eitaa logo
رمانهای رستاخیز
5 دنبال‌کننده
656 عکس
283 ویدیو
8 فایل
⚜بسـمـ الله الرحمنــ الرحیمـ⚜ #مـــــذهبــــےهاعاشقـــــــتـــرن💖 🔱کانـــــال‌رمـــانـــــهاـــےرستـــــاخیــــز🔱 رمانهای شهـــــداء ، رمانهـــاـــے مذهبـــــے کانال تلگرام https://t.me/RomanRastakhiz313 کانال ایتا eitaa.com/rastakhiz313
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|🌿🌹 ▫️وقتـــــــے دلها را بہ حسیـن سپردند و مـــــــــــدافــــــــع شدند آسمــان مأمـــن آنهــا شـد و بال در بال ملائڪ زدند 🔴 متن کامل وصیتنامه شهید حسین معز غلامی در 👇👇
🔻🔻🔻 💢 🍃بسم‌رب‌الشهدا‌و‌الصدیقین🍃 ◽️با یارے خدا و توسل به اهل بیت این وصیت‌نامه را می‌نویسم، ان‌شاءالله که بعد از مرگم باز و خوانده شود... ◽️سلام بر آنهایے که رفتند و مثل ارباب بے‌کفن جان دادند ◽️من خاک پاے شهدا هستم شهدایے که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند، خدا کند به مدد شهدا و دعاے دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ‌هاست... ◽️بعد از مرگم به پدرم توصیه مے‌کنم که مانند اربابم حسین(ع) صبر کند و بی‌تابے‌ نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم و همینطور مادرم به مدد اسوه‌ی صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب (س) صبور باشد؛ چون با گریه‌هایش مرا شرمنده مےکند ◽️هروقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر(ع) و یا حضرت زهرا(س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید ◽️هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آن‌ را به هیئت‌های مذهبی به عنوان کمک بدهید... ◽️در کفنم یک سربند یاحسین(ع) و تربت کربلا قرار بدهید تا می‌توانید براے ظهور حضرت‌ حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست... ◽️هم به خانواده‌ام و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم‌ حضرت‌ آقا سید علے را تنها نگذارید... ◽️امربه‌معروف‌ و نهے‌ازمنکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود 🔻این شعر بر روے سنگ‌ قبرم حکاکے شود ان‌شاءالله ▫️مـردغسال‌به‌جسم‌وسرمن‌خورده‌مگیر▫️ ▫️چند‌سالیست‌که‌ازداغ‌حسیــن‌لطمه‌زنم▫️ ▫️سرقبرم‌چو‌بخواننددمے‌روضـــــه‌شـام▫️ ▫️سرخودبا‌لبه‌‌ی‌سنـــــگ‌لحـــــد‌میشکنم▫️ 🍃اللهم‌ الرزقنا‌ شفاعه‌ الحسین‌ یوم‌ الورود و ثبت لے قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین(ع) 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
5cbaf9fec0912_622118047.mp3
2.8M
سخنرانی کوتاه حجت الاسلام دانشمند دستتون رو به امام زمان بدید! 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
🍃🌺 عاشقان حضرت آقا بخوانند 🌺🍃 رهبرمون فرمودند:😊 امر به معروف با زبان بر همه است و باید انجام دهند....☝️ باز می فرمایند: 🔴بهترین روش امر به معروف(تذکر با زبان)است... 🔴نهی از منکر زبانی جایز و و وظیفه ی همه هست.... 🔴من همین امر به معروف و نهی از منکر ساده ی زبانی را واقعاً یکی از معجزات اسلام می دانم... نهی از منکر واقعاً معجزه می کند فقط هم زبانی. خیلی هم اثر دارد....👌 کتاب آقا رو خوندید؟؟👀 کتاب 😍 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت_چهاردهم_و_پانزدهم 🍱🍛 ته تغاری بود و عجیب وابسته م
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ دوره دبیرستان، وقت آتش سوزاندن پسرهاست. ولی محسن این طور نبود.😌 به هیچ کس بی احترامی نمی کرد. کم ناراحت می شد. عصبانیتش بی هیاهو بود. نهایت، چند ساعت یا دقیقه ارتباطش را با طرف قطع می کرد. بعد، چون دل مهربانی داشت زود برمی گشت و همه چیز را فراموش می کرد.❤️ خوش خنده بود. چندبار سر کلاس با امیر دوست محمدی ریسه رفته بودند و دبیر بیرونشان کرده بود.😱😂 آن ها هم بی هیچ بگو مگویی تنبیه شان را قبول کرده بودند. ته ِ خلافشان در مدرسه همین ها بود. وگرنه احترام معلم ها را زیاد داشت و با آنها گرم و خوشرو بود.☺️ سرش حسابی به قرآن و درسش گرم بود. وقت نمی کرد در جمع همکلاسی هایش حاضر شود. 🌼 شاید به خاطر همین از خلقیات همسن و سال هایش تاثیر نمی گرفت. راهش را پیدا کرده بود و داشت مستقیم دنبالش می کرد. به راه های دیگر سرک نمی کشید. 🌹🍁 چیزی که برایش استثناء بود، هیئت بود. دیده بود قاریانی را که از اهل بیت علیهم السلام غافلند. از آن طرف، هیئتی هایی را می دید که به نماز و قرآن بهاء نمی دهند. 💖 محسن، هم قاری قرآن بود و هم پای ثابت هیئت. 💝 🌺 اسمش "امیر دوست محمدی" بود. رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان. بچه آرام و محجوبی بود. محسن، پای امیر را به محافل قرآنی باز کرده بود. دوست داشت شانه به شانه جلو بروند. 🍂🍁 اما تقدیر امیر چیز دیگری بود. رفته بود اردوی راهیان نور که این طور شد. در راه ِ برگشت، اتوبوس شان با تانکر نفت، شاخ به شاخ شد و آتش، کل ِ بچه ها را سوزاند. 🔥 داغ خانواده ها و دوستانشان را فقط این پیام آیت الله بهجت می توانست کمی خنک کند که گفت: _ این ها شهید هستند. 🌹از همان وقت بود که آرزوی شهادت به دل محسن افتاد و همه این را از زبانش می شنیدند. یک روز که سر از سجده طولانی برداشت، مامان ازش پرسید: _ چی از خدا خواستی محسن؟! گفت: _ شهادت! 🌷🕊 مامان یکه خورد.😧 فکر کرده بود محسن دارد از خدا ازدواج خوب، شغل خوب و از این دست خوب ها می خواهد.❗️ هیچ کس فکر نمی کرد آن دعا بعد از چند سال این طور مستجاب شود. 🍁🍂 حالا محسن، در بهشت ثامن الائمه علیه السلام با فاصله چند متر از مزار امیر، همسایه اش شده. ... 😭 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️نگاه مادرانه امام رضا(ع) به شیعیان گنه‌کار 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 🔴 بهترین سخنرانی های روز در 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️حضرت زهرا علیهاالسلام صاحب مقام شفاعت کبری در قیامت 🎤استاد 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🔹 کلیپ بسیار از زنده شدن مردگان و صحرای محشر 💥 ✅بازبینی اعمال 📚 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
رمانهای رستاخیز
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_مجنون_من_کجایی؟ ══🍃💚🍃══════ #قسمت_نهم از اتاق رقیه به سمت اتاق خودم رفتم
؟ ══🍃💚🍃══════ همه بچه‌ها رفتن منو آقای حسینی موندیم حاج آقا: بچه‌ها، شما دوتا خیلی وظیفتون سنگینه همه این لیست، فرمانده هستن ازتون توقع کار عالی دارم👌 نه مصاحبه معمولی منو آقای حسینی اصلا سربلند نکردیم حاج آقا: خوب بچه‌ها من دارم میرم مزارشهدا🌷 اگه میخاید بیاید یاعلی البته حسین آقا میاد سرراهم میریم دنبال دخترم😊 -آخ جون حسنا مییاد با حسین وارد خونه شدیم مامان: بچه‌ها خوش اومدین😊 ‌ -مامان باید باهاتون حرف بزنم مامان: باشه عزیزم بیا -مامان فکرکنم باید برای پسرت آستین بالا بزنی مامان: یعنی چی؟😳😳😳 -مامان امروز منو داداشم و حسنا و آقای حسینی رفتیم مزارشهدا مامان این دوتا سکوت و سرخ😐😊 مامان:‌ تو مطمئنی -۹۹درصد💯 مامان : باشه عزیزم حسین جان پسرم بیا ناهار سر میز ناهار مامان شروع کرد به حرف زدن _حسین جان حسین : بله مادر ما برات یه دختر خوب سراغ داریم 😳 غذا پرید تو گلوی داداش، با دست زدم پشتش برادر من آروم😁 حسین: مادر من فعلا بهش فکر نمیکنم 🤔 آب ریختم دادم دستش داشت آب میخورد گفتم کلا فکر نمیکنی یا به حسنا فکر میکنی😳 باز آب پرید گلوش -مبارک باشه داداش جان😍 مامان : زنگ بزنم خونشون؟ حسین سرش انداخت پایین -مبارکه 👏👏👏👏😍😍😍 مادر پای تلفن☎️ نشست شماره تلفن خونه حاج آقا کریمی و گرفت مادر حسنا تلفن جواب داد📞 بعد از صحبتها و قطع تلفن رو به من که هیجان داشتم😍 و حسین سر به زیر کرد و گفت برای جعمه ساعت ۷ غروب قرار گذاشتم هورا هورا هورا من برم استراحت کنم حسین: مادر با اجازتون منم برم اتاقم ~~~~~~~~~~ راوی👈حسین وای از این رقیه شیطون😱 بدجنس ای خدا نوکترم اما یعنی حسنا خانم قبول میکنه همسر یه پاسدار مدافع حرم بشه 😔😔 عشق اول من حرم بی بی شهادته و بعد ازدواج با حسنا خانم 🍃توکلت علی‌الله🍃 اگه قبول نکرد نمیتونم روی عشق به بی بی خط بکشم فوقش از عشق زمینیم میگذرم گوشی برداشتم و مداحی ارغوان و پلی کردم "ز کودکی خادم این تبار محترمم" بالاخره روز جعمه از راه رسید😍 کت و شلوار مشکی پوشیدم با یه پیراهن سفید سر راهمون یه دست گل روز قرمز و گل رز سفید خریدیم 🌹 مادر، من، زینب، رقیه فکرکنم رقیه در حال بال درآوردنه🕊🕊 زنگ زدیم حاج آقا کریمی در باز کرد با حاج خانم برای استقبال ما اومدن😊 وارد شدیم حاج خانم : حسناجان دخترم چای بیار ☕️☕️☕️☕️ حسناخانم با چادر وارد شد سرم و انداختم پایین بالاخره نوبت من بود چای بردارم😥 استرس داشتم تو دلم غوغا بود سعی کردم جلوی لرزش دستامو بگیرم آروم چای رو برداشتم☕️ یه لحظه چشم تو چشم شدم با حسنا خانوم مشخص بود که از خجالت قرمز شده صورتش، منم کل تنم و گر گرفته بود حسنا خانم بعد یک مکث کوتاه از جلوم رد شد و روی مبل نشست☺️ صدای مادرم منو از فکر رو خیال اورد بیرون مادر : حاج خانم اگه اجازه میدید این دوتا بچه برن حرفهاشون بزنن حاج خانم : بله حتما😊 حسناجان حسین آقا رو راهنمایی کن وارد اتاق شدیم بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم بالاخره شروع کردم حرف زدن 🙂 -حسنا خانم عشق اول من شهادت🌷 و دفاع از حرمه سخته کارم اما تمام سعیم میکنم شما سختیش و حس نکنید نظرتون چیه⁉️ در حالیکه همچنان سرش پایین بود گفت "علی که باشد فاطمه میشوم" -مبارک باشه❤️😍 باهم از در خارج شدیم کوتاه‌ترین حرف زدن تو خواستگاری حرف زدن ما بود ظاهرا، کوتاه و مفید😁 مادر : دهنمون شیرین کنیم؟ 🍰 حسنا: هرچی مامان بابا بگن حاج آقا: مبارکه ان‌شاءالله😍😍 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو............ش 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
°•|🌿🌹 ◽️در حالے ڪه جلوے آینہ مشغول بستن آخرین دڪمہ لباس یقہ دیپلماتم بودم صداے یڪ پیغام از تلفن همراهم توجهم را بہ خودش جلب ڪرد. ◽️طبق معمول رفیقم بود ڪه تو بدترین موقع پیام داده بود، گوشے را برداشتم و پیامش رو باز ڪردم ؛ تصویر یہ پسر جوون بود ... و ! ◽️شروع ڪردم بہ تایپ ڪردن : این دیگہ ڪیہ ؟؟؟ حتما باز یہ بازیگر نوظهور حاشیہ ساز ؛ اینا چیہ میفرستے برا اینو اون، الڪے گندشون میڪنید ?! ◽️پیغام را ارسال ڪردم و باز مشغول مرتب ڪردن لباسم شدم ، هنوز چند ثانیہ نگذشتہ بود ڪه دوباره صدای گوشیم دراومد ! احمد بود ◽️نہ عزیز ... نہ بازیگر نہ مدلِ فراری نہ سلبریتے، نہ ضد دین و نه ضد انقلاب. –بابڪ_نوریِ_هریس... چند روز پیش تو سوریہ شهید شده ... و بلافاصلہ پشت بندش چند تا عڪس دیگہ فرستاد. ◽️باورش برام خیلے سخت بود ڪه این تصویر یه شهید باشہ ...! حال و هوام بہ طور عجیبـے عوض شد ؛ حساب و ڪتابام بہ هم ریختہ بود احساس ڪردم هوا یہ ڪم گرم شده، دکمه‌ے بالاے لباسم رو باز ڪردم... ◽️همونطورے ڪه مات تصویر خودم توی آینہ شده بودم مصرعے از خیام ذهنمو پر ڪرد : 🔻... آیا تو چنان ڪه مےنمایـے هستے ؟؟!! 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● امام خامنه ای : برای من و مطرح نیست ، من این تقسیم بندی را غلط میدانم.من دیپلمات نیستم من ! ● امام خامنه ای (س) : بنده طرفدار این هستم که جوانها در جریان مسائل سیاسی کشور قرار بگیرند و بتوانند تحلیل کنند. البته سیاسی‌کاری، سیاست‌ بازی و آلت دست این حزب و آن حزب شدن را بنده برای جوان نمی‌پسندم؛ این‌ها برای جوان هیچ شرف و افتخاری ایجاد نمیکند؛ اما این‌که جوان بداند می‌تواند اثرگذار باشد و نقش ایفا کند، خیلی ارزش دارد. ۸۳/۱۲/۲۴ 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
⛔️ جلوگیری از نفوذ افراد سواستفاده گر به مجلس... امام خامنه ای: حقّ مردم است كه شوراي نگهبان نگذارد بدخواهان اين ملت به قوّه مقنّنه راه پيدا كنند. 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
رمانهای رستاخیز
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم حضرت امام در طول مدّتی که در نجف اشرف اقامت داشت ، سالی چند بار به مناسبت زیارتهای ویژه امام حسین علیه السّلام به کربلا مشرّف می شد . آنجا در منزل محقّری که یکی از اهالی کویت در اختیار آن حضرت قرار داده بود سکونت می گزید . در کربلا ، مغرب ها بیشتر در حسینیه مرحوم آیه ا . . . بروجردی و ظهرها در همان منزل ، نماز جماعت به امامت امام اقامه می شد . نماز جماعت منزل ، بیشتر با شرکت جمع معدودی از دوستان در اتاق بیرونی و گاهی که جمعیت بیشتر می شد ، در حیاط منزل برگزار می شد . مساحت حیاط حدود 50 متر بود و فرش هم به اندازه کافی نبود از این رو افراد عباهایشان را تا می کردند و به عنوان سجاده و زیرانداز روی آن به نماز می ایستادند . وقتی حضرت امام از اتاق اندرونی که پشت به قبله بود برای اقامه نماز وارد حیاط می شدند ، برای رسیدن به جلوی جمعیت می بایست از میان صفوف جماعت عبور کنند ، تمام افراد حاضر بی گمان افتخار می کردند که عبایشان با قدم مبارک امام متبرک شود و علی القاعده امام نیز به این نکته واقف بودند . با این حال هنگام عبور ، چه از پشت صفوف که کفشها بود و چه در مسیر که عباها پهن بود ، با حرکتی احتیاطآمیز و برداشتن گامهای مناسب ، با دقت سعی می کردند که به هیچ وجه پایشان را نه روی کفشها بگذارند و نه روی عباهای دیگران . بدین گونه عملاً رعایت دقیق حق مردم را به مقلّدان و پیروان خود می آموختند در سایه آفتاب ، ص 50 و 51، خاطره به نقل از حجه الاسلام محمد حسن رحیمیان 🇮🇷 🇮🇷 💯 کانال تلگرام ↙️ 📕 http://t.me/BanoZeinab 💯 کانال ایتا ↙️ 📕 eitaa.com/rastakhiz313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
تقسیم گل‌ها بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم وقتی امام خمینی‌قدس سره در نوفل‌لوشاتو به سر می‌برد در شب تولد حضرت مسیح‌علیه السلام پیامی برای مسیحیان جهان دادند که خبرگزاری‌ها پخش کردند و در کنار آن دستور دادند تا هدایایی مثل گز، آجیل و شیرینی که از ایران آورده بودند را بین مردم نوفل لوشاتو تقسیم کنند. هدایا تقسیم‌بندی شد و همراه یک شاخه گل به هر خانواده‌ای دادند. این کار برای غربی‌ها که اثری از این عاطفه‌ها و محبت‌ها نمی‌دیدند بسیار تازگی داشت، و در حیرت فرو رفته بودند که چگونه یک رهبر مسلمان غیر مسیحی برای مسیح‌علیه السلام پیام می‌دهد و یارانش به این گستردگی در شب تولد آن حضرت، به منازل مسیحی‌ها شیرینی و گل تقسیم می‌کنند. یکی از خانم‌هایی که به درب منزل آمده بود تا هدیه امام را دریافت کند چنان هیجان‌زده شده بود که اشک از چشمانش فرو می‌ریخت. به دنبال این حرکت اخلاقی امام بود که یکی از افراد آنجا به نمایندگی از سایر اهل محل درخواست ملاقات با امام کرد. امام هم بی‌درنگ وقت دادند و روز بعد پانزده نفر از اهالی محل با شاخه‌های گل به محضر امام آمدند. امام به مترجم فرمودند که احوال آن‌ها را بپرسد و ببیند که آیا نیاز و یا کار خاصی دارند که آن‌ها پاسخ دادند ما کاری نداریم فقط آمدیم خدمت امام برسیم، او را از نزدیک ببینیم و این شاخه‌های گل را به عنوان هدیه آوردیم. امام هم با تبسم شاخه‌های گل را یکی یکی از دست آن‌ها گرفتند و در میان ظرفی که در کنار او بود قرار دادند و آن‌ها هم خیلی خوشحال از حضور امام مرخص شدند.(1) امام صادق‌علیه السلام فرمود: ثَلاثَةٌ تُورِثُ الْمَحَبَّةَ: الدّینُ و التَّواضُعُ وَ الْبَذْلُ. سه چیز سبب محبّت می‌گردد: دین، تواضع و بخشش.(2) 1) سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1 ، ص 50 2) تحف العقول 🇮🇷 🇮🇷 🔰 iD ➠http://t.me/BanoZeinab تلگرام 🔰 iD ➠eitaa.com/rastakhiz313 ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمانهای رستاخیز
✍کلامی زیبا از امام علی ( علیه السلام ) : 💠"ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی "تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند ولی . 💠"اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند ولی و باش. 💠"نیکی های امروز تو را فراموش میکنند ولی باش. 💠"بهترینهای خودت را به دیگران ببخش حتی اگر باشد. 💠"درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و توست نه میان تو و مردم . --------~°•☆•°~--------- 🇮🇷 🇮🇷 🔰 iD ➠http://t.me/BanoZeinab تلگرام 🔰 iD ➠eitaa.com/rastakhiz313 ایتا