چهـل روزِ کہ نیسـتی😞
چهـلِ روزِ کہ درنبودنٺ عـزاداریم💔
چهـل روزِ که رهبرمـون درفراقٺ حـال خوشی نداره 😔
چهـل روزِ کہ به دیدارِ امامعصرت شتافتی 💌
#چهلمسردارمونتبریکوتسلیٺ
#حاجقاسممــ🖤
سلاممـان را به آقاعـج برسان:(✋🏻
@rasooll_khalili
همسر شهید:
در معراج زمانی که من با پیکر آقا مهدی تنها شدم خواستم که صورتش را برام باز کنند که اجازه ندادند.😔
در معراج که تنها بودیم به هر زبانی که میدانستم و میتوانستم صدایش کردم . دستم دوباره شروع کرد به لرزیدن😞 از او خواستم یک علامت از خودش به من بدهد . گفتم آقا مهدی میبینی دستم میلرزد. نمی خواهی دستم را بگیری و من را آروم کنی؟!💔 لرزش دستم به حدی بود که نمی توانستم کنترلش کنم. از او خواستم ما را فراموش نکند و هوای ما را در زندگی داشته باشد.
احساس کردم یک دست روی شانه ام قرار گرفت و لرزش دستم آروم شد❤️ چشم هامو که بسته بودم باز کردم چون احساس کردم کسی اونجاست . مهدی اولین نشانه بعد از زندگی دنیایی اش را به من نشان داد و خیالم راحت شد که او ما را تنها نخواهد گذاشت.✨
آقا مهدی در مبعوجه عقارب در حماه شهید شدند. یک منطقه تازه آزاد شده بود آقا مهدی رفته بودند که به رزمنده ها سر بزنند که به مین کنار جاده ای برخورد می کنند و شهید میشوند.😞
تصویر اخرین نگاه فرزند شهید به پدرش💔
شهید مدافع حرم مهدی نعمایی
#سالروز_شهادت🕊
@rasooll_khalili
『 #به_وقت_شهادت 💔 』
اولین سالگرد شهـادت شهـید مدافع وطن
شهـید #امید_اڪبری
ذاڪر هـیئت فدائیان حسین(ع)
تولد:۱۳۶۸/۱۰/۰۲ _ اصفهان
شهادت:۱۳۹۷/۱۱/۲۴ _ سیستان و بلوچستان
@rasooll_khalili
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『 #بہ_وقت_شهـادت 💔 』
آقا سید:ڪمتر از ۲۴ ساعت حاجتمو داد
روایت سیدرضانریمانے از
رفیق شهـیدش #امید_اڪبرے
@rasooll_khalili
شَڪ نَـدارَم
نِگاه بِہ چِهرِه هایِشٰانْ
عِبــادَتْ استْ...✨
عِبـادَتِی اَز جَنسِ
مَقبـوُل بِہ #دَرگاه_اِلٰهی🕊
ڪاشْ شَفـاعَتِی
شاٰمِلِ حٰالِمـانْ شَوَد ...💔
#سالروز_شهادت🕊
#شهدایحملهتروریستیزاهدان🖤
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
🕊 شـهیـدانــه 🕊
روایت محسن پناهپوری برادر شهید تروریستی زاهدان🔹
"اول از همه میخواهم از این فرصت استفاده کنم و خدمت مقام معظم رهبری که برای خدمت به ملت شهیدپرور ایران تلاش میکنند، سلام و عرض ادب داشته باشم🌹. من برادر کوچکتر شهید علیرضا پناهپوری هستم، اما چون فاصله سنی زیادی نداشتیم، صمیمیت خاصی بین ما وجود داشت."
مسیر زندگی علیرضا با من فرق میکرد، هر دوی ما دوست داشتیم نظامی باشیم به همین دلیل من به واسطه اتفاقات و عشقی که داشتم در ارتش استخدام شدم و علیرضا به فاصله کمی پس از من، در سپاه پاسداران استخدام شد👌
محسن، شور و علاقه برادر شهیدش به خدمت را اینگونه توصیف میکند: "علیرضا از همان ابتدای دوران خدمت به فعالیت در یگانهای عملیاتی علاقه داشت، او از کار اداری و پشت میزنشستن خوشش نمیآمد☝️؛ او همیشه دوست داشت در خارج از شهرستان و در مناطق سخت خدمت کند، او عاشق سپاه و شهادت بود."🕊
برادر شهید پناهپوری درباره مأموریتهای مختلف برادر شهید خود میگوید: "به محض اینکه مأموریتهای شمال شرق سپاه مطرح شد، علیرضا داوطلب حضور در این مناطق شد که در یکی از همان از عملیاتها به درجه جانبازی نائل شد💔. پس از آن داوطلب حضور در جبهه نبرد سوریه شد، من هم در این کشور در چند مرحله با علیرضا همراه بودم."
روایت محسن از آخرین وداع برادر شهیدش اینگونه است: "او هیچوقت خداحافظی نمیکرد، اما در مأموریت آخر در سیستان و بلوچستان، حال و هوای دیگری داشت😔، طوری که چهره او با مأموریتهای قبلی فرق داشت.
او در آخرین وداع خود طور دیگری سخن میگفت، شاید میدانست بازگشتی ندارد، سفارش زیادی درخصوص تربیت فرزند و همسرش کرد و رفت💔. ما مادر بیماری داریم و علیرضا بسیار نگران او بود و دائم از محل مأموریت سراغ احوال مادر را میگرفت.
او به راهی که انتخاب کرده بود، عشق میورزید، او راهش را آگاهانه انتخاب کرد؛ علیرضا شجاعانه رفت و شجاعانه جنگید✌️ و مظلومانه شهید شد.
شهید علیرضا پناهپوری🌹
یادشون با صلوات
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
مادر 😭
❄در سردترین شب سال خرمآباد مادر #شهید_مدافع_حرم_اسماعیل_غلامی_یاراحمدی
روی قبر پسرش پتو انداخته
حدود ۳ماه از شهادتش میگذره و اگه سههزار سالم بگذره باز مادر دلتنگه😭
والله جگر آدم میسوزه😔
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❄️💝❄️••ஜ▩═