eitaa logo
🔹 رسول مهربانی🔸
62 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
5 فایل
🔹امام خامنه ای : 🔸زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ی این زندگی یک حادثه، درس و جلوه‌ی عظیم انسانی است.۱۳۸۷/۰۵/۰۹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹رسول مهربانی 🔸آشتی دادن حتی با دروغ بین دو نفر از باران پیامبر بگو مگویی درگرفت که به دعوا و کتک کاری انجامید. ابوكاهل نزد یکی از آنها رفت و گفت: «چرا با فلانی دعوا کردی و چرا الان با او قهر هستی؟ او خیلی از تو تعریف می کرد.» سپس نزد دیگری رفت و همین جمله را به او نیز گفت. این کار ابو کاهل باعث شد تا آن دو یار پیامبر با هم آشتی کنند. آن دو نفر هیچگاه چنین سخنانی درباره هم نگفته بودند، بلکه ابوكاهل خودش این حرفها را ساخته بود تا آن دو نفر را دهد. پس از مدتی، ابوکاهل با خود گفت: من با این دروغگویی ام - که به آشتی میان آن دو بار پیامبر انجامید. خود را نابود کردم. دروغ، گناه بزرگی است.» او نگران از کرده خود، خدمت پیامبر رسید و ماجرا را برای حضرت بازگو کرد. 👌رسول خدا فرمود: «ای ابوكاهل! مردم را با یکدیگر آشنی بده، هر چند با دروغ. 📖 منبع : حکایت نامه پیامبر اعظم ، ص ۳۹
🔸رسول مهربانی 🔹اسراف نکن پیامبر همواره سفارش می کرد تا وضوی خود را شاداب بگیرید ولی در مصرف آب زیاده روی نکنید. روزی سعد در حال بود و برای گرفتن وضو، بیش از اندازه آب مصرف می کرد. پیامبر که از کنار سعد عبور کرد و وضو گرفتن او را دید، به وی فرمود: « به این چیست که انجام می دهی؟» سعد گفت: «آیا در وضو هم اسراف هست؟» 👌پیامبر فرمود: «اگر آب را درست مصرف نکنی در وضو هم اسراف است هر چند در کنار یک نهر روان باشی.» 📖 منبع : حکایت نامه پیامبر اعظم ، ص ۶۷
🔹رسول مهربانی 🔸امر به معروف و نهی از منکر روزی پیامبر فرمود: «خدا درباره برخی کسانی که پیش از شما بودند ، به جبرئیل وحی کرد و او را فرمان داد تا فلان سرزمینی را که کافران و گناهکاران در آن هستند، فرو برد. جبرئیل پرسید: «آیا همه را فرو برم مگر فلان زاهد را؟ او می خواست بداند که فرمان خدا دقيقا چیست. خدا فرمود: « آنان را فرو برد پیش از آنان، آن زاهد را فرو ببر.» جبرئیل از پروردگار پرسید: «پروردگارا! مرا آگاه ساز که چرا باید چنین کنم حال آن که او زاهد و عابد است؟» خدا فرمود: به او توان و قدرت داده ام ؛ اما وی امر به معروف و نهی از منکر نمی کند. یاران پیامبر پرسیدند: «ای رسول خدا! وقتی ما منکری را می بینیم و نمی توانیم جلوی آن را بگیریم، چه باید بکنیم؟» 👌حضرت فرمود: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید وگرنه همه شما را در برخواهد گرفت. هر کس منکری را دید باید جلوی آن را بگیرد، و اگر نتوانست با زبان از آن بازدارد، و اگر نتوانست در دلش از آن منکر بیزاری جوید؛ پس همین که خدا از دل او خبر دارد که وی واقعا از آن منکر بدش می آید، برای او کافی است.» 📖منبع : حکایت نامه پیامبر اعظم ، ص ۸۵
🔹رسول مهربانی 🔸مودت اهل بیت نبی(صلی الله علیه و آله و سلم) رسول خدا در عرفات بود که را کمی آن طرف تر دید. با دست به او اشاره کرد و فرمود: « ای علی! نزدیکتر بیا.» علی نزدیک رفت. پیامبر فرمود: دستت را در دست من بگذار.» علی، دست دن دست پیامبر نهاد. 👌سپس پیامبر فرمود: «من و تو از یک درخت آفریده شده ایم. من ریشه و بن آن هستم و تو شاخه آن هستی و حسن و حسین، شاخه هایی که بر آن شاخه اصلی قرار دارند. هر کس به یکی از این شاخه ها آویزان گردد، خدا او را به خواهد برد. 📖 منبع حکایت نامه پیامبر اعظم ، ص ۹۳
🔹رسول مهربانی 🔸پاداش محبت علی (علیه السلام) عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد و گفت: خانه من از خانه شما دور است. گاهی من مشتاق شما و دیدار شما می شوم و به خانه تان می آیم ، اما شما را نمی یابم. پس به جای شما را می یابم، او با سخنان و پندهای خود با من أنس می گیرد و من در حالی که به خاطر ندیدن شما تأسف میخورم، به خانه باز می گردم. 👌پیامبر به وی فرمود: «هر که از علی دیدار کند، از من دیدار کرده، و هر که علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است و هر که با علی دشمنی ورزد، مرا دشمن داشته است. تو این سخن را به قبیله خود نیز برسان، هر که به دیدار على آید، به دیدار من آمده و در روز قيامت، من و جبرئیل و مؤمنان صالح، پاداش او را خواهیم داد.» 📖منبع : حکایت نامه پیامبر اعظم ، ص ۱۰۱
🔸رسول مهربانی 🔹حق‌الناس جنازه ای را آوردند و جلوی پیامبر قرار دادند تا حضرت بر او نماز بخواند. پیامبر به یاران خود فرمود: « خودتان بر او نماز بخوانید، زیرا من بر او نماز نمی خوانم. أصحاب گفتند: «چرا ای رسول خدا! حضرت فرمود: « زیرا او بدهکار است.» أبو قتاده گفت: «من ضمانت میکنم تا دین و بدهی او را ادا کنم.» پیامبر پرسید: « به طور تمام و کمال؟ » ابو قتاده گفت: تمام و کمال.» با این ضمانت، رسول خدا بر جنازه آن مسلمان نماز خواند، بدهی آن مرد، تنها هفده یا هجده درهم بود. 📖منبع : حکایت نامه پیامبر اعظم،ص ۲۸۵
🔹رسول مهربانی 🔸اجر بیماری رسول خدا در جمع یاران خود بود که تبسمی زیبا بر لبهای مبارک آن حضرت نقش بست. عبدالله بن مسعود پرسید: ای رسول خدا! چه شد که لبخند زدی ؟ 👌پیامبر فرمود: «شگفتم از مؤمن و ناله او از بیماری. اگر می دانست که به خاطر بیماری چه پاداش هایی نصیبش می شود، دوست می داشت که تا زمان ملاقات خدای عزوجل، بیمار بماند.» 📖 حکایت نامه پیامبر اعظم، ص ۱۶۹
🔹رسول مهربانی 🔸بیماری در خانه عایشه، بیماری بستری بود که پیوسته از درد و ناراحتی، ناله می کرد. رسول خدا هم که وارد خانه شد، باز هم ناله بیمار ادامه داشت. عایشه و دیگران از ناله بیمار خسته شده بودند، آنها به بیمار گفتند: «ساکت شوه. 👌اما پیامبر فرمود: « او را رها کنید تا ناله بزند، زیرا آه و ناله ، نامی از نام های خدای متعال است که بیمار، با آن آرام می گیرد.» 📖حکایت نامه پیامبر اعظم، ص ۱۶۹
🔸رسول مهربانی 🔹احترام بزرگتر دو مرد مسلمان خدمت پیامبررسیدند که یکی از آنان پیر بود و دیگری جوان. مرد جوان، پیش از پیرمرد، لب به سخن گشود تا درخواست خود را با رسول خدا مطرح کند. 👌پیامبر برای حفظ احترام آن فرمود: «بزرگ تر را مقدم بدار، بزرگ تر را مقدم بدار» 📖حکایت نامه پیامبر اعظم، ص ۱۸۷
🔹رسول مهربانی 🔸تکبر رسول خدا به سوی قبرستان بقیع می رفت که گروهی از اصحاب نیز دنبال حضرت به راه افتادند. پیامبر تا صدای کفش اصحاب را شنید در همان جا قدری نشست و به یارانش دستور داد تا آنها جلوتر بروند و خودش پشت سر آنان حرکت کرد. یاران حضرت دلیل این کار را پرسیدند، 👌رسول خدا فرمود: « من صدای کفش های شما را شنیدم و ترسیدم تا چیزی از کبر در وجود من جای گیرد.» 📖حکایت نامه پیامبر اعظم، ص ۲۱۳
🔹رسول مهربانی 🔸دیوانه حقیقی رسول خدا گروهی را دید که گرد هم آمده بودند. حضرت از آنها پرسید: «چرا این جا جمع شده اید؟ گفتند: «ای رسول خدا در این جا دیوانه ای کارهای بی خردانه انجام می دهد. ما دور او جمع شده ایم و او را تماشا می کنیم.) پیامبر فرمود: «او دیوانه نیست؛ بلکه او بیمار است، می خواهید به شما بگویم که دیوانه واقعی کیست؟» آنان گفتند: «بله، بفرمایید ای رسول خدا!» 👌حضرت فرمود: « دیوانه واقعی کسی است که راه می رود و مرتب به دو سوی خود می نگرد و با تکان دادن بازوها دو طرف بدنش را حرکت می دهد. او کسی است که آرزوی بهشت از خدا دارد؛ در حالی که نافرمانی اش می کند. کسی از شرش در امان نیست و به خيرش امید ندارد. دیوانه واقعی اوست و این بیمار است.» 📖 حکایت نامه پیامبر اعظم، ص ۲۱۳