هدایت شده از قاریان افضل ایران
ادامه مطلب👇👇👇👇👇👇
تا نزدیکانشان دچار نگرانی شوند. اما در پرونده گم شدن کودکان، ماجرا فرق میکند. آنها گاهی در جاهای شلوغ دست والدینشان را رها میکنند که سرنوشتشان یا به آدم ربایی منجر می شود و یا توسط مردم پیدا شده و تحویل کلانتری یا بهزیستی می شوند.
البته پروندههای دیگری هم هست که سرنوشت گمشدهها به راحتی مشخص نمیشود. گاهی زمان زیادی می برد تا به نتیجه برسد. ممکن است حتی ماه ها طول بکشد و در این پروندهها معمولا معلوم میشود که فرد گمشده به قتل رسیده است. گاهی هم ماجرای آدم ربایی مطرح است که وقتی مشخص شد، فرد گمشده ربوده شده، دیگر رسیدگی به آن در تخصص افسران اداره چهارم نیست و برای ادامه روند رسیدگی به اداره یازدهم که مختص آدمربایی و گروگانگیری است ارجاع می شود.
می توانید بگویید چند درصد از پرونده های افراد گمشده، سرنوشتشان با قتل گره خورده است؟
سالانه شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد. معمولا فرد گمشده، زنده پیدا میشود.
در همه این سالهایی که به عنوان کارآگاه زن مشغول به کار بودهاید، نگاه دیگران نسبت به شغل شما چه بوده است؟
کار پلیس، سختی و دشوارهایی زیادی دارد و فقط عشق و علاقه است که باعث میشود وارد این شغل شوی. مخصوصا برای یک زن. اما به عقیده من در سالهای اخیر نگاهها به پلیس زن تغییر کرده است. این روزها نگاه افراد به پلیس زن، کاملا مثبت است و همیشه از هوش و ذکاوت خانمهای پلیس تعریف میشود. اینکه زنها در پرونده ها دقیق هستند و حضورشان در اداره های مختلف پلیس آگاهی تهران و حتی جاهای دیگر الزامی است.
از زندگی شخصی خودتان بگویید، نظر خانوادهتان درباره شغلتان چیست؟
من از کودکی عاشق هیجان بودم و پای تماشای فیلمهایی مینشستم که در ژانر اکشن و پلیسی بودند. کتابهای پلیسی میخواندم. فیلم و سریالهای خانم مارپل، شرلوک هولمز، پو آرو را تماشا می کردم. حتی الان هم به تماشای این فیلمها مینشینم تا از آنها ایده بگیرم برای کشف سرنخ در پروندهها. خانواده ام وقتی علاقه مرا دیدند نه تنها مخالفتی نکردند بلکه تشویقم کردند تا به دنبال هدفم بروم و برایم آرزوی موفقیت کردند. من با اطمینان و عشق و علاقه در این حرفه قدم گذاشتم و بعد با همسرم که او هم پلیس است، آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم. چون همسرم خودش پلیس است، سختیهای این شغل را کاملا درک می کند و به هیچ عنوان مشکلی با کار من ندارد. گاهی پیش می آید تمام طول روز سرگرم کارم هستم و برای کشف پرونده ها ناچارم به محل حادثهها بروم. زمان مجردی ام، مادرم گاهی با من همراه می شد اما بعد از ازدواج با شوهرم، سر صحنهها میروم برای انجام تحقیقات میدانی.
چه جالب که همسرتان پلیس است، فرزندانتان چطور؟ به این حرفه علاقمند هستند؟
ما یک دختر ۱۳ ساله داریم. دخترم با وجود مشقت و سختی های این شغل، باز هم دلش میخواهد پلیس شود. هر وقت میبیند من در حال کار کردن روی یک پرونده هستم، کنار من مینشیند و با عشق و علاقه یادداشت های مرا می خواند. معمولا برای کشف اسرار افراد گمشده و پرونده هایی که احتمال قتل وجود دارد، سرنخ ها را یادداشت برداری می کنم تا زودتر به نتیجه برسم.
شیرینترین لحظهها در کارتان چه بودهاند؟
پروندههای مربوط به کودکان گمشده حساسیت ویژهای برای پلیس و خود من دارند. شیرینترین لحظهها، زمانی است که کودک گمشدهای را پیدا میکنم و لحظه در آغوش کشیدن او توسط پدر و مادرش را میبینم.
منبع: روزنامه همشهری
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
مراحل آماده سازی موکب الحسین (ع) شهدای انتظامی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در شهر مقدس جمکران به مناسبت فرارسیدن میلاد منجی عالم بشریت امام زمان (ع)
#نیمه_شعبان
#کارآمدی_حاکمیت
#اقتدار_ایران
#تولیدی_عس_فاتب
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
43.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراحل آماده سازی موکب الحسین (ع) شهدای انتظامی تهران بزرگ در شهر مقدس جمکران به مناسبت فرارسیدن میلاد منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج)
#نیمه_شعبان
#موکب_الحسین_علیه_السلام
#تولیدی_عس_فاتب