eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
35.3هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 ❤️🌸 🎬 بی‌حجاب، بی‌دین نیست ✘ با بی‌احترامی و دعوا و هتاکی‌، هیچ چیزی در جامعه اصلاح نمیشه! ✘ واکسن فرهنگی باید تولید کرد! آپارات | یوتیوب 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃 🔅 ✍ زنگوله افکار 🔹 می‌گویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش می‌تاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شده. بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرده. 🔸در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. می‌ماند فقط آن زنگوله!... 🔹از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند و در نهايت از گرسنگی و انزوا می‌ميرد. 🔸دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. دنبال خودش می‌کند، خودش را اسیر توهماتش می‌کند. 🔹 زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد... 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 رباب نوشته بود: وقتی به دروازه های الرمادی رسیدم، دیدم که افراد مسلّح فراوانی پشت دروازه های الرمادی آماده بودند... آنها تدریجا حملات خود را با 9 عملیات انتحاری شروع کردند... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 - 🔵 رباب نوشته بود: وقتی به دروازه های الرمادی رسیدم، دیدم که افراد مسلّح فراوانی پشت دروازه های الرمادی آماده بودند... آنها تدریجا حملات خود را با 9 عملیات انتحاری شروع کردند... بعدا کاشف به عمل آمد که آن عملیات های انتحاری، توسط تروریستهای غیر عراقی از کشورهای سوریه ، انگلستان ، تونس ، لبنان ، تاجیکستان ، مغرب و ... انجام گرفته بود... مگر آنها از کی شروع به جذب و نیروگیری کرده بودند که انتحاری های آنها از چنین تکثر در ملیت مواجه بود؟!! 🔴 بلافاصله پس از وقوع انفجارها حملات زمینی افراد مسلح به سمت مواضع نیروهای مدافع شهر رمادی در بخش مرکزی این شهر سازماندهی و اجرا شده است... تصور جمع آوری این همه امکانات، اعم از نفربر و انواع سلاح و... بغل گوش رجال سیاسی و امنیتی عراق، بسیار مشکوک ارزیابی میشود... ⚫️ «جبار العسافی» که از افسران پلیس الرمادی بود گفت: نیروهای امنیتی شامل ارتش و پلیس، به صورت کامل از الرمادی عقب نشینی کردند و به منطقه النخیب در جنوب استان الانبار رفتند... این حرکت خیانت گونه، سبب شد که ورق به نفع تروریست ها برگردد و حداکثر ظرف کمتر از 15 ساعت، به تمام شهر سیطره پیدا کنند... 🔵 اینقدر اوضاع، پیچیده و حساس و بحرانی شده بود که حفصه داشت از یادم میرفت و حکم زن تنهایی داشتم که در خانه ای تنها بود و تعدادی جنایتکار، از راه «در» وارد خانه شدند... کلید هم داشتند... خیلی هم طبیعی وارد خانه آن زن شدند ... جلوی چشمش مردش را به قتل، خانه اش را به غارت، و عفتش را به یغما بردند... 🔴 حدود یک هفته در الرمادی سرگردان بودم... شبها با نان خشک و آب و باقی مانده سبزی ها و میوه های موجود در سطل های زباله و کیسه ها و بغل خیابان ها و پیاده رو ها خودم را سر نگه میداشتم... شاید به جرات میتوانم بگویم که در طول این مدت یک هفته، ده پانزده ساعت بیشتر نخوابیدم... مثل زن های دوره گرد و خیابانی زندگی کردم... مسائل زیادی به چشمم میدیدم که بیانش در اینجا... ⚫️ از اینکه مادرم حفصه را زخمی کرده و حفصه ترشحات از جا میگذارد و میشود پیگیری کرد اطلاع نداشتم... یکی از شب ها تصمیم گرفتم که به یکی از محله های نگه داری زنان تروریست ها نفوذ کنم... سابقه نفوذ در محله های محدود و محصور را داشتم... طبق تحقیقاتی که کردم، فقط همان یک محله بود که در الرمادی هم گردان زنان چریک تروریست داشت و هم محل زندگی زن و بچه های تروریست ها بود... 🔵 باید زمینه ماندگاری خودم را در آن اردوگاه فراهم میکردم تا هم از این آوارگی دربیام و هم بتونم منتظر طعمه ام باشم... دو راه بیشتر نداشتم... یا باید خودم را برای جهاد نکاح معرفی میکردم ... که این اصلا معقول و مشروع نبود ... و یا باید خودم را برای چریکی و مبارزه داوطلب جلوه میدادم... 🔴 آبرومندانه ترین و بهترین آن، راه دوم بود ... چرا که هم از پسش برمی آمدم و هم تجاوز و نکاح به زور، برای زنان مجاهداشان ممنوع بود... با هزار مکافات و اشک و گریه و التماس، قرار شد اول از من تست بگیرند... سپس اگر از پسش برآمدم در گردان النخسا قرار بگیرم و آموزش ببینم... 😱 نامردی محض بود... خیلی نامردی بود... مردی هیکلی و سعودی تبار با حدودا 120 کیلو وزن برای مبارزه با من تعیین کردند... مونده بودم که چجوری مبارزه بکنم که هم زنده بمونم و استخوان ها و گردنم نشکند و هم شک نکنند که این همه فنون را از کجا و چطوری یاد گرفته ام... ترجیح دادم که سالم بمانم تا اینکه بخواهند شک کنند و ... 😨 مبارزه شروع شد... به خاطر وزن زیادش، قدرت شدت و سرعت عکس العمل نداشت... حدودا ده دقیقه چرخیدم و خسته اش کردم... اما متاسفانه فقط خسته میشد اما عصبانی نمیشد... باید عصبانی هم میشد... به خاطر همین امر، جلوی چشم همه مردان و زنانی که میدیدند، ضربه محکمی به ......... زدم و فورا ازش فاصله گرفتم... تا دادش درآمد، همه خندیدند... موفق شدم... او از خنده همه ناراحت و عصبانی شد... مثل شتری شد که از دهانش کف و خشم بیرون می آمد و جلوی چشمانش هم خون گرفته بود... 👈 بانو حنانه همیشه میگفت که برای پی کردن شتر خشمگین، باید حتما به پشت سرش بروی... از روبرو خطرناک است... من هم اینقدر چرخیدم و چرخاندمش که سه ثانیه فرصت کردم پشت سرش قرار گرفتم... سرتان را درد نیاورم...‼️ بعدها پزشک انگلیسی تبار آنجا میگفت: به خاطر ضربه ای که به نخاعش زدی، حدودا دو روز در کما بود و بعد از آن، قسمت راست بدنش نیمه جان بود... به خاطر همین، داعش تصمیم گرفت که این همه گوشت را فقط برای انتحاری مصرف کند... ادامه دارد... :محمدرضا حدادپور جهرمی ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔵 بانو رباب در ادامه گزارشش آمده که: بالاخره ماندگار شدم و در کلاس های رزمی و اعتقادی شرکت داشتم... مطالبی که از گروه تروریستی داعش در این مدت دیدم فوق العاده دردآور بود... 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #حیفا 🔵 بانو رباب در ادامه گزارشش آمده که: بالاخره ماندگار شدم و در کلاس های رزمی
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔵 بانو رباب در ادامه گزارشش آمده که: بالاخره ماندگار شدم و در کلاس های رزمی و اعتقادی شرکت داشتم... مطالبی که از گروه تروریستی داعش در این مدت دیدم فوق العاده دردآور بود... چه زن ها و کودکان بیچاره ای که به راحتی خون و جان و عفتشان به حراج میرفت و آب هم از آب تکان نمیخورد... 🔴 من در گردان زنان، مامور مراقبت از بخش زنان و کودکان درمانگاه داعش بودم... با چشم خودم میدیدم که چه جنایاتی فقط در همین درمانگاه رخ میداد... چه برسد به داخل شهر و... اما در بین تمام مشغله هایی که داعش برای گردان زنان و شخص من به وجود آورده بود، اما همیشه فقط به یک چیز فکر میکردم... و آن هم چیزی نبود مگر: حفصه! 😡 مثل عزاریئیلی که در وقت و مکان معلوم و معینی منتظر خفت کردن طعمه اش است، منتظر حفصه بودم و برای آمدن و دیدن و تسویه حساب با او لحظه شماری میکردم... حتی قبرش هم کنده بودم اما چون فرمان آمد که او را نکشم و باید او را برای اربابان صهیونیزمش هدیه میفرستادیم، قبرش را به یکی از زنان اُزبکی آنجا هبه کردم... اسم جهادیش «شفعه» بود... او مامور خلاص کردن اسرایی بود که به اندازه کافی شکنجه و آزار دیده و استنطاق شده بودند و دیگر زنده ماندشان توجیهی برای داعش نداشت... او را قبل از همه کشتم و چال کردم... چرا که این عجوزه پلید، وقتی به اسرای شیعه میرسید، بدون آب و با ضربات فراوان غیرکاری، طعمه اش را زجر کش میکرد... او را با همان چاقویی به هلاکت کردم که بقیه را زجر کش میکرد... لحظه به درک واصل شدنش فهمیدم که آن چاقو، اصلا تیز نیست... چاقو وقتی تیز نباشد، طعمه ات بدتر میمیرد...😱 🔵 چیزی حدود سه ماه طول کشید... یک روز که مثل همیشه، بعد از نماز صبح بود و باید تا قبل از وقت صبحانه، حداقل دو ساعت کشیک میدادم، احساس کردم میان سران و ماموران خاص آنجا همهمه بود... به روش خودم، و با زحمت فراوان، از زیر زبان یکی از ماموران آنجا کشیدم و فهمیدم چه خبر است... 🔴 فهمیدم که آن شب به خاطر فتوحات زیادی که داعش در عراق و سوریه داشته است، قرار است جشن مفصلی بگیرند و احتمالا نمایندگان خلیفه هم می آیند... آن روز، تنها روزی بود که سه بار تهوع کردم و حتی یکبار برای لحظات کوتاهی از خودم بیخود شده بودم و احساس تنگی نفس میکردم... 😨 چون خیلی اتفاقی، چشمم به لیستی افتاد که باید برای آن شب فراهم میشد... بخشی از لیستی که من برای ده ثانیه کوتاه دیدم و حالم را آنگونه تغییر داد این بود: بیست مرد برای ذبح شدن، بیست کودک پسر برای هدیه به نماینده خلیفه، بیست دختر بچه کمتر از 12 سال برای هدیه دادن به بیست نفر اول پلیس شریعت، 40 زن میان 20 تا 30 سال برای کنیزی 60 نفری که از دروازه های الرمادی حفاظت کرده اند... 12 سر بریده اسرای شیعه برای سر سلامتی میهمانان و...😱😱 😔 لا اله الا الله... خدا لعنتشان کند... ستاد برگزاری جشن جانشین خلیفه در الرمادی خیلی حساس بود... چون مثلا خودشان در همه امور، مخصوصا هدایا دخالت مستقیم میکردند... مثلا کودکانی انتخاب میکردند که به مادرشان بیشتر وابسته بودند... چون معتقد بودند که وقتی این کودکان در جشن، گریه و زاری راه می اندازند، نشانه خواری اسرایی است که دستگیر کرده اند... 🔵 خیلی تلاش کردم تا توانستم در آن روز، خودم را جمع و جور کنم... آرزو میکردم که به دنیا نمی آمدم و این روزها را نمیدیدم... خیلی اسفناک بود... آنها الرمادی را در آن 24 ساعت، به عزا خانه تبدیل کردند... ⚫️ تا اینکه عصر شد... عصر قرار بود مهمانان به آنجا بیایند و خود را برای ضیافت آن شب آماده کنند... چهره های کثیف و وحشتناک تروریست های تازه وارد را هم دیدم... واقعا چندش آور بود و حالت تهوعم را تشدید میکرد... گردان ما تنها گردانی بود که پوشیه سیاه بر چهره داشت و از بخش زنان آنجا حفاظت میکرد... 🔵 حدود ساعت 6 عصر بود که ماشینی با پلاک قبلی فلوجه به طرف اردوگاه نزدیک میشد... احساس خطر و هیجانم دو چندان شد... خیلی باید زیرکانه رفتار میکردم... تا اینکه ماشین ایستاد... قلب من هم از هیجان داشت می ایستاد... احساس شیری را داشتم که بعد از مدت ها گرسنگی به چند قدمی طعمه اش رسیده بود... ناگهان دیدم که ابومحمد به همراه دو خانم کاملا پوشیده شده از ماشین پیاده شدند... ادامه دارد... :محمدرضا حدادپور جهرمی ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 🔻امام باقر سلام الله علیه فرمود: إِنَّ اَللَّهَ يُلْقِي فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا اَلرُّعْبَ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَ ظَهَرَ مَهْدِيُّنَا كَانَ اَلرَّجُلُ أَجْرَأَ مِنْ لَيْثٍ وَ أَمْضَى مِنْ سِنَانٍ خدای عزوجل در دل‌های شیعیان ما رعب و وحشت می‌افکند (که تقيه کنند و خود را نگهدارند)؛ پس وقتی که قائم ما سلام الله علیه، قیام می‌کند و مهدی ما (سلام الله علیه) ظهور فرمود، هر مردی از آنها از شیر شجاعتر و بُرنده تر از نیزه می‌شود. 📚کشف الغمة ج ۲ ص ۱۳۳ 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 📜 🌹امام على عليه السلام: به اندک بسنده كنيد🧮 و تَن به خوارى ندهيد.💔 📚غررالحكم حدیث 362 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💜❤️ فال احساسی فروردین💗💗💗 دوست داره از احوالاتت با خبر بشه ولی نسبت بهت حسادت میکنه چون خیلی دوستت داره، بزودی از طرفش پیام یا تماسی خوشحالت میکنه ولی این رابطه دچار شک و تردید میشه که خودت احساس ناراحتی میکنی. اردیبهشت💗💗💗 اگر از هم دلگیر هستید بزودی باهم دیگه آشتی میکنید، دلتنگی دوطرفه براتون دیده میشه، بزودی باهم دیدار دارید و این رابطه مسیر بهتری رو میره. خرداد💗💗💗 دوست داشتن آقا نسبت به شما زیاده ولی ممکنه بخاطر مسائلی بینتون فاصله بیفته و باعث بشه دلتنگ هم دیگه بشید، قلباً دوستتون داره و بهتون فکر میکنه. تیر💗💗💗 توی این رابطه ی احساسی شخصی اطرافتونه که به این رابطه ی شما حسادت میکنه و از این موضوع ناراحته مراقب باشید. بزودی از طرف شخص احساسیتون با پیام یا تماسی خوشحال میشید. مرداد💗💗💗 توی این رابطه ی احساسی ناراحتی و مشکلات دیده میشه، شاید شخص احساسیتون به قول و قرارش نسبت به شما عمل نکنه ولی نگران نباشید چون این مشکلات به کمی زمان نیاز داره. شهریور💗💗💗 رابطه ی سردی براتون دیده میشه و دیدارهاتون به تاخیر میفته. ممکنه برای مدتی از هم دور باشید ولی خیلی زود باهم قرار میزارید. مهر💗💗💗 تو این رابطه کمی دودلی به وجود اومده که باعث شده بینتون فاصله و دلتنگی و دوری بیفته، بحث و دلخوری های پی در پی که اتفاق میفته باعث ناراحتی هر دو طرفتون شده ولی دوست داشتنتون دوطرفست. آبان💗💗💗 با شريك عاطفيتون که دوستش داری بیرون میرید و دیدار دارید ولی ممکنه کمی از هم دور بشید و دیدارتون محدود بشه پس بهتره برای حفظ رابطتون تلاش کنید. آذر💗💗💗 یک خانوم به عنوان رقیب احساسی شما در این رابطه حضور داره و باعث شده بینتون فاصله بیفته خودتون ناراحتید و بهش فکر میکنید، اطمینان داشته باشید که شخص احساسیتون هم به شما فکر میکنه، بزودی دیدار براتون اتفاق میفته. دی💗💗💗 احتمالاً به خاطر درگیری های کاری و مشغله های فکری بینتون فاصله و دوری افتاده ولی بهتون فکر میکنه و شخص احساسیتون در قول و قراری که بهتون تو این رابطه داده پایبند و وفاداره. بهمن💗💗💗 اگر بحث یا قهری داشتید و یا جدایی بین هر دوتون بوده نگران نباشید چون زمان زیادی نخواهد برد و دوباره این رابطه گرم خواهد شد، فعلاً شخص احساسیتون مسائل کاری و یا مشکلاتی در این مسیر فکرش رو درگیر کرده و او هم تا حدی از شما دلخوره. اسفند💗💗💗 شخص احساسیتون از دستتون ناراحته و گویی به شما پشت کرده ولی تو این رابطه دلتنگی و تنهایی و ناراحتی دیده میشه ولی بزودی با پیشنهادی تازه بهتون ابراز علاقه میکنه. ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️🌷 😍 📽 تصویری که به تنهایی سه ترس بزرگ از زن ایرانی به دل دشمن می اندازد ۱. فرزندآوری زن ایرانی 👶 ۲.حجاب و عفاف زن ایرانی 💎 ۳. انس زن ایرانی با معنویت و اعمال سیاسی_عبادی 🇮🇷 🧕 این بانو و هزاران مثل او تداوم مادرانی است که در ۸ سال دفاع مقدس علاوه بر از تا مقدم جهاد و مقاومت میکردند . ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃🍃🍃🍃🍃 #ارسالی_اعضا❤️🌷 #فرزندآوری😍 📽 تصویری که به تنهایی سه ترس بزرگ از زن ایرانی به
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام درباره فرزندآوری که مطرح شده: اینکه ایشون گفتن آینده تاریک ایران وزیاد شدن جمعیت بیسواد که نشان دهنده عدم ایمان حقیقی به خداوند و ناامیدی هست درباره آینده.و اینکه گفتن قشر بیسواد !!!متاسفم از لحن توهین آمیزشون. البته با نگاهی که ایشون دارن نسل شبیه به ایشون زیاد نشه بهتر ه. اما قشر فرهیخته و متدین و آگاه و جامع نگر میدونن که این روزهای سخت خیلی ماندگار نیستن و در تصمیم در این مورد افقهای روشنی رو میبینند.که فرزند آوری برای اونا خیلی به نفع جامعه آینده است. کسانیکه آینده رو تاریک میبینند واثری از ایمان بخدا در وجودشون نیست و هنوز با بینش و نگاه مادی به دنیا نگاه میکنند فرزندان بی هدف و سرگردانی تحویل جامعه خواهند دادکه البته به همین خاطر خیلی مهم نیست که موافق این موضوع باشن یا نه. اما کسانیکه لحظه ای در اعتقادشون مردد نشدن و دین و ایمانشون رو از دیگران و اعمال و رفتار بعضی از مسئولین وام نگرفتند خودشان آگاهانه پا به عرصه خواهند گذاشت. بله خرج و مخاج وجود داره اما برای کسانیکه با قناعت و عزت زندگی میکنند با کسانیکه هرچقدر هم امکانات و رفاه داشته باشند بازهم ناله و فغان دارن بسیارمتفاوت هست . ما نسلی هستیم که تعداد خواهر و برادر زیادی هستیم با هزینه های خیلی کم الحمدالله در دانشگاههای دولتی درس خوندیم و کمبودهارو با تلاش و زحمت جبران کردیم. الان پدر و مادر نگاهشون به دهن بچه است که هر چیزی خواست فراهم کنند و البته همین نسل در جامعه و ازدواج بسیار شکننده و حساس هستند چون اگر با کمبودی مواجه بشن احساس بدبختی و استیصال خواهند داشت. تعداد فرزندان کمتر با امکانات و رفاه بیشتر نتیجه اش همین دادگاههای پرتردد خانواده است همین بی مسئولیتی در قبال همسر و فرزندان است. ممنونم از توجهتون . الهم صل علی محمد وال محمد 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❓ سلام وقتتون بخیرعزیزم ببخشیددوستان داخل گروه شمارو خدا راهنماییم کنید من سینه هام خیلی بزرگ وافتاده هست چکار کنم از افتادگی دربیاد وکوچک شه هر کسی تجربه ای داره یا اطلاعاتی راهنمایی کنه ممنونم از گروه خوبتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام وقتتون بخیر میشه بپرسین که با دیپلم انسانی میشه کنکور تجربی داد؟؟ تا حالا کسی تجربه داشته؟ من چندسال پیش دیپلم انسانی گرفتم میخوام کنکورتجربی بدم امکانش هست؟ اصلاالان که کتابای عمومی حذف شده قبول میکنن من کنکوربدم ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ادمین عزیزلطفاسوال منواورژانسی بذاریدبرادری دارم ۳۴سالشه به هیچ وجه ازدواج نمیکنه بااین اوضاع جامعه مامانم خیلی نگرانش میترسه دنبال صیغه اینا بره مامانم دچارناراحتی معده شده شب وروزش شده دعادوستان اگه دعایی ذکری هست راهنمایی کنین انجام بدیم اجرتون باامام حسین یاحق🌸🌸🌸🌸 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام من یک سوال داشتم راجب زنجبیل اینکه چجور باید استفاده کنیم چون میگن خیلی خاصیت داره البته پودرش هست ک میشه مثل ادویه به غذا زد.و اینکه بقیه ادویه ها رو شما چه موقه به غذا میزنید حین سرخ کردن یا حین پختن؟ ممنون از پاسخگوییتون ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌