اگر ائمه (ع) حكمي يا كيفيت عملي را بيان مي كنند، صرفاً بيان حكم الهي و چگونگی عمل و سيره رسول اكرم (ص) است و از پيش خود چيزي را تشريع نمي كنند.
در این آیه ای که ذکر کردید، تشریع وضو آمده است: «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق».
ولی اهل سنت بدون استناد به پیامبر(ص) و عترت ایشان، "الی" را به معنای نهایت و آخر شستن در مقابل "من" به معنای ابتدا ی شستن گرفته و گفته اند:
شستن از نوک انگشتان دست، شروع و به مرفق و آرنج ختم گردد. البته "الی" به معنای انتها می آید؛ ولی این یک معنای آن است. همچنان که غایت و آخرین حد نیز یکی دیگر از معانی معروف آن می باشد. این که "الی" در این جا به کدام معنا است، علاوه بر قراین باید از سنت و سیره رسول خدا (ص) که مفسر و مبین قرآن است، بفهمیم. (2)
در این جا قرینه قوی وجود دارد که "الی" به معنای غایت و تعیین آخرین حد شستن و مسح کردن است؛ نه تعیین کننده جهت شستن ( کمیت و مقدار شستن را مشخص می کند؛ نه کیفیت و طریقه شستن)؛ زیرا "ید" هم به دست تا مچ گفته می شود و هم به دست تا آرنج و هم به دست تا کتف. در این جا خداوند حد دست را معین کرده، فرموده که دست ها تا آرنج شسته شوند.
منظور، تعیین جهت شستن نبوده است؛ همچنان که در حکم مسح پا، "الی" تعیین حدود پا است؛ زیرا در پا هم این ابهام هست و تا مچ یا تا زانو و یا تا باسن را که شامل ران ها هم می شود، پا می گویند. خداوند هنگام اعلام وجوب مسح پا، با آوردن "الی الکعبین"، حد مسح را بیان فرموده است.
راوی می گوید: از امام باقر (ع) پرسیدم: از کجا دانستید و گفتید که مسح فقط بعض سر است (بر عکس اهل سنت که مسح همه سر را لازم می دانند)؟
امام(ع) خندید و فرمود: رسول خدا(ص) فرمود و کتاب از جانب خدا به او نازل شده (و او مفسر کتاب است)؛ زیرا خدا فرموده: «فاغسلوا وجوهکم» و می فهمیم که همه صورت باید شسته شود. بعد خدا فرمود: «و ایدیکم الی المرافق» و دست ها تا مرفق ها را به وجه و صورت، عطف کرد. پس متوجه می شویم باید دست ها تا مرفق ها شسته شود. بعد بین شستن و مسح، جدایی انداخت و فرمود: «و امسحوا برؤسکم». از این که فرمود: «برؤسکم»، می فهمیم که مسح باید به بعض سر باشد؛ زیرا باء آمده و به معنای بعض است. بعد پاها را تا کعبین به سر در مسح عطف کرد. همچنان که دست ها را به وجه و صورت عطف کرده بود. از این مطلب می فهمیم که مسح پاها تا کعبین کافی است. رسول خدا آیه را این گونه تفسیر کرد؛ ولی بعضی تفسیر پیامبر را ضایع کردند. (3)
زراره و ابن بکیر خدمت امام باقر(ع) رسیدند و پرسیدند: وضوی رسول خدا(ص) چگونه بود؟
حضرت ظرف آبی طلب کرد و دست راستش را در آب فرو برد. کفی آب برداشت و بر صورت ریخت و آن را شست. بعد کف دست چپش را پر از آب کرد و بر دست راستش ریخت. آن را از آرنج تا نوک انگشتان از بالا به پایین شست؛ به طوری که هنگام شستن دستش به سوی مرفق باز نمی گشت. بعد با کف راستش بر دست چپش آب ریخت و آن را مانند دست راستش شست. سپس سر و دو قدمش را با خیسی وضو مسح کرد؛ بدون این که از آب دیگری استفاده کند و فرمود: خدای بزرگ می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الی الصلوة اغسلوا وجوهکم و ایدیکم». پس نباید جایی از صورت را نشسته بگذارد. بعد امر کرده به شستن دست ها تا آرنج ها. پس نباید جایی از دست ها تا آرنج ها را نشسته بگذارد. پس باید صورت و دست ها را تا آرنج را بشوید؛ زیرا خدا فرموده: «فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی المرافق».
بعد خداوند می فرماید: «وامسحوا برؤسکم و ارجلکم الی الکعبین». بنابراین، مسح به قسمتی از سر و پا از نوک انگشتان تا بلندی کعب و روی پا ها کافی است. (4)
این تفسیر پیامبر(ص) از آیه است. باید به تفسیر پیامبر(ص) پایبند باشیم.
اما علت تغییر وضو این بود که عثمان در اواسط دوران خلافت خود نسبت به چگونگی وضوی پیامبر(ص) گرفتار تردید شد. وضوی پیامبر(ص) را به شکلی که اکنون در میان اهل سنت مرسوم است، اعلام نمود. این قضیه مورد مخالفت بسیاری از صحابه واقع شد؛ اما حکومت اموی بنا به اغراض سیاسی، شیوه عثمان را در نقاط مختلف اسلامی تبلیغ کردند. آنان فضایی را به وجود آوردند که برخی از صحابه جرأت مخالفت با روش دستگاه حاکم را نداشتند. در نتیجه، این گونه وضو گرفتن رواج یافت.
1. علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة، ج 2، ص 100، ناشر اسلاميه، تهران، سال چاپ مختلف، نوبت چاپ مكرر.
2. خویی الموسوی ابوالقاسم، المستند فی شرح العروة الوثقی، ج 4، ص 445؛ نجفی محمد حسن، جواهر الکلام، ج 11، ص 19، چاپ دوم، سال چاپ: 1365 ش، ناشر دار الكتب الإسلامية، طهران.
3. بحرانى سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، ج 2، ص 257، ناشر: بنياد بعثت، تهران، نوبت اول،0 سال 1416 ق.
4. همان.
امام رضا(علیه السلام) #نمازشب را نمازی با عظمت و مهم میدانستند و به یاران میفرمودند که:
خانههایی که در آن، نماز شب خوانده میشود، به آسمان و ساکنان آسمان، روشنی و نور میدهند؛ همانطور که ستارگان آسمان برای ساکنان زمین
نورافشانی میکنند.
ایشان، وقتی یک سوم آخر شب میرسید، از رختخوابشان بلند میشدند.
بعد، درحالیکه به گفتن ذکر مشغول بودند و ذکر استغفار، یعنی استغفرالله ربی و اتوب الیه میگفتند، #وضو میگرفتند، مسواک میزدند و به خواندن نماز شب مشغول میشدند.