خیال میکنم انگشترِ تو پیشِ عموست
تو هم خیال کن که همانجاست زیورم مثلا (:
اگر شکستهام و زخمخورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و همسنِ ‹مادرم› مثلا . . .
به روی نیزه کنارِ تو دید یک ســر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا (: ..