💠💠💠زیبایی چهره شهید حسین هریری باعث شده بود در جبهه مقاومت اسلامی به «قمر فاطمیون» معروف شود.
🌼🍃 حسین یک ایرانی ساکن خراسان رضوی بود که بنا به دلایلی از طریق لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد و در 20 آبان ماه 1395 در سن 27 سالگی به خیل شهدای مدافع حرم پیوست.
🌹🍃او که به تازگی نامزد کرده بود، دوست نداشت ازدواجش مانعی برای دفاع از حریم اهل بیت شود. بنابراین با همسرش شرط کرد همچنان رزمنده مدافع حرم باشد و مدتی پس از نامزدی به سوریه رفت و قدم به حجله شهادت گذاشت.
🌸🍃«زهرا سادات رضوی» همسر شهید متولد 1376 است.
🌹🍃 دختر جوانی که هنوز زندگی مشترکش را آغاز نکرده، همسر شهید شد.
☘🍃 او در گفتوگو با « جوان» از شناخت یک شهید در دوران چهارماهه نامزدیاش میگوید که برای او یک عمر گذشته است.😭😭
💠فصل مشترک زندگی شما و شهید هریری به چه شکلی رقم خورد و چطور با هم آشنا شدید؟
🌷🍃شهید کارمند پدرم در بخش بازرسی قطار شهری و بازرسی قطار متروی مشهد بود. از طرفی پدر من و ایشان هشت سال با یکدیگر رفیق بودند و همدیگر را میشناختند. همین طور در هیئات مذهبی حسین آقا با برادرم دوست شده بودند. مادر آقا حسین در مراسم روضهای که در خانهمان برگزار شده بود من را دید و بعد از گذشت مدتی از این موضوع ایشان من را برای پسرش خواستگاری کرد. یک روز خانواده حسین با خود حسین برای مراسم خواستگاری به خانه ما آمدند.
💠قبل از نامزدیتان، حسین آقا به جبهه سوریه اعزام شده بود؟
🌸🍃بله، شهید یکبار اسفند 94 تا اردیبهشت سال 95 به مدت سه ماه در سوریه به سربرده بود. از قرار وقتی دوست صمیمی حسین به شهادت رسید او هم به ایران بازمیگردد.
💠معیارهای یک رزمنده مدافع حرم برای ازدواج چه بود؟
🌹🍃اتفاقاً یکی از شرطهایش این بود که چون رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به عنوان مدافع حرم باقی بمانم و نمیخواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از همسر آیندهام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای دفاع از حرم بیبی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این امر هستید. همسرم از شرط من خیلی تعجب کرد. زیرا هر کجا که رفته بود و این شرط اعزام شدن مجدد خودش را به سوریه اعلام کرده بود طرف مقابل نپذیرفته بود. حتی خود شهید به من گفت شما چرا قبول کردید؟ خیلی از دخترهای نسل امروزی در این وادیها نیستند. عجیب است که شما پذیرفتید.🍃
💠واقعاً به عنوان یک جوان نسل امروز چطور قبول کردید که همسر آیندهتان به جایی برود که احتمال شهات و جانبازیاش است؟
🌟بنده این شرط را قبول کردم چون به این موضوع خیلی اعتقاد داشتم که مرگ در دست خداوند است حتی اگر در هر شرایطی قرار بگیرید تا زمانی که خود خدا نخواهد چیزی نمیتواند به شما آسیب وارد کند. برگشتم به خواستگارم گفتم اگر قرار است برای شما اتفاقی بیفتد چه شما برای دفاع از بیبی زینب(س) در سوریه باشید یا در خانه خود نشسته باشید حتماً اتفاق میافتد.
🌙پس بهتر است که مرگمان به شهادت ختم شود که در برابر خداوند ارزش معنوی داشته باشد. من خودم به عنوان یک خانم نمیتوانستم برای دفاع از حرم زینب (س) حضور داشته باشم چرا به شریک زندگیام که توانایی این کار را دارد اجازه ندهم برود. شاید باورتان نشود از روزی که همسرم برای اعزام مجدد میخواست راهی شود خودم پا به پایش او را همراهی کردم. حتی خود شهید به علت اعتقادی که داشت به من میگفت چون تو دختر سید هستی فرم مشخصات بنده را بنویس ارسال کن تا کارهایم زودتر انجام شود. از آنجا که شهید در اعزامهای قبلی توسط دشمن شناسایی شده بود برای اعزام مجدد با مشکل رو به رو بود.
💥 در هر حال من دوست نداشتم در رفتن همسرم به سوریه «نه» بیاورم که حتی حسین آقا برگشت از من پرسید تو واقعاً از ته قلبت راضی هستی که من به سوریه اعزام شوم. در جواب گفتم هرچه خدا صلاح میداند همان خواهد شد و نمیخواستم در روز محشر شرمنده حضرت بیبی زینب (س) باشم.
💠نامزدیتان چقدر طول کشید؟ در صحبتهایتان گفتید که شهید توسط تروریستها شناخته شده بود پس اعزام مجددش چطور انجام گرفت؟
🌈من و شهید 20 تیرماه سال 95 رسماً به عقد یکدیگر درآمدیم. بعد از یک ماه قصد رفتن به سوریه را کرد که حتی دوستانش به او گفتند شما تازه عقد کردی برای چه میخواهی بروی. در همین حین از تهران پرونده اعزامیاش برگشت خورد، چون چهره حسین در سوریه نزد تروریستها شناخته شده بود.
💫 برای اعزام مجددش به او اجازه ندادند که برود تا اینکه با تلاش بسیار موفق شدند. 10 آبانماه 95 با نام مستعار قمر فاطمیون و از طریق لشکر فاطمیون توانست اعزام داشته باشد. 22 آبانماه هم به شهادت رسیدند کلاً چهارماه دوران نامزدی ما با هم طول کشید و در اصل خدا خواسته بود در کنار شهید بیشتر باشم تا از او بیشتر درس بگیرم.🌺🍃
💠چه درسهایی را از شهید یاد گرفتید؟
🕊رفتار ایشان خیلی مورد پسند دوستان و آشنایان بود. شهید از بنیانگذاران سه هیئت از جمله عشاق الزهرا در مشهد بودند که با مدیریت وی اداره میشد و از شروع روز اول محرم تا پایان صفر برای شهید استراحت معنایی نداشت و بیشتر وقتها در حرم امامرضا(ع) با هم بودیم و همیشه حرف شهید این بود اگر میخواهیم مصیبت اهل بیت(ع) را درک کنیم نباید راحتطلبی را در زندگی برای خود اختیار کنیم.
🌳 بیشتر وقتها نذرهای هیئت را میبرد در محلههای فقیرنشین مشهد بین نیازمندان پخش میکرد. از کارهای خیر دیگری که انجام میدادند به صورت مخفی به افراد نیازمند کمک میکردند.
💠وقتی با یک رزمنده مدافع حرم پیوند زندگی مشترک میبستید، به این موضوع فکر کرده بودند که شاید یک روزی همسر شهید شوید؟
🌹لحظهای که سر سفره عقد نشسته بودم این باور قلبی را داشتم که حسین روزی به شهادت میرسد، ولی به خودم میگفتم هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. با آنکه خیلیها برگشتند به من گفتند چهره داماد چقدر به شهدا میخورد. ما زندگیمان را ساده شروع کردیم.
🌷🍃هر دو عقیده داشتیم هرچه مهریه کمتر باشد ثواب آن بیشتر است و با اشتیاق هر دو دوست داشتیم به نیت 14 معصوم 14 سکه باشد.
💠از نحوه شهادتش اطلاع دارید که به چه صورت رقم خورد؟
🍃حسین به عنوان تخریبچی در سوریه فعالیت داشت. دقیقاً بعد از شهادت او تعدادی از همرزمانش اعلام میکنند «حلب آزاد شد». یکی از همرزمان شهید تعریف کرد: دشمن در قسمتی از حلب عقبنشینی کرده بود. حسین با دو نفر دیگر از دوستانش از جمله شهید بشیری و شهید جهانی برای پاکسازی به آن قسمت منطقه حلب میروند.
🌹🍃سه تا تله انفجاری در یک خانه بوده که میخواستند خنثی کنند. حسین فکر میکند این تلهها جدا از یکدیگر کار شدهاند، اصلی را خنثی میکند. در صورتی که تلههای دیگر به صورت مخفی در خانه کار شده بودند. آنها منفجر میشوند. اول حسین به شهادت میرسد که در حال خنثی کردن تله انفجاری بود و در کنار او هم شهید بشیری و شهید جهانی نیز به شهادت میرسند. آن همرزم چهارمی که در این عملیات بوده قبلش به خواست شهید بشیری رفته بود تا ماشین را بیاورد، اما هنوز چند قدمی بیشتر از خانه دور نمیشود که تلهها منفجر میشوند و حسین و دو همرزمش به شهادت میرسند.😭😭
💠به عنوان کسی که تنها چند ماه از عقدتان میگذشت چطور با خبر شهادت همسرتان رو به رو شدید؟
🌼🍃آن لحظه که خبر شهادت حسین را به من دادند با آنکه همه بی تابی میکردند اولین کاری که من کردم دو رکعت نماز شکر خواندم. حال و هوای دلم مصداق این بیت شعر بود« دلم یک جوری ولی پر از صبوری » در دلم غوغا بود ولی خود حضرت زینب (س) یک صبری داده که قابل توصیف نیست. حسین متولد ماه آبان بود که در ماه آبان هم به شهادت رسید.😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آخریــن وداع شهیـد حسین هریری
( معـروف بہ قمــر فاطمیــون ) با پـدر و مادرشـان ...
#دیــدار_آخـر 🕊
💠آخرین دیدارتان با شهید کی بود؟
🎋🍃آخرین دیدارمان دقیقاً ظهر 10 آبان ماه قبل از اعزام حسین به سوریه بود.
🌸🌸 همسرم وصیتنامه کتبی نداشت ولی به من گفت موقع شهادتم نگذار نامحرم صدای گریهات را بشنود.
🌼🌼صبوری را از حضرت زینب(س) بخواه و هر وقت دلت برای من تنگ شد برو در روضههای اهل بیت(ع) گریه کن.
🌺🌺 در آخرین تماس تلفنی از حسین خواستم زود برگردد و دوباره برود. در جوابم گفت به زودی برمیگردم یا با پای خودم یا اینکه روی دست مردم! مدت کمی بعد هم که شهید شد.
🥀🍃زمانی که در معراج شهدا در مراسم وداع با پیکر حسین بودم او را قسم دادم و خواستم که هر وقت دلتنگش شدم پیشم بیاید تا برای یک لحظه هم شده ببیمنش.
💐🍃وقتی که از مراسم وداع با شهید برگشتم ساعت 11 صبح بود که با همان چادر سیاه خسته بودم و خوابم برد.
🍄🍃 در خواب «حسین» را با همان لباسهای خاکی در ضریح حضرت بیبی زینب (س) دیدم. 😭😭دستمال سفید در دستش بود و با لبخند گفت اجازه میدهی ضریح را تمیز کنم. من هم با چادر سیاه که به سر داشتم و با چشمان گریان روبهروی او ایستاده بودم. سرم را به علامت تأیید تکان دادم. در صورتی که من تا حالا نه سوریه رفته بودم که ببینم ضریح بیبی زینب (س) به چه صورت است و نه عکسی از آنجا دیده بودم. وقتی که عکس ضریح را به من نشان دادند دیدم دقیقاً همان چیزی است که در خواب دیدم🌺😭😭
💠در سخن پایانی اگر مطلبی از دوران نامزدی با شهید داشتید بیان کنید؟
🌷🍃قبل از آنکه کارهای اعزامی حسین درست شود در هشتم آبانماه با هم به بهشت رضا رفتیم. سر مزار شهید مصطفی عارفی دوست، همسرم از خاطره این شهید گفت.
❤️ میگفت پیکرش را بعد از شهادت خودش عقب آورده بود تا از دست تروریستها سالم بماند. به گفته حسین لباسهایش به خون شهید متبرک شده بود.
🌹🍃 من و حسین همیشه نمازهای خودمان را دو نفره به جماعت میخواندیم که آن روز هم قسمت شد و در بهشت رضا آخرین نماز جماعت دونفره را در پای مزار شهید مصطفی عارفی خواندیم.
🌼🍃بعد از اتمام نماز هر دو با مزار شهید خلوت کردیم. موقع رفتن دیدم آقا حسین اشاره کرد به قبر دوستش و گفت: « آقا مصطفی حرفهایی که بهت زدم فقط یادت نرود.» من هم آن لحظه از او سؤال نکردم که شما چه خواهشی از شهید داشتی.
🌀فردایش دیدیم که به حسین زنگ زدند و کارهای اعزامیاش به صورت معجزهوار جور شد. شب شهادتش در آخرین تماس به من گفت برو سر قبر شهید مصطفی عارفی و از او تشکر کن. گفتم: «برای چی؟» در جواب گفت: « چون حاجت من را داد.»
💠💠بعد از شهادت آقا حسین متوجه شدم حاجتش چی بود.💠💠
کپی مطالب معرفی شهیدان با ذکر صلوات آزاده🌸
برای همین لینک نگذاشتم که راحت باشید✋
#هدف نشر زندگی و سیره شهداست
🌷ان شاءالله که همه درس بگیریم و در زندگیمون پیاده کنیم
💠بنده حقیرو حلال بفرمایید
ان شاءالله #شهید_حسین_هریری قبول کنند و شفاعتمان کنند
🎋ان شاءالله با اهل بیت علیهم السلام محشور بشن...
🌸ان شاءالله شفیعمون باشن
یاعلی مدد
#التماس_دعا
🕊منظومه ای زیبا در وصف شهید مدافع حرم حسین حریری🕊
🌼توسط استاد کیمیایی
شاعر و منظومه پرداز لنگرودی🌼
✨جان نثار عترت پیغامبر
آنکه جان را کرد بر دشمن سپر✨
💫وان که شد بر والدینش نور عین
شد #حریری شهرت و نامش #حسین💫
✨آن زمانی را که ایشان زاده گشت
سوم آبان سال شصت و هشت✨
💫اهل مشهد از خراسان رضاست
از مریدان و فدایی ولاست💫
✨صورتی زیبا و خلقی نیک داشت
در مسیر خیر، او پا می گذاشت✨
💫صاحب هوش و ذکاوت در دروس
نظم دارد در امور و این خصوص💫
✨دوره تحصیل را نیکو گهر
با لیاقت بگذراند پشت سر✨
💫در دو دانشگاه ایشان همزمان
رفت بر تحصیل با شور و توان💫
✨رشته تحصیل او شد مشتمل
در حقوق و رشته بین الملل✨
💫میگذارد با دو صد حمد و ثنا
هیئت عشاق زهرا را بنا💫
✨در عزاداری که وی مسئول بود
از محرم تا صفر مشغول بود✨
💫عشق می ورزید بر راز و نیاز
همچو مولایش حسین او از نماز💫
✨حال نیکو داشت این عبد خدا
گشت از خدام مولامان رضا✨
💫عشق خدمت را به دل می پروراند
نذر ها را بر مساکین می رساند💫
✨با گروه #فاطمیون همچو کوه
بود او #تخریبچی آن گروه✨
💫بهر ترد دشمنان، با روحیه
تا دوباری رفت او در سوریه💫
✨نام بنهادند او را در لقب
سیدِ عمارِ استان حلب✨
💫با پدر خانم شد ایشان هم نفس
در قطار شهری و شد بازرس💫
✨همسر ایشان شریکی با وفاست
سیده زهرا ز سادات رضاست✨
💫هست او در زندگی روشن ضمیر
عقدشان بوده است روز بیست تیر💫
✨مهرشان قرآن و خرج مکه بود
در کنارش چهارده تا سکه بود✨
💫چون گره در کار اعزامش فتاد
از شهیدان خواست امداد و رشاد💫
✨از #شهیدعارفی وی در نماز
خواست تا اورا بَرَد در جنگ باز✨
💫بیست و دو روزی که از آبان رود
پنج سالی بگذرد چون از نود💫
✨ماه آبان آمد و آن ماه رفت
عمر پر بارش رسد تا بیست و هفت✨
💫در کنار دوستان رو سفید
با #بشیری و #جهانی شد شهید💫
✨جاودان شد با دو تن با فاصله
حین خنثی کردن مین و تله✨
💫عاقبت بر فوز رحمانی رسید
چهار ماهی بعد عقدش شد شهید💫
✨جسم پاک این عزیز نازنین
آمد ایران همزمان با اربعین✨
💫شد طوافش در حریم ارتضا
دفن شد در جنت الارض رضا💫
✨والدینش آن زمان با اشتیاق
عازم دیدار مولا در عراق✨
💫بعد رجعت در عجب اهل حضور
زین کلام والدین با شعور💫
✨بهرتان می گویم از اخلاق او
اهل مسجد بود و هم تکبیر گو✨
💫بود حاضر وی ز دوران شباب
حوزه فرهنگ و دین و انقلاب💫
✨بر فرائض عمدتا تاکید داشت
از مقام رهبری تقلید داشت✨
💫با عطوفت بود و با احساس بود
محرم و نامحرم و حساس بود💫
✨هیئتی و همره اهل ولا
شد مشرّف بیست و چندی کربلا✨
💫مادرش فرمود با یک قلب پاک
من خودم بستم به دستم بند ساک💫
✨راضیم من بر قضای کردگار
بر شهیدم می نمایم افتخار✨
💫نیستم از امر ربانی ملول
خواهم از زینب کند او را قبول💫
✨شادم از اینکه به امّیدش رسید
در دفاعِ از حرم او شد شهید✨
💫گفت بابا بر دگر فرزند خویش
در میان حاضرین و قوم خویش💫
✨جامه مشکی برون آر از تنم
تا نگردد شاد زین سان دشمنم✨
💫آخر شعر آورم با صد امید
چند جمله از وصایای شهید💫
✨بهر همسر گفت ای نیکو قرین
هدیه مطلوب زیبا آفرین✨
💫در وداع من مکن افغان و آه
صبر را از حضرت زینب بخواه💫
✨گر شدی دلتنگ من هر جای بیت
گریه کن در روضه های اهل بیت✨
💫در شفاعت بر رفیقان ای حبیب
کیمیایی را نگردان بی نصیب💫
🌷شادی روح شهید مدافع حرم #حسین_هریری و همه شهدا صلوات
@rasooll_khalili
💠💠۱- وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم …
💠💠۲- وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می آید اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید ، هرگز…
💠💠۳- اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید ، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید …
💠💠۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد.
💠💠۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید.
💠💠۶- خود سازی دغدغه اصلی شما باشد.
🌺🌺بخشی از نکات ذکر شده در
وصیت نامه شهید بزرگوار مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم)
@rasooll_khalili
کلنا عباسک یا زینب
ما را ز خاندان کرم آفریدهاند
یک موج از تلاطم یم آفریدهاند
ما را فدائیان پسرهای فاطمه
ما را شهید میر و علم آفریدهاند
ما را به اعتبار عنایات فاطمه
گریه کنان حضرت غم آفریدهاند
بهر بریدن سر اولاد عمروعاص
در جان ما غرور و غژم آفریدهاند
هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید
زین روز شیعه عده کم آفریدهاند
دجال ها و حرمله ها را مهاجم …
… ما را ” مدافعان حرم ” آفریدهاند
❤️❤️
@rasooll_khalili
ڪاش تقدیر شهـادت
بہ سرانجام شود...
و ڪسےهست
کہ میلش شده گمنام شود
عشق یعنے حرم بےبے و من مےدانم!
باید این سربرود
تا دلم آرام شود...
#شهیدرسول_خلیلی
@rasooll_khalili
🌹فــرزندان انقلــاب ...
خوشا به حال جوانانی که قطره قطره وجودشان را به دریای بیکران الهی وصل کردند
از جوانی شان گذشتند از دلبستگی ها، خوشی ها، درس و تحصیل و ...
جهاد کردند #فی_سبیل_الله و شدند مصداق آیه #بل_احیاء_عند_ربهم_یرزقون ... .
تا
از باورهای دینی شان #دفاع کنند، از #سرزمین، #ناموس، #دین و... .
تا
مبادا دشمن به شکستشان خشنود شود. انقدر #غیرت و #مردانگی داشتند که فقط کافی بود نگاهی چپ به سرزمینشان شود تا از تمام وجودشان دفاع کنند.
تا
#مهدی_فاطمه لبخند بزند... .🌹
🌹فــرزندان انقلــاب ...
خوشا به حال جوانانی که قطره قطره وجودشان را به دریای بیکران الهی وصل کردند
از جوانی شان گذشتند از دلبستگی ها، خوشی ها، درس و تحصیل و ...
جهاد کردند #فی_سبیل_الله و شدند مصداق آیه #بل_احیاء_عند_ربهم_یرزقون ... .
تا
از باورهای دینی شان #دفاع کنند، از #سرزمین، #ناموس، #دین و... .
تا
مبادا دشمن به شکستشان خشنود شود. انقدر #غیرت و #مردانگی داشتند که فقط کافی بود نگاهی چپ به سرزمینشان شود تا از تمام وجودشان دفاع کنند.
تا
#مهدی_فاطمه لبخند بزند... .🌹
@rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🖋از طرف شهید مدافع حرم #شهید_رسول_خلیلی @rasooll_khalili
حب الحسيڹ رشتہ تحصيلے
شماست
دانش سراے عشق و جنوڹ
شہر ڪربلاست
در مبحث حسيڹ شناسے
موفقيد
موضوع بحث سينہ زدڹ
پاے روضہ هاست
@rasooll_khalili