eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
338 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای رفع این بلای ناخوانده.. همه باهم بخوانیم این دعارا که سفارش رهبرمان هست و قطعا با ایمان و توکل شکست میدهیم این بیماری را.. 💕 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🍃خاقانی بسیار شیوا بیان میکند، که در #مسلخ_عشق جز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خو را نکشند♡ . 🍃بدرس
💌 مدتی بود که احمد خیریه‌ای بین بچه‌های پایگاه هوایی کرمانشاه تشکیل داده بود و به برخی خانواده‌های فقیر کمک مالی می‌کرد. 🔸 یک شب که به همین قصد داشت می‌رفت بیرون پایگاه، با اصرار همراهش شدم. روی صندلی عقب بسته‌های ارزاق حاوی قند، روغن، لوازم التحریر بود. در طی مسیر وارد جاده خاکی فرعی شدیم. احمد گفت: اینجا روستای تازه‌آباد کرمانشاه است. امشب چهره اصلی و بی‌نقاب این مملکت را می‌بینی. 🔹 وقتی وارد روستا شدیم. احمد درِ خانه‌ها را می‌زد و صاحب خانه‌ها را به اسم می‌شناخت و بسته‌ها را تحویل شان می‌داد. 🔸 داخل خانه‌ای شدیم. پر از بچه‌های قد و نیم‌قد بود. به من گفت به درس و مشق بچه‌ها رسیدگی کنم. 🔹 داخل خانه پیرمرد و پیرزنی شدیم. پیرمرد بیمار بود و حال تکان خوردن نداشت. احمد بالای سرش نشست و سرش را بوسید و نوازشش کرد. پیرمرد دستان احمد را با محبت گرفته بود و رها نمی‌کرد. بدون اینکه متوجه شود، احمد مقداری پول زیر بالشتش گذاشت و به پیرزن گفت: مادر! سماوری که قولش را داده بودم آوردم. 🔸 یکی از فقرا با گرفتن بسته، به جان شاه دعا می‌کرد! احمد گفت: این کمک‌ها از طرف آیت‌الله خمینی است نه از طرف شاه! راوی: محمد نیک رهی کتاب؛ خانه‌ای کوچک با گردسوزی روشن 🗓 ۱۵ آذرماه، سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
اول اینکه از صبرتون و وقتی که میگذارید خیلی متشکرم .مطلب دوم اینکه بازهم ازتون درخواست صبر و قدم به قدم پیش رفتن رو دارم .. خوب بریم سراغ بحثمون .در یک سری کارها باید از آخر بیایم تا تر به برسیم مهمترین انتخاب هایی که تا الان داشتیم رو میخوایم بررسی کنیم . برای هرکدوم از هامون دو حالت در نظر میگیریم ۱_انتخاب هایی که میخوایم انجام بدیم ۲_انتخاب هایی که کردیم و الان نتیجشو داریم میبینیم از مورد اخر شروع میکنیم .انتخابی رو انجام دادیم و تمام شده .رشته ،شغل ،دوست،همسر،خانه، معامله و ....رو که الان در حال دیدن تبعات خوب و بد انتخابمون هستیم . اگر از تموم این انتخاب ها رضایت درونی کامل داریم و مشکلی نداریم .الحمدالله و خداروخیلی شاکر هستیم .و با اطمینان همین مسیر رو ادامه میدیم . (اینجا رو داشته باشید که این رضایت درونی محض و بروفق مراد بودن همه چی خودش یک امتحانه که بعد بهش میرسیم) حالا اگر الان تحت تاثیر تبعات انتخاب های مختلف زندگی مون هستیم و باب میل نیست و باعث تنش و استرس شده و حالت بهترش رکود و چه کنم چه نکنم رسیده ؛ اینجا باید بیشتر خداروشکر کنیم ! چرا واقعا 😳 ..آها تموم آدم هایی که سر راه ما قرار گرفتن (بقول منورالافکارها کائنات و امواج جاذبه افراد رو سر راه ما قرار داده که خوب باید گفت خالق این کائنات پس کی بوده !؟بگذریم....) و تمام اتفاقاتی که مثل افتادن تک تک زندگی مون رخ داده و حالا هرکدوممون رو در یک موقعیت خاص خودمون قرارداده . همه این ادما که در اطرافمون هستن خود به خود سرراه مون قرار نگرفتن .علاقه مندی هایی که برامون پیش میاد در زمینه های مختلف و افراد و رفاقت ها خود به خود و یهویی بوجود نیومده . خداوند تک تکشو براساس ظرفیت های وجودی مون برای تقدیر و امتحان و رقم زدن دومینوی بعدی که تق تق پشت سر هم تو زندگی مون با طرح و فوق العاده خاص ایجاد بشه ؛ رقم زده حقیقت اینه که باید از تک تک وجود آدمها و وضعیت های مختلفی که سرراهمون قرار داده شدن و ضربه زدن ،یا هر اتفاق ناخوشایند دیگری که رقم زدن تشکر کنیم ...چرا که باعث بوجود اومدن فرصت های جدید و رشد و شناخت فردی بهتر ما شدن !که هیچ جوره و در هیچ کلاس درسی نمیشد یاد بگیریم و خودمون رو لااقل واسه خودمون کنیم ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
‌شهادت حڪایت عاشـقانه آنانے است ڪہ دانستند دنیا جاۍ ماندن نیس باید پرواز ڪرد تا خدا...♥️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣️ 🍁اى دل! بشارت مى ‏دهم 🍂خوش روزگارى مى ‏رسد 🍁یا درد و غم طى مى ‏شود 🍂یا شهریارى مى‏ رسد 🍁گر کارگردان جهـــان 🍂باشد "خداى مهربان" 🍁این کشتى طوفان زده 🍂هم بر کنارى مى رسد 🌹تعجیل درفرج صلوات ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
دستم ‌نميرسد بہ چيدنت بايد بسنده‌ کرد بہ روياے💭 ‌ديدنت من خانہ ی خود مانده‌ام‌ و‌تو هفت‌ آسمان ‌كم‌ است ‌براے پریدنت🕊 🌺 ۴روز دیگر تا سالروز زمینی شدنت... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
توصیه‌ام به جوان‌ها این است که اوّلاً جوان‌های دانشجو و دانش‌آموز تحصیلات را خوب دنبال بکنند. علم وسیله‌ی قدرت است؛ یکی از مهم‌ترین مؤلّفه‌های ، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند. [ثانیا]اهداف عمومی را بر خواسته‌های شخصی مقدّم بدارند. [ثالثا]بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشته‌ی تاریخیِ نزدیک، روزبه‌روز افزایش بدهند و بتوانند صحنه‌ی امروز دنیا را مشاهده بکنند. ۱۳۹۴/۸/۱۲ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
❤️ خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای رفع این بلای ناخوانده.. همه باهم بخوانیم این دعارا که سفارش رهبرمان هست و قطعا با ایمان و توکل شکست میدهیم این بیماری را.. 💕 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
💚 چه کیفی میده خون آدم جلوی حرم حضرت زینب (س) بریزه... ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
رفقا... ✨تو مرام آقا رسول نیست تنهامون بذاره.. نکنه اعمالمون باعث بشه از راهش دور بشیم...!💔 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🥀 نام : مهدی نام خانوادگی : قاضی خانی تاریخ تولد : ۱۳۶۴/۸/۲۸ تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۹/۱۶ مکان شهادت :سوریه،خانطومان ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
در روستای "حیدره قاضی خان" استان "همدان" به دنیا آمد. خانواده وی به شهرستان "قرچک" در استان "تهران" مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند. او تحصیلات چندانی نداشت و در گاراژ پدرش مشغول به کار شد.پس از ورود تکفیریها به سوریه در سال ۲۰۱۱ و بی حرمتی هایی که به اماکن و زیارتگاه های مقدس شیعیان در سوریه شد، شیعیان از سراسر جهان برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفتند. مهدی قاضی خانی با وجود محدودیتی که در اعزام بسیجیان بیش از دو فرزند وجود داشت شناسنامه خود را طوری کپی کرد تا نام فرزند سومش مشخص نباشد و به عنوان مدافع حرم در سال ۱۳۹۴ به سوریه اعزام شد.او در اولین اعزام خود به سوریه و عنوان بسیجی، بعد از گذشت ۲۱ روز در مبارزه با تروریستهای تکفیری در ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۴ در ۲۸ سالگی به شهادت رسید. مهدی قاضی خانی هفتمین شهید مدافع حرم شهرستان "قرچک" است. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
همسر شهید مدافع حرم "قاضی‌خانی" گفت: آقا مهدی قبل از شهادت هم می­‌گفتند سوریه خط مقدم ما است، برای این است که نگذاریم دشمن وارد ایران شود چرا که هدف اصلی ایران است. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
همسر شهید: از وقتی که زندگی را آغاز کردیم در همین مجتمع امام رضا(ع) ساکن بودیم، همیشه به آقا مهدی می­‌گفتم اسم امام رضا(ع) هم مانند صحن سرای ایشان گیراست و حتی الان هم که به من می­‌گویند بروید جای دیگری ساکن شوید که حیاط داشته باشد و بچه­‌ها بتوانند راحت‌تر بازی کنند، نمی­‌توانم از اینجا دل بکنم.. جالب اینجاست که ما از طبقه اول همین مجتمع به تدریج آمدیم تا طبقه ششم که آخرین طبقه ساختمان است و وقتی به آقا مهدی می­‌گفتم بعد از این کجا می‌رویم، می‌گفتند که دفعه بعدی می­‌رویم آسمان ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
همسر شهید: آنقدر ولایتمدار بودند که دوست داشتند تعداد بچه‌ها زیاد باشد، به فرزندآوری توصیه می‌کردند و می­‌گفتند فرزندان سبب روزی می‌شود، با اینکه خیلی­‌ها به ما می­‌گفتند شرایط جامعه خوب نیست هزینه­‌ها بالاست و باید به فکر مشکلات بعدی باشید اما آقا مهدی به شدّت با این حرف­‌ها مخالفت می­‌کردند. وقتی هم محمدمتین فرزند اول ما به دنیا آمد ما وسیله نقلیه نداشتیم اما بعد از آن توانستیم نیسان بگیریم و نهال که به دنیا آمد ما یک خانه در پوئینک گرفتیم و بعد از آن محمدیاسین که به دنیا آمد آن زمین را فروختند و یک زمین کشاورزی تهیه کردند. دوست داشتند بچه‌ها را به مهمانی‌ها ببریم تا آداب معاشرت را فرابگیرند، اهل مسافرت‌های سالم بودند و دوست داشتند بچه‌ها آزاد باشند و می­‌گفتند بچه‌ها باید تخلیه هیجانی شوند که در این صورت وقتی بزرگ شوند آرام می‌شوند. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
همسر شهید: بیشتر از همه نهال اذیت می­‌شود، اینکه می­‌گویند دخترها بابایی هستند واقعاً درست است، حتی وقتی صحبت نقل مکان می­‌شود نهال می­‌گوید اگر جای دیگری برویم بابا راه خانه را گم می­‌کند. وقتی محمدمتین و محمدیاسین دعوا می­‌کنند، محمدیاسین می­‌گوید بابا که برگردد به او شکایت می‌کنم. قیمت این لحظه ها چند؟؟؟😞 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
مهّم‌ترین دغدغه شهید چه بود؟ همسر شهید: مسائل اخلاقی و فرهنگی هم برایش خیلی مهّم بود، از پایگاه دستگاه دیجیتال می­‌آورد و آن را با ماهواره­‌ها تعویض می­‌کرد. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
شهادت آقا مهدی را چگونه به شما دادند؟ همسر شهید: من خانه را تمیز کرده بودم چون می­‌دانستم سر 45 روز همه را برمی­‌گردانند و حتی فرش‌ها را شسته بودم و برای بچه‌ها هم لباس نو خریده بودم، محمدمتین مدرسه بود، من محمدیاسین را بغل کردم و دست نهال را گرفتم و برای خرید رفتم بیرون، همان موقع شهید نجفی به شهادت رسیده بودند و اولین شهید ایرانی قرچک بودند، از جلوی منزل آن‌ها عبور می­‌کردم که با دیدن بنر شهادت، رفتم جلوتر و از آقایی که در آنجا بود پرسیدم یعنی هر کسی به سوریه برود شهید می‌شود؟! آن آقا گفتند که نه باید قسمتشان باشد و اینکه شهید نجفی مدّت زیادی در سوریه بوده، حالم بد شد و با خودم گفتم این بار که آقا مهدی زنگ بزند می­‌گویم که حتماً مراقب خودت باش که اتفاقی نیفتد. قبل از آن آقا مهدی فقط یکبار به من زنگ زده بودند، که من تشییع همه شهدا بوده‌ام و حالا که آقا میثم شهید شده و من نمی­‌توانم در مراسم ایشان حضور داشته باشم، پس شما حتماً در مراسم تشییع شرکت کنید. روزی که خبر شهادت را به ما دادند، در تدارک سفره نذری بودم و همه وسایل سفره را نیز تهیه کرده بودم، مادر و همسر دوست آقا مهدی آمده بودند، از آن‌ها در مورد میزان مواد آش سؤال کردم که دیدم لبخند تلخی به عروسشان زدند، گفتم خب اگر چیزی کم و کسر است بگوئید من تا فردا وقت دارم و تهیه می‌کنم، بعد از چند دقیقه هم یکی از دوستان آقا مهدی آمد، خیلی تعجب کردم، چون تا آن زمان کسی درب منزل ما نمی‌آمد، ایشان گفتند آمده­‌ام اگر کم و کسری دارید من برای شما تهیه کنم. بعد از آن برادرشوهرم آمدند و گفتند سریع بلند شو برویم منزل پدرم که مهدی مجروح شده است و او را آورده اند، من هم اصلاً تعجب نکردم چون می‌دانستم در این جاها احتمال مجروح شدن هم وجود دارد، شروع کردم به حمام کردند بچه‌ها، برادرشوهرم گفت چه می‌کنی؟ گفتم آقا مهدی همیشه بچه‌ها را تمیز دیده، دوست دارم الان هم که بچه‌ها را می‌بیند تمیز و مرتب باشند و خوشحال شود. بعد از حمام بچه‌ها رفتیم خانه پدرشوهرم و دیدم که اقوام از راه دور آمده‌اند، شوکه شده بودم نمی­‌توانستم گریه کنم، چون کسانی آنجا بودند که همیشه خوشبختی من و آقا مهدی را دیده بودند و همیشه من از خوبی زندگی با ایشان صحبت می‌کردم و می­‌گفتم آقا مهدی اهل خانواده است، آقا مهدی هم همیشه در جمع به جای هر مسئله دیگری از من می‌گفت.  می­‌گفتم اگر الان من گریه کنم اینها می‌گویند دیدید بالاخره اشکش درآمد، احساس می­‌کردم اگر گریه کنم انگار شکست خورده­‌ام؛ اما بعد که بیشتر فکر کردم دیدم آقا مهدی همان‌طور که در قبل از شهادت برای من افتخار بود بعد از شهادت هم باعث افتخار من است و الان هم افتخار می‌کنم که همسر مجاهد فی سبیل‌اللّه هستم. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
شهید قاضی‌خانی در وصیتنامه خود به چه مواردی اشاره کرده بودند؟ همسر شهید: آقا مهدی واقعاً قدرشناس بودند و در وصیتنامه هم چند بار تأکید کرده بودند که به پدر و مادر خود احترام بگذارید، در مورد من هم نوشته بودند که همسر من کوه صبر و تحمل است و می­‌دانم که فرزندانم را لایق و سرباز امام زمان(عج) تربیت می‌کند و بر ولایتمداری و حفظ حجاب تأکید کرده بودند و اینکه نگذارید خون شهدا پایمال شود و به نظر من اگر این شهدای مدافع حرم نمی­‌رفتند قطعاً خون شهدای دفاع مقدس پایمال می­‌شد. قبل از شهادت هم می­‌گفتند سوریه خط مقدم ما است، برای این است که نگذاریم دشمن وارد ایران شود؛ چرا که هدف اصلی ایران است. ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه می‌گفت نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت می‌نگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های دخترک را به ذهن می‌سپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد🌴 . 🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه صبرش لبریز از انتظار شده😔 . 🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس ریخت و شکست و دخترک همچنان از سخن میگفت از بابا . . 🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمی‌کرد😓 . 🍃رزم‌آورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با ره آسمان می‌پیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما تکراری نه!♡ . 🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به ختم می‌شود، عقیده ای که را خط مقدم انقلاب و بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد🥺 . 🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکس‌کننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی ، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣ . *نهال: اسم دختر شهید♡
ختم به نیت: 🌹 هدیه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) و مولا امیرالمومنین علیه السلام و برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)🌺 مهلت: تا فردا شب ساعت۲۱ تعداد صلواتهای خود را به آیدی زیر بفرستید👇 @Rkhalili315e
غرق اجابت می‌شود دست نیازش هرکس که می‌خواند در این مرقد خدا را آهم کبوتر می‌شود تا گنبد تو می‌آورد فریادهای یا رضا را 💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى 💞 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄