eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
537 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
12 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر روی فرش آتش بیفته‌، همه‌‌‌ی ما تلاش می‌ کنیم خاموشش‌ کنیم برای این که، اگه فرش رو بلند کنیم‌ و پرتش کنیم یه جای دیگه، همه جا آتیش رو پخش می کنیم گناه هم‌ مثل آتش هست. گناه نباید پخش بشود. باید آتش گناه را خاموش کنیم یعنی این‌ که اگر کسی رو دیدیم که گناهی رو انجام داد، باید بپوشونیم تا کسی از گناه او با خبر نشود باید سعی‌کنیم طرف متوجه خطای خودش بشود. شاید توبه کند نباید بریم همه‌جا جار بزنیم که همه متوجه بشوند اگر همه بفهمند کم‌ کم آن گناه عادی می‌شود، و قُبح و زشتی اش از بین می‌رود وقتی زشتیِ گناه از بین‌ رفت ، بین دیگران هم پخش می شود امیرمومنان علی علیه‌السلام فرمود فاش كننده زشتی ها، همانند انجام دهنده آنهاست. با فاش کردن گناهِ دیگران، گناهی را زیاد و زیادتر نکنیم نمونه مثال: همین پخش کلیپ های بی حجابی این روزها در کانال‌ ها! بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌱آدم پیگیری بود. وقتی کاری به کسی محول می‌کرد، تا انجام قطعی آن کار، دنبالش را می‌گرفت. حتی اگر آن شخص به مرخصی هم می‌رفت، آن کار را پی‌گیری می‌کرد. بعضی وقت‌ها ساعت دو نیمه‌شب زنگ می‌زد و نتیجه‌ی کار را می‌پرسید! من به شوخی می‌گفتم: حاجی شما پی‌گیری نمی‌کنی؛ حال‌گیری می‌کنی! همین پی‌گیریِ مدام باعث می‌شد که نیروهای تحت امرش نتوانند از زیر کار در بروند و شانه خالی کنند. بگذارید👇👇 @rastegarane313
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غروب بهشت را تا بحال دیده‌اید؟ ❤️👌💞 بگذارید👇👇 @rastegarane313
برای زمینه سازی ظهور عجل الله تنها شعار دادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل ارادت خود را نشان داد... شهید رسول خلیلی🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شما هم دعوتید به .... بگذارید👇👇 @rastegarane313
کودکی خردسال بود که بیماری سختی گرفت...بیماری باعث مرگ او شد...جنازه را در گوشه ای از حیاط گذاشتند تا فردا دفن کنند... فردای آن روز مرشدی به خانه آمد و گفت من برات عمر او را از خدا گرفته ام به مادرش بگویید او را شیر دهد... مصطفی بزرگ تر شد...تیزهوشی و ذکاوت او برای همگان قابل تحسین بود...وارد حوزه علمیه شد...سه شنبه ها پیاده به زیارت مسجد مقدس جمکران می رفت... دریکی از عملیات های منطقه ای اشرار او را محاصره کردند..از خودرو پیاده شد وگفت بزنید عمامه من کفن من است... در جبهه مجروح شد...او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند...می خواست به منطقه برگردد اما پولی نداشت...متوسل شد به اقا امام زمان... ودر آنجا بود که سیدی نورانی به دیدارش آمد یک مفاتیح به او داد... لابلای مفاتیح مقداری پول بود... وجودش به عملیات ها گرمای خاصی می داد اوج معنویت بود...دیگر رزمندگان هم از نور وجودش بهره می گرفتند... نوشته های دو روز قبل از شهادتش بسیار عجیب است... خبر از شهادت می داد... می گفت می خواهم گمنام بمانم جایی بمانم که دست کسی به من نرسد... در والفجر2گمنام ماند...  روحش شاد با ذکر صلوات🌸 بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب: 🔹برای جذب کودکان و نوجوانان هرچقدر می‌توانید از لحاظ کمیت و کیفیت کار کنید. هنوز داستان‌های خارجی مربوط به کودک غلبه دارد که عیب بزرگی است. بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹 🙂 💠 [ بعد از پایان عملیات ] ، شب آخری که در بودیم، با تاکید به همه ما گفته بود شما موظفید در بازگشت به شهر و دیارتان، پیش از هر کار دیگری، اوّل به زیارت خانواده های معظّم بروید. آقای سماوات یک لبخند قشنگی زد و پرسید: "این تعبیرِ را به کار برد؟" گفتم: "بله، عادت ندارد بگویند ملاقات با ." آقای سماوات گفت: "احسنت به این همه معرفت! همین است که این مرد را " " کرده. بسیار خوب، پس ما الآن تلفنی به منازل اطلاع می دهیم که قرار است شما به قول ؛ به زیارتشان بروید. 📘 برگرفته از کتاب جذاب و دوست داشتنی ، سرگذشت نامه سردار ، صفحه ۲۳۱ ✔️ 📸 اطلاعات عکس: خرداد ۱۳۶۱ ، پس از فتح خرمشهر، ، منزل سردار از راست: نفر دوم، سردار - نفر سوم، سردار 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
خاطرات شیرینی از زندگی مهندس شهید موسی کلانتری -وزیر راه دولت شهید رجایی به نقل از خواهر شهید 🌹 🌼کدام ویژگی برادرتان از همه بیشتر به یادتان مانده است؟ افراد غالباً درباره شهدا حرف‌های اغراق‌آمیز می‌زنند، ‌ ولی من عمیقاً معتقدم چون برادرم آدم خاصی بود، ‌ خداوند به او لیاقت شهادت داد. ایمان و یقین او بی‌نظیر بود. حرفی را نمی‌زد، ‌ مگر اینکه خودش عمل می‌کرد. همیشه همه را به خود ترجیح می‌داد و هر کاری که در توانش بود برای همه انجام می‌داد و حتی منتظر تشکر هم نمی‌ماند. همیشه می‌گفت اگر توانایی ندارید برای دیگران کاری بکنید، ‌ دست‌کم آنها را به خودتان ترجیح بدهید. همیشه خدا را ناظر و حاضر می‌دید و بدیهی است که وقتی کسی چنین باور و اعتقاد عمیقی داشته باشد، ‌ بسیاری از خطاها را انجام نمی‌دهد. علاقه داشت در مناطق محروم خدمت کند. همیشه می‌گفت مردم گرسنه هستند و باید برای آنها کار کرد. داداش فوق‌العاده متواضع بود. ساده زندگی می‌کرد و ساده زیستن را دوست داشت. روح او بی‌نیاز از تمام مادیات بود و هرگز هیچ ثروت و عنوان و تمجیدی باعث نشد که او دست از تواضع و ساده‌زیستی‌اش بردارد. وقتی وزیر شد، ‌ سر و وضعش به‌قدری ساده بود که همکارانش باور نمی‌کردند که وزیری به این شکل در محل کارش حاضر شود. ❤️ در مورد ازدواج خواهرها و برادرهای خود چه نظری داشتند؟ قبل از انقلاب، خرید مفصل برای عروسی رسم بود. وضع مالی ما خیلی خوب بود. وقتی برای خواهر بزرگترم خواستگار آمد و حرف‌های اولیه را زدند، ‌ برادرم او و مرا صدا زد و گفت: ‌ «ببین خواهرم! در این کشور انقلاب شده. انقلاب که فقط یک اسم نیست. انقلاب باید در همه جنبه‌های زندگی ما معلوم باشد. انقلاب ما اسلامی است، ‌‌ پس باید ببینیم اسلام در این مورد چه می‌گوید. اگر تو که فرزند مرد ثروتمندی هستی، ‌ ساده ازدواج کنی، ‌ بقیه هم از تو پیروی می‌کنند و به این ترتیب رقابت و حسادت تمام می‌شود و همه ازدواج را ساده می‌گیرند و فساد هم گسترش پیدا نمی‌کند». 🍀خود ایشان در انتخاب همسر چه معیارهایی را در نظر گرفتند؟ 🌼زن برادر من دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه شریف بود. خواهرم دوستی داشت که در واقع می‌خواست برادرم را به او معرفی کند. برادرم از حجاب همسرش خیلی خوشش آمد. 🌻از روحیه کریمانه ایشان خاطره‌ای دارید؟ فراوان! یادم هست زمینی در شمس‌آباد داشت. یکی از بستگان ما فرهنگی بود و وسعش نمی‌رسید زمین یا خانه‌ای بخرد. داداش زمین را به او داد. پدرم وقتی فهمید گفت: ‌ «مرد حسابی! تو خودت خانه‌ نداری!» برادرم گفت: «من بالای خانه شما نشسته‌ام. خدا کریم است.» یادم هست تازه سماور برقی آمده بود. او رفت و برای هر یک از اقوام نزدیک یکی خرید و صندوق عقب و صندلی عقب ماشینش را پر کرد و به مادرم گفت: ‌ «خیلی وقت است سراغ اقوام نرفته‌ایم.» می‌گفت دلم نمی‌خواهد کسی که به خانه ما می‌آید سماور برقی را ببیند و دلش بسوزد. آن چایی مزه ندارد. همیشه به ما می‌گفت همه می‌دانند شما دختر پول‌دارید. ساده بپوشید که دل بقیه نسوزد. 🌸از نظم و پر کاری ایشان بگویید. ساعت 12 شب می‌آمد، ‌ آن هم با کلی پرونده. نصف شب هم نماز شب می‌خواند. صبح ساعت 5 که می‌خواست برود، ‌ از بس عجله داشت، ‌ خانمش حریف او نمی‌شد به او صبحانه بدهد و مادرمان وسط پله‌ها گیرش می‌انداخت و به‌زور یک لقمه نان و پنیر توی جیبش می‌گذاشت. همه به این کارهایش عادت کرده بودیم. 🌺در یک جمله ویژگی‌های ایشان را بیان کنید. امید، ‌ لبخند، ‌ شادی و توکل محض. دلم می‌خواهد خاطره شیرینی را از سفر امریکا ‌رفتنشان تعریف کنیم. مادرم پابه‌پای پدر و برادرم با چادر مشکی همه ایالت‌های امریکا ‌را گشتند. می‌گویند همیشه برادرت می‌گفت: ‌ «مردم آمریکا ‌دو نفر را خیلی خوب می‌شناسند؛ یکی رئیس‌جمهورشان را، ‌ یکی مادر مرا که تنها زنی است که با از همه جا بازدید می‌کند». بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد میکنم حتما گوش بدین🌹 🎙آیت الله حسن زاده آملی @rastegarane313
🌷 قهر ممنوع ✿ اهل قهر و دعوا نبودیم، یعنی از اول قرار گذاشت. در جلسه ی خواستگاری به من گفت توی زندگیمون چیزی به اسم قهر نداریم، نهایتا نیم ساعت ✿ وقتی قهر میکردم می افتاد به لودگی و مسخره بازی. خیلی وقت ها کاری می‌کرد نتوانم جلوی خنده ام را بگیرم، می‌گفت آشتی، آشتی و سر قضیه را به هم می‌آورد.. ✿ اگر خیلی این تو بمیری هم از آن تو بمیری ها نبود، میرفت جلوی ساعت می نشست، دستش را می‌گذاشت زیر چانه و میگفت: وقت گرفتم، از همین الان شروع شد! باید تا نیم ساعت آشتی میکردم. ↫ می‌گفت ' قول دادی باید پاشم وایستی! شهید مدافع حرم بگذارید👇👇 @rastegarane313