به میل ما برداشت یک مرتبه متذکر میشود و از کرده خود پشیمان میگردد.
🔆 روی به توبه و استغفار می آوردو هرچه رنج برای او کشیده ایم از بین می برد!
✍ باز برای مرتبه دوم در صدد اغواء و گمراهیش بر میآییم این بار نیز پس از موفقیت که به گناه او را میکشیم فورا متوجه شده توبه میکند!!
✨ نه از او مایوسیم و نه می توانیم مراد خود را از چنین شخصی بگیریم و پیوسته برای این دسته در رنجیم.
📚خزائن نراقی صفحه ۳۶۸ ، پند تاریخ جلد ۴ صفحه ۲۳۰
@ranggarang
امام علی (علیه السلام ) فرمودند
خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد....
📚وسائل الشیعه ج۴ص۱۷۴
امام علی (علیه السلام ) فرمودند
بهشت بر مردی که نسبت به زن و دختر
و خواهرش... بیتفاوت است و غیرت
ندارد حرام است....
📚 کافی ج۵ ص۵۳۷
@ranggarang
🍃 چيزى را بر #زبان نياوريد كه از ارزش شما بكاهد...
🍂امام حسین عليه السلام
@ranggarang
"وصیت بزرگان"
با هر کس به قدر رتبه اش رفتار کن؛
با خدا به عظمت و اخلاص،
با دوست به وفا،
با همسر به انصاف و گذشت،
با کوچکتر به رحمت،
با بزرگتر به احترام،
و با شیطانِ نفس به مخالفت...
@ranggarang
◼️امام حسین علیه السلام فرمودند:
◾️لا يَنْبَغى لِنَفْسٍ مُؤْمِنَةٍ تَرى مَنْ يَعْصِى اللّه َ فَلا تُنْكِرُ.
▪️امام حسين عليه السلام فرمود: براى مؤمن شايسته نيست كه ببيند كسى خدا را معصيت مى كند و از آن جلوگيرى و نهى نكند...
📚كنزالعمال، ج ۳، ص ۸۵
@ranggarang
#سه_دقیقه_تا_قیامت
(قسمت ۷)👇👇
📝مقدمه:
ما که وسیله ایم و هیچ، اما بدونید واقعا خدا خیلی بهتون نظر داشته که توفیق خوندن این داستان رو بهتون داده...
همه چیز مطابق با احادیث و روایات اهل بیت هست و واقعا مطالبیه که آدم رو زیر و رو میکنه...
♻️ادامه ماجرا:
💠خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم.
اما هرچی میگذشت بدتر میشد..
🔆جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود.
✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:
🔅نجات یک انسان🔅
🔷خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست.
به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم.
🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم.
رودخانه پر از آب بود.
🛡ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد.
یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد.
🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم.
آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک...
🔸 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب.
خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم.
♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند.
💠 این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم.
⛔️اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!!
❗️ با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ میشود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟
☘جوان لبخندی زد و گفت: درست میگویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟
⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت.
💥اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند..
❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامهها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند.
✨جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟
🍂گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است.
بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه.
☘جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام میدهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود میکنند!
🌾حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبتها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.
🍃البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد،چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..کارهای نیک گناهان را پاک میکند.
🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود.
🌕اما خیلی سخت بود!
هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت.
🍀به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد!
🥀 یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.
💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.
❄️نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!!
گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟
🍀 همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند..
ادامه دارد..
@ranggarang
خیلی زیباست 🌹
حواسمان باشد هیچگاه از اطرافیان خود نپرسیم:
پدر یا مادرت، چگونه از دنیا رفت؟
هیچگاه از پدر یا مادری نپرسیم که فرزندتون چطوری درگذشت؟
هیچگاه از كسیكه هنوز كاری واسه خودش پیدا نكرده (خصوصا در جمع) نپرسیم؛ هنوز بیكاری؟
اگر هم کاری از دستمون بر میاد، تو جمع اینکار رو نکنیم.
هیچگاه از فقیر و تنگدست نپرسیم؛ پول احتیاج داری؟
بدون اینكه بخواد، بهش بدیم تا همیشه براش عزیز بمونیم و حرمت و احترام رو حفظ کنیم.
شما خواهرم...
هیچگاه از زنـے كه بچه دار نمیشه نپرسید؛ هنوز بچه دار نشدین؟
بلكه از یزدان پاک بخواهید بهشون فرزندی نیکو عطا كنه.
هیچگاه از میهمان نپرسیم؛ آب یا خوراکـے میل دارید؟
بلكه بدون چون و چرا ازش پذیرایـے كنیم.
به این میگن میهمان نوازی.
هیچگاه از مجردی نپرسیم؛ چرا هنوز ازدواج نکردی؟
بلكه از یزدان پاک بخواهیم، همسری شایسته نصیبش گرداند.
هیچگاه بخاطر خنداندن دیگران کسـے را مسخره نكنیم،
همیشه آنچه برای خود نمـےپسندیم برای دیگران هم نپسندیم.
@ranggarang
📗 #حکایت🌻
💎مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد. یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت. مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد. رهگذری پرسید: چه شده؟ مرد حکایت طلاها را گفت. رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟ ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است
@ranggarang
♦️ پسرکی دو سیب در دست داشت
مادرش گفت:
یکی از سیب هاتو به من میدی؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب !
لبخند روی لبان مادر خشکید!
سیمایش داد می زد که چقدر از پسرکش ناامید شده
اما پسرک یکی از سیب های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت:
بیا مامان!
این یکی ، شیرین تره!!!!
مادر ، خشکش زد
چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود..!
هر قدر هم که با تجربه باشید
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید
و بگذارید طرف ، فرصتی برای توضیح داشته باشد .
@ranggarang