مکتبة نفس الرسول المصطفی
در ریشهیابی جعل چنین اصطلاحی نیز باید به کتاب "احوال الرجال" نوشته ابواسحاق ابراهیمبن یعقوب جوزجانی (د. ۲۵۹ ق) که به جهت مواضع تند و به تعبیر دیگر ناصبیگرایانه در حدیث معروف و مشهور است، مراجعه نمود. (احوال الرجال، ص ۳۲-۳۲)
وی پایهگذار قاعدهای در علم حدیث است که اصل پایهگذاری آن برای رَمْیِ روایات شیعیان در دفاع از مذهب ایشان است و آن قاعده چنین است: «فاذا روی ما فیه تایید لمذهبه وجب ان یرد».
غماری در رد این قاعده مینویسد: بالأخره راوی نیست مگر اینکه در اصول و فروع از مذهبی پیروی کند و آراء وی همسو و مطابق آموزههای مذهبش باشد، پس اگر بنا باشد از شیعیان چیزی که درباره فضائل علی روایت کرده اند قبول نشود، از غیر شیعیان هم نباید آنچه در تایید مذهب خود می گویند پذیرفته شود، که در این صورت منتهی می شود به رد همه آنچه در سنت آمده و چیزی از سنت هم باقی نخواهد ماند. (فتح الملک العلی، ص۱۰۷-۱۱۱)
https://eitaa.com/rasullib
چند ماه گذشته کتابِ المسوّر في السوَر في غريب القرآن اثر ادیب قرن ششم أبوبكر الكرماني به چاپ رسید.
او نیز همچون صدها تَن از ادیبان عرب در طول قرون متمادیه "أولى بالشئ" را از معانی "مولی" برمیشمارد.
عجبا که چگونه برخی از متعصبان عامه به خود جرأت داده و این حقیقت را انکار کردهاند!؟
شاه عبد العزیز دهلوی که گوی سبقت را از همگان ربوده و در باب هفتم کتاب تحفه در مبحث حدیث غدیر چنین گفته:
"اهل عربیت قاطبةً انکار کردهاند که "مولی" به معنای "اولی" آمده باشد." !
https://eitaa.com/rasullib
1_8381814546.mp3
30.42M
🎙پوشه شنیداری
"کِتاب وَ کِتابْخوانی دَر تُوسِعه پِژوهِش"
جُویا جَهانْبَخْش
https://eitaa.com/rasullib
پیشنهاد تأسیس و ریاست دانشگاهی اسلامی به علامه طباطبایی از سوی فرح پهلوی
[علامه طباطبائی] در عین نیاز مالی روح بینیازی داشت... نامههایی که برای بابا نوشته (اگر موزه علامه درست شد، تقدیم میکنم که آنجا باشد) نشان دهنده این است که نیاز مالی داشت و نامه مینوشت کتابهای مرا زودتر بفروشید و پولش را بفرستید. یک روز دکتر نصر در منزل ما به حضرت علامه میگوید: شما جواب علیا حضرت را دادهاید؟ علامه فرمود جوابی نداشت. بابا میگفت آمدم بیرون به دکتر نصر گفتم: داستان چیست؟ گفت همسر شاه، فرح پهلوی، میخواهد یک دانشگاه اسلامی درست کند و ریاست افتخاری آن را به علامه بدهد. ماهی ده هزار تومان هم بدهد. ده هزار تومان برای علامه خیلی پول بود و برای افراد متمول هم آن زمان خیلی پول بود؛ ولی ایشان قبول نکرد. نشانه عزت نفسش بود. حاضر نشد به خاطر پول خودش را به قدرت نزدیک کند یا زیر بار منتی برود. علامه تحمل همه نظرها را داشت؛ حتی با غیر مذهبیها، حتی با چپیها مینشست صحبت و بحث میکرد. حرمت قائل بود...
✍🏻 بخشی از خاطرات فرزند مرحوم ذوالمجد طباطبایی
📚برگرفته از کتاب دستنوشتهها؛ یادداشتهای خصوصی علامه طباطبایی، چاپ پاییز ۱۴۰۳، به کوشش احسان کرمانشاهانی
https://eitaa.com/rasullib