یک نکته این است که #عدالت دغدغهی همیشگی و تاریخی بشر بوده. به تبع احساس نیاز به عدالت که در طول تاریخ تا امروز در مردم عمومیت داشته، متفکران بشر، فیلسوفان و حکما در این مقوله وارد شدند و دغدغهی آنها بوده است. بنابراین از قدیمترین دورانهای تاریخ تا امروز دربارهی #عدالت و #عدالت_اجتماعی به همین معنای عام، بحث شده، نظریه داده شده؛ لیکن نقش ادیان استثنائی است. یعنی آنچه که ادیان در طول زمان راجع به عدالت گفتند و خواستند و اهتمام کردند، بینظیر و استثنائی است. در نظرات حکما و اندیشمندان، آن اهتمام ادیان مطلقاً مشاهده نمیشود.
🔸 اولاً به شهادت قرآن، ادیان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط». قطعاً این آیه حکم میکند بر اینکه هدف ارسال رسل و انزال کتب و آمدن بیّنات - یعنی حجتهای متقن و غیر قابل تردیدی که پیغمبران ارائه میدهند؛ کتاب، یعنی منشور ادیان در مورد معارف، احکام و اخلاقیات؛ میزان، یعنی آن سنجهها و معیارها - قیام به قسط بوده است؛ «لیقوم النّاس بالقسط». البته شکی نیست که قیام به قسط و همهی آنچه که مربوط به زندگی دنیایی، اجتماعی و فردی افراد است، مقدمهی آن هدف خلقت است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛ یعنی #عبودیت. اصلاً هدف خلقت، عبد خدا شدن است؛ که بالاترین کمالات هم همین عبودیت خداست. لیکن در راه رسیدن به آن هدف، هدف نبوتها و ارسال رسل است؛ که از جملهی آن، آن چیزی است که این آیه به آن تصریح میکند. البته تصریحات دیگری هم در آیات قرآن هست که به سایر اهدافِ ارسال رسل اشاره میکند، که اینها با یکدیگر قابل جمع است. پس هدف شد #عدالت. هدف نظامسازی، هدف تمدنها، هدف حرکت بشر در محیط جامعه، شد #عدالت. در هیچ مکتب دیگری این وجود ندارد؛ این مخصوص ادیان است.
🔸🔸خصوصیت دیگر ادیان این است که انبیاء در طول تاریخ در کنار مظلومان قرار گرفتهاند؛ یعنی برای عدالت عملاً پیکار کردند. ملاحظه کنید؛ در قرآن کریم تصریح شده که انبیاء با طواغیت مواجهاند، با مترَفین مواجهاند، با ملأ مواجهاند؛ که همهی اینها جزو طبقات ستمگرند؛ مترَف و مترِف، از دو جهت، منطبق با یک طبقهی خاصی است؛ هر دو درست است. البته در قرآن «مترَفین» هست، لیکن مترِف هم درست است. مترَفین در مقابل پیغمبرند؛ «ما ارسلنا فی قریة من نذیر الّا قال مترفوها انّا بما ارسلتم به کافرون». هیچ پیغمبری نبوده که در مقابلش مترَفین قرار نگیرند؛ یعنی پیغمبر با مترَفین میجنگد. ملأ هم همین جور است. ملأ، آن اصحاب و دستاندرکاران قدرتند. طاغوت هم یک معنای عامی است که شامل همهی اینها میشود. بنابراین پیغمبران در معارضهی بین ظالم و مظلوم، همیشه در طرف مظلوم قرار گرفتند؛ یعنی برای عدالت وارد میدان شدند و جنگیدند؛ این هم بینظیر است. حکما دربارهی عدالت حرف زدند؛ اما خیلی اوقات مثل بسیاری از روشنفکرانِ گوناگون حرفهایی میزنند، ولی در مقام عمل وارد میدان نمیشوند. ما این را در دوران مبارزات هم دیدیم، بعد از مبارزات هم در دوران دفاع مقدس دیدیم، تا امروز هم کم و بیش میبینیم. انبیاء اینجور نبودند؛ انبیاء وارد میدان میشدند، سینه سپر میکردند؛ حتّی آن وقتی که مترفین به اینها میگفتند شما چرا طرفدار طبقات مظلوم هستید، از اینها جدا شوید، با اینها برخورد میکردند. آیهی شریفهی «و لا اقول للّذین تزدری اعینکم لن یؤتیهم اللَّه خیرا» - که بیانگر پاسخ حضرت نوح به مخالفین خودش است - در همین زمینه است. بنابراین آن کسانی که از عدالت محروم بودند، اولین گروندگان به پیغمبران هم هستند.
🔸🔸🔸نکتهی سوم اینکه همهی ادیان متفقند در اینکه پایان این حرکت عظیم تاریخی، یک پایانِ امید به عدل است. یعنی قاطعاً میگویند که یک دورانی خواهد آمد که دوران عدل خواهد بود، که آن دورانِ استقرار دین کامل است. در دعای بعد از زیارت شریف آلیاسین آمده است: «یملأ اللَّه به الأرض قسطا و عدلا - یا «عدلا و قسطا»، که در جاهای مختلف تفاوت دارد - کما ملئت ظلما و جورا»؛ یک جاهائی هم دارد: «بعد ما ملئت ظلما و جورا». همهی انبیاء، همهی ادیان، همهی نبوتها به این نهایت اشاره کردند، روی آن تأکید کردند، اصرار کردند و گفتند به سمت آن داریم حرکت میکنیم. پس در مبدأ، در مسیر و در منتها، نبوتها تکیهشان بر روی عدل است؛ این بینظیر است.
🔴بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دومين نشست انديشههاى راهبردى باموضوع عدالت
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
در انقلاب اسلامی ما - که یک حرکت دینی بود - به طور طبیعی #عدالت جایگاه ممتازی داشت و دارد. در شعارهای مردمی، در قانون اساسی، در بیانات امام راحل (رضوان اللَّه علیه)، در گفتمانهای موضعی و در زمانهای مختلف و به مناسبتهای مختلف که جمهوری اسلامی مطرح کرده، این جایگاهِ ممتاز دیده میشود. فرض کنید در دوران دفاع مقدس که هی میآمدند فشار میآوردند و شعار صلح را مطرح میکردند برای اینکه جمهوری اسلامی را از میدان خارج کنند، آنجا جمهوری اسلامی شعار «صلح عادلانه» را مطرح کرد. خب، صلح یک ارزش مطلق نیست، یک ارزش نسبی است؛ یک جائی صلح خوب است، یک جائی صلح بد است، جنگ خوب است. اما عدالت اینجور نیست؛ #عدالت یک #ارزش_مطلق است؛ یعنی هیچ جا نداریم که عدالت بد باشد. خب، در جمهوری اسلامی این وضعیت وجود داشته، سرلوحهی دغدغههای نظام از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجرای عدالت، انصافاً کارهای زیادی هم انجام گرفته؛ لیکن راضی کننده نیست. بعضی از دوستان در توصیف آنچه که انجام گرفته، اطلاعات و آمارهای خوبی دادند؛ در زمینهی کارهائی که انجام گرفته، شاید اطلاعات من بیشتر باشد؛ میدانم کارهای وسیعی از اول انقلاب انجام گرفته؛ لیکن مطلقاً راضی کننده نیست. آن چیزی که ما نیاز داریم، آن چیزی که ما دنبالش هستیم، عدالت حداکثری است؛ نه صرفاً در یک حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداکثری هستیم؛ ما میخواهیم ظلم در جامعه نباشد. تا این مرحله خیلی فاصله داریم. بنابراین برای این باید تلاش کرد.
🔴بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دومين نشست انديشههاى راهبردى باموضوع عدالت
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
🔸گفتمان عدالت؛ گفتمان زنده
امروز که ما به بحث #عدالت میپردازیم - بحث این نشست و مطرح شدن موضوع عدالت - این دنبالهی همان دغدغهی اساسی است؛ به این معنا نیست که در طول سالهای متمادی، ما عدالت را نشناختیم یا نظام جمهوری اسلامی مطلقا تعریفی از عدالت نداشته و حرکتی نکرده؛ نه، یک تعاریف اجمالی و کلی و یک قدر متیقنهایی همیشه وجود داشته؛ همه هم با آنها آشنا بودند، کارهای زیادی هم - همین طور که عرض کردیم - انجام گرفته. لیکن امروز که ما این را داریم مطرح میکنیم، اولاً به این دلیل است که میخواهیم #گفتمان_عدالت، یک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در میان نخبگان، در میان مسئولان، در میان مردم، بخصوص در بین نسلهای تازه، باید عنوان عدالت و مسئلهی عدالت، به عنوان یک مسئلهی اصلی، به طور دائم مطرح باشد. یکی از اهداف این نشست و طرح موضوع عدالت در این نشست، این است.
🔸دستیابی به راهکارهای جدید و مؤثر برای کم کردن فاصله بین آنچه از عدالت لازم داریم و وضعیت کنونی
یکی دیگر این است که ما اگر بخواهیم فاصلهی بین آنچه که از #عدالت لازم داریم و باید باشد و آن وضعیت کنونی را - وضعیتی که فعلاً مستقر است - کم کنیم، بایستی به روشها و راهکارهای جدید و مؤثر دست پیدا کنیم. باید بدانیم شیوههای کاربردی عدالت چه چیزهائی است؛ یعنی زمان آزمون و خطا را سپری شده بدانیم. در این سی سال، در موارد زیادی کارمان عبارت بود از آزمون و خطا؛ چه در آن دههی اول با گرایشی که آن روز وجود داشت - که بعضی از دوستان اشاره کردند - چه بعد، نقطهی مقابل در دههی دوم و در خلال اینها، روشها و رویکردهای گوناگونی دیده شده. دیگر صلاح نیست ما اینجور عمل کنیم. باید بنشینیم روشهای متقن و مبتنی بر تعاریف متقن را پیدا کنیم، تشخیص بدهیم، روی آنها مستقر شویم و حرکت کنیم.
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
🔺در مرحلهی نظری، آنچه که ما میخواهیم به آن برسیم، رسیدن به نظریهی اسلامىِ ناب در باب #عدالت است.
البته باید با نگاه متجددانه، با نگاه نوآورانه، به منابع اسلامی مراجعه کرد و آن نظریه را از متن منابع اسلامی - در چهارچوبهای علمی و فنی خودش، که بعضی از دوستان اشاره کردند - استخراج کرد. ما برای استنباط، شیوهها، متدها و روشهای علمىِ تجربهی شدهی کاملاً حسابشدهای داریم؛ از اینها باید استفاده شود.
بنابراین در مرحلهی نظری و نظریهسازی، باید از منابع اسلامی و از متون اسلامی، نظریهی ناب اسلام در باب عدالت به دست بیاید.
من تکیهام در این نکته این است که نمیخواهیم از مونتاژ و کنار هم چیدن نظریات گوناگونِ متفکرین و حکمائی که در این زمینه حرف زدند، یک نظریه به وجود بیاوریم و تولید کنیم. یعنی در این قضیه باید جداً از التقاط جلوگیری کرد، باید پرهیز کرد. در موارد متعددی ما دچار این اشتباه شدیم. بدون اینکه بخواهیم، در مرداب التقاط لغزیدیم. بیرون آمدنش خیلی سخت خواهد بود. نه، حقیقتاً باید در منابع اسلامی جستجو کنیم. این منابع، فراوان هم هست؛ که دوستان هم اشاره کردند.
در #قرآن، در #حدیث، در #نهجالبلاغه، در نوشتههای فقهی، کلامی و حِکمی بحثهای زیادی وجود دارد که همهاش میتواند منبع مورد استفادهی ما در پیدا کردن نظریهی ناب اسلامی باشد.
البته بدیهی است که علت اینکه میگوئیم نظریهی اسلامی باید خالص و ناب باشد، این است که مسئلهی عدالت مبتنی است بر پایهها و مبانی هستیشناسی و معرفتشناسی و پایههای اساسی؛ و اگر بخواهیم به نظریات غربی - که عمدتاً آنهاست - استناد کنیم، در واقع تکیه کردیم به مبانی فلسفیای که قبول نداریم و نمیتوانیم آنها را بپذیریم، که همان نظرات هستیشناسی است.
🔴بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دومين نشست انديشههاى راهبردى باموضوع عدالت
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
🔸رویکرد نگاه اسلامی به #عدالت، با رویکرد نظامهای غربی و نظریههای غربی متفاوت است.
در #اسلام، #عدالت ناشی از #حق است؛ و علاوهی بر این، در عدالت «باید» وجود دارد؛ یعنی از نظر اسلام، عدالتورزی یک #وظیفه_الهی است؛ در حالی که در مکاتب غربی اینجور نیست.
در مکاتب غربی به اشکال مختلف عدالت مطرح میشود - در سوسیالیسم یک جور، در لیبرالیسم یک جور - با همهی تطورات و شکلهای گوناگونی که این مکاتب داشتهاند. در هیچکدام از اینها، نگاه به عدالت، یک نگاه بنیانی و اساسی و مبتنی بر ارزشهای اصولی مثل دین و مثل اسلام نیست.
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
یکی از مهمترین کارها در عرصهی نظری این است که ما #عدالتپژوهی را در حوزه و دانشگاه به عنوان یک رشتهی تعریف شدهی علمی بشناسیم، که این امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه. یعنی هیچ اشکال ندارد فرضاً در حوزه یکی از موضوعاتی که محل بحث قرار میگیرد، یک فقیه با روش فقیهانه بحث میکند، مسئلهی #عدالت باشد.
حالا همین قاعدهی عدل و انصافی که آقایان به آن اشاره کردند، بایستی تنقیح شود؛ این غیر منقح است. دلیل عدم تنقحش هم این است که آدم میبیند در بخشهای مختلف فقهی استنادهائی به این قاعده میشود که هیچ نمیشود اینها را تمام کرد - یعنی قابل استدلال نیست - همین طور در بخشهای مختلف گفته میشود. چه اشکالی دارد که در حوزهی علمیه - که خب، بحمداللَّه فضلای برجستهای در جلسه حضور دارند - یکی از بخشهائی که یک فقیه در درس فقه استدلالىِ خودش دنبال میکند، مسئلهی عدالت باشد؛ «کتاب العدالة» این غیر از آن بحث عدالتی است که اشاره کردند شیخ (علیه الرّحمة) فرمودهاند؛ آن بحث دیگری است. در باب #عدالت_اجتماعی بحث شود؛ بحث فقهىِ قوی.
در دانشگاه یک دانشِ میانرشتهای به وجود بیاید و تعریف شود؛ بحث شود، کار شود، روی آن به طور مستقل سرمایهگذاری شود. به نظر من، این در عرصهی نظری یک کار لازمی است؛ هم نظریهپردازی را گسترش میدهد، هم نیروهای توانمندی را در این عرصه تربیت میکند.
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
یک کار مهم دیگر، #شاخصگذاری است؛ تعیین شاخصهای #عدالت.
یکی از کارهای مهم نظری ما این است که شاخصهای عدالت را پیدا کنیم. خب، امروز شاخصهائی که در غرب مطرح است، به طور مشروط قابل قبول است؛ بعضیاش مطلقاً شاخص نیست، بعضی شاخصهای ناقصی است، بعضی در شرائطی ممکن است شاخص باشد. ما باید بنشینیم مستقلاً شاخصهای عدالت را، استقرار عدالت در جامعه را پیدا کنیم؛ یکی از بخشهای مهم کار این است. البته در عرصهی عمل هم خیلی کارها باید انجام بگیرد که یکی از آنها این است که عدالت را یک معیار و یک سنجهی اساسی در قانونگذاری بدانیم.
این نکته، قابل توجه نمایندگان محترم مجلس و شورای نگهبان است که در قانونگذاری بالخصوص به مسئلهی عدالت و همچنین رصد دائمی آن توجه شود.
🔴بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
در دومين نشست انديشههاى راهبردى باموضوع عدالت
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
❓عدالت چیست؟
#عدالت، بهحسب ظاهر، مفهوم سادهیی است و همه میگویند و آن را تکرار میکنند؛ منتها در مصداق و در عمل، رسیدن به عدالت خیلی دشوار است؛ همان نکتهیی که امیرالمؤمنین دربارهی حق فرموده است: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف». در مورد عدل هم عیناً همینطور است؛ چون عدل هم #حق است و اصلاً از هم جدا نیستند. به یک معنا، حق همان عدل است؛ عدل همان حق است؛ تواصفش آسان است، اما در عمل، رسیدن به عدالت مشکل است؛ حتّی شناختن موارد عدالت و مصادیق عدالت هم گاهی خیلی مشکل است؛ کجا عدالت است، کجا بیعدالتی است. من نمیخواهم الان عدالت را تعریف کنم که چیست. تعریفهای کلی و عمدهایی از عدالت شده؛ تقسیم عادلانهی امکانات و از این قبیل حرفها، که درست هم هست و محتاج تدقیق و ریزبینی هم هست؛ یعنی شما در هر یک از بخشهایتان واقعاً باید ببینید عدالت چیست و با چه چیزی حاصل میشود.
من میخواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقىِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بشدت در هم تنیده است؛ یکی مفهوم #عقلانیت است؛ دیگر #معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت بهخاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت بهکار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود؛ خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالیکه نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است.
🔴 بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
۸۴/۰۶/۰۸
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r
آرمانهای نظام اسلامی - که در حقیقت آرمانهای اسلامی است - یک منظومهای است، یک مجموعهای است، مراتب مختلفی هم دارد؛ بعضی از اینها اهداف غائیتر و نهائیترند، بعضیها اهداف کوتاهمدتند، اما جزو آرمانهایند؛ همهی اینها را باید دنبال کرد.
مثلاً فرض بفرمائید جامعهی عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوی - با این خصوصیات - خب، یک آرمان است؛ جزو آرمانهای درجهی یک و جزو برترین آرمانها است.
اسلام در پی آن است که اولاً یک جامعهای ایجاد کند که عادلانه اداره شود؛ یعنی مسئولان و مدیران جامعه به #عدالت رفتار کنند؛ ثانیاً خود جامعه، جامعهی عادلی باشد - عدالت مخصوص مدیران نیست؛ آحاد مردم هم باید نسبت به یکدیگر عدالت داشته باشند - و آنگاه جامعه، جامعهی پیشرفتهای باشد.
اسلام بههیچوجه برنمیتابد جامعهی عقبافتادهی در مسائل علمی، در مسائل سیاسی، در مسائل تمدنی و در هر عرصهی دیگری را؛ اسلام دنبال ایجاد یک جامعهی پیشرفته است؛ بخش مهمی از احکام اسلام این را فریاد میزند.
بنابراین، این جزو آن مجموعهی کلان جامعهی اسلامی است. اسلام همچنین در پی ایجاد #جامعه_معنوی است. در نظام اسلامی، جامعه، هم عادلانه اداره میشود، هم در درون خود جامعهی عادلی است، هم جامعهی پیشرفته است، هم جامعهی معنوی است؛ یعنی از معنویت سیراب است، برخوردار است؛ معنویتی که موجب میشود انسان اهداف حقیر مادی و شهوات روزمرهی زندگی را اهداف بلند خود نشمارد؛ هدفهای والاتری، هدفهای بالاتری برای او مطرح باشد؛ ارتباط آحاد انسان، ارتباط دلها با خدا، محفوظ باشد؛ این جامعهی مورد نظر اسلام است. خب، این شد یک آرمان. البته یک چنین جامعهای آنوقت الگو هم خواهد شد. اگر ما بتوانیم با کوشش جمعی، یک چنین جامعهای را بهوجود بیاوریم - که البته به نظر من کاملاً ممکن و کاملاً قابل تحقق و عملی است و بخش زیادی هم ما در این زمینه پیش رفتیم - این جامعه الگو خواهد شد؛ نه فقط برای جوامع مسلمان و کشورهای مسلمان، بلکه حتّی برای کشورهای غیر مسلمان. خب، ایجاد یک جامعهای با این خصوصیات، یکی از آرمانهاست.
🔴بیانات در دیدار دانشجویان
۹۲/۰۵/۰۶
@rasaneh_t_t
┄┅══════┅┄
@t_manzome_f_r