#متن_خاطره
🌷 بابا اخلاقش خیلی جدی و محترمانه بود. از آن طرف هم همیشه سرش شلوغ بود. همین باعث شده بود که رابطه مان مثل خیلی از پدر و دخترها نشود. خودش هم این را متوجه شده بود. یک صدا روز صدایم کرد. رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد. خیلی سرخ شدم. گفت: مریم جان! از فردا بعد از نماز صبح به مدت ۴۵ دقیقه می نشینیم و با هم صحبت می کنیم. چهل و پنج دقیقه اش عجبیب نبود. در طی این مدت به برنامه ریزی های دقیقه ای اش عادت کرده بود.گفتم: درباره چه موضوعی؟ گفت: در هر موضوعی که دلت بخواهد. صبح وقتی رفتم اتاقش. بابا سوره عصر را خواند و منتظر شد تا من صحبت کنم؛ اما من آنقدر خجالت می کشیدم که خودش فرمان را گرفت دستش. این برنامه همه روزه مان بود. کم کم من هم یخم باز شد و صحبت می کردم.. در همین برنامه صبحگاهی می رفتیم بیرون دور می زدیم. نان می گرفتیم و برمی گشتیم. قبلا گواهی نامه رانندگی گرفته بودم. خودش می نشست کنار دستم تا دست فرمانم خوب شود. این برنامه این قدر ادامه پیدا کرد که آن شرم و خجالت تبدیل به صمیمیت شد.
چقدر شیرین بود. تازه پدرم را پیدا کرده بودم.
📚 راوی: دختر شهید صیاد شیرازی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
سلام بر شهدا:
💍...
امروز دارم به یک انگشتر زیبا فکر میکنم
به یک نگین خوشرنگ فیروزهای که روی رکاب خوش تراش نقرهای، داخل انگشت های ظریف زنانه جلوه پیدا میکند، نه روی دست زمخت مردانه که یا آدم را متعجب میکند یا متنفر،
که ای بابا مگر مرد هم انگشتر زنانه در دست میکند؟!!!
این نگین زیبا با این رکاب دلبرانه، فقط برازنده یک زن خوش سلیقه است.
دارم فکر میکنم،
به این نقشِ فیروزهای خوشرنگ، به این مقام خوش تراش، که فقط به جنس زن میآید...
و نباید هیچ جوره از دستش بدهد...
به نقش عزتمندی که اگر دست کم نگیریمش،
فاطمه وار ما را انتخاب میکند،
که زنانه پای امام زمانمان بایستیم
مثل یک مدافع قدرتمند...
یا ام البنین وار فرمانده لشکر تربیت کنیم برای عصر ظهور....
اما این وسط ها گاهی
این انگشتر زیبا دست به دست میشود...
کسانی دلشان میخواهد سر به تن این دلبر سبزآبی نباشد... میخواهند
زن خیلی چیزها باشد...
به خیلی جاها برسد...
اما فقط این انگشتر دستش نباشد... زن نباشد...
که اگر باشد...که اگر ارزشش را بداند...
دنیا را به قدرت زنانه اش دگرگون میکند...
حیف که گاهی صاحب این انگشتر زیبا،
بین هجوم تبلیغات پوشالی این جماعت بهظاهر مدافع حقوق زنان،
و مثلا تئوریسین اندیشههای به گِل نشسته دنیای غرب، که زن را جنس مشابه و کپی دست دوم مرد میخواهند، حس خودتحقیری پیدا میکند
و باورش نمیشود آنها
به نام امتیاز گرفتن از مردان، و با کلاه بزرگی به نام آزادی، او را بردهی مدرن جسمی و جنسی عصر ارتباطات میکنند...
همان ها که میخواهند روشنای پاک نگاه دخترانه و لطافت مادرانه را از زنان ما بگیرند
تا بهجای مؤثر بودن، جلوهگر باشند...
بهجای مفید بودن، مهم باشند...
به جای اندیشمند بودن، در چشم باشند...
و انقدر از حس خوب فیروزهای زلال آن انگشتر دور شوند
که به آرمانهای بزرگی که میتواند
ماندگارشان کند فکر نکنند،
به اینکه
زن در مکتب فاطمهها و ام البنین ها و زینب ها
یک نقش مهم پنهان دارد
یک قدرت عجیب
یک عظمت ماورایی
که میتواند
بدون جلوه گری بهترین نقش های اجتماعی را داشته باشد...
اما زن باشد... مادر باشد...
نسخه اصل... صاحب آن دلبر فیروزهای...
و من در بین هجوم این همه بدلیجات تقلبی دارم به نگین انگشتر ام البنین ها فکر میکنم...
به مادرانی که هر روز در دعای بعد از نماز سر سجادههایشان
آدم مهم شدن فرزندانشان را نخواستند...
مؤثر بودنشان را... نقش آفرینیشان را...
عباس شدن شان را خواسته اند...
و تمام تلاششان را کردهاند
که تمام آرزوی اولادشان رسیدن به خیمه ظهور باشد
نه دو دوتا چارتای دنیا...
به مادرانی که دست فرزندشان را میگیرند
که در ازدحام رنگ ها
و فریبها
از دست اولاد زهرا جدا نشود،
و از ترنم شکوه مادریشان،
و از کنج خانههای گرم به نور ایمانشان،
که پر از رایحهی گلاب ناب است،
قاسمها، محسنها، ابراهیمها و ابالفضلها
خداحافظی کنند و میدان بیایند...
امروز دارم به انگشتر فیروزهای زنانی
فکر میکنم
که میخواهند
با نقش اصیل زنانه پای رسیدن و رساندن آدمها به عصر ظهور بایستند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مامور پلیسی که قبل از شهادت، فرشته نجات یازده بیمار شد
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #شنبه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۱ مصادف با ۱۴ جمادی الثانی
📿 ذکر روز شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان
✅ ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا(ص) است.
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
قلم می گیرم و . . .
غرق نگاهت میشوم آخر
نگاهـم ڪن ڪہ بنویسم
غزلـــهـای دو چشـمت را
#شهید_مهدی_حسینی🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊🔊 تفسیر صوتی قرآن کريم🌹
✍#شهدا_حیات_برزخی_دارند
✍#جایگاه_شهدا_در_روایات
🎙مفسّر: حاج آقای #قرائتی
📖 سوره #آل_عمران_آیه_169
📲در ثواب تبلیغ معارف قرآن سهیم باشید.
💠منبع: تفسیر گویای قرآن کریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید عجمیان: صورت پسرم خونی بود؛ تاالآن ندیده بودم؛ در دادگاه دیدم پسرم را چه طور زدهاند
🌷🕊🌺🌼🌺🕊🌷
#آرمان_شهیدان
#فراموش_نشود
#مقام_معظم_رهبری
دیدید در وصیّتنامههای #شهدا چقدر دربارهی #حجاب توصیه شده .
خب ، #حجاب یک حکم دینی است ، این آرمان #شهیدان فراموش نشود.
این جور نباشد که تصوّر بشود فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا می کنند ، بالاخره هر کشوری دشمنی دارد ، گاهی جنگی اتّفاق میافتد ، جوانهایی می روند در جبهه و می جنگند ، کشته می شوند یا زنده بر می گردند یا مجروح بر می گردند ، اینها هم مثل آنها .
این نبود قضیّه ، قضیّه قضیّهی دین بود ، قضیّهی آرمان الهی بود ، قضیّهی حاکمیّت اسلام و انقلاب بود .
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …
دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید
@Malek53
@rastegarane313
🌺باولایت تا شهادت🌸
✍این گروه با هدف ترویج مطالب مذهبی و شهدایی راه اندازی شده است.
🕊ای شهیدان ، عشق مدیون شماست """هرچه ما داریم از خون شماست🎋🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/245039116C32e91504a9
🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«صورتش همه خونی بود»
مادر #روح_الله_عجمیان این جمله را که میگوید و مکث میکند، احساس میکنم جانش دارد از بدنش بیرون میرود... همه توانش را جمع میکند و تقلا میکند برای سوگ عمیقش کلمه پیدا کند: « تا الان ندیدمش»... هنوز جوان رشیدش را ندیده و سهروز از آن لحظههای سخت که اولین بار صحنههای جاندادنِ پسر رشیدش زیر مشت و لگد و ضربه چاقوی آن جماعت گذشته. بغضش میشکند و تویگریههایی تلخ، گم میشود: «من سهروز پیش رفتم دادگاه و آنجا دیدم چطوری زدنش»
بعد مظلومانهترین و غریبانهترین لحظههای روحالله زیر مشت و لگد جانیها جلوی چشمش میآید: «یک دستش رو تنش بود و یک دست دیگر را...» دستش را مثل آن لحظههای روحالله بالا میبرد و انگار آن لحظه با همه وجودش آرزو میکند خودش آنجا جای پسرش بود: « یک دست دیگرش را اینجوری کرده که نزننش... هزار نفر زدنش»
جمله آخر توی سرم میپیچد؛ «هزار نفر زدنش»... غریب گیرآورده بودنش.
امروز دو تا از قاتلهایش را ق.صاص کردند؛ حالا جانیها دوره افتادهاند برای مرثیهخوانی برایشان. کاش مادر روحالله هیچوقت نیاید و نبیند؛ مگر یک زن، چندبار باید بمیرد و زنده شود؟
چه زیباست ..
خاطرات مردانی
که پروای نام ندارند
و در کهف گمنامی خویش
مأوا گرفته اند
به یاد شهدای گمنام …
آنان که در زمین گمنامند
و در آسمانها مشهورند …
---------------------------------------
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد
لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت ...
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تدفین شهید گمنام در بوستان توسکا
شهید گمنام توسط مادر بزرگوار شهید جبهه مقاومت مصطفی محمد میرزایی (که همزمان با شهادت حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید ) تدفین کردید
وقتی وصیتنامههای شما را میخوانیم،
تازه میفهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما
آسمان چمدان خود را بست و کوچید
تا بر شرم خویش نیفزوده باشد...
۱۶ دیماه ۱۳۶۵
شوشتر ، پادگان انبیاء
#شهید_صادق_حدادیان
چند روز پس از نوشتن این وصیتنامه
در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
عکاس: سعید حاجی خانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مادر شهید عجمیان: خوشحالم که پسرم جان دو نفر را نجات داد اما خودش شهید شد
🔹خواهر شهید عجمیان:
به برادرمان افتخار میکنیم، برادر ما انقلابی بود، با خون خودش درخت انقلاب را آبیاری کرد.
🔹برای انقلاب باید هزینه داد، باید هرکس سهم خودش را بدهد، سهم ما همین نبود، سه برادر و پدر دارم، پشت ما ملت ایران هستند.
✍🏼یه تارِ موی گندیده ی #مهدی_ترابی می ارزه به ڪل چهره هایی که هرچی بیشتر از بیت المال خوردن ، بیشتر به کشور و نظام لگد زدن!
❗️آقایان مسئول!
اگر واکنش قاطع نشان ندهید مطمئنا این موضوع تبدیل به رویه خواهد شد!
👈داور این بازی نیز باتوجه به دمیدن در کرنای اعدام نکنید در استوری خود و ناعدالتی در زمین بازی مطمئنا باید پاسخگو باشد!
#ترابی_تنها_نیست
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊
🌓 #باز_شب_شده
❤️ #دلم_بهانه_می_گیرد
هنوز هم با تو #فاصله دارم از #زمین تا #آسمان .
هنوز هم در #برابرت کم میآورم.
هر بار که چشمم به #تابلوی سر کوچه میافتد، انگار #تابلو با من حرف میزند .
« #کوچه_شهید ... »
#دلم میلرزد، انگار تمام #زمستان به دلم #هجوم آورده است .
در #خودم میشکنم .
همه چیز #عوض شد .
تو #رفتی و من #ماندم .
میترسیدم #اسیر روزمرگیها #شوم و #شدم، #اسیر زندگی #شوم و #شدم، میترسیدم یک #روز، از خودم شرمنده #باشم که #هستم .
میدانم #اندوهگینی .
میدانم که میخواهی #بمانم .
میدانم که میخواهی #فانوس یادت را #روشن نگاه دارم...
میدانم، که #رسالتی بزرگ بر #شانه دارم...
باید #پرنده بودن را دوباره #بیاموزم، #بیاموزم و #بیاموزانم.
باید قصه #پرواز را #دوباره بخوانم .
باید #ثابت کنم تو #حقیقتی زندهای .
تو خون #سرخی هستی در #رگهای این #سرزمین ...
باید #شروع کنم و تو را به تمام #جهان بشناسانم .
ای
🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹
من می گویم
🌴 شب #بهشتی تو #بخیر
تو بگو عاقبت شما
🌹 #ختم به #خیر و #شهادت
🌷 #شهید_عزیزم
🌷 #رفیق_تنهایی_هایم
#امشبم را به نام تو #متبرک می کنم
🌹 #شهید_والامقام
🌹 #رقیه_محسنی
🌗 #شبتون_شهدایی🌷
🍃 * #سلام_صبحگاهی * 🍃
⚘️زندگی بهشت است
❤️ برای آنانی که عاشقانه عشق میورزند
💕 بی پروا محبت میکنند
💫 و کمتر از دیگران انتظار دارند...
🔆 *سلام صبح بخیر...* ⛄️
✨️ * #برسدبه_دست_خدا*
💠 «یاالله، استبدل کُلّ أحزاني بِشيء جَميل»
🤲 *خدایا، تمام اندوههایمان را با چیزی زیبا جایگزین کن*
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈