16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 به نیابت از همه اعضای کانال «روایت فتح» بر سر مزار حاج قاسم هستیم.
🔸برای گفتن دعایتان با دوربین ما همراه شوید و خودتان آن را به زبان بیاورید.
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 کدام استقلال؟ کدام پرسپولیس؟
♦️شهید آوینی: «شهید ربیع نتاج اگرچه تلمیذ الهیات بود و خاک ذوقش نیز بارور شعر، اما توانسته بود که این همه را با ورزش جمع آورد و حق این است که اهل ورزش نجم این سخن حکیمانه او را بر تارک همه ورزشگاه ها بیاویزند که: ورزشکاری که با توپ بیشتر از قرآن آشنا باشد، زندگی را باخته است!»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 شهید آوینی: «وطن پرستو بهار است و اگر بهار در کوچ است از پرستو مخواه که بماند! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد. پس اگر مقصود پرواز است، قفس ویران بهتر!»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 به مناسبت حمله رژیم جنایتکار اسرائیل به ساختمان کنسولگری کشورمان در سوریه
♦️واکاوی یک واقعه پس از گذشت ۴۲ سال! ماجرای جمله معروف «راه قدس از کربلا می گذرد» و همچنین حضور ایرانی ها در سوریه چه بود؟
🔸در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۱۶ اسرائیل به بهانه بیرون راندن سران سازمان آزادی بخش فلسطین از خاک لبنان و دور کردن آنها از مرزهای فلسطین اشغالی، از زمین، دریا و هوا به لبنان حمله کرد. در آن زمان در بین اغلب مسئولان ایرانی روحیه ضدصهیونیستی حاکم بود و آرزوی بسیاری از آنها برای نبرد با این رژیم محقق شده بود و در همان روز اول حمله، سران قوا درباره کمک به فلسطین و لبنان به تبادل نظر پرداختند و نتیجه این شد که وزیر دفاع به منظور ارزیابی اولیه به سوریه اعزام شود (فاطمه هاشمی، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، ص ۹۷)
🔸با این تصمیم، نهایتاً فردای روز حمله (۱۳۶۱/۳/۱۷) هیاتی مرکب از وزیر دفاع (محمد سلیمی)، فرمانده کل سپاه (محسن رضایی)، فرمانده تدارکات سپاه (محسن رفیق دوست)، فرمانده نیروی زمینی ارتش (شهید صیاد شیرازی) و فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (احمد متوسلیان) به منظور بررسی چگونگی کمک به مردم لبنان عازم سوریه شدند (محسن رفیق دوست، برای تاریخ می گویم، جلد اول، ص ۲۱۷).
🔸آنها در بدو ورود با رئیس جمهور سوریه جناب حافظ اسد جلسه ای برپا نمودند و پس از آن پادگانی زبدانی دمشق به منظور استقرار نیروهای ایرانی در اختیار آنها قرار گرفت. در آنجا فرماندهان تصمیم گرفتند تا واحدهایی از رزمندگان اسلام را به کمک مردم لبنان اعزام نماید و به این منظور یک گردان از لشکر ۵۸ ذوالفقار ارتش و دو گردان از لشکر ۲۷ محمد رسول الله تهران به آنها پیوست (احمد دهقان، ناگفته های جنگ، خاطرات سپهبد علی صیاد شیرازی، ص ۳۱۷).
🔸اقدامات فرماندهان سپاه مبنی بر اعزام نیروی چریکی از تهران به لبنان با هماهنگی شورای عالی دفاع و بدون اطلاع دقیق امام از جزئیات امر صورت گرفت. محسن رضایی و شهید صیاد شیرازی پس از بازگشت برای ارائه گزارش فعالیتهای خود خدمت ایشان رفتند که وی خطاب به آنها فرمود: «نیروهایی که بردید آنجا اگر خون از دماغشان بیاید من مسئولیتش را قبول نمی کنم! بگویید سریع برگردند.» (حسین علایی، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، جلد اول، ص ۵۵۱).
🔸این دستور قاطع امام موجب شد تا نیروهای اعزامی ظرف ۴۸ ساعت از کشور سوریه به جبهه های نبرد با دشمن بعثی بازگردند (احمد دهقان، خاطرات شهید صیاد شیرازی، ص ۳۱۷). در این اثنا و بعد از آن بود که سردار احمد متوسلیان و دیگر دیپلماتهای کشورمان به اسارت نیروهای نیابتی اسرائیل (فالانژها) درآمدند. نکته ای مهم اینکه ظاهراً یک ناهماهنگی جزئی پیش آمده بود و قرار نبود که نیروهای ایرانی با آن شدت در سوریه حضور یابند. یعنی نه اینکه اساساً حضور آنها بدون هماهنگی با امام خمینی (ره) باشد نه، حتی حکم مأموریت حاج احمد متوسلیان که به امضای امام خمینی رسیده بود توسط آیت الله خامنه ای به ایشان تحویل داده شد اما در میزان نیروها و وسعت عمل آنها توجیه دقیقی صورت نگرفته بود که در آن بحبوحه کشتار وحشیانه مردم مظلوم لبنان امری طبیعی بود و سه ماه بعد از این واقعه یکی از بزرگترین جنایات تاریخ بشر رقم خورد و رژیم کودک کش در حدود ۴۰۰۰ نفر از مردم شهرهای صبرا و شتیلا را وحشیانه به شهادت رساند!
🔸با مشخص شدن نظر حضرت امام خمینی، محمد ابراهیم همت در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۲۶ به ایران بازگشت و گزارشی از وضعیت سفر خود به لبنان را به رئیس مجلس ارائه کرد و از این تاریخ به بعد مسئولان کشور قویاً بر اولویت مساله جنگ با عراق تأکید نمودند (فاطمه هاشمی، همان، صص ۱۹۳ و ۱۰۵)
🔸پنج روز پس از بازگشت نیروهای ایرانی از سوریه، امام خمینی در دیدار با روحانیون بر ضرورت تمرکز قوای نظامی در مبارزه با دشمن بعثی در آن برهه حساس تأکید نمود و در نهایتاً در تاریخ ۱۳۶۱/۶/۹ در سخنرانی خود فرمودند: «ما را مبتلا کردند به جنگ عراق، توطئه تدارک دیدند که ما برویم سراغ اسرائیل تا عراق تقویت شود، آن وقت عراق و اسرائیل بیایند سراغ ما اما ما این توطئه را فهمیدیم و آقایانی که متصدیان امورند توجه کردند و گفتند راه ما این است که از این راه (عراق) برویم. اگر ما از آن راه رفته بودیم، امروز عراق وضعش با ما غیر از این بود و اسرائیل هم به دنبال او، با ما طور دیگری بود (صحیفه امام، جلد ۱۶، ص ۴۶۱).
🔸البته همان موقع استارت تشکیل حزب الله لبنان از طریق امام خمینی زده شد و سپاهیان بدون مرز اسلام نیز از این طریق به نبرد با رژیم موقت پرداختند.
🔸حال آن روزها گذشته و اتفاقاً راه قدس از کربلا باز شده است. آن روزها اولویت اسلام و کشور مبارزه با رژیم بعث عراق بود و امروز ملت عراق خود در کنار ما با اسرائیل میجنگد. منتظر انتقام و تحقق وعده امام خمینی (ع) هستیم.
✍علی جهانبخش، قاضی دادگستری
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 تلنگری در شب قدر: هنوز هم راه سعادت و درب توبه باز شدنی است...
🔸روایت یک قاضی دادگستری از عنایت حضرت زینب (س) به یک زندانی و شهید مدافع حرم که موجب شد تا نگاه ایشان و دیگر قضات در خصوص زندانیان حتی در بدترین جرایم آنان تغییر کند! تا آخر بخوانید.
🔸پس از گذشت ۱۴۰۰ سال، حضرت زینب (س) هنوز هم پیام آور عاشورا است، او هنوز هم مانند برادرش حسین (ع) که در شب عاشورا به یارانش وعده شهادت داد، به سربازانش وعده شهادت می دهد و آنان را به مقام «فَلا خَوفٌ عَلَیهِم و لا هُم یَحزَنونَ» می رساند.
🔸در سال ۱۳۹۶ در مراسمی معنوی که به عنوان تجلیل از خانواده های شهدای مدافع حرم افغانستانی برگزار شد در یکی از شهرهای جنوبی کشور حضور پیدا کردم. یکی از فرماندهان بزرگ جبهه مقاومت نیز در این جلسه حضور داشت. جوانی که او را می شناختم نیز در جلسه حاضر شده بود. با چندین واسطه خود را به ایشان معرفی و از وی درخواست نمود تا او را به عنوان مدافع حرم به کشور سوریه اعزام کنند. سردار در جواب ایشان فقط یک جمله او گفت و آن جمله این بود که: «باید همانند این شهیدی که الان ماجرایش را برایت می گویم، حضرت زینب تو را نیز بطلبد و من هیچ کاره ام!» اما ماجرا چه بود!؟👇
🔸افغانستانی بود و غریب، جرمی انجام داد و دادگاه او را به چندین ماه حبس محکوم کرد. پس از چند ماه حضور در زندان، از تلویزیون زندان جنایات داعش در سوریه را می بیند. بسیار متأثر می شود و انسش با خدا بیشتر می شود و دلش برای مردم مظلوم سوریه می سوزد.
🔸پس از مدتی متوجه میشود که برخی از افغانستانی های ساکن شهر برای دفاع از حرم حضرت زینب و مبارزه با تکفیری ها به سوریه اعزام شده و بعضی از آنها نیز شهید شده اند. بند دلش پاره می شود و با خود می گوید: «ای کاش امروز من نیز آزاد بودم تا با این حرامیان مبارزه می کردم.» روز به روز بر معنویتش افزوده می شد. در کلاس های قرآن زندان شرکت می کرد.
🔸یک روز صبح به خانواده خود تماس میگیرد و از آنها می پرسد: «آیا قرار است من از زندان آزاد شوم؟ آیا قاضی پرونده در خصوص آزادی من به شما چیزی گفته است؟» خانواده او پاسخ می دهند: خیر! یکی از زندانیان به او گفت: چرا این سوال را از خانواده ات پرسیدی؟ بغضش ترکید و گفت: «مدتی است شبانه روز در فکر فرو رفته ام. خدا خودش می داند که دروغ نمی گویم، اگر آزاد بودم خودم را به سوریه می رساندم و تنها مانع رفتن من زندانی است!» او در ادامه می گوید: «دیشب خواب حضرت زینب را دیدم و به من گفت: تو امروز از زندان آزاد می شوی اما قولت را فراموش نکن، تو مدافع حرم ما هستی!»
🔸چند دقیقه بعد از بلندگوی زندان نام او را برای آماده شدن و اعزام به دادگاه خواندند. لباس راه راه آبی و سفید مخصوص زندانیان را بر تن او کردند و بر دست و پایش غل زنجیر زدند. علت احضارش از سوی دادگاه را نمی دانست. وقتی در دادگاه حاضر شد به او گفتند که شما مورد تسامح و عفو قانونگذار قرار گرفتید و ظرف روزهای آینده از زندان آزاد خواهید شد (من الغریب به آنها رسید نامه عشق، مدافعان حرم منتخب شهید شدند.)!
🔸همانند حبیب بن مظاهر که نامه امام حسین (ع) را داشت، حال او نیز نامه حضرت زینب (س) را در دست و قلب خود داشت. از زندان آزاد شد، قفس برای او شکست و زندان موجب پرواز و آزادی ابدی او شد (عَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ _ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید و حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید).
🔸به هر سختی که بود خود را به سوریه و صف مدافعان حرم رساند تا اینکه یک شب در محور عملیاتی حلب خواب حضرت زینب (س) را می بیند که به او می گوید: «فردا در عملیات شهید خواهی شد و به نزد ما خواهی آمد. با خانواده ات تماس بگیر و از آنها خداحافظی کن!» تلفن را برمی دارد و به خانواده اش زنگ می زند و می گوید: «همان حضرت زینبی که مرا از زندان و سیم خاردار هایش آزاد کرد و به حریم امن خود آورد، به خواب من آمد و گفته است که من فردا شهید می شوم، خدا نگهدار شما!»
🔸او فردا در عملیات شهید شد تا همانند حاج قاسم و هزاران عاشق دیگر نامش برای همیشه در لوح محفوظ حرم حضرت زینب (س) ثبت شود. او کسی نبود جز شهید مدافع حرم «صادق محمد زاده» ✅
🔹از آن روز دیگر هر زندانی را که می بینم می گویم شاید او نیز زمانی صادق محمد زاده شود، پس...
♦️شهید آوینی: «یاران! شتاب کنید، قافله در راه است. می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟ آری، گناهکاران را در این قافله راهی نیست اما پشیمانان را می پذیرند.»
🔸منبع: کتاب «فتح خون»
✍علی جهانبخش، قاضی دادگستری
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 اگر به هر دلیلی نمی توانید در مراسمات شب های قدر شرکت کنید، بدانید که از طرف شهدا به این مراسم احیا در خانه خود دعوت شدهاید.
♦️اگر عمیقاً منقلب نشدید و بهترین شب قدر عمرتان نبود، هرچه خواستید بگویید. به شرطی که تنهایی ببینید.
🔸از دست ندهیم، کفران نعمت نکنیم.👇
B2n.ir/j20513
🔷 جمهوری اسلامی کجای اسرائیل را میزند؟
🔸اول اینکه زدن سفارتخانه یا ساختمانهای مربوط به امور دیپلماتیک این رژیم جعلی در داخل یا خارج به کلی منتفی است زیرا اسرائیل نه کشور، بلکه یک طویله متشکل از اقلیتی وحشی و بدون هویت است که حاکمان آن هیچ درکی از معادلات کشورداری و امور دیپلماتیک ندارد و ایران انجام چنین عملی را در شأن خود که یک کشور پایبند به حفظ ظواهر و عرف دیپلماتیک جهانی است نمیبیند و در صورت ارتکاب آن خود را در جامعه بین المللی در موضع ضعف قرار داده است.
🔸از طرفی، از منظر آن ایدئولوژی که جمهوری اسلامی با فاصله نجومی نماد آن در کره زمین است، رژیم کودک کش اساساً فاقد هویت ملی بوده و کشور به معنای خاص تلقی نمیشود تا آنکه سفارتخانه آن به عنوان یکی از نمادهای موجودیتش در جهان هدف قرار بگیرد و از این رو است که ایران حتی در سازمان ملل هم نسبت به جنایات این رژیم شکایتی مطرح ننموده تا مبادا به طور ضمنی آن را به رسمیت شناخته باشد (هرچند طرح چنین شکایاتی نیز به لحاظ سیطره غرب بر سازمان ملل امری مضحک محسوب میشود).
🔸همچنین هدف قرار دادن هر یک از منافع داخلی و خارجی این رژیم توسط نیروهای نیابتی نیز منتفی است زیرا ظاهر آنچه موجب شد تا این رژیم علیه سفارت کشورمان در دمشق دست به چنین جنایتی بزند، ادعای حمله برخی گروههای نیابتی ایران به خاک سرزمینهای اشغالی با چراغ سبز کشورمان بود و حال آنکه ایران هیچ گاه چنین ادعایی را صریحاً تایید ننموده و چنانچه در مقام انتقام از بازوهای نیابتی خویش استفاده نماید، عملاً به اقدام اسرائیل در هدف قرار دادن سفارت کشورمان به سبب اثبات صحت ادعای این رژیم، در اذهان بین المللی مشروعیت بخشیده است.
🔸علاوه بر آنچه گفته شد، به نظر می رسد که هدف قرار دادن مستقیم هر یک از منافع این رژیم توسط ایران در خارج از سرزمینهای اشغالی نیز منتفی به نظر برسد زیرا چنین امری اتفاق تازهای نیست که جمهوری اسلامی بخواهد در قالب مسأله انتقام و جلوگیری از ریزش اعتبار خود در جهان به آن متوسل شود و حتی در زمانهای گذشته نیز نه در مقام عکسالعمل، بلکه راساً منافع این رژیم حرام زاده را در خارج از آن هدف قرار داده که تمام عوام و خواص جهان از کم و کیف آن مطلع هستند.
🔸فراتر از همه آنچه گفته شد، جمهوری اسلامی احتمالاً هیچ کدام از زیرساختهای اجتماعی این رژیم (نیروگاه و...) را نیز مورد حمله قرار نمیدهد زیرا علاوه اینکه چنین عملی در عرف بین الملل میتواند به مثابه اعلان جنگ و آماده شدن برای یک درگیری تمام و کمال بوده و اصولاً هیچ کشوری دوست ندارد که حامل این پیام باشد، ایران به عنوان کشوری دوراندیش اساساً به جز در مقوله نظامی هیچ موجودیت دیگری برای این رژیم قائل نیست تا آنکه بخواهد دیگر شاخصههای موثر بر حیات کشورهای متعارف و قانونی را در خصوص این غده سرطانی که ماهیتاً یک پادگان نظامی بزرگ است به رسمیت شناخته و مورد هدف قرار دهد.
🔸با نفی موارد پیش گفته، به نظر میرسد که جمهوری اسلامی هدفی را در عمق سرزمینهای اشغالی مورد اصابت قرار میدهد که ظاهر و باطنی نظامی داشته باشد و اگر بخواهیم جزئیتر پیش بینی نماییم، شاید بتوان گفت یکی از فرودگاههای نظامی این کشور و به احتمال زیاد فرودگاهی که جنگنده متخاصم از روی آن بلند و به مواضع ما در سوریه حمله کرده مورد اصابت میگیرد زیرا به طور کلی قدرت نظامی رژیم اشغالگر در نیروی هوایی خلاصه میشود و ایران نیز با انجام این حمله حامل این پیام خواهد بود که تنها بازوی نظامی شما مثل آب خوردن برای ما قابلیت انهدام را دارد و علاوه بر این، در صورت تحقق چنین امری، پاسخ دادن رژیم اشغالگر به این حمله برای وی با این چالش مواجه خواهد بود که در صورت اصرار ایران بر پاسخ مجدد، این رژیم در جنگ با دیگر بازوهای جبهه مقاومت که در حال حاضر با آنها نیز درگیر است، با ناکارآمدی شدید و شکستی قطعی مواجه خواهد شد!
🔸البته برخیها فرضیه ترور بعضی مسئولین و مقامات این رژیم در سرزمینهای اشغالی به واسطه عملیات نظامی را نیز مطرح نموده اند اما چنین امری از منظر ایران عملی فاقد ارزش تلقی (سید حسن نصرالله: کفش حاج قاسم سر ترامپ را میارزد) که نمیتواند وجهه خاصی در جهان برایش داشته باشد فلذا فرصت بسیار خوبی است تا جمهوری اسلامی موشکهای خود را که برای مشروعترین هدف تاریخِ بشریت یعنی اسرائیل ساخته، عملاً مورد استفاده قرار دهد.
🔸در هر صورت به لحاظ مسائل نظامی و اطلاعاتی، انجام این عملیات همانند قبل احتمالاً در شب انجام می شود و نهایتاً نکته ای که از حمله به سفارت کشورمان و انتقام ما مهم تر خواهد بود، این است که نباید همانند حمله به عین الاسد، فردای انتقام فریب جنگ رسانهای دشمن را خورد و این پیروزی بزرگ را با دست خود به شکستی توهمی تبدیل کنیم!
✍علی جهانبخش، قاضی دادگستری
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
21.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 بنیاد فرهنگی «روایت فتح» رونمایی می کند.
🔸لحظاتی دیده نشده از شهید زاهدی در کنار شهیدان همت، باکری، خرازی، باقری و صحبت های ایشان در خصوص آرزوی شهادت با صدای شهید آوینی و مداحی آهنگران
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 از آن شب تاکنون، به امید آن روز زندهام!
🔸ایران منکر حضور نظامیان خود در سوریه بود. نام شهیدان مصطفی صدرزاده، محمودرضا بیضایی، حاج حسین همدانی و دیگر شهدای جبهه مقاومت لحظه ای از ذهنم بیرون نمیرفت!
🔸شب و روز نداشتم. باید خود را به صف مدافعان حرم در سوریه میرساندم. از برخی اشخاص مؤثر درخواست اعزام میکردم اما همه میگفتند: «باید خود حضرت زینب (س) شما را بطلبد!»
🔸نهایتاً چند ماه بعد خدا کمک کرد و مقدمات اعزام جور شد. آنگونه که سردار میگفت مأموریت سختی در پیش داشتیم. روحش شاد، سردار حقبین فرمانده لشکر قدس گیلان را میگویم. هنوز لهجه گیلانی اش در گوشم میپیچد: «انشاالله چشم شما بچههای منطقه رئیسعلی دلواری به چشم بچههای مظلوم فوعه و کفریا در سوریه می افتد.» منظورش این بود که در عملیات آزادسازی این دو شهر شیعه نشین حضور خواهیم داشت. همه آنقدر بلند شعار «لبیک یا زینب» را گفتیم که دیوارهای سالن لرزید. (یادش بخیر)
🔸اعزام نزدیک بود. خبرها حکایت از حمله اسرائیل به برخی مواضع جبهه مقاومت داشت. مأموریت برخی استانهای دیگر با تأخیر روبرو و یا به کلی کنسل شده بود!
🔸برخی بچه ها خود را به سرداران جبهه مقاومت رسانده و برای اعزامشان تضمینی اخلاقی می خواستند و بعضی دیگر که زرنگ تر بوده و راه و چاه را بلد بودند، از طریق دیگر استانها اقدام کرده و اعزام شدند.
🔸بالاخره ایام منتهی به اعزام رسید. مشکلی پیش آمده بود که ظاهراً حکایت از عدم امکان اعزام من داشت. بسیار مأیوس و عصبی بودم و آرام و قرار نداشتم. هنوز هم فکر آن روزها جنون و عشق را با هم برایم در میآمیزد و...
🔸شبی مثل همیشه با غم و اندوه فراوان در نیمه شب خوابم برد. خداوند مرا به آرزویم رسانده بود. خودش بود، شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده! همانی که حاج قاسم هم مجذوبش شد و با نام افغانستانی به سوریه رفته بود!
🔸یک سربند آبی رنگ با شعار «لبیک یا زینب» بر سر داشت و کلاشینکف در دستش! من هم به تقلید از او یک سربند «لبیک یا زینب» بستم اما کلاشینکف از قبل در دستم بود. هر دو پشت خاکریز نشسته بودیم. درگیری سختی بود. از خوشحالی فقط اشک میریختم. خود را پیروز زندگی میدانستم. در سوریه بودیم.
🔸با خودم گفتم: چگونه من توانستم به اینجا بیایم؟ خداوند عجب لطف بزرگی به من کرده است! ناگهان آسمان سوریه پر از موشکهایی شد که به سمت هدفی میرفتند! موشکهایی زیاد و همانند قطرات باران! هنوز غرش آنها در گوشم میپیچد!
🔸نگاهم به سمت مصطفی رفت و گفتم: این موشکها به سمت اسرائیل میروند؟ در حالی که در خط صدای تیراندازی شدیدی می آمد پاسخ داد: بله، پایان ظلم را در جهان تصور کردم و دیگر هیچ غم و اندوهی برایم باقی نمانده بود! با تمام وجود و با شوقی الهی فریاد زدم «لبیک یا زینب» و از خاکریز بلند شدم تا به سمت اسرائیل بروم!
🔸اما هیچ کس مثل من مزه تلخی را با قلبش نچشید! مصطفی دستم را گرفت و با آرامشی خاص از خاکریز پایین آورد. مجذوب نگاهش شده بودم و گویی هدف از این خواب این بود که فقط شنونده پیامش باشم تا برخلاف روزهای قبل، پس از بیداری کمی آرام بمانم!
🔸صحبت های آمرانه اش این بود که: «تو حالا نباید به جنگ بیایی! باید بمانی و از دور تماشا کنی! باید منتظر آن روز بزرگ بمانی!» پرسیدم آن روز چه روزی است؟ گفت: روز نبرد نهایی با اسرائیل! اختیار مخالفت نداشتم و نتوانستم تکان بخورم. در حالی که میدانستم که در عالم رویا هستم، متوجه شدم که کار اعزامم درست نخواهد شد و مصطفی آب پاکی را روی دستم ریخته است!
🔸با خوشحالی به موشکها نگاه میکردم و با اندوه به جوازی که برای حضورم صادر نشده بود میاندیشیدم. تحمل بیدار شدن و جهنم پیش رو را نداشتم. باز هم مثل همیشه ناکام مانده بودم! باز هم بالش خیس شد و زنده بودنی از مرگ بدتر...
🔸چند لحظه بعد خواستم با سرچ در یکی از مرورگرهای اینترنتی ساعت دقیق اذان صبح را ببینم. قبل از اینکه چیزی بنویسم یکی از پربازدیدترین تیترهای پیش فرض گوگل در جلوی رویم نمایان شد. خبرگزاری BBC حامل خبری فوری بود: «تبادل آتش مستقیم میان ایران و اسرائیل! ایران برای اولین بار از سوریه بیش از ۴۰ موشک را به منطقه جولان اسرائیل شلیک کرد!» ساعت درج خبر هم مربوط به ۶ دقیقه قبل بود.
🔸بله، درست همان زمانی که در عالم رویا با شهید صدرزاده در سوریه موشکهای شلیک شده به اسرائیل را میدیدیم، سربازان حاج قاسم هم موشکها را از سوریه به سمت جولان اشغالی شلیک می کردند و این در تاریخ اولین مرتبهای بود که ایران رسماً و علناً با اسرائیل درگیر می شد!
🔸النهایه به خاطر همان مشکل کار اعزامم درست نشد و مصطفی هم در آن شب مرا به صبر دعوت کرده بود. از آن شب تاکنون منتظر آن روز بزرگ هستم. روزی که انتقام مصطفی های تاریخ را از کودک کشها بگیریم. شادی روح همه شهدای تاریخ صلوات.
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 آغاز شمارش معکوس انتقام در فضای مجازی رژیم صهیونیستی
♦️شهید آوینی: «وقتی مومنین مسلح شوند، قدرت خدا در جماعت آنها ظاهر می شود، و مگر نه این است که ما امروز بزرگترین قدرت جهان هستیم؟»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
🔷 هم اکنون؛ لحظه اعلام خبر شهادت سه تن از فرزندان و چند تن از نوه های اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس به ایشان
♦️شهید آوینی: «مظلومان جهان را شایسته است که بر ابتلائات صبر کنند، چراکه جهان آخرت یکسره از آنِ آنها است. بهشت پاداش ظلمی است که بر آنان رفته است، گذشته از آنکه سیاره زمین نیز میراث آنها است و عصر تحقق این وعده الهی هم اکنون سررسیده است.»
🔸منبع: کتاب «گنجینه آسمانی»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini