هدایت شده از منتظران قائم(عج) شهباز
🔴 یک نفر داد زد چرا غزه ؟
نان ما واجب است یا غزه.. ؟
🔴 جنگ آنها به ما چه مربوط است؟
خاک ایران کجا ، کجا غزه؟
🔴حاج قاسم بلند شو از جا
بگو از اصل ماجرا غزه
🔴حاج قاسم بگو هدف ماییم
خورده موشک به جای غزه
🔴همه ی کفر یک طرف هستند
تک و تنهاست با خدا غزه
🔴مرگ بر واژه حقوق بشر
مرگ بر هر چه ادعا غزه
🔴السلام علیک یا مظلوم
السلام علیک یا غزه
قال رسول الله (صلى الله علیه وآله) : «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»
کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مى زند: اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید، کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید، مسلمان نیست
🗒📆 تعداد روزهای مصیبت غزه را تا صد شمردیم، دیدیم تمام شدنی نیست انگار، دیگر نشمردیم! امروز چندمین روز است؟
🔴◀️ کسی میداند تعداد شهدا به چند رسیده؟
⛔️⏪ حالا دیگر مصیبت تبدیل شده به عادت؛ و عادت آفت است!
🅾⏮ در تاریخ اسلام هیچ کجا چنین جنایت هولناکی با این تعداد شهید ، زخمی و مجروح، آن هم در سکوت و خفقان مسلمین سابقه نداشته.از کشتن هزاران هزار کودک و نوزاد بی گناه تا تجاوز به زنان در مقابل چشمان باز همسران و....
⭕️❌🅾 این روز ها دغدغه مسلمین جهان برای جزءهای عقب افتادهشان از ختم رمضانی قرآن📖، بیش از نگرانیشان برای وعدههای عقبافتاده غذایی در نوار غزه است.
⛔️⬅️ واللّه نگرانی زنان و مادران خانههامان برای انتخاب غذایی برای پخت سحری فردا، بیشتر از نگرانیشان برای مادران غزه شده که گوشتهای سوخته اطفال شان را در پلاستیک جمع میکنند.
🛑⏪ امروز صیام و گرسنگی مردان در سراسر بلاد اسلامی، آنها را به یاد ساعتهای باقیمانده تا افطار میاندازد اما به یاد گرسنگی مسلمین غزه نه.
❌⏪ والدینِ بچههای ناز لطیفی که هنوز به تکلیف نرسیدهاند، وقتی اندک زحمت و اذیت کودکشان در روزه ی کله گنجشکی را میبینند، تاب نمیآورند و اصرار میکنند که غذا بخور، ولی لحظهای برای ماهها گرسنگی اطفال غزاوی بغض نمیکنند.
❌⬅️جوانها کتب اخلاقی میخوانند؛ شیعیان ابوحمزه و اهل سنت رکعت به رکعت تراویح میخوانند، اما کسی برای نوامیس مسلمین زیر یوغ یهود فریادی برنمیکشد.
🔴 قحطی شده.
🅾 امکانات پزشکی نیست.
🔴 خانهها تخریب شده.
🔴مساجد خاکستر شده.
🔴 همه اما کنج محراباند.
🅾جهان اسلام مرده؛
🔴 در تابوت خفته؛
🅾 وحتی غیورمردی نیست که بر جنازهاش نماز بگذارد.
🔴 نه دولت های اسلامی رگ غیرتی برای حمایت و نطق کشیدن دارند و نه حتی عموم مسلمین مواسات و همدردی با مسلمانهای زیر بمب و آوار غزه.
💢فراموش شدهاند.
💢انگار که هرگز نبودهاند.
💢 نه دیگر تیتر خبرهایند و نه موضوع یادداشتها.
💢نه در دعاهای جمعیِ مساجد میشود یافتشان، و نه در محتوای مجازی تایملاین جهان اسلام.
🚫⬅️ سفرههای افطار در پنجاه ودو مملکت اسلامی، روی خون اطفال غزه پهن شده انگار. هیچکس به یادشان نیست. هیچکس.
✅⏪ چه خوب گفته بود آن خبرنگار فلسطینی:
این بدترین ماه رمضانی نیست که بر امت مسلمان می گذرد ؛ بلکه بدترین امت مسلمان است که ماه رمضان بر او میگذرد!
✅🅾 ابوعبیده روزهای اول مصیبت، از مسلمانها میخواست که متحد شوند و کاری کنند. حالا اما میدانید چه گفته؟ گفته آی مسلمانان روزهدارِ سر به مهرِ عابد، که در هنگامهی قتل ما، کنج محرابهایتان منتظر رمضانید و مساجدتان را زینت میکنید! دیگر توقع ورودتان به جنگ را نداریم، لااقل همان کنج محرابهای رمضانیتان، برای نجات ما دعا کنید. دعا میتواند سرنوشت یک قوم را تغییر دهد.
✅✍ و این، حداقل کاری است که تکتک ما میتوانیم انجام دهیم و دیگران را هم به آن توصیه!
✅⏪ شنیدهاید که میگویند دعای روزهدار هنگام افطار مستجاب است؟ شما دعایتان را خرج چه میکنید؟
✅⬅️ ما میخواهیم دعای مستجاب افطارمان را، نذر فرج و مقاومت کنیم!
✅⏪ ما میخواهیم چند دانه خرما و یک برگه کوچک که رویش نوشته *دعای مستجاب افطارم نذر کودکان مظلوم فلسطین* را برداریم و در خانهی همسایه و توی مسجد و حرم و کوچه و خیابان پخش کنیم. باشد موج دعای دسته جمعی ما هنگام افطار، ورق ظلم و جنایت را برگرداند و قدمی در مسیر ظهور باشد...
شما چه میکنید؟
السلام علیک یا مظلوم السلام علیک یا غزه
⏪ شرم بر ما که زنده ایم هنوز
شده امروز کربلا غزه
⬅️ غزه را سر برید اسرائیل
یا امام زمان بیا غزه
⬅️ مرز را باز کنید برویم
بخدا می دویم تا غزه...
⏪ فتح غزه از فتح خرمشهر
غم مخور میشوی رها غزه
⬅️ خون مظلوم می کند ازجا
ریشه هر چه ظلم را غزه
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ كُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِينَ
#کانال_منتظران_قائم_عج_شهباز
🆔️ @montazeranshahbaz
هدایت شده از شهیدشدن
روز واقعه
هی بغض روی بغض تلنبار میکنم
در خانهای که نیست، غم انبار میکنم
با قرص ماه و جرعهای از نورِ «یا طبیب»
فکری برای کودک تبدار میکنم
از زخمهای تازه، سحر سیر میشوم
با زخمهای تازهتر افطار میکنم
دلتنگ و دلشکسته به تکثیر میرسم
از بس که مثل آینه رفتار میکنم
چادرنشین دشت بلایم که عاقبت
با عشق، روز واقعه دیدار میکنم
طوفان نوح میشوم و در رکاب صبح
با کافران شبزده پیکار میکنم..
فرزند کوههای بلندم که سالهاست
یک نام را شنیده و تکرار میکنم
باری اگر که عشق تو جرم است، باک نیست
ای قدس! من به جرم خود اقرار میکنم
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷
هدایت شده از شهیدشدن
😔 #افطاری_خون‼️
🔹حالا دغدغه مسلمین جهان برای جزءهای عقبافتادهشان از ختم رمضانی قرآن، بیش از نگرانیشان برای وعدههای عقبافتاده غذایی در نوار غزه است.
🔹 واللّه نگرانی زنان خانههامان برای انتخاب غذایی برای پخت سحری فردا، بیشتر از نگرانیشان برای مادران غزه شده که گوشتهای سوخته اطفالشان را در پلاستیک جمع میکنند.
🔹امروز صیام و گرسنگی مردان در سراسر بلاد اسلامی، آنها را به یاد ساعتهای باقیمانده تا افطار میاندازد اما بهیاد گرسنگی مسلمین غزه نه. والدینِ بچههای ناز لطیفی که هنوز به تکلیف نرسیدهاند، وقتی اندک زحمت و اذیت کودکشان در روزه کلهگنجشکی را میبینند، تاب نمیآورند و اصرار میکنند که غذا بخور، ولی لحظهای برای ماهها گرسنگی اطفال غزاوی بغض نمیکنند.
🔹جوانها کتب اخلاقی میخوانند؛ شیعیان ابوحمزه و سنیان رکعتبهرکعت تراویح میخوانند، اما کسی برای نوامیس مسلمین زیر یوغ یهود فریادی برنمیکشد. قحطی شده. امکانات پزشکی نیست. خانهها تخریب شده. مساجد خاکستر شده. همه اما کنج محرابند. جهان اسلام مرده؛ در تابوت خفته؛ و حتی غیورمردی نیست که بر جنازهاش نماز بگذارد. نه دول اسلامی رگ غیرتی برای حمایت و نطق کشیدن دارند و نه حتی عموم مسلمین مواسات و همدردی با مسلمانهای زیر بمب و آوار غزه. فراموش شدهاند. انگار که هرگز نبودهاند. نه دیگر تیتر خبرهایند و نه موضوع یادداشتها. نه در دعاهای جمعیِ مساجد میشود یافتشان، و نه در محتوای مجازی تایملاین جهان اسلام. دیگر از هشتکهای #طوفان_الاقصی هم خبری نیست!!
🔹سفرههای افطار در پنجاهودو مملکت اسلامی، روی خون اطفال غزه پهن شده انگار. هیچکس به یادشان نیست؛ هیچکس.
🔹چه خوب گفته بود آن خبرنگار فلسطینی:
«این بدترین ماه رمضانی نیست که بر امت مسلمان میگذرد؛ بلکه بدترین امت مسلمان است که ماه رمضان بر او میگذرد!»
@تهيه و تنظيم امور محور مقاومت ج_رزما از :
عبدالله نوری پور
#ج_رزما
هدایت شده از شهیدشدن
"دلنوشته ای برای برادرم حمزه "
جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ آن گونه که گفته شد، یک راننده اسنپ در بندر ماهشهر با شلیک گلوله کلت مسافر خود به قتل رسید. جسد بی جان مقتول در برابر شهرک رجایی، معروف به "زنجیر" در حالی افتاده بود که گوشی همراه و ماشین وی هم به سرقت رفته بود. دو روز بعد با همکاری ماموران فراجا در خوزستان و بوشهر، قاتل در عسلویه دستگیر شد و سردار حیدر سوسنی؛ فرمانده انتظامی خوزستان گفت که قاتل از اراذل و اوباش محل بوده و دارای سوابق متعدد کیفری شامل یک فقره قتل، سرقت، حمل موادمخدر و 15 سال سابقه زندان داشته است، در اعترافات اولیه انگیزه خود از قتل را سرقت خودرو اعلام کرد.
تا این جای ماجرا عادی بود ولی نکته قابل تامل این بود که مقتول یک روحانی بود، به نام حجه الاسلام حمزه اکرمی، حدوداً ۴۰- ۴۵ ساله با محاسنی جوگندمی و نگاهی پر از رمز و راز نگفته، که در عین خاموشی، با هزار زبان چون سوسن سخن می گفت و این دلنوشته ای کوتاه برای اوست.
"بعد از کشته شدنت مدیر حوزه علمیه و نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پیام دادند و خواستار رسیدگی به پرونده قتل شدند. با خودم می گویم چطور پیش از آن که محاسنت با خونت رنگین شود کسی خواستار رسیدگی به زندگی ات نشد برادر؟!
تو که روحانی بودی و می گویند حکومت در قبضه روحانیان است! تو که معاون پژوهش حوزه علمیه شهرتان بودی! چه گونه شد که روز سوم عید، وقتی بادصبا مشک فشان بود و همه در تفرج و تماشای بهار و به گفته سعدی قرار بود صوفی هم بیکار ننشیند (صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار)، پی کار رفته بودی!؟ روز جمعه ای که وقت استراحت بود، برای تامین زندگی ات مسافرکشی می کردی و کسی خبر نداشت؟ کسی رسیدگی نکرده بود! حالا سرّ آن راز نگفته را از چشمانت می توان خواند و عاقلی کو که کند فهم، زبان سوسن؟! راستی برادرجان؛ چرا جامعه غوغاسالار ما که برای درگذشت یک خواننده یا یک هنرپیشه بر اثر بیماری، از کاه کوه می سازد و گاه زمین و زمان را به هم می دوزد ، در مرگ تو سکوت کرد؟! مرگ تو که عادی هم نبود! قتل بود و سرب داغ و خونی که در ماه رمضان و در حین مسافرکشی بر زمین ریخته بود! تو مگر ۱۵ سال معاونپژوهشی حوزه نبودی برادر؟ با خود فکر می کنم اگر یک استاد دانشگاه با این سابقه مسافرکشی می کرد و جان بر سر تامین معیشت خود و زن و بچه اش می گذشت، ما چه می کردیم؟! چرا قتل تو بازتاب نداشت؟! این سکوت وهمانگیز نیست؟!
یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
۱۴ رمضان
هدایت شده از شهیدشدن
یه روز تو لشکر عملیاتی ۲۷ محمد رسول الله(ص) بودیم. برای بحث واحد تیر انتقالی تو کوههاى لشکر داشتیم آموزش میديديم که کار رسید به اذان ظهر!
شهید بیات آخرین نفر بود؛ هر نفر باید طی مراحل خاص بیستتا تیر میزد. محمدرضا دو تا تیر که شلیک کرد، اذان شد و اسلحش رو بالا سرش گرفت و از خط آتش بیرون اومد.
گفت:حاجی وقت نماز شده، تیر انتقالی رو بذاریم بعد از نماز. هرچی گفتیم که آقا اول تیر رو بزن بعدش نماز رو میخونى، محمدرضا گفت: ما پیرو آقا امام حسین عليهالسلام سید و سالار شهدا هستیم و ایشون هم موقع جنگ، جنگ رو تعطیل کردند؛ حالا ما یه آموزش رو تعطیل نکنیم؟
#شهید_محمدرضا_بیات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از شهیدشدن
🔷 صاحب این عکس شهید ابراهیم حسامی است. اما ماجرا چه بود؟
🔹معاون فرمانده گردان میثم لشکر محمد رسول الله بود که سال قبل از شهادت پای راستش بر اثر ترکش خمپاره از ران قطع و حتی امکان استفاده از پای مصنوعی هم برایش فراهم نشد اما دوباره به منطقه بازگشت و در تمام عملیاتها شرکت کرد و حتی در کوهستان های غرب نیز پا به پای دیگر رزمندگان از کوه بالا میرفت و می جنگید!
🔹در عملیات خیبر قصد داشت به خط مقدم طلائیه برود اما فرماندهان شهید جزمانی و نوزاد از او خواستند که عقب بماند. دلش شکست و با بغض گفت: «حالا ما شدیم وبال گردن گردان؟»
🔹فردا صبح درحالی که عصا زنان تلاش میکرد که خود را به خط برساند، عکاس قصد عکس گرفتن از او را داشت که با عصا وی را دور کرد و گفت: «من سوژه نیستم، بروید از رزمندگان عکس بگیرید!»
🔹با فاصله گرفتنش از دوربین، این عکس به عنوان آخرین تصویر زندگی اش ثبت شد. دقایقی بعد هواپیماهای دشمن خط را بمباران کردند و او نیز نیز به کاروان عاشورا پیوست.
♦️شهید آوینی: «انسان كافر روح را در خدمت اهوای تن می خواهد، اما مؤمن تن خویش را به مثابه مركَبی برای تعالی روح می بیند و اینچنین، با پاهای بریده نیز از راه باز نمی ماند؛ می رود و پاهای بریدهاش را نیز عصاكشان به دنبال خود تا قلههای فتح می كشاند.
♦️ای كاش می شد تا تو را در مأمن گمنامی ات رها كنیم و بگذریم، كه تو اینچنین می خواستی.
✅لینک کانال محبین امیرالمؤمنین رو برای دوستان خود بفرستید👇👇👇👇👇
╭❀🕊🌼🍃❀╮
☫ 🇮🇷
╰❀🍃🌼🕊❀╯
هدایت شده از انجمن راویان ثارالله کرمان
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شهیدانی که با سلاح شعر به جنگ استکبار رفتند
🍀شهیدان ماشاالله صفاری و حسین ارسلان از اولین شاعران دفاع مقدس استان کرمان هستند که به مناطق جنگی رفتند تا صدای انقلاب و جنگ را با سلاح شعر به گوش همه عالم برسانند.
🍀شهیدان ماشاالله صفاری و حسین ارسلان از اولین شاعران دفاع مقدس و دیگر شعرای استان کرمان هستند که به مناطق جنگی رفتند تا صدای انقلاب و جنگ را با سلاح شعر به گوش همه عالم برسانند
🍀بخشی از زندگی نامه این شهیدان را با یکدیگر به مرور می نشینیم:
🍀استان کرمان دو شاعر شهید دفـــــــاع مقـدس تقدیم اسلام کرد. شهیـــــد حسین ارسلان(رخشا) متولد 25 بهمن 1324 عضو کانون اسلامی شورای اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی رفسنجان بود.
🍀شهید حسین ارسلان درتاریخ 1364/9/11 به همراه شاعر شهید «ماشاالله صفاری» و دیگر شعرای استان کرمان به مناطق جنگی رفتند تا صدای انقلاب و جنگ را با سلاح شعر به گوش همه ی عالم برساند این عزیر بزرگوار در 1364/9/20 به درجه شهادت نائل آمد.
🍀شاعر شهید «ماشاالله صفاری(بندی)» نیز در بیست دی ماه 1326 در سیرجان متولد شد او که در دامان مادری فرهنگ دوست پرورش یافته بود، از همان اوان کودکی به سرودن شعر روی آورد که در جایی گفته است:
در دلم از روز اول عشق جانان داشتم
من نشان شاعری قبل از دبستان داشتم
🍀وی قبل از انقلاب در حالی که 23 سال بیشتر نداشت، اشعار تند و انتقادیش در روزنامه ها چاپ می شد. پس از انقلاب در گروه های تبلیغاتی، هنری همراه شعرای استان و در کنار دوست شهیدش "رخشا" عازم جبهه های حق علیه باطل شد و در 64/9/20 به شهادت رسید.
در ادامه می خوانیم دو اثر از این شهیدان بزرگوار:
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کعبه ی دل
کوله باری پر ز مهر انبیاء دارد شهید
سینه ای چون صبح صادق با صفا دارد شهید
این نه خون است ای برادربر لب خشکیده اش
برلب خون رنگ خود ، آب بقا دارد شهید
گرچه در گرداب خون افتاده بی جان و خموش
در دل خود همچو ،نی ،صدها نوا دارد شهید
کعبه ی دل را زیارت کرده با سعی وصفا
در ضمیر جان خودگویی منا دارد شهید
دانی از بهر چه جانبازی کند در راه دوست
می تواند تا مس دل را بدل سازد به زر
زان سبب ، که در دل خود کیمیا دارد شهید
پیکر عریان او در خاک و خون افتاده لیک
از شرف بر جسم خود خونین قبا دارد شهید
به نقل ازشهیدارسلان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
رباعی
گل گشته خجل زعطر خوشبوی شهید
هرجا که نظر کنی بود روی شهید
گرباز کنی تو چشم جان می بینی
در پشت سر حسین(ع) اردوی شهید
به نقل از شهید صفاری
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
کتاب دو شاعر دوشهید
کتاب دو شاعر دوشهیدحاوی دیوان اشعار شاعران شهید، ماشاالله صفاری (بندی سیرجانی)و حسین ارسلان (رخشا) می باشد.
✅کانال انجمن راویان دفاع مقدس
# ثارالله کرمان
https://eitaa.com/raveyan_saralah_kerman
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
مکتب حاج قاسم
حاج قاسم و ما ادریک ما حاج قاسم
طرحی که زندگی بسیاری از سربازان را قرآنی کرد
عبدالصمد مرزوقی، یکی از قاریان و فعالان قرآنی کشور است که در سال ۱۳۵۵ در استان هرمزگان و جزیره کیش در یک خانواده مذهبی متولد شد
پدرش بهعلت علاقه شدیدی که به عبدالباسط محمد عبدالصمد، قاری معروف مصری داشت نام او را عبدالصمد برگزید و همیشه در خانه به نام عبدالباسط صدا زده میشد.
شهر و زادگاه او جزیره کیش است، اما برای سربازی به کرمان اعزام میشود
دو سال در لشکر ۴۱ ثارالله کرمان بین سالهای ۷۴ تا ۷۶ سرباز سردار شهید حاج قاسم سلیمانی میشود؛ به طوری که در تمام مراسم داخل استانی در حضور سردار به تلاوت قرآن میپرداخته است.
به بیان خاطرههایی از حضور سردار سلیمانی در دوران خدمت سربازیاش و عنایت ویژه سردار سلیمانی به او و همچنین توجه ویژه این شهید والا مقام به مفاحل و مباحث قرآنی پرداخت که بخشهای مهم آن پیش روی شما است.
طرحی که زندگی بسیاری از سربازان را قرآنی کرد!
- حاج قاسم هرچند وقت یکبار یک طرح قرآنی را به من ارائه میدادند؛
یکی از کارهای خیلی خوب و اثرگذاری که خبر آن در کل پادگانهای کرمان پیچید این بود که دستور دادند هر سربازی که جزء ۳۰ قرآن را حفظ کند ۲۰ روز مرخصی تشویقی به او تعلق یافته و مرخصی رفتنش هم در صورتی نافذ میشد که ابتدا امضای من و سپس امضای سردار زیر برگهاش باشد.
چون آنجا لشکر خیلی بزرگی بود و مراکز زیر مجموعه در کنارش بودند، این قضیه سر و صدای زیادی به پا کرد و اثرات زیادی داشت
لذا موضوع حفظ جز ۳۰ قرآن و مرخصی ۲۰ روزه را مطرح کردند و من را هم مأمور کردند که این طرح را اجرا کنم.
من هم تلاشم را کردم تا به نحوه احسن آنرا اجراییکردم.
- در آن سال تعداد بسیار زیادی از سربازان به هوای همان ۲۰ روز مرخصی با قرآن بیشتر آشنا شدند.
بعدها فهمیدیم که خیلی از آنها بهخاطر همان حرکت در ظاهر کم، زندگیشان تغییر کرده و مسیرشان قرآنی شده است
. خیلیها میگفتند که ما تنها به عشق ۲۰ روز تشویقی آمدهایم، اما حالا قرآن را میخوانیم و ادامه میدهیم. در این حد این افراد عوض شدند.
ادامه دارد....
حاج قاسم باب رفاقت خاصی بین سربازها و قرآن باز کردند
- ایشان مسئولیت لشکر بزرگ چندهزار نفره کرمان را بر عهده داشتند و به همین خاطر پیش میآمد که در بین این سربازان گاهی فردی مریض شود و یا نیاز به اورژانس داشته باشد که با سختی و دشواری مراحل درمان و اجازه رفتن برای طی کردن مراحل بیماری داده میشد.
حاج قاسم باز لطف دیگری به بنده کردند و گفتند، چون تو در بین سربازان هستی و به شما احترام میگذارند، اگر کسی مریض شد و شما تشخیص دادید که باید به بیمارستان برای درمان برود برای ما کافی است.
- سردار به من اجازه امضا هم داده بودند تا به عنوان مسئول شب که حکمش جانشینی فرماندهی لشکر را در خارج از زمان اداری داشت، امضا کنم، لذا به محض اینکه تشخصی میدادم فردی مشکلی دارد، امضا میکردم و آمبولانس هم میآمد و مسئول شب هم خیلی راحت خروج ایشان را امضاء و به بیرون هدایت میکرد.
سردار با این کارها قرآن و رفتار قرآنی را خیلی قشنگ در لشکر جا انداختند. نمیدانید چقدر بحث قرآن به کام سربازان و هزاران نفر از افرادی که آنجا میآمدند شیرین شده بود و یک باب دوستی و رفاقت خاص بین این افراد و قرآن باز کرده بودند و به قول معروف در عمل از قرآن حمایت میکرد.
حاج قاسم هنگام تلاوت آیه نفس مطمئنه بلند گریه میکرد
- طی دو سالی که سرباز ایشان بودم، هرساله در دهه فاطمیه یک روضه معروف در منزلشان برگزار میکردند و همیشه دم در میایستادند.
- گاهی که من آنجا میرفتم و قرآن میخواندم، وقتی به یک سری از آیات خاص قرآن مانند: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» که میرسیدم، بلند بلند گریه میکردند و با همان حال از مردم استقبال میکردند. همین طور که میخواندم صدای گریه ایشان در کل فضا میپیچید.
- ایشان زمانهایی هم به لشکر میآمد و چند روز میماند و به خانه نمیرفت؛ این درحالی بود که تا مرکز شهر چهل دقیقه راه بیشتر نبود، اما اینقدر کار روی سرشان ریخته بود که میماند تا آنها را انجام دهد و در زمان نماز مغرب و جلسه قرآن در داخل مسجد میآمدند و در گوشهای مینشستند و با رفقای خود و فرماندهان دیگر حرف میزدند
ادامه دارد....
به او بگوید سلیمانی از رفقای قدیمیتان برای دیدنش آمد!
- بعد از دوسال خدمت من تمام شد و حدود سه سال از اتمام آن گذشت
سردار سلیمانی هم دیگر از لشکر کرمان رفته بودند و در تهران مشغول خدمت بودند. در آن سالها سفری به کیش داشتند و در شهر ما دو، سه روز مهمان بودند.
بعد از اینکه با رفقای خود در کیش ملاقات میکنند، یاد من میافتند و از آنها جویای احوال من میشوند و مشخصات من را میدهند؛ اتفاقا رفقای ایشان هم که ساکن کیش بودند، گفتند او را میشناسیم و آدرس منزل ما را به سردار میدهند.
- سردار جلوی در منزل آمده بودند تا من را ببینند ولی متأسفانه همان روز من یک سفر قرآنی به مرکز استان در شهر بندرعباس داشتم.
تابستان بود و ماشینی که همراه آن بودند را سر کوچه میگذارند و از سر کوچه تنهایی آمده بودندو به در منزل ما که میرسند شروع به کوبیدن در میکنند.
مادرم پشت در خانه میآید و به ایشان سلام میکنند. سردار به مادرم میگوید من فلانی را میخواهم؛ عبدالصمد مرزوقی خانهاش اینجاست؟
مادرم میگوید بله؛ میپرسند که کجاست، من آمدهام او را ببینم؛ مادرم به ایشان میگوید او نیست و برای یک سفر یک روزه به بندرعباس رفته است و فردا میآید.
مادرم سردار را نشناخته بود و به مادرم گفته بودند به او بگوید سلیمانی از رفقای قدیمیتان برای دیدنش آمد.
مادرم فکرش را هم نمیکرد و انتظارش را نداشت که سردار سلیمانی اینگونه به دیدن ما بیاید و لذا فکر کرده بود که ایشان یکی از دوستان من است.
- فردا که از سفر برگشتم رفقای ایشان به ما گفتند که سردار جلوی در خانه شما آمد و قبل از رفتنش در زد، اما شما نبودید و مادرتان گفتند او نیست و ایشان هم رفتند.
همین که رفتم و ماجرا را به مادرم گفتم، حالش بد شد و فشارش افتاد و گریه کرد.
جالب اینجا بود که بعد از 2 سال که به شهر ما آمده بود، سراغ من را گرفتند و حتی اسم من در ذهنشان مانده بود آن هم با مشغلههای بسیاری که داشتند، در خانه آمده بودند، در هم زده بود که سربازشان را ببیند.
این صفات و ویژگیها در خیلی از افراد امروز دیده نمیشود.
✅کانال انجمن راویان دفاع مقدس
# ثارالله کرمان
https://eitaa.com/raveyan_saralah_kerman
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
بسم الله الرحمن الرحیم
در کتاب عدة الداعی آخرین روایت از کتاب عده الداعی، در بحار هم جلد 95 صفحهی 198 که مرحوم مجلسی هم از کتاب عدة الداعی نقل کرده است. درکتاب عده الداعی نقل شده که پیغمبر خدا فرمودند: جبرئیل امین بر من نازل شد، در حالی شادان و خندان بود. بر من سلام کرد، گفتم: یا جبرئیل چه خبر است؟ گفت: خدای عز و جل برایت هدیهای فرستاده است و آن کلماتی از گنجهای بهشت است که خدا به تو کرامت فرموده است. گفتم: آن کلمات چیست؟ عرض کرد: بگو:
�یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح�
در پایان جبرئیل گفت: این دعا را به متقین بیاموز، به منافقین یاد نده که حتماً مستجاب میشود.
�یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ، یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ، یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى وَ یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى، یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ، یَا عَظِیمَ الْمَنِّ یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا یَا رَبَّنَا وَ یَا سَیِّدَنَا وَ یَا مَوْلَانَا یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ�
این را چاپ کنیم. پیغمبر خدا به جبرئیل فرمود: ثواب این کلمات چیست؟ جبرئیل عرض کرد:
�هیهات هیهات�
کسی بتواند آن را به شماره آورد، اگر تمام ملائکه هفت آسمان و هفت طبقه زمین، بخواهند ثواب آن را تا روز قیامت توصیف کنند قادر نیستند حتی جزئی از یک جزء این کلمات را توصیف نمایند.هنگامی که بنده خدا بگوید:
�یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح�
ای خدایی که زیباییها را آشکار و زشتیها را میپوشانی، خدا او را میپوشاند، در دنیا بر او رحمت میفرستد و در آخرت او را جمیل و زیبا میگرداند. هزار پرده در دنیا و آخرت او را میپوشاند. هنگامی که بگوید:
� یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ وَ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ�
خدا او را محاسبه نمیکند در روزی که همه پردهها پاره میشود، پرده او دریده نمیشود. هنگامی که بگوید:
�یا عظیم العفو�
خدا گناهانش را میآمرزد حتی همچون کف دریا زیاد باشد. هنگامی که بگوید:
�یا حسن التجاوز�
ای خدایی که زیبا میگذری، خدا گناهانش را میآمرزد، حتی گناهان هولناک و گناهان کبائر که مرتکب شده است. هنگامی که بگوید:
�یا واسع المغفره�
ای خدایی که مغفرت تو وسیع است، هفتاد باب از رحمت بر او می گشاید و او را در رحمت خود فرو میبرد هنگامی که از دنیا خارج شود. بگوید:
�یا باسط الیدین بالرحمة�
خداوند دست رحمتش را بر او میگشاید. وقتی بگوید:
�یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَى وَ یَا مُنْتَهَى کُلِّ شَکْوَى�
ای صاحب راز پنهان، ای نهایت همه شکوهها، خداوند ثواب همه مصیبت دیدهها و همه مردم اعم از سالم، مریض، زیان دیده، مسکین و فقیر را تا روز قیامت به او عطا فرماید. هنگامی که بگوید:
�یَا کَرِیمَ الصَّفْحِ�
خداوند کرامت انبیاء را به او عطا فرماید. هنگامی که بگوید:
�یَا عَظِیمَ الْمَنِّ�
خداوند آرزوهایش را برآورده میسازد و حتی آرزوهای خوب مردم را نیز برای او برآورده میکند. هنگامی که بگوید:
�یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا�
خدا اجر تمام کسانی که نعمتهایش را شکر کردهاند به او عنایت میکند. هنگامی که بگوید:
�یَا رَبَّنَا وَ یَا سَیِّدَنَا�
خداوند به ملائکهاش میفرماید: ای فرشتگان من شاهد باشید، من او را آمرزیدم و به عدد تمام مخلوقات بهشت، جهنم، زمین و آسمان، خورشید و ماه، ستارگان و قطرههای باران، انواع مخلوقات، کوهها و سنگ ریزهها، عرش و کرسی به او اجر و ثواب عطا نمودم. هنگامی که بگوید:
�وَ یَا مَوْلَانَا�
خداوند قلب او را پر از نور ایمان میگرداند. هنگامی که بگوید:
�یَا غَایَةَ رَغْبَتِنَا�
خداوند روز قیامت آنچه را که او و دیگر خلایق به او میل و رغبت دارند عطا فرماید. هنگامی که بگوید:
�أَسْأَلُکَ یَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِی بِالنَّارِ�
خدایا مرا از آتش جهنم حفظ کن. خدا میفرماید: ای ملائکه من شاهد باشید او و پدر و مادرش، خانوادهاش، فرزندانش، همسایگانش را از آتش جهنم آزاد کردم. شفاعت او را در مورد هزار نفر که آتش بر آنها واجب شده میپذیرم. ای محمد این کلمات را به متقین بیاموز و به منافقین یاد نده. این دعایی است که مستجاب میشود و هرکس بخواند به اجابت میرسد. این دعایی است که اهل بیت المأمور در هنگام طواف به دور بیت المأمور میخواندند.
🔰 لوح | خدایا! به عفو تو اُمید دارم
دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
⭕️برشی از وصیتنامه الهی شهید حاج قاسم سلیمانی
🌙 بهمناسبت فرارسیدن لیالی قدر
#جانفدا