eitaa logo
روابط عمومی خراسان رضوی
346 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
5.6هزار ویدیو
50 فایل
خرسندیم با ما همراهید🌹🙏🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قانون حمایت از آمران.mp3
5.71M
🔴 بسیار مهم بشنوید؛لزوم آشنایی واطلاع رسانی قانون حمایت از آمران به معروف وناهیان از منکر ♦️این قانون مکمل مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی وعمل به آن کمک کننده به پیگیری هوشمند فراجا و عاملی راهگشا برای فضای کنونی جامعه است ♦️در ماده ۷ این قانون آمده است: مجازات اشخاصی که مبادرت به اعمال مجرمانه نسبت به آمر به معروف و ناهی از منکر نمایند، قابل تخفیف و یا تعلیق نیست و صدور حکم مجازات قابل تعویق نمی باشد. ♦️در مواد دیگر این قانون به صراحت از آمربه معروف در ابعاد مختلف حمایت شده که اطلاع رسانی وعمل به آن از یکسو باعث تقویت جریان انقلابی و از سوی دیگر منجر اتمام حجت با هنجارشکنان و کاهش تنش ها در جامعه خواهد شد +توضیح مواد قانون حمایت از آمران به معروف...
🔺️سی ان ان: امریکا تکنولوژی هسته ای مخفی ای در نیروگاه هسته ای زاپوریژیا دارد و به روسیه هشدار می دهد که به آن دست نزند! 🔹حالا متوجه شدید علت اون بال بال زدن‌های امریکا در اوکراین و فضاسازی علیه روسیه در مورد نیروگاه هسته‌ای زاپوریژیا برای چی بود؟
🔴معاون شورای امنیت روسیه: اگر کرۀ‌جنوبی به اوکراین کمک تسلیحاتی کند، در جوابش جدیدترین تسلیحاتِ روسیه را در دستانِ کرۀ‌شمالی مشاهده خواهد کرد.
🔰آیت الله اعرافی، مدیر حوزه های علمیه: 🔻حجاب نمادی از زیست ایمانی و هویت ایرانی و انقلابی است. حجاب پرچم شرافت و افتخار زن ایرانی است حجاب یک ارزش آسمانی الهی است، حجاب محدودیتی کوچک برای آزادی های بزرگ است و زنان خود این را در انقلاب اسلامی فهمیدند. 🔻در ترویج تحکیم حجاب همه ما وظیفه داریم. نباید وظیفه را به یکدیگر ارجاع دهیم. هم باید دستگاه‌های فرهنگی اقدامات ایجابی کنند، هم امر به معروف به روش صحیح در جامعه انجام شود، هم دولت و مسئولان، زیر ساخت‌های یک زندگی اسلامی را تامین کنند و دستگاه‌های مسئول در اجرای قانون مطابق ضوابط عمل کنند.
اهمیت حفظ آبروی مومن
هدایت شده از دارالقرآن پلیس
با احترام به استحضار سروران قرآنی همراه در کانال نورالقرآن می رساند: مسابقه روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ همانند روز های گذشته با استقبال چشم گیری از همراهان صورت گرفت که از بین این عزیزان پس از قرعه کشی برندگان ذیل مشخص شدند: ۱- سرکار خانم زینب سادات احمد زاده طاهری از استان اصفهان _ آران و بیدگل ( خانواده کارکنان) ۲- جناب آقای محمد شریف اعلم از استان خراسان رضوی _ درگز ( کارکنان) ۳-سرکار خانم فاطمه امیریان از استان ایلام _ مهران ( خانواده کارکنان) ۴- جناب آقای حسن کریمی از استان خراسان جنوبی _ بشرویه ( کارکنان ) ۵- جناب آقای سید علی حسینی از استان مازندران _ بابلسر ( کارکنان) پاسخ صحیح این مسابقه : ۲۸۳ اطلاع رسانی اداره قرآن ، عترت و نماز فراجا 🆔 @nouralquran
هدایت شده از دارالقرآن پلیس
این مسابقه آخرین مسابقه ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۲ بود ... از تمامی برندگان تقاضا می شود برای پرداخت جوایز شماره حساب به نام شخص برنده (ترجیحا شماره حساب بانک سپه) را به همان آیدی که برنده شدنتان را اعلام نموده است ارسال نمایید... با تشکر و قدردانی از همه ی عزیزانی که در مسابقه مشارکت داشتند کانال رسمی نورالقــ♥ــرآن 🆔 @nouralquran
✍️ رمان 💠 از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا خستگی یک شب طولانی را خمیازه بکشم. مثل هر روز به نیت شفای همه بیمارانی که دیشب تا صبح مراقب‌شان بودم، سوره خواندم و سبک و سرحال از جا بلند شدم. 💠 روپوش سفید پرستاری‌ام را در کمد مرتب کردم، مانتوی بلند یشمی رنگم را پوشیدم و روسری‌ام را محکم پیچیدم که کسی به در اتاق زد. ساعت ۷ صبح بود، آرزو کردم در این ساعتِ تعویض شیفت، بیمار جدیدی نیاورده باشند و بتوانم زودتر به خانه بروم که در چهارچوب در، قد بلندش پیدا شد. 💠 برای شیفت صبح آمده بود و خیال می‌کرد هر چه پیراهن و شلوارش تنگ‌تر باشد، پیش چشمم جذاب‌تر می‌شود و خبر نداشت فقط حالم را بیشتر به هم می‌زند که با لبخندی کرشمه کرد :«صبح بخیر آمال!» نمی‌دانست وقتی با آن خط باریک ریش و سبیل، صدایش را نازک می‌کند و اسم کوچکم را صدا می‌زند چه احساس بدی پیدا می‌کنم که به اجبارِ رابطه همکاری، تنها پاسخ را دادم و او دوباره برایم زبان ریخت :«دیشب خیلی خسته شدی؟» 💠 نمی‌خواستم مستقیم نگاهش کنم که اگر می‌کردم همین خشم چشمانم برای بستن دهانش کافی بود و می‌دانستم صورتم زبانش را درازتر می‌کند که نگاهم را به زمین فرو بردم و یک جمله گفتم :«گزارش مریضا رو نوشتم.» و دیگر منتظر پاسخش نماندم، کیفم را از کمد بیرون کشیدم و از کنارش رد شدم که دوباره با صدای زشتش گوشم را گزید :«چرا انقدر بد رفتار می‌کنی آمال؟» 💠 روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم و باید زبانش را کوتاه می‌کردم که صدایم را بلند کردم :«کی به تو اجازه داده اسم منو ببری؟» با لب‌های پهن و چشمان ریز و سیاهش نیشخندی نشانم داد و همه خویشتن‌داری دخترانه‌ام را به تمسخر گرفت :«همین کارا رو می‌کنی که هیچکس نمیاد سمتت! هم انقدر سخت نمی‌گرفت که تو می‌گیری!» 💠 عصبانیت طوری در استخوان‌هایم دوید که سرانگشتانم برای زدن کشیده‌ای به دهانش راست شد و با همان دستم دسته کیفم را چنگ زدم تا خشمم خالی شود. این جوانک تازه از برگشته کجا داعش را دیده بود و دیگر لیاقت نداشت حتی صدایم را بشنود که از اتاق بیرون رفتم. 💠 می‌شنیدم همچنان به ریشخندم گرفته و دیگر نمی‌فهمیدم چه می‌گوید که حالا فقط چشمان کشیده و نگاه نگران آن جوان را می‌دیدم. او به گمانش فقط به تمسخرم گرفته و با همین یک جمله کاری با دلم کرده بود که دوباره خمار خیال او خانه خاطراتم زیر و رو شده بود. 💠 از بیمارستان خارج شدم و از آنهمه شور و نشاط این صبح تنها صحنه آن شب شیدایی پیش چشمانم مانده بود که قدم‌هایم را روی زمین می‌کشیدم و دوباره حضورش را می‌خوردم. از آخرین دیدارش سه سال گذشته بود و هنوز جای خالی‌اش روی شیشه احساسم ناخن می‌کشید که موبایلم زنگ خورد. 💠 گاهی اوقات تنها مرهم درد دوری می‌شود که کودکانه آرزو کردم او پشت خط باشد و تیر خیال‌بافی‌ام به سنگ خورد که صدای نورالهدی در گوشم نشست. مثل همیشه با آرامش و مهربانی صحبت می‌کرد و حالا هیجانی زیر صدایش پیدا بود که بی‌مقدمه پرسید :«آمال میای بریم ؟» 💠 کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم و حس کردم سر به سرم می‌گذارد که بی‌حوصله پاسخ دادم :«تازه شیفتم تموم شده، خسته‌ام!» بی‌ریاتر از آنی بود که دلگیر حرفم شود، دوباره به شیرینی خندید و شوخی کرد :«خب منم همین الان از شیفت برگشتم خونه! تازه مگه همیشه دوست نداشتی محبت اون پسره رو جبران کنی؟ اگه می‌خوای الان وقتشه!» 💠 نگاهم به نقطه‌ای نامعلوم در انتهای خیابان خیره ماند و باور نمی‌کردم درست در همان لحظاتی که او شده بودم، نامش را از زبان نورالهدی بشنوم که به لکنت افتادم :«چطور؟» طوری دست و پای دلم را گم کرده بودم که نورالهدی هم حس کرد و سر به سرم گذاشت :«یعنی اگه اون باشه، میای؟» 💠 حس می‌کردم دلم را به بازی گرفته و اینهمه تکرار حالم را به هم ریخته بود که کلافه شدم :«من چی کار به اون دارم!» رنجشم را از لحنم حس کرد، عطر خنده از صدایش پرید و ساده صحبت کرد :« داره نیروهای رو برای کمک به سیل می‌بره ایران.»...
✅ راههای ابراز محبت 🔵 آقایان و خانمها هردو بخوانید👇 1⃣ کلامی 👈 دوست داشتن باید بیان شود. 2⃣ رفتاری 👈 مثل نوازش کردن ، نگاه با محبت، همدردی، بدرقه، استقبال، هدیه دادن ووووو..... 3⃣ نوشتاری👈 عمق دوست داشتن هایتان را بنویسید درجمله های کوتاه و زیبا و پیام دادن هم در طول روز یادتان نرود. بدانید با محبت خارها گل می شود وعشق شما به یکدیگر محکم و عمیق می شود.