🔹برکه و آکواریوم و تشت آب - ۱
با رودخانه و دریا و برکه همسایه بودیم. توی برکهی کنار رودخانه پر بود از ماهیهای ریز و درشت، خزنده و چرنده و پرنده. اینها دو گروه بودند؛ خوشنشین یا خانهزاد و گروهِ کوچندههای فصلی.
خوشنشینها ساکن دائمی آبگیر بودند و حکم صاحبخانه را داشتند، اما فصلیها، پرندههای سیبری و جاهای دیگر بودند که پاییز و زمستان میآمدند و یکی دو ماه بعد میرفتند. ماهیها و مارماهیها، لاکپشتها و قورباغهها، سنجاقک و زنجره و مارمولکها، صاحبخانه بودند و در مقابل، کاکایی و مرغبوتیمار، حواصیل و سلیم و حاجیلکلک و دُمجنبانک، تا اردکهای وحشی و چنگر و خوتکا، مهمانهای فصلی بهحساب میآمدند.
ابتدایی که بودیم، غازهای وحشی و قوها که شکارچیها بهشان «کلاگَن» میگفتند و پاشَلَکها هم میآمدند، ولی به مرور زمان منقرض شدند. اطراف آبگیر و رودخانه، درختهای تبریزی و توسکا و توت و بوتهها و گیاهان خودرو مانند تمشک و پونه و گزنه و نعناع و چیزهای دیگری هم داشتیم. یا نیهای بلندی که وقتی نسیم دریا بهشان میوزید، چنان صدای موزونی در اطراف آبگیر میپیچید، که آدم خیال میکرد چند تا چوپان وسط نیزار نشستهاند و دارند نی میزنند.
این آبگیر طبیعی، تا سیچهل سال قبل، بهشت شهر کوچک ما بود و بعد کمکم داستان مرگش با ندانمکاری و بیخیالی همسایهها و غیر همسایه و خیل گردشگران شروع شد. گردشگران همهکاری میکردند الّا «سیروا فی الارض». اینها آنقدر آت و آشغال تو برکه ریختند که یکوقت دیدیم، آبگیر دارد خشک میشود. از ساکنین همیشگی، آنهایی که پای رفتن و بال پریدن داشتند، از ترس جانشان فرار کردند و آنهایی که امکان رفتن نداشتند، مثل ماهیها و لاکپشتها و دار و درختها همانجا ماندند و بهمرور توی برکهٔ خشک دفن شدند.
پرندههای فصلی هم که میآمدند قشلاقگذران، وقتی از بالای آسمان، حال و روز برکه را میدیدند، راهشان را کج میکردند و میرفتند جاهای دیگر. تراژدی روزگار برکه از همینجا شروع شد و مرگش با سرنوشت تلخی به پایان رسید...
🔸ادامه دارد
🖊 منصور ایمانی
@ravagh_channel
🔹رجعت عاشقان
خدا قوت ای زائر اربعین
بنازم بر آن کوه عزم و یقین
پیامآور اشک «جابر» شدی
بر آن همت و غیرتت آفرین
شکوه سپاه حسینی تویی
شدی آبروی صف مسلمین
جهان در تحیّر ز ایمان تو
ز تفسیر آیات فتحالمبین
ملائک دعاگویت از آسمان
قدمهای تو فخر و فرّ زمین
نبودی اگر روز خون و عطش
ندیدی اگر غربت شاه دین
تو را بینم اینک چو کوهی بلند
بود سینهات صخرهٔ آهنین
چو موج خروشان دریا شدی
شدی پاسخ نیکِ «هل من معین»
فدای قدمهای رنجور تو
خدایت کند با حسین همنشین
بود خاک پای تو میراث عشق
به هر ذرّهاش چشم «صورت» رهین
🔸مسعود ایمانی(صورت)
#اربعین #کربلا #پیاده_روی
@ravagh_channel
16.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹درد دل عباس با علیاکبر(ع)
#کربلا #عمو #برادرزاده
🔸ارسالی از: استاد رحیمی عضو فرهیخته رواق، با سپاس از طبع شعرشناس و انتخاب احسنشان
@ravagh_channel
🔹یادنامه شاعری فرهیخته در رواق
جناب آقای مسعود ایمانی متخلص به «صورت»، داستاننویس و شاعر نامآشنای گیلان، در شرح حالی خودنوشت میگویند:
متولد ۶ اسفند ۱۳۳۵ هستم.
پدرم خواربارفروشی خوشنام در بین مردم و از اهالی شهرستان نمین اردبیل و مادرم زاده یکی از روستاهای شهرستان رودسر گیلان بود.
در اوان جوانی به دلیل شرائط نامساعد مالی و بیماری پدر، چند سالی تحصیل را، برای کمک به معاش خانواده رها کردم، اما بعدها به صورت شبانه ادامه تحصیل دادم، لیکن به دلیل وضعیت نامساعد زندگی پدری، موفق نشدم وارد دانشگاه شوم. در سال ۱۳۵۵ به استخدام اداره برق در آمدم و سال ۱۳۷۱ از آنجا استعفا داده و برای اداره زندگی فرزندانم، به مغازهداری روی آوردم. هم اکنون در شهر خمام استان گیلان زندگی میکنم. اوقاتم با مطالعه و نوشتن در حوزه داستاننویسی و عمدتا سرودن شعر و فعالیت در انجمنهای ادبی استان سپری میشود و در کنار آن، مدیر «انجمن ادبی باران» وابسته به کتابخانه عمومی شهید دکتر بهشتی خمام هستم. آثار چاپ شدهام را برای آگاهی اعضای محترم کانال رواق به استحضار میرسانم:
۱ -- نغمههای دلتنگی، مجموعه غزل، نشر شاملو ۱۳۹۰، مشهد
۲ -- شاهزادگان ناکام، با موضوع تاریخ، نشر شاملو ۱۳۸۹، مشهد
۳ -- «ژابیز» داستان، نشر قم ۱۳۹۴
۴ -- «در نگاه آیینه» شعر، نشر شاملو ۱۳۹۷
۵-- «برای تو» شعر سپید، نشر فرهنگ نمین
🔸منتخب در ۶ جشنواره ادبی سطح کشور
🔹به مرور تصویر آثار منتشر شده جناب آقای ایمانی را در رواق منتشر خواهیم کرد.
@ravagh_channel
🔸مجموعه غزلیات
نعمههای دلتنگی
نشر شاملو، مشهد ۱۳۹٠
🔹اثر مسعود ایمانی(صورت)
@ravagh_channel
🔹شعری برای تبیین
نه اینکه «هل من ناصر» بدون پاسخ ماند
همیشه قاعدهٔ عشق، بیجوابی بود
منافقی که سرِ عدل را برید، خودش
درست چند دهه قبل انقلابی بود
درست چند دهه قبل از این محاصرهها
جناب شیخ نمکگیر کدخدا شده بود
و جالب است که جای شهید با جلاد
درست چند دهه بعد جابهجا شده بود
خلاصه از عقبیها که انتظاری نیست
چه عالمان وزینی که در صف جلواند
به سی هزار نفر عالمانه فهماندند
که این جماعت، هفتاد و چند تندرواند
به دوستان برسانید تا شما هستید
به دشمنان قسمخورده که نیازی نیست
طبیعی است که از هر جناح حمله کنند
به سمت او که اهل جناحبازی نیست
اگر به گفتهٔ تاریخ هر دو یک نفرند
امیر میمونباز و رئیس گاوچران
چه فرق میکند امروز کاخ سبز و سفید
چه فرق میکند امروز کوفه و ...
🔸شعر از: استاد مرتضی عابدپور لنگرودی
#اربعین #جهاد_تبیین
@ravagh_channel
.
🔹نثار پای اباعبدالله(ع)
افتاده شور شعر به جانم حسینجان
دار و ندار هر دو جهانم حسینجان
عشق تو از من آنچه که تسخیر کرده است
قلب من است و روح و روانم حسینجان
تنها شکوه نام تو بودهست کاین چنین
پل بسته از دلم به زبانم حسینجان
لطفت اگر نبود که شاعر نمیشدم
قلبی نبود در ضربانم حسینجان!
غیر از تویی که تا ابد ارباب من شدی
کاری نبوده با دگرانم حسینجان
امروز اگر که زندهام و مینویسمت
عشق تو داده است امانم حسینجان
ای کُشتهٔ فتاده به هامون! ببخش اگر
در شأن تو نبود بیانم حسینجان
تنها به این امید نفس میکشم هنوز
تا روز مرگ با تو بمانم حسینجان
پیوسته مینویسم و میخوانمت مُدام:
جانم حسین جانم و جانم حسینجان...
🔹استاد رضا نیکوکار
#اربعین #عشق_حسین
@ravagh_channel
🔹اقتباس: کانال «مرآت معرفت» با مدیریت حاج کریم مهرشاد، ایتا
#اربعین #پیادهروی #اباعبدلله
@ravagh_channel
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹رودکی؛ پدر شعر پارسی
#رودکی #قناعت #شادی #زندگی
🔹ارسالی: عضو فرهیخته رواق جناب رحیمی
@ravagh_channel
🔹یا اباعبدالله(ع)
غیر از تو کسی فکر نجات ما نیست
بی تو سفر بهشت هم زیبا نیست
سرتاسر عمر یک دم است و آن هم
جز معنی «کل یوم عاشورا» نیست
🔸شعر از: استاد رضا نیکوکار
#اربعین #پیاده_روی #اباعبدالله
@ravagh_channel
🔹مجموعه شعر نیمایی و چهارپاره
🔹نشر شاملو ۱۳۹۷
🔸اثر: مسعود ایمانی(صورت)
@ravagh_channel