eitaa logo
روابط عمومی خراسان رضوی
346 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
50 فایل
خرسندیم با ما همراهید🌹🙏🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بخشی از وصیتنامه شهید تازه شناسایی شده شهید ‎جانی بت اوشانا ♦️این سطور را در لحظه‌های قبل از حرکت برای بازپس‌گیری حق و خاک کشورمان به سوی دشمن متجاوز مینویسم ...
🔺مجتمع تجاری «اُپال» پلمب شد 🔹مجتمع تجاری اپال در تهران علی‌رغم دریافت تذکرات متعدد درخصوص کشف حجاب به‌علت تمکین‌نکردن به هشدارها پلمب شد.
✍️ رمان 💠 مجازات توهین به مقدسات، شلیک گلوله به سر بود، حتی ظن جاسوسی برای دولت به قیمت بریدن سر یا بستن مواد منفجره به گردن تمام می‌شد و مکافات بعضی گناهان پرتاب از ارتفاع بود که تنها در یک نوبت پنج جوان را از ساختمانی بلند به کف خیابان اصلی پرت کردند. دیگر همه فهمیده بودند خنجر داعشی‌ها حنجره و را با هم می‌بُرد و مردم باید از شهر فرار می‌کردند که تازه مصیبت شروع شد. 💠 حلقه محاصره ارتش برای حمله به فلوجه هر روز تنگ‌تر می‌شد و نمی‌خواست سپر انسانی‌اش را به همین راحتی از دست بدهد که راه‌های خروج فلوجه را بست و مردم در شهر زندانی شدند. آذوقه در شهر تمام شده و خوراک بسیاری از خانواده‌ها تنها یک وعده آب و خرمای خراب بود. امکانات بیمارستانی به کمترین حد رسیده و همین حداقل‌ها تنها باید در اختیار بیماران و مجروحان داعشی قرار می‌گرفت. 💠 اگر پزشکی برای رفتن به منطقه جنگی داعش با ارتش، تعلل می‌کرد می‌شد و ما مجبور بودیم زیر سایه اینهمه وحشت در بیمارستان کار کنیم که حتی نافرمانی نگاهمان را با گلوله پاسخ می‌دادند. تلوزیون، موبایل و سایر وسایل ارتباطی را از دست مردم گرفته و باز به همین زنده بودن قانع بودیم تا سه سال بعد که از وحشت آنچه اتفاق افتاد دیگر از زندگی سیر شدیم. 💠 روزی که سه مادر را به جرم مخالفت با پیوستن فرزندان‌شان به داعش، به کشیدند و از آن سخت‌تر روزی که چهار زن و نه کودک را که تلاش می‌کردند از فلوجه به سمت ارتش و نیروهای مردمی فرار کنند، در قفسی آهنی زنده‌زنده سوزاندند. همه این جنایات در برابر چشم مردم به سادگی صورت می‌گرفت و تصویرش به تمام دنیا مخابره می‌شد، در حالیکه ما حتی از ارتباط با دیگر شهرهای محروم بودیم. 💠 دیگر هوای فلوجه حتی برای نفس کشیدن هم سنگین شده و هر روز آرزوی مرگ می‌کردم که نه طاقت تعرض و نه توان زنده در آتش سوختن را داشتم. پدر و مادرم هر روز التماس می‌کردند سر کارم حاضر نشوم و می‌دانستم مجازات غیبتم در بیمارستان، خنجر و قفس آتش است که زیر آواری از ترس و وحشت و پشت روبنده در بیمارستان جان می‌کندم تا دوباره به خانه برگردم. 💠 ایام رسیده و زیر چکمه داعش دیگر عیدی برایمان نمانده بود. روزها بود به مرگ خودم راضی شده و نمی‌دانستم نصیبم زجرکش شدن است که همان روز یکی از نیروهای پلیس مذهبی داعش به قصد تفتیش به بیمارستان آمده و من بی‌خبر و بدون روبنده بالای سر بیماری بودم که وارد اتاق شد. چهره کریهش، داعشی بودنش را فریاد می‌زد و فرصت نداد روبنده‌ام را پایین بیندازم که سرم عربده کشید :«از خدا نمی‌ترسی صورتت رو نمی‌پوشونی؟» 💠 بند به بند انگشتانم از ترس به لرزه افتاده بود، با همان لرزش دست بلافاصله روبنده‌ام را پایین کشیدم و همان یک لحظه، زیبایی صورتم چشم هیزش را گرفته بود که نگاهش از شکاف روبنده میخ چشمانم شد. در مسیرِ در ایستاده و راه فرارم را بسته بود، به التماس می‌کردم راهی برایم بگشاید و قسمت نبود که کلتش را به سمتم گرفت و به همین جرم، بی‌رحمانه حکمم را خواند :«باید ببرمت پیش والی !» 💠 با پنچه نگاهش به چشمانم چنگ می‌زد و نمی‌خواستم به چنگال والی فلوجه بیفتم که معصومانه التماسش کردم :«به خدا من فقط یه لحظه روبنده رو برداشتم، می‌خواستم مریض رو معاینه کنم...» و رحمی به دل سنگش نبود که امانم نداد حرفم تمام شود و وحشیانه نعره کشید :«خفه شو بنده ! حکم تو رو والی فلوجه تعیین می‌کنه!» 💠 پیرزن بیمار از هول داعشی روی تخت می‌لرزید و من قدم‌هایم به زمین قفل شده بود که از شدت وحشت به گریه افتادم. اتاق بیمارستان با همه بزرگی‌اش برایم مثل قبر شده و او با همین کلت و زنجیری که از جیبش بیرون می‌کشید، قلبم شده بود که به سمتم حمله کرد. 💠 میان گریه دست و پا می‌زدم رهایم کند، مقابل پایش روی زمین چمباته زده بودم تا دستش به دستانم نرسد و او مثل حیوانی به جانم افتاده بود تا آخر هر دو دستم را با زنجیر بست و از جا بلندم کرد. مقابل چشم همکاران و بیمارانی که وحشتزده تماشایم می‌کردند، در طول راهروی بیمارستان دنبالش کشیده می‌شدم، ضجه می‌زدم تا کسی به فریادم برسد و همه از ترس هیولای داعشی فقط نگاه‌مان می‌کردند تا از بیمارستان خارج شدیم...
💠دادسرا برای ۳ نفر از متهمین پرونده شهادت آرمان علی‌وردی اتهام محاربه صادر کرد 🔸ستایشی:دادسرا برای ۳ نفر از متهمین پرونده شهادت آرمان علی‌وردی اتهام محاربه از طریق استفاده و تمسک به سلاح سرد برای ارتکاب قتل و همچنین اقدام علیه امنیت کشور که منجر به شهادت طلبه بسیجی و مامور حافظ امنیت شهروندان شد، صادر کرد. 🔹۵ متهم دیگر به اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور متهم شدند.
کاربران فیلترشکن ساکن ایران مراقب باشند چون opcjaker فایل نصبی نیست که یک کاربر خودش آنرا نصب کند این بدافزار می تواند درون یک نرم افزار کرک شده یا برنامه جعلی قرار بگیرد و جاسوسی کند. عملکردهای اصلی این بدافزار شامل ضبط ورودی کاربر، گرفتن اسکرین شات، سرقت داده های حساس مرورگر، بارگیری ماژول های اضافی و تعویض آدرس های ارزهای دیجیتال در کلیپ بورد برای ربودن تراکنش ها است. محققان مشاهده کرده‌اند که نرم‌افزارهای مخرب از طریق طرح‌های مختلفی منتشر می‌شوند، از جمله طرح‌هایی که آن را به عنوان برنامه‌های کاربردی مرتبط با ارز دیجیتال یا نرم‌افزار قانونی پنهان می‌کنند. این بدافزار با تغییر یک کتابخانه قانونی در یک برنامه نصب شده عمل می کند که متعاقباً کتابخانه مضر دیگری را بارگیری می کند.
از بچگی به ما یاد دادن بخون که نری جهنم بخون روزیت زیادبشه نماز بخون که مالت برکت داشته باشه نماز بخون تا هشت بری نماز بخون ...... هیچ وقت نگفتن نماز بخون تا خدا رو داشته باشی نماز بخون بخاطر خود خدا نه به خاطر خودت و خواسته های خودت نماز بخون که به خدا نزدیک بشی و.... خدا رو بخاطر خودش بخوایم نه بخاطر خرماش
💢انتظامی در پیشانی نبرد با جنگ نرم دشمن است 🔹 تا جان در بدن داریم، برای امنیت مردم تلاش می کنیم 🔹 فرمانده کل انتظامی کشور با بیان اینکه انتظامی در پیشانی نبرد با جنگ نرم دشمن است، گفت: این اطمینان را می دهیم تا جان در بدن داریم، تمام توانمان را برای تحقق و اجرای اوامر، رهنمود و تدابیر مقام معظم رهبری " مدظله العالی" و امنیت و آسایش مردم به کار گیریم.
خانم‌ها به شوهرشان بگویند، نانی که سر سفره می آوری، اگر کم باشد و حلال، بهتر است که حرام باشد و زیاد. رزق مختصر و حلال، همان جاده تنگی است که منتهی به پل میشود، که آخرش سلامتی است. سفره اگر رنگین باشد و حرام، آن جاده پهنی است که ماشین میتواند به سرعت در آن بتازد، اما پل ندارد و به دره سقوط میکند. ای مرد! این را خوب دریاب که تو راننده ماشین هستی و اهل و عیال تو مسافرانت. مبادا وسوسه ات کنند که «چرا در این جاده ی سنگلاخ و تنگ آمده ای؟ ما یک ساعت در ماشین فلانی نشسته بودیم، چقدر کیف داشت، جاده اش صاف بود و نرم ». راه تقوی راهی است که سرازیری و سربالایی، سنگلاخ و گردنه، تنگنا و معبر دارد، اما آخرش «پل» دارد اما جاده ی دنیا اتوبانی است که هرچه سریعتر بروند، زودتر به ته جاده که پلی در کار نیست می‌رسند و به دره پرت میشوند. گاهی یک عابر، لنگ لنگان میگذرد، نه تنها ماشین ندارد و پیاده است، که لنگ هم میزند، اما او در راه نجات است، با نظر حقارت در او منگر.
خاطره ای از مارشال تیتو در مورد وجود جاسوس در کابینه اش در یوگسلاوی رسم بود که دانشجویان خارجی پس از فراغت از تحصیل به دیدار رهبر یوگسلاوی برده می شدند و ایشان برایشان سخنرانی می کرد.مطابق همین رسم ما را هم به دیدار تیتو بردند و ایشان ضمن سخنرانی خاطره ای از دوران انقلاب در یوگسلاوی و پیروزی آن تعریف نمود . تیتو گفت : چندسال پس از پیروزی انقلاب و استقرار دولت از ک گ ب اطلاع دادند که در کابینه شما یک جاسوس سیا وجود دارد . وی را شناسایی و دستگیر کنید. تیتو می گوید: تمام تلفن ها و مکاتبات و رفتار افراد کابینه را تحت کنترل قرار دادیم و پس از مدتی مایوس شدیم هیچ نشانی از جاسوس پیدا نکردیم. (تیتو با ادعای استقلال از روسیه نمی خواست این جاسوس توسط روس ها شناسایی شود) پس از مدتی جستجو، ناامیدانه و عاجزانه درخواست شناسایی و معرفی جاسوس در کابینه را از روسیه می نماید. از “ک گ ب” به وی اطلاع می دهند “معاون اول تو در کابینه جاسوس_سیا است.” تیتو از این خبر متحیر می شود و پس از اتمام یکی از جلسات کابینه از وی می خواهد بماند. تیتو می گوید: در یک جلسه دو نفری اسلحه را روی شقیقه معاون اول گذاشتم و از وی سوال کردم آیا تو جاسوس سیا هستی؟ او که متوجه شد قضیه لو رفته است به جاسوسی خود اعتراف نمود. تیتو از او سوال می کند از چه وقت با سیا همکاری می کنی؟ پاسخ: از زمان دانشجویی قبل از پیروزی انقلاب در زمان جنگ های چریکی در این مدت با تمام کنترل های امنیتی، هیچ ارتباطی با سیا، از تو کشف نشد؟ الان هیچ ارتباطی با سیا ندارم. چگونه عضوی هستید که ارتباط ندارید؟ سیا مسئولیتی به من واگذار کرده که وظیفه ام را انجام می دهم مسئولیت تو چیست؟ به من ماموریت داده شده تا “در سپردن پست ها به افراد غیر تخصصی عمل کنم ” و تا کنون هم این گونه عمل کرده ام تیتو می گوید: نگاهی کردم به افراد کابینه و مدیران ارشد دیدم همین طور است! هیچ کس سر جای خودش نیست مثلا طرف دکترای کشاورزی دارد ولی وزیر نیرو است و یا دیگری برق خوانده اما وزیر مسکن است معاون تیتو می گوید: تحلیل سیا این بود که با این روش، انقلاب بدون کودتا وحمله خارجی ازدرون متلاشی می شود.
📸تصویری از حضور آیت‌الله خامنه‌ای در منزل شهید آشوری جانی بت اوشانا. ۱۳۶۵/۱۰/۱۱ 🔃بازنشر به مناسبت تشخیص هویت پیکر شهید
رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فراجا حجت الاسلام و المسلمین ادیانی: از ارزش‌های پذیرفته شده ملت ایران حجاب است؛ هر شهروندی باید قانون کشور خود را رعایت کند که حجاب یکی از این قوانین است. آزادی مرز دارد و کسی حق ندارد با رفتار خود آزادی دیگران را محدود کند.