رصدنما 🚩
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلوچهارمـ #باغ_بهشتـ اصلا نمےشود آنجا را تو
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوپنجمـ
#باغ_بهشتـ
از روی آب گذشتمـ و مبہوتــ قصر زیبای پسرعمهم شدم.😱😳
وقتی با او صحبت مےڪردمـ ، مےگفتـ ما اینجا در همسایگی اهلبیت(علیهمالسلام) هستیمـ . ما مےتوانیمـ به ملاقات امامان برویمـ و این یڪی از نعمتــهای بہشتــ برزخے است. حتے مےتوانیمـ به ملاقات دوستان شہید، شهداے محل و دوستان و بستگان خود برویمـ.😍☺️
#جانبازیدررڪابمولا
سال ۱۳۸۸ توفیق شد در ماه رجب و شعبان زائر مکه و مدینه باشمـ . ما مُحرم شدیمـ و وارد مسجدالحرامـ شدیمـ 🕋
بعد از اتمام اعمال، به محل قرار آمدمـ. روحانے ڪاروان به من گفتــ : سه تا از خواهران الآن آمدند. شما زحمتـ بڪشید و این سه نفر را برای طواف ببرید.
خسته بودمـ اما قبول ڪردمـ . سه تا از خانمهای جوان ڪاروان به سمتمــ آمدند. تا نگاهمـ به آنها افتاد، سرم را پایین انداختمـ .
یڪ حوله اضافه داشتمـ . یڪ سر حوله را در دست خودمـ گرفتمـ و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادمـ. گفتمـ : من در طی طواف نباید برگردمـ ، حرم الهے هم به خاطر ماه رجبــ شلوغ استــ. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیاید.
یڪی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار ڪاروان برگشتمـ . در ڪل این مدت اصلا به آنها نگاه نڪردم و حرفے نزدمـ.😞😶
وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتمـ اما فقط برای رضای خدا این ڪار را انجامـ دادمـ . در روزهایی ڪه در مڪه مستقر بودیمـ خیلی ها مرتبــ به بازار مےرفتند. اما من به جاے اینڪارها چندین بار برای طواف اقدامـ ڪردمـ.
ابتدا به نیت رهبر معظمـ رهبر انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول شدمـ و از فرصتها برای ڪسب معنویات استفاده مےڪردمـ. در آن لحظاتے ڪه اعمال من محاسبه مےشد، جوان پشت میز به این موارد اشاره ڪرد و گفتــ: به خاطر طواف خالصانهاے ڪه همراه خانمها انجام دادی ثواب حج واجبــ در نامه اعمالت ثبتــ شد.🕋📿
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلوپنجمـ #باغ_بهشتـ از روی آب گذشتمـ و مبہو
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوششمـ
#جانبازیدررڪابمولا
بعد گفتــ : ثوابــ طوافهایی ڪه به نیابتــ از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمالت ثبت مےشود. 📝
اوایل ماه شعبان بود ڪه راهے مدینه شدیمــ. یڪ روز صبح درحالے ڪه مشغول زیارت بقیع بودمـ، متوجه شدمـ مأمور وهابی دوربین یڪ پسر بچه را ڪه مےخواست از بقیع عڪس بگیرد را گرفته. جلو رفتمـ و به سرعتــ دوربین را از دست او گرفتمـ و به پسر بچه تحویل دادمـ.📷 📷
بعد به انتهای قبرستان رفتمـ، من در حال خواندن زیارت عاشورا بودمـ ڪه به قبر عثمان رسیدمـ . همان مأمور وهابے به دنبال من آمد و چپــچپــ مرا نگاه مےڪرد. یڪباره ڪنار من آمد و دستــ من را گرفتــ و به فارسے و با صداي بلند گفتــ : چی گفتے؟؟ لعن مےڪنی؟؟😠😠
گفتمـ: نخیر . دستم رو ول ڪن . اما او همان طور داد مےزد و با سر و صدا بقیه مأمورین را دور خود جمع ڪرد. در همین حال یڪ دفعه به من نگاه ڪرد و حرف زشتے را به مولا امیرالمؤمنین (ع) زد.🤭😑
من دیگر سڪوت را جایز ندانستمـ. تا این حرف زشتــ از دهان او خارج شد و بقیه زائران آن را شنیدند، دیگر سڪوت را جایز ندانستمـ و ڪشیــده محڪمے به صورت او زدم.
بلافاصله چهار مأمور بر سر من ریختند و شروع به زدن ڪردند. یڪی از مأمورین ضربه محڪمي به ڪتف من زد ڪه درد آن تا ماهها اذیّتم مے ڪرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیردست آنها خارج ڪردند. و سریع فرار ڪردمـ.🏃♂🏃♂
اما در لحظات بررسی اعمال، ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند : شما خالصانه و فقط به عشق مولاعلی(ع) با آن مأمور درگیر شدید و ڪتف شما آسیب دید. براے همین ثواب جانبازی در رڪاب مولا علی(ع) در نامه عمل شما ثبتــ شده استــ.📝📝
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama