#نفاق بت در بغل و به سجده پیشانی ما کافر زده خنده بر مسلمانی ما #شیخ_بهایی

#گناه #توبه از توبهٔ شکسته، زمین گیرِ خجلتم این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد در حیرتم که توبه کنم از کدام جرم بیش از شمار، جرم و گناه کسی مباد صائب دلم سیاه شد از کثرت گناه این ابر تیره پردهٔ ماه کسی مباد #صائب_تبریزی

#فراق از انتظار، دیدهٔ یعقوب شد سفید هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد #صائب_تبریزی

🔸 مطايبة🔸 گويند #جامى روزى كه اين شعر را گفت: بس كه در جان فگار و چشم بيدارم توئى هر كه پيدا مى شود از دور پندارم توئى شخصى در آنجا حاضر بود گفت بلكه خرى پيدا شود گفت باز پندارم توئى. (خزائن) #حکایت #طنازانه

#زبان #سکوت تنها به سکوت ، سِر نهان میگردد اسرارِ تو از زبان عیان میگردد در غیرِ ضرور از "زبان" حرف مکش یک نقطه اضافه تر "زیان" میگردد #عاصی_خراسانی 🌷🌷🌷🌷🌷 یک‌نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند #فاضل_نظری

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی #مولوی پ.ن: دیگه مشکل از خودته :)

فلو جهد الناس عن ینفعوک بأمر لم یکتب اللّه لک لم یقدروا علیه. اگر همه‌ی دنیا هم جمع بشوند خیری به تو بخواهند برسانند که خدا آن خیر را برای تو ننوشته است و مقدّر نفرموده است نمی‌توانند این کار را بکنند. ولو جهدوا عن یضروک بأمر لم یکتبه اللّه علیک لم یقدروا علیه. نقطه‌ی مقابلش هم همین است ضرر هم بخواهند بزنند اگر همه‌ی دنیا  اگر تیغ عالم بجنبد زجای      نبرد رگی تا نخواهد خدای تا اراده‌ی الهی نباشد نمی‌شود. #روایت #توحیدی

#امیرالمؤمنین #حکایت صبح‌ها هر روز به خدمت حضرت امام رضا (علیه السلام) مشرف می‌شد در حالیکه در صحن حرم کفش‌ها را بیرون می‌آورد و با پای برهنه وارد حرم می‌گردید و در یکی از حجره‌ها به دعا و زیارت می‌پرداخت و نام آنرا «بیت الأحزان» گذاشته بود. از ایشان نقل قول شده که روزی دربانان حرم مولا علی (علیه السلام) شبستان‌ها را جاروب می‌زدند و خاک فراوانی به هوا برخاسته بود. مردم از گرد و غبار فرار می‌نمودند ولی من جلو تر رفتم و آن خاکها را بو کشیدم. از برکت آن گرد و خاک طبع شعر پیدا نمودم و اشعاری در مدح مولا و ائمه هدی (علیهم السلام) سرودم که در مجموعه ای گرد آوری و آنرا «غبار نجف» نامیدم. مریدان وی می‌گویند، بوی خوش عطر و دست‌های حنا شده و چشم‌های سرمه کشیده که لهجه شیرین دری قندهاری‌های خراسانی صحبت می‌کرد، برای ما بسیار جالب بود.( رحمة الله تعالی علیه ) @jawaher_kalam

شعر یکی از مقولاتی است که حوزه‌های علمیّه به آن میپرداختند، به جا هم هست، یعنی هیچ منافاتی با علمیّت و با فضل و مانند اینها ندارد؛ شاعر بودن و شاعر خوب بودن نه با فقاهت منافات دارد، نه با فلسفه و فیلسوف بودن منافات دارد، با هیچ یک از این مقولات مهمّی که ما در حوزه‌ها داریم، منافاتی ندارد. مقام معظم رهبری ۱۳۹۴/۷/۱۳ #کلام_امام

🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷 #امیرالمؤمنین گفتن یک یا علی به صدق و ارادت به بوَد از صد هزار سال عبادت #صغیر_اصفهانی #حکایت پ.ن: شاعر این بیت که از یک غزل است را در خواب سروده است. 🌷🔹🌷🔹🌷🔹🌷

#توحیدی #حکایت 🔰 همواره در یادِ یار ◀️ آیت اللّه العظمی صافی گلپایگانی اعلی اللّه مقامه، اشعار ناب توحیدی را مصداق ذکر خدا می‌دانستند. 🔻خاطرم هست در سال‌های آخر عمر شریفشان، یک بیت را در مواقع مخالف تکرار می‌کردند که از فرط علاقه‌شان، آن را به یک خوشنویس دادم، نوشت و روبروی محلّ جلوس ایشان گذاشتیم، که هر کسی می‌آمد، آقا او را میهمانِ خواندن این شعر الهی می‌کرد و محفل را لبریز می‌نمود از عِطر خدا‌: «سحر گنجشککان در جیک جیکند به تسبیح خدای لا شریکند» 🔹همین معرفت ناب خدا باعث شده بود از هیچ احدی خوف و ترس نداشته باشد مگر خداوند متعال و مصداق کاملی از شریفه «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ حَسِيباً» شده بودند. 🔸این چند مصرع شعر را نیز بسیار دوست می‌داشتند؛ با گوشت و پوست و خونشان آمیخته شده بود و زیاد تکرار می‌کردند: «موحّد چو در پای ریزی زَرَش * چو شمشیر هندی نهی بر سرش/امید و هراسش نباشد ز کس * بر این است بنیاد توحید و بس» 📚 منبع: محضر آفتاب، نکوداشت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی قدس سره/به‌کوشش: محسن اکبری شاهرودی @varesoon

اشاره حضرت آقا به اینکه #شعر هم از اشکال تبلیغ در حوزه های علمیه بوده... #کلام_امام