6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*💯شرط قبولی عمل خیر در آن دنیا؛*
▫️فکر کنید ببینید چه عمل خیری انجام دادید که فقط در راه رضای خدا بوده!
🎞 سکانسی تاثیرگذار و قابل تامل از سریال ملکوت
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_البرز
فرهنگ پوشیدگی که سرچشمه در فطرت انسانی دارد و از مقولاتی چون حیا و عفاف ریشه میگیرد، نماد شرعی و نشان ملی جامعه اسلامی ایران عزیز است.
#حجاب
#پلیس_مجاهد
#هنجارشکنها
#تولید_عس_بوشهر
✍️ رمان #سپر_سرخ
#قسمت_نهم
💠 مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ میزدم و با هر نفس التماسش میکردم :«اگه #خدا و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!»
لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران #اشکم در دل سنگش نفوذ کرده و به گمانم دیگر جز زیباییام چیزی نمیدید که مقابلم خم شد.
💠 نگاهش مثل #آتش شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو میرفت و نمیدانستم میخواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت پیکرِ در هم شکستهام را بلند کرد.
دیگر نه نگاهم میکرد و نه حرفی میزد که با گامهای بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش میکشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدمهایش نمیشدم که پاهایم عقبتر میماند و دستانم به جلو کشیده میشد.
💠 من #اسیر او بودم و انگار او از چیزی فرار میکرد که با تمام سرعت از جاده فاصله میگرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی میرود.
میدانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام میکند که با همه ناتوانی دستم را عقب میکشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمیشد که دیگر اختیار قدمهایم دست خودم نبود.
💠 در هوای گرگ و میش مغرب، بیتابیهای امروز مادر و نگاه منتظر پدرم هرلحظه مقابل چشمانم جان میگرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به #قیامت میبردم که با هر قدم میدیدم به مرگم نزدیکتر میشوم.
در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را میکشید، حس میکردم بند به بند بدنم از هم پاره میشود و در سرازیری، حریف سرعتش نمیشدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم.
💠 تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوانهایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از #ترس که از شدت درد ضجه زدم.
زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش #خون میچکید و حالا لحنش بیشتر از دل من میلرزید :«نترس!» و همین چشمان زخم خوردهاش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم #دفاع کنم.
💠 مشت هر دو دست بستهام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگهایم میدوید، به صورتش پاشیدم.
از همان شکاف نقاب، چشمان مشکیاش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانهام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار میداد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است.
💠 دوباره دستم را به طرف زمین بردم و اینبار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمیشد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلکهایش را پاک کند.
در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوختهاش که زیر پردهای از خاک خشنتر هم شده بود، جان به لبم کرده و میترسیدم بخواهد #انتقام همین یک مشت خاک را بگیرد که تمام تنم از ترس میلرزید.
💠 رعشه دستانم را میدید و اینهمه درماندگیام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند.
تاریکی مطلق این بیابان بیانتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا میکرد و دیگر رمقی به قدمهایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده میشدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد.
💠 در نور موبایلش با چشمان بیحالم میدیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب #قبر من خواهد شد.
در ماشین را باز کرد و جز جنازهای از من نمانده بود که با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار میخواست هر چه سریعتر از اینجا #فرار کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید.
💠 حس میکردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده بود که روی صندلی کنارش بیرمق افتاده و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت میپیمود.
دیگر حتی فکرم کار نمیکرد و نمیدانستم تا کجا میخواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه ـ بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره به حرف آمد :«دیگه #فلوجه برای شما امن نیست، میبرمتون #بغداد.»
💠 نمیفهمیدم چه میگوید و او خوب حال دلم را میفهمید که بیآنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد :«تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با #داعشیها روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»...
#ادامه_دارد
#سپر_سرخ
#رادان
#حجاب_بالندگی
#تولیدی_عس_زنجان
⭕️ شاید داستان اسب تروآ را شنیده باشید:
‼️ در تاریخ آمده است که وقتی یونانی ها با تروجانی ها وارد جنگ شدند، پس از محاصرهٔ بی ثمر تروآ، با بهره گیری از حیله ای جنگی پیکره ای عظیم از اسب ساختند تا مردانی منتخب را درونش پنهان کنند. یونانی ها اینطور وانمود کردند که آنجا را ترک کرده اند و تروجان ها اسب را به عنوان نشان پیروزی به داخل شهر بردند.
آن شب نیروی یونانی از اسب خارج شد و دروازه های شهر را برای باقی ارتش یونانی که در تاریکی شب بازگشته بودند، گشود. ارتش یونانی با ورود و تخریب شهر تروآ،و با قتل عام تروجانی ها، با پیروزی قاطع به جنگ پایان داد....
⚠️ واقعیت باشد یا افسانه، این داستان کار امروز رسانه های بیگانه با مردم سایر کشورهاست...⚠️
#رسانه
#سواد_رسانه
#پلیس_ترازانقلاب
💢 بعد از ترور یه روحانی توی بانک و زیر گرفتن یه روحانی با ماشین؛ اینبار تو قم به دو طلبه حمله کردن و یکی رو با چاقو شهید کردن..
🔹 البته بازم ضارب سطل ماست نداشته که مذهبی صورتیها نگران نشدن!
🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آقای مصباحی مقدم ؛چرا درخواست محاکمه حسن روحانی را مطرح نمیکنید؟ چرا درخوست محاکمه روحانی را فقط برخی کانالها مطرح میکنند؟ چرا شما که این اطلاعات را دارید سکوت میکنید؟
🔹مصباحی مقدم عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام از عملکرد خسارتبار و متعمدانه حسن روحانی میگوید که اواخر دوره خودش و زمانی که از رای مردم به هم حزبیهای خودش ناامید شده بود چطور زمین رو برای دولت بعدی مینگذاری کرد!
🔹مصباحی مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: روحانی در ۶ ماه آخر دولتش، ۱۳۵ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی استقراض کرد. معلوم است تورمی که امروز در جامعه وجود دارد، محصول چه اقداماتی است!
🔹این فقط یک مورد هست، اورارق قرضه و مشارکت در دولت روحانی به اندازه دویست سال دولتهای قبل بوده و ۵ دولت بعدی باید بدهیهای روحانی رو بپردازند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه خانمهایی که میگن ما حق داریم با هر ظاهری که دوست داریم در جامعه حضور داشته باشیم، آقایان هم نگاه نکنند
🔴 این عکس شرح ندارد؛ دنیایی حرف دارد ... خواهرم #حجابت، برادرم غیرتت.
همه ما در مقابل خون شهدا مسؤلیم
https://eitaa.com/atashbekhtyar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ضاربان آمر به معروف در سبزوار دستگیر شدند
♦️متعاقب رویداد یک حادثه ضربوجرح، که منجر به شهادت یک آمر به معروف در سبزوار شد، رئیس کل دادگستری خراسان رضوی طی دستوری خطاب به دادستان عمومی و انقلاب سبزوار، خواستار رسیدگی و روشن شدن ابعاد ماجرا شد.
♦️دادستان سبزوار:مطابق تصاویر دوربینهای مدار بسته و تحقیقات بهعمل آمده، در شامگاه ۸ اردیبهشت، یکی از شهروندان که منتظر بازگشت فرزند خود از کلاس بود، متوجه ایجاد مزاحمت و درگیری ۲ جوان با یک دختر جوان و کشاندن دختر در خیابان به اجبار و زور شده و در یک اقدام شجاعانه و انسانی، بلافاصله برای نجات دختر جوان اقدام میکند.
♦️متاسفانه هر ۲ جوان مزاحم، که حسب بررسی بهعمل آمده دارای سوابق متعدد کیفری هستند، در واکنش به دفاع شهروند سبزواری از دختر جوان، ناجوانمردانه با سلاح سرد وی را از پشت سر مورد اصابت چاقو و سپس نفر دوم از روبهرو مورد جرح شدید قرار میدهند و پس از ارتکاب جرم از محل متواری میشوند.
♦️بلافاصله اکیپ جنایی در معیت بازپرس، تحقیقات خود را آغاز و با تلاش مستمر در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربین شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر میشوند.
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan سروش
https://iGap.net/Romomizanja آی گپ
@ravabetomomizanjan ایتا
https://ble.ir/ravabetomomizanjan بله
👌 کافه رستوران «خانه دوست» به دلیل کشف #حجاب پلمب شد.
🔺 این کافه (واقع در باغ فردوس، خ عباس کیارستمی) بود که پس از حواشی حضور «شروین حاجی پور» و اجرای خبرساز «داماهی»، ساعاتی پیش پلمب شد