بابا درک نمیکنیم علی کیه... به قولِ خودِ مولا، آدم چیزی رو که درک نمیکنه، تکذیب میکنه! خودش فرمود: ظاهِري اِمامَة! ظاهرِ من امامت هست... (اون چیزی که شماها می بینین ازم یک جایگاهِ امامت هست) اما وَ باطِنی غَیبَ لایُدرَک! باطنِ منِ علی درک نشدنیه.. نمیکشید! نمیفهمید! پس می‌زنید!

از امام صادق پرسید: آقا ! ۱۲۴ هزار نبی داشتیم! چرا بینِ این ها، این ۵ نفر صاحبِ شریعت و اولوالعزم شدن؟ جواب رو تو رو خدا ! «لِاَنَّهُم عَزِموا عَلی توحیدِ عَلی بن اَبی طالب!» چون اون ۵ نفر عزمِ جدی و ویژه ای در توحیدِ جدِ ما علی داشتند! الله الله.. هر کسی به جایی میرسه از گوشه نگاهِ اوست! خودتو دستِ کم میگیری من برام عجیبه :) رسول الله روی کرد به مولاعلی و فرمود: یاعلی! تو و شیعیانت در بهشتید! و به زودی گروهی میان که از دوستی و محبتِ تو حرف میزنن! کِی این گروه میان؟ تیر رو دیدید چطور از چِله یِ کمان رها میشه؟ پیامبر میگه این ها، این گروه، در زمانی از تو دم میزنن که مردم مثلِ تیرِ از چله رها شده از دینِ اسلام فرار میکنن! اما اینا پایِ تو می مونن...

به اژدها نگهی کرد و گفت چنین موسی این عصا فقط چوب است بدونِ اِذنِ علی موقع طوفان كه شد گفت خدا اينچنين نوح! پريشان نباش، زود بگو يا علي نداشت واهمه در منجنیق، ابراهیم که سرد می‌شود آتش به دوستانِ علی دم ب دم عیسی علی میگفت و هو هو میکشید تو دلیل مستیِ بی اختیاری یاعلی.. موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود هنگام مشکلات، نبی هم میزد صدا یا #علی

سحرِ ۱۲‌م رجبِ مولا علی♥️ + مگر ز دیدنِ تو سیر می‌شود دل من؟!

. بسم الله الرحمن الرحیم لا حَولَ وَ لا قُوَّتَ اِلاّ بِعَلی ! .

اول از همه حرفا :

امشب تولد مولاعلی‌ست... امروز حضرت فاطمه دخترِ اسد، حضرت اسد رو به دنیا میاره!

صبحِ روزِ سیزدهمِ ماهِ رجب، از گوشه یِ کعبه به جنابِ ابوطالب ندایی اومد که همسرِ باردارت رو به خانه یِ ما بیار... ابوطالب به همراه پیامبر این کار رو انجام دادن و حضرت فاطمه بنتِ اسد رو تا کعبه همراهی کردند.. حضرت فاطمه بنتِ اسد در حدودِ ۸ سالگی از خودِ پیامبر مراقبت و مادریشونو میکرد. مادرِ مولاعلی هم که بود. بعد از حضرت خدیجه هم در حدود ۴ سالگی برایِ حضرت صدیقه مادری کرد تا زمانِ ازدواجِ پیامبر... شما مقام رو ببین! حق مادری به گردنِ این سه نفر داره. سه نفری که دلیلِ خلقتِ همه چیز هستند. شما بخواید یه کاسه آب بنوشید اگه ظرف کثیف باشه آب کثیف میشه. باید ظرف تمیز باشه که آب کثیف نشه. رَحِم و دامان و وجودِ حضرت فاطمه بنت اسد چقدر پاک و پاکیزه بود که مولاعلی رو در خودش پرورش داد! :) این زن، نظیر نداره... امام زمان رو به او تشبیه کردند! چطور تشبیهی؟ روایت میگه مهدیِ امتِ محمد از کعبه خارج میشه همونجوری که فاطمه بنتِ اسد خروج کرد! چون حاصلِ خروجِ این زن، مردی بود که دنیا رو ساخت. مهدی تکرارِ این خروجه... اولین زن که از مکه به مدینه با پایِ پیاده به سمتِ پیامبر هجرت کرد همین زن بود! محبتش به پیامبر هم زبانزد بود طوری که وقتی از دنیا وفات کرد پیامبر فرمود مادرم از دنیا رفت! شبی که حضرت فاطمه بنت اسد مولاعلی رو باردار شد، در مکه زلزله شد و اهل مکه ریختن به سمت جنابِ ابوطالب! با توسلِ ابوطالب به ۵ تنِ آل عبا زلزله دفع شد... ابوطالب هم خیلی مقامِ والایی داشت طوری که او رو از اوصیاء پیامبران میدونن.. هم او مقامِ والایی داشته و هم پدرش عبدالمطلب. اِبنِ اَبَی الحَدید میگه هر کسی تاریخ رو خونده باشه میفهمه اگر ابوطالب نبود، چیزی از اسلام هم باقی نبود! ابوطالب پسران دیگه ای هم داشت: عقیل، جعفرِ طَیار، طالب. اُم هانی و جُمانه هم دو خواهرِ مولاعلی هستن و آقاجان مولاعلی فرزندِ آخرِ ابوطالب هستن.. تَه تَغاریِ خانواده :)

امام صادق مضمونا فرمود زمانی که مولاعلی در رحمِ مادر بود، وقتی مادر در کعبه طواف میکرد و نزدیکِ بت ها میشد، آقا پاهایِ مبارک رو حرکت میداد... :) اون موقع سیزدهم رجب حوالیِ شب جمعه و صبحِ جمعه بود و وقتی آقا به دنیا اومد، بت های کعبه با صورت سقوط کردن.. :) سَیِّدُ الاَیام یعنی آقا و سرورِ روزها، روزِ جمعه ست.. بهترین مکانِ زمین، مسجدالحرامه. بهترین جای مسجدالحرام کعبه‌ست. بهترین جایِ کعبه، سنگِ جناب ابراهیم خلیل الله هست. مولاعلی هم رویِ اون سنگ بود! این همه بهترین ها برایِ بهترین مخلوقِ خداست ! تا فاطمه بنت اسد به کعبه رسید، کعبه سینه یِ خودش رو شکاف! سینه چاک داد.. علی باید از درِ مجزا و جدا به خانه وارد شه نه دری که همه رفت و آمد دارن! نه دری که مردم وارد میشن! ورودِ علی دری جداگانه می طلبه! سیزدهم رجب حضرت فاطمه بنت اسد وارد شد و شکاف دوباره بسته شد. هر کاری کردن در باز بشه، نشد که نشد!

مرحوم تاج الدین میگه زمانِ کودکیِ خانم فاطمه بنتِ اسد با دوستانش به صحرا رفتن... مشغول بودن که یک شیر به اون ها نزدیک میشه. همه یِ بچه ها فرار میکنن اما جنابِ فاطمه بنتِ اسد نتونست فرار کنه... اسیرِ حِصارِ شیر شد که از دور یه سوار رزم آوری نزدیک شد و شیر رو از پا درآورد. خانم بنتِ اسد برایِ تشکر یه گردنبند به اون سوار هدیه داد... او برگشت به شهر و چون ماجرا در شهر پیچیده بود، والدینِ خانم جان نگران شدن اما دخترشون رو سالم دیدند... گذشت و گذشت. او مادرِ علی شد. یه روز پسرش خیلی با مادرش شوخی میکرد. مادرش فرمود چطور با اینکه فرزندِ منی با من شوخی میکنی؟ مولاعلی فرمود: مادرجان! مگه ماجرایِ شیر و سواره رو فراموش کردی؟ اون سوار کی بود؟ خانم جان فرمود: بینِ من و سوار، یه رمزی هست. اون رمز رو هم میدونی؟ مولاعلی دستانِ مبارک رو در آستین کرد گردنبندی بیرون آورد و فرمود: این گردنبندِ شماست؟ :) پاسخ شنید: بله! آقا فرمود: اون سوار من بودم :) الله الله حَیِّ لایَموت...

سه روز خانم جان در کعبه بودن و روزِ چهارم یعنی حدودِ شبِ هیجدهم رجب به همراهِ مولاعلی از کعبه خارج شد. کنجکاوید که بدونید اون داخل چی شد؟ معصوم فرمود: در اونجا جنابِ حوا و ساره و آسیه و مریم و مادر حضرت موسی وارد شدن و به حضرت فاطمه بنت اسد سلام و تهیت و درود داشتن.. جنابِ حوا به مولاعلی عرض ادب کرد و مولاعلی احوالِ ایشون و جنابِ آدم رو پرسید... پاسخ داد: به خاطرِ ولایتِ شما در بهشت برخوردارِ نعمت هست... مولا رو با حریر پوشاندند و آبِ حوض کوثر رو به بدنِ آقا معطر کردن و بعدش انبیاء وارد شدن.. مولا بعدش به نبوتِ پیامبر و وصی بودنِ خودشون شهادت داد.. بعدش حضرت فاطمه بنت اسد و مولاعلی بیرون اومدند اما دوباره دیوار شکافت و بازم از در نه... مولا چشمانِ مبارک رو به رویِ هیچکسی باز نکرد و دست به دست رفت تا چشمانش رو باز کنه... رسم بود. دیدید گاهی نوزاد بهتون چک میزنه و سنگین و یهویی هم میزنه؟ قنداقه رو دادن به دست ابوجهل و آقا همچنان چشمانش بسته بود. آقا همونجا نقد یه چک خوابوند تویِ گوشِ ابوجهل طوری که تا آخر عمرِ کثیفش جایِ دستِ یَدُاللهیِ مولا رویِ صورتش بود🤌🏻 به آغوشِ پیامبر رفت و چشمانش رو به صورتِ مبارک پیامبر باز کرد.. مولاعلی در آغوشِ پیامبر سوره یِ مومنون رو قرائت فرمود... قرآنی که هنوز نازل نشده! قَد اَفلَحَ المومنون...

یه کم دیوونگی کنیم در قلم ؟ :) مستی کنیم از مولا بگیم مستِ مولا بشیم حق یاعلی علی کیه؟ :) .