eitaa logo
رصدنما 🚩
2.1هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
255 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
رصدنما 🚩
[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_سی_و_هفتم (حسن) درس
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (حسن) آرام از پشت سر می‌گویم: -ببخشید آقا، منزل رفیعی می‌شناسید؟ بعید است با این تله گیر بیفتد. دل می‌زنم به دریا و وقتی ناگهان برمی‌گردد، قبل از هر اقدامی با زانو به شکمش می‌کوبم. خم می‌شود اما حرفه‌ای‌تر از آن است که بنشیند و ناله سر دهد. پیداست که انتظار چنین اتفاقی را داشته. حالا چه خاکی به سرم بریزم؟ کاش درس و کنکور و دانشگاه را بهانه نمی‌کردم و با سیدحسین و بقیه بچه‌ها، به کلاس رزمی می‌رفتم. الان که یک گوریل آموزش دیده مقابلم ایستاده، رتبه سه رقمی و درس‌هایی که خوانده‌ام به چه دردم می‌خورد؟ سیدحسین با یک ضربه زمینش می‌اندازد و آرام دست می‌گذارد به گردنش، و مرد از هوش می‌رود! خوش به حال‌شان که بلدند چه کار کنند! ترس را به روی خودم نمی‌آورم و ژست فرماندهان پیروز را می‌گیرم. با دست‌بند پلاستیکی دست‌هایش را از پشت می‌بندم. سیدحسین، به حوزه بیسیم می‌زند: -عباس گفت بگیریمش، الان بی‌هوشه سریع بیاید ببرینش تا مردم ندیدن! -به سید... چه کردی! تو سوریه هم همین بلاها رو سر داعشیا می‌آوردی؟ -مزه ترشح نکن بچه! بدو بگو یه ماشین بفرستن ببرنش، تا نیم ساعت دیگه بهوش میادا! -چــشم! رو تخم چشام! سید، خود عباس کجاست؟ چرا جواب نمیده؟ -نمی‌دونم. به ما گفت این رو بگیریم خودش میره دنبال دختره... -الان من یکی از بچه‌های گشت (...) رو می‌فرستم، کارت شناسایی‌شون رو چک کن حتما. نزدیکتونن؛ تا پنج دقیقه دیگه می‌رسن. فقط توی دید که نیستید؟ -نه پشت درختاییم کوچه هم خلوته؛ ولی اگه طول بکشه ممکنه یکی بفهمه! سریع می‌رسند. سیدحسین مرد را تحویل می‌دهد و دوباره بیسیم می‌زند: -عباس کجاست؟ بگید بریم دنبالش! -وایسا، توی کوچه جمشید... نزدیک... وای... سیدحسین نگران می‌شود و صدایش را بالا می‌برد: -نزدیک کجا؟ -سفارت انگلستان! نمی‌دانم تا چه حد این را درک کرده‌اید که هرجا سخن از تفرقه و فتنه و براندازی است، نام انگلیس خبیث می‌درخشد. سیدحسین می‌گوید: - میرم دنبالش... یا علی! دلشوره‌ام بیشتر می‌شود. درحال دویدن هستیم و هرچه عباس را می‌گیریم، جواب نمی‌دهد. فقط صدای خش خش و فش فش می‌آید. سیدحسین می‌ایستد و دقیق‌تر گوش می‌دهد. شاسی حدود پنج، شش ثانیه فشرده می‌شود و رها می‌شود. بعد از کمی مکث، دوباره فشرده می‌شود؛ اما به مدت سه ثانیه. و بعد دوباره یک فشار پنج یا شش ثانیه‌ای. خط، نقطه، خط! -فش... فـ... فـش... برافروخته می‌شود: -داره مُرس علامت میده... کمک می‌خواد... بدو! درحالی که پشت سرش می‌دوم، می‌گویم: -چرا درست نمیگه کمک می‌خواد؟ -نمی‌دونم... حتما نمی‌تونه... اصلا نمی‌فهمم کی به کوچه جمشید رسیدیم. سیدحسین می‌ایستد و آرام کوچه را می‌پاید. کسی از میان جوی آب و شمشادهای داخل کوچه بیرون می‌پرد و لنگان لنگان می‌دود. باورم نمی‌شود. همان دختر! سیدحسین می‌دود و ناگاه نمی‌دانم از کجا چیزی به پای دختر می‌خورد و زمینش می‌زند. دختر ناله می‌کند، سیدحسین بالای سرش می‌رسد. دختر سرش را روی زمین گذاشته. سیدحسین درحالی که سعی دارد سیانور را از دهان دختر بیرون بیندازد، خطاب به من می‌گوید: -عباس رو دریاب! همانجایی که دختر بود را می‌بینم، داخل جوی کنار کوچه! -یا قمر بنی هاشم! پیداست به سختی سر و دستش را از جوی بیرون آورده تا دختر را بزند. روی اسلحه‌اش فیلتر صدا بسته. دستش، صورتش، اسلحه‌اش، لباس‌هایش، همه خونین! گردنش روی زمین رها شده، از گلویش هم خون می‌ریزد. ماتم برده، خشکم زده! نمی‌دانم باید چکار کنم. صدای بیسیم می‌آید: -عباس... چرا جواب نمیدی؟ تو رو به امام حسین جواب بده... علی رو کشتن... یا خودت بیا یا یکی رو بفرست بیان علی رو ببریم... داره می‌میره! عباس... عباس چرا جواب نمیدی؟ دِ جواب بده تو رو به قرآن... به ولای مرتضی اگه جواب ندی، من می‌دونم و تو! چرا سیدحسینم جواب نمیده؟ صدای مصطفی است. چشمانم سیاهی می‌رود، پاهایم سست می‌شود. بوی خون کامم را تلخ کرده. لب‌های عباس آرام و نرم تکان می‌خورند. گوش‌هایم سوت می‌کشند. عباس را نمی‌شناسم. آخر کدام دیوانه‌ای در جوی آب می‌خوابد که الان عباس اینجا خوابیده، آن هم با اسلحه و بیسیم. سیدحسین راست می‌گفت؛ عباس دیوانه است! سیدحسین بالای سرمان می‌رسد. نمی‌بینمش، اما افتادنش را حس می‌کنم. -یا قمر بنی هاشم... ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≼• 🌷 •≽ ای عزیز مقتدر مرا به گمشده ام برسان...! قسمتی از دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اشتیاق به شهادت..💔 . 💚 چَشمـِ تو بـود ڪه پرِ پـروازِ ما شـد🕊 .. ≼•🌷.• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
【• 💡 •】 اگرالگوۍزن،زینب‌وفاطمه‌ۍزهراسلام‌الله‌ علیھاباشند،ڪارش‌عبارت‌است‌ازفھم‌درست، هوشیارۍ‌ودرڪ‌موقعیت‌هاوانتخاب‌بھترین ڪارها؛ولوبافداکارۍوایستادن‌پاۍهمه‌چیز رهبرمعظم‌انقلاب . . 🔆) Eitaa.com/Rasad_Nama •🍃•📿• حرفاےِ در‌گوشےِ قرآنےروایے😌☝️•
|• 💬🧐 •| . در تاریخ خیلی چیزها بنویسید...💔👌 . . توئیتر رو در ایتا کن🙃👇 📡📲| Eitaa.com/Rasad_Nama
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ •[ 📹 •] 🔻ماجراهای سیامک و برانداز 😂🔞 آشنایی سیامک با آشپز قزوینی... 🔖 🇮🇷 🖇 •••👇👇👇••• 🆔 Eitaa.com/Rasad_Nama 🍃 📌🍃
°{ 🌎}° . . سه پـــــدرے! | رونمایی غرب از خوی حیوانے‌انسان مدرن. 🔺 به گزارش نیویورڪ‌پست افراد حاضر در عکس، جزء اولین گروه‌هایی بودند ڪه نامشان در سال ۲۰۱۷ به‌عنوان «سه والدین» هم‌جنس در گواهی تولد نوزاد به ثبت رسید 😐 . 💢 پ‌ن: فانتزی‌های کثیف انسان غربی پایانے ندارد؛ روزی تمایل دارد تبدیل به حیوان شود، روز دیگر تغییر جنسیت می‌دهد، روز دیگر هم‌جنس‌بازی را در لیست حقوق بشر اضافه می‌کند و اکنون حضانت کودکی بی‌گناه را به سه فرد هم‌جنس‌باز می‌سپارد. . . نفریــــن به تو تندیـس ⇜🗽 غــــرب بدون روتوش را دنبال ڪنید👇 √🏛√ Eitaa.com/Rasad_Nama
° (ع)☀️📖 ° ✨بہ نام خــــداے علے✨ 😕 این روزا خیلی نگرانم. 🙂 چطور؟ 😕 دنبال یه معتبر هستم. 🙂 برای چه روزی می خوای؟ 😕یه روزی که همه مردم به برده میشند 🙂 پس قرآن 📖بخون. 😕 چه ربطی داشت؟ 🙂 مگه دنبال ضامن معتبر نبودی؟! قرآن یه ضامن معتبرِ . که در روز ضمانت آن پذیرفته است. 😕 از کجا این قدر مطمئن هستی؟ 🙂 از اینجا👇 📚|• نهج البلاغه . خطبه ۱۷۵ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 |•✍•| Eitaa.com/Rasad_Nama
💌﷽ °•← →°• ✍ اینترنشناݪ‌تروریست👊 ✌️ 🖼 دنیایے‌از‌تولیدات‌‌ رسانہ‌ای رو با هنرمندان دنباݪ ڪنید🇮🇷💡 💻"√ Eitaa.com/Rasad_Nama
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 [ 💪 ] ویژگی های افتخار نجوم ایران✌️🇮🇷 خبر از قدرت ایران داری؟😉 👇 🌍| Eitaa.Com/Rasad_Nama 👆
•| 👨🏻‍⚖|• 📝| موضوع: 🔸 نفقه همسر و فرزند | ⁉️| سوال(شماره 19): 🔻سلام من از زنم سه ساله طلاق گرفتم؛ یه دختر شش ساله دارم که حضانتش با زنم است و من نفقه را هر ماه می‌دهم. علاوه بر نفقه آیا بقیه خرج‌های بچه هم گردن پدر است؟ و میزان افزایش نفقه هر سال چطور تعیین می‌شود؟ ✅ پاسخ از وکیل سیدسجاد رزاقی موسوی: 🚥 سلام و ادب. نفقه همسر جدا از نفقه فرزند می‌باشد؛ ضمن اینکه نفقه فرزند شامل هزینه‌های جاری اعم از پوشاک، خوراک، هزینه درمان، مدرسه وغیره است که برعهده پدر می‌باشد و با نظر کارشناس نفقه تعیین می‌گردد. افزایش نفقه فرزند با توجه به تورم هر ساله توسط زوجه که حضانت فززند با وی می‌باشد، طی دادخواستی قابل تعدیل است. 🔖 📍گفتمان بر مدار قوانین کشور ⚖| Eitaa.Com/Rasad_Nama
 』 زن... زندگے ... آزادے به سبک فـــــرانسوے‼️😏 من دنبال ✌️ هستم... 😎... زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . 😍🍃➺ •°⦅Eitaa.com/Rasad_Nama
. . .💌🌱】 همه تلاش ادیان الهی برای این است که بشر را به راه اول بکشانند و در صراط مستقیم قرار دهند. "الدنیا‌مزرعة‌الآخرة"؛ هر کاری که در اینجا انجام می‌دهید_تحصیل و تعلیم علم، مبارزه، ورزش، کسب دنیا و بنا و آبادسازی‌اش، کوبیدن دشمن_ باید دارای روحی باشد که شما را در صراط مستقیم پیش ببرد. هرچه که شما را از این راه باز دارد، گناه است. گناه در اصطلاح دینی یعنی عواقب و موانع راه کمال انسان. گناه، مانند غذای لذیذی‌ست که چربی یا قند زیادی دارد و لذتش برای لحظه اول است اما بعد بدبختی و گرفتاری‌اش گریبان انسان را می‌گیرد. به همین جهت در قرآن به استغفار تکیه شده است. از تو به ما اشـارت از مــا به سر دویدن👇 •😍🍃• Eitaa.com/Rasad_Nama