می گفت:«دوست دارم شهادتم در
حالی باشد که در سجده هستم»
یکی از دوستانش می گفت:
در حال عکس گرفتن بودم که
دیدم یک نفر به حالت سجده
پیشانی به خاک گذاشته است.
فکر کردم نماز می خواند؛ اما دیدم
هوا کاملا روشـن است و وقت نماز
گذشته، همه تجهیزات نظامی را
هم با خودش داشت.
جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم. دستم را که روی کتف او گذاشتم، به پهلو افتاد.
گلولهای از پشت به او اصابت
کرده و به قلبش رسیده،
آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت.
صورتش را که دیدم زانوهایم
سست شد به زمین نشستم!
«این که یوسف شریف است»
#شهید_یوسف_شریف
@rasooll_khalili
لحظہ ها را متوسل بہ دعاییم بیا
سالیانے است ڪہ دل تنگ شماییم بیا😔
آسمان خواهش یڪ جرعہ نگاهت دارد
نہ ڪہ ما، فاطمه(س)هم چشم بہ راهت دارد💔
بیا مهـدی جان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨
@rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
شهید مدافع حرم قاسم فیاضی🌹
متولد، 1369
شهادت، 1395
وقتی رضایت مادر رو گرفت راهی سوریه شد؛ وقتی سوریه رسید در روز سه بار زنگ میزد.☎️
تا اینکه یه روز زنگ و زد گفت:
یه عده از بچه ها رو بردن خط؛ منو یکی از دوستام موندیم
مادر گفت: مراقب خودت باش که شهید یک باره گوشی رو قطع کرد؛ تا اینکه چند لحظه بعد دوباره زنگ زد و گفت ماشین بچه ها رو زدن بعضیا شهید و بعضیا زخمی شدند.😞
فرمانده اومده میگه: باید برید اونا رو برگردونید خودش هم زخمیه. مادر دوباره گفت مراقب خودت باش بی بی زینب(س) پشت و پناهت.❤️
صدای قاسم خیلی آروم بود با مادرش خداحافظی کرد و تماس قطع شد تا ده روز بعد...
مگه میشد پسری که روزی سه بار زنگ میزد حالا ده روز ازش خبری نشه⁉️ مادر یه چیزایی فهمیده بود... توی همون روز دهم صدای زنگ خونه به صدا در اومد.
ماه رمضون بود. همه خواب بودن، مادر باصدای زنگ از جا بلند شد. گفت بلند بشید خبر شهادت قاسم رو آوردن❗️. دو نفر از بزرگان فامیل بودن که اومدن داخل. مادر بعد سلام و احوال پرسی رفت اتاق خواب روی صندلی نشست و شروع کرد به گریه کردن😭. کسی حرفی نمیزد حتی اونا هم نمیگفتن چی شده. بابام پرسید قاسم رو چیزی شده؟
یکیشون گفت زخمی شده. مادر توی اتاق، ما هم نمیتونستیم آرومش کنیم
میگفتیم چیزی نشده. قاسم زخمی شده ولی مادر حرف خودشو میزد😞.
میگفت قاسمم شهید شده. اگه زخمی میشد خودش زنگ میزد
تا اینکه دوباره بابام ازشون پرسید. گفت
اگه چیزی شده بگید. تا اینکه یکیشون گفت آره قاسم شهید شده😔
مادر هرچند گریه می کرد ولی روزی که پسرش برگشت وقتی صورتشو دید دیگه گریه نکرد
چند لحظه موهاشو نوازش کرد و صورتشو بوسید تا آخرین تصویر از پسرشو به یاد داشته باشه.💔
@rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم جالب از شهید مدافع حرم حسین معز غلامی 😁
@rasooll_khalili
شیمیایی بود
برای درمان🏥 به انگلیس اعزام شد
خون💉 لازم داشت
گفت خون غیر مسلمان نزنید
توجه نکردند
هرچه زدند بدنش نپذیرفت
خون یک مسلمان جواب داد
پزشکش👨⚕ مسلمان شد
گفت:معجزه ست!😨
#شهید_دفاع_مقدس حمیدرضامدنی🌹
@rasooll_khalili
﷽
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس اب شد😓
هرروز با گناه دلت راشکسته ام
بین منو تو این همه عصیان کجا شد❗️😞
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان
#شرمنده_ایم_مولا_جان💔
@rasooll_khalili
#طلبه_جهادی
? بنا بود اسم بچه مان را محسن بگذاریم 💠
محمد مداح طلبه جهادی ای که مرگ همسر باردارش داغ بدی بر دل خیلی ها گذاشت.😔
میهمان خانه ساده اش شدیم، پدر و مادر خانمش هم بودند.
آذری هستند و در شهر قم غریب.
محمد می گفت در این شهر تنها آشنامان حضرت معصومه بود.
پدر خیلی داغ دار است و دعا می کند هیچ کس داغ فرزند نبیند.
هنوز باورش نیست، فرزندش قبل از او از این دنیا رفته
در مدتی که خانمش در بیمارستان بستری است، دست از کمک به مریضها بر نمی دارد، خدایا این مردم چقدر الهی اند.!🍃
پدر می گوید این جنگ آمریکا با ماست، ما نباید کوتاه بیاییم☝️، الحق که با این مردم، شکست از هر قدرتی بی معناست.
آخر مجلس با روضه حضرت زهرا، مجلس غوغا شد.💔
محمد بی تاب بود، می گفت بنا بود اسم بچه مان، محسن باشد.😭
مادر هم که از اول مجلس گاهی آرام و گاهی بلند، بی بهانه می گریست.
📝 حجت الاسلام و المسلمین کاظم زاده (مسئول قرارگاه جهادگران سلامت)
@rasooll_khalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره شهید سلیمانی
از شهادت حمید باکری
۲۵ اسفند سالروز شهادت شهید باکری گرامی باد🌹
یاد عزیزشان با صلوات🕊
@rasooll_khalili