eitaa logo
🌹 رستاخیز کلمات 🌹
198 دنبال‌کننده
28 عکس
14 ویدیو
0 فایل
🔸 رستاخیز کلمات🔸 🌷گزیده ابیات آیینی و اخلاقی از شاعران کهن و معاصر با تفکیک موضوعات و نام شاعران🌷 @rastakhizekalamat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹 قیس عامری را لیلی مجنون کرد و حسن آملی را لیلی آفرین. این آفریننده دید و آن آفریننده را در آفریده. بر دیوانگان آفرین! الهی_نامه 🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹 مجنون را دیدند میخی را که خیمه ی لیلایش بدان بسته بود می بوسید. بوالفضولی به طعن گفت: «مجنونا این چه دیوانگی است؟» گفت: «طناب بر این میخ بسته است و چادر بر طناب و لیلی من در زیر چادر است.» 🌹🔹🌹🔹🌹🔹🌹
▫️آیا می‌دانستید این بیت مشهور از اوست؟ «خوشدل» از آنم که در پناه حسینم گیتی از این خوب‌تر پناه ندارد ▫️البتّه به این صورت بيش‌تر شنيده می‌شود: شکر خدا را که در پناه حسینیم! عالم از این خوب‌تر پناه ندارد (به نیابتش برای امر فرج، صلوات)
سؤال: این جانب تصمیم دارم که به خداوند، قرب پیدا کنم و سیروسلوک داشته باشم، راه آن چیست؟ ✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: چنانچه طالب، صادق باشد، «ترک معصیت» کافی و وافی است برای تمام عمر، اگرچه هزار سال باشد. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢١٨ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت قدس سره
🔸صلهٔ معنوی🔸 شیخ فضل الله کنبویی از عرفا و شعرای هند در نیمهٔ اول سدهٔ دهم هجری بود و به سال ۹۴۲ ق بدرود حیات گفت. بنا بر گزارش میرغلامعلی : در نعت حضرت سیدالمرسلین (ص) گفته: 🌹موسی ز هوش رفت به یک پرتو صفات تو عین ذات می نگری در تبسمی!🌹 شیخ محدّث دهلوی در اخبارالاخیار می نویسد: بعضی از صُلحا در خواب، به قبول این بیت، در پیش آن سرور بشارت یافته و این صله از قِسم اعلای صِلات و وسیلهٔ عظمای نجات است. این بین رنگین نیز از اوست: 🌹یاد لب تو در دل غمگین بوَد مرا جان کندن از فراق تو شیرین بود مرا🌹 🔹برگرفته از کتاب چنته🔹
❌ جلوه‌هایی از ذوق لطیف ایرانی(۱۰) 🛂 پاسخ دندانشکن نادرشاه به پادشاه عثمانی ☑️ میان نادرشاه و سلطان فزونخواه عثمانی، چالش های مختلفی در تاریخ روی داده که در پاره ای از موارد رنگ و بوی مشاعره به خود گرفته است. پادشاه عثمانی در خلال جنگ با ایرانیان، طی نامه ای این ابیات را برای نادرشاه فرستاد: 🔹چو خواهی قشونم نظاره کنی 🔹سحرگه نظر بر ستاره کنی 🔹اگر آل عثمان حیاتم دهد 🔹ز جنگ فرنگی نجاتم دهد، 🔹چنانت بکوبم به گرز گران 🔹که یکسر روی تا به مازندران! 👈 و نادر نيز، در پاسخ، ضمن نامه ای، این ابیات را برای سلطان عثمانی ارسال داشت: 🔹چو صبح سعادت نمایان شود 🔹ستاره ز پیشش گریزان شود 🔹عقاب شکاری نترسد ز بوم 🔹دو مرد خراسان، دو صد مرد روم 🔹اگر آل حیدر (ع) دهد رونقم 🔹به قسطنطنیه زنم بیرقم! 📙 منبع: کتاب ذوق لطیف ایرانی اثر استاد ابوالحسنی منذر ج 1، ص115. 🆔 کانال اسرار تاریخ
📜 تیزهوشی صاحب بن عبّاد ✒️ مرحوم شیخ‌بهایی در کشکول خویش می‌نویسد: صاحب‌بن‌عبّاد، حرف «راء» را به شیوایی و فصاحت تلفظ نمی‌کرد و این عیب را از دیگران پنهان می‌ساخت. فخرالدوله دیلمی -که صاحب، وزیر اعظم او بود- یک روز به یکی از منشیان امر کرد متنی را تهیه کند تا بر سنگی بنویسند و حوالی چاهی که از برای عابران حفر شده بود، نصب کنند. از آنجا که خواندن و تصحیح نوشته‌های دولتی بر عهده‌ی صاحب بود و منشی نیز بر جاه و جلال صاحب نزد فخرالدوله رشک می‌برد، شیطنتی کرد و در نوشته‌ی خود کلماتی را گنجاند که تماماً دارای حرف «راء» بود، تا شاه از عیب صاحب اطلاع یابد و صاحب، نزد دیگران بور و خفیف شود! لذا چنین نوشت: اَمَرَ اَمیرُالاُمَراءِ اَن یُحفَرَ فِی الطَّریقِ بِئرٌ لِیَشرِبَ مِنهُ الصّادِرُ وَ الوارِدُ، حُرِّرَ فی شَهرِ رَمِضان. [یعنی: پادشاه فرمان داد چاهی در این مسیر حفر شود تا عابران از آن آب بنوشند. این مطلب در ماه رمضان قلمی شد.] نوشته را نزد صاحب آوردند تا در حضور فخرالدوله و روسای دولت، با صدای بلند قرائت کند و در صورت لزوم، عبارات آن را حک و اصلاح کند. صاحب، تا نگاه به نوشته انداخت، با تیزهوشی خود، شیطنت منشی را دریافت و فهمید که وی درباره‌ی او حیله‌ای اندیشیده است؛ لذا بالبداهه، تمام کلمات نوشته را به کلماتی مرادف -که بدون حرف «راء» بود- برگرداند و چنین خواند: حَکَمَ حاکِمُ الحُکّام اَن یُعمَلَ فِی‌السَّبیلِ قَلیبٌ لِیَنفَعَ مِنهُ الغادی و البادی. کُتِبَ فی اَیّامِ الصّیام! منشی بیچاره خجل شد و اقدام وی، افتخاری نو برای صاحب آفرید! 🔗🔗🔗 منبع: (ذوق لطیف ایرانی. جلد اول پیش‌ پرده. صفحه ۵۱-۵۲)
🌷مناظره دیگ و تابه از پروین اعتصامی که در آن تابه با طعنه، سیاهی و عیوب دیگ را به رخش می کشد. بخشی از حرف های تابه: بکنج مطبخ تاریک، تابه گفت به دیگ که از ملال نمردی، چه خیره سر بودی ز دوده، پشت تو مانند قیر گشته سیاه ز عیب خویش، تو مسکین چه بیخبر بودی 🔹و بخشی از پاسخ دیگ: نظر به عُجب، در آلودگان نمی کردی به دامن سیه خود، گرت نظر بودی من از سیاهی خود، بس ملول میگشتم اگر تو تیره‌دل، از من سپیدتر بودی
🔶در کار خیر حاجت ‌‏هیچ استخاره نیست‏ ‌‏قطعه شعری حضرت امام دارند بدین‌‎ ‌‏مضمون:‏ 🔵بهار آمده دستار زُهد پاره کُنید!‏ ‌‏🔷به پیش پیر مغان رفته اِستشاره کُنید!‏ ‌‏ 🔹سِزد ز دانۀ انگور سُبحه ای سٰازید!‏ 🔵‌‏برای رفتن استخاره کُنید! دانه انگور را به دانه تسبیح تشبیه کردن، آن هم برای رفتن میخانه! مناسبت می و انگور و استخاره و تسبیح، داد مقدسین را در آورده بود. ‌‏ می گویند که عده ای نزد مرحوم حاج ، رئیس حوزه‌‎ ‌‏علمیه قم رفته، و به ایشان گفته اند: چه نشسته اید که آقا روح الله دیگر چه بی دینی که نکرده است! که می گوید! اهل هم که هست! اين هم شعرش! او را از حوزه بیرون کنید. حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ که خیلی مورد‌‎ ‌‏علاقه و احترام امام نیز بودند ـ در جواب خندیدند و گفتند: عجب، از قول‌‎ ‌‏من به ایشان سلام برسانید و بگویید: در کار خیر حاجت هیچ استخاره‌‎ ‌‏نیست.‏ ‌‎ ‎ 📚‌ديوان امام مجموعه اشعار امام خمينى سلام الله عليه، ص: ۳۰۵ 📖 یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه ۵۳۲
در صحرای محشر انسان چه حالی دارد وقتی چشمش به آتش دوزخ می افتد؟! مهمترین دغدغه انسان در آن لحظه چیست؟ مهمترین چیزی که ذهن انسان را مشغول میکند در آنجا چیست؟! حالا ببینید آقا باقر کاشی که از شعرای قرن ۱۱ هستند چه میفرمایند:)) در محشر اگر آتش دوزخ بینم فریاد برآورم که تنباکو کو؟ این بَده🤦‍♂
این رباعی را خطاب به شاه عباس گفته وقتی که او را در حال تنظیف و بریدن سر شمع های حرم امام رضا علیه السلام با قیچی(مقراض) دیده بوده است هر شام و سحر ملائک علّیین آیند به طَرف حرمِ خُلدِ برین مقراض به احتیاط زن ای خادم ترسم ببُری شهپر جبریل امین