eitaa logo
مکتبة نفس الرسول المصطفی
1.4هزار دنبال‌کننده
546 عکس
0 ویدیو
5 فایل
|مکتبة نفس الرسول المصطفی مکتبة تخصصیة في العقائد والتاریخ وعلوم الحدیث والرجال والتراجم| |مجالی برای معرفی جدیدترین کتب منتشر شده در حوزه مطالعات اسلامی و دین‌پژوهی|
مشاهده در ایتا
دانلود
مکتبة نفس الرسول المصطفی
✍🏼 در کتابی که اخیراً با عنوان خاطرات افسر اطلاعاتی (مصاحبه و پژوهش رضااکبری آهنگر، پاییز ۱۴۰۳) چاپ شده در رابطه با عدم مجازات اعدام برای جناب آقای جواد مناقبی (داماد علامه طباطبایی) در ماجرایی که کودتای صادق قطب‌زاده خوانده می‌شود، آمده است: 🔸ماجرا از این قرار بود که جلسه‌ای برقرار می‌شود با حضور آقایان مهدوی، مناقبی و آقای عباسی داماد آقای شریعتمداری... بعدها... آقای مناقبی برای من تعریف کرد «اینکه من اعدام نشدم، مدیون شکمم هستم» من پرسیدم یعنی چی؟ تعریف کرد: «آن روز در آن جلسه دل پیچه گرفتم و از اتاق خارج شدم، فهمیده بودم یک اتفاقاتی دارد می‌افتد اما از اتاق بیرون رفته بودم و نشنیده بودم و گرنه من هم می‌فهمیدم که قصد قتل آقای خمینی را دارند و دلیل عدم اعدام و حکم زندان و بعد آزادی من عدم اطلاع از این طرح به خاطر همان دل پیچه‌‌ام بود.» در همان لحظه که مناقبی بیرون رفته بود، مهدوی رو به بقیه می‌گوید که همچین کاری می‌خواهیم بکنیم، مهدوی به خاطر آنکه از کودتا خبر داشت... به اعدام محکوم شد. خود مهدوی در بازجویی‌ها گفته بود که من....گفتم قصد داریم آقای خمینی را بکشیم و همین باعث شده بود که جرمش سنگین‌تر شود، چون از نقشه خبر داشت.... ولی مناقبی به همان دلیل که آن حرف آخر جلسه را نشنیده بود اعدام نشد. او ریز جلسه را در بازجویی‌ها گفته بود و علت تخفیف حکم او همان جریان دل پیچه و خارج شدن از اتاق بود. هرچند یک چیزهایی فهمیده بود که یک خبرهایی هست و یک اتفاقاتی دارد می‌افتد. و به خاطر همین همراهی که کرده بود چند سال زندان برایش در نظر گرفته بودند. در بخشی دیگر، این فرد که مأمور اطلاعاتی معرفی شده و در حال بیان خاطرات خود است گفته: 🔹من کنار بازجویِ مناقبی ایستاده بودم و شاهد ماجرا بودم؛ وقتی هم می‌خواست برای ملاقات به منزلش برود به اتفاق هم می‌رفتیم. یک بار من و یکی از دوستانم او را بردیم منزل و راحتش گذاشتیم و گفتیم: «برو تو اندرونی و هر ساعتی هم خواستی برگرد ما به اصطلاح در بیرونی نشستیم‌» تلقی آقای مناقبی این بود که این وداع آخر است و وقتی برگردد ما می‌خواهیم او را بکشیم، در صورتی‌که اینطور نبود. به ما توصیه کرده بودند که بالاخره رعایت داماد آقای علامه طباطبایی را داشته باشید. هوای باجناق شهید قدوسی را داشته باشید. که توصیه های درستی هم بود بالاخره او یک جایگاهی داشت. پی‌نوشت: پُر واضح است که درج این مطلب به معنای تأیید یا عدم تأیید محتوای آن نیست. https://eitaa.com/rasullib https://t.me/rasullib