eitaa logo
پلاک ۸
144 دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
44 فایل
پلاک ۸ استعاره ای است از ۸ سال ماندگار، ۸ شهر ایثار، ۸ خیابان مقاومت ۸ کوچه افتخار، ۸ سردار بی مزار، ۸ لشکر پایدار، ۸ کودک بیقرار و ۸ مادر انتظار
مشاهده در ایتا
دانلود
13.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها سند تصویری از فاجعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که سرنوشت رژیم شاه و انقلاب را یکسره کرد. در این روز با دستور مستقیم شاه، مأموران شاهنشاهی، مردم تهران را به رگبار بستند و صدها نفر را به خاک و خون کشیدند. برای تحویل هر جنازه به ازای هر گلوله روی بدن شهید مبلغ پنج هزار ریال معادل پانصد تومان که حقوق یک ماه کارگر در سال ۵۷ بود ، پول گرفتند!! و بسیاری از جنازه های شهدا را هم معدوم و مفقود کردند تا تعداد دقیق شهدا مشخص نشود شاه جنایتکار در مصاحبه تلفنی با خبرنگار خارجی برای توجیه این کشتار گفت : این تظاهرات توسط سازمان های برانداز بین المللی سازماندهی شده بود! این فیلم قابل توجه کسانیکه میگن شاه رفت چون نمی‌خواست مردم رو بکشه! تا توانست مردم رو کشت وقتی که دید اثر نداره ، فرار کرد @BisimchiMedia 🌸🌺🌸 https://eitaa.com/raveyanpelak8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۲۹۵ دوست دارم در عراق شهید بشوم! خاطره شنیده نشده از آخرین دیدار با حاج قاسم سلیمانی چند روز قبل‌ از شهادت؛ برای اولین بار از زبان حجت‌الاسلام حسینی رییس اتحادیه رادیو و تلویزیون‌های عراق https://eitaa.com/oshaghalhosein_313 🌸🌺🌸 https://eitaa.com/raveyanpelak8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره رحیم صفوی در دانشگاه دافوس ارتش درباره بیماری نوه چند روزه‌اش که زردی شدید داشته و دکترها گفته بودند باید خونش عوض شود. یک قندان قند بردم خدمت رهبر انقلاب تا روی آن قرآن بخوانند ‌... ✨🕋@ghebleh 🌸🌺🌸 https://eitaa.com/raveyanpelak8
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 برادرا کجا میخاین برین ...؟! یادمان نرود که توفیق امروز زیارت کربلای حسین (ع) ثمره جانبازی های مریدان عاشق پیشه بود ما تا ظهور پا رکاب خواهیم ایستاد ✅ثواب ارسال این پست را به هدیه کنید. ✅به ما بپیوندید و ما را به دوستان خود معرفی نمائید👇🌷 @mahdiyar2024 🪴🌷🌷🌷🪴 https://eitaa.com/Ghazaniye_golzar
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨رهبر انقلاب: ما اگر روایت نکنیم، دشمن روایت میکند ماموریت زینبی ما چیست؟! پایگاه خبری پاســـــــــــــدار ↙️ 🆘@passdar
💠 وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي 🍃 خدایا کارم را برایم آسان بگردان 🔻در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم ▫️که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده ▫️که خود به تنهایی حتی در رویا هم قادر به انجامش نبوده‌ایم. 👈 دنیا هیچوقت رو یه پاشنه نمیگرده. 👌 محکم باش ✅کانال منبرهای عالی 👇 http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc 🌸🌺🌸 https://eitaa.com/raveyanpelak8
✍ امام باقر عليه السلام: 🔻 زمانی بر مردم می‌‌آید که امام و پیشوای آنان غیبت می‌‌کند؛ پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند. 📚 بحارالأنوار: ج ۵۲، ص ۱۴۵ ✅کانال منبرهای عالی 👇 http://eitaa.com/joinchat/2043084812Ca1368da7dc 🪴🌷🌷🌷🪴 https://eitaa.com/Ghazaniye_golzar
🔆 برای چی باید با تو دعوا کنم؟! ✍خصوصیات اخلاقی مهدی منحصربه‌فرد بود. به‌طور مثال، اصلاً عصبانی نمی‌شد. من یاد ندارم طی چهار سال زندگی مشترکی که با مهدی داشتم، دعوایمان شده باشد. حتی یکی دوبار از عمد کاری کردم که عصبانی‌اش کنم، اما هربار با ملایمت و مهربانی عکس‌العمل نشان داد. می‌گفتم: «مهدی! چرا تو اصلاً عصبانی نمی‌شی؟» در جواب، آیهٔ «رحماء بینهم اشداء علی الکفار» را می‌خواند و می‌گفت: «خدا توی قرآن این‌جوری گفته؛ گفته با کفار با خشونت رفتار کنید، با اطرافیانتون با محبت. برای چی باید با تو دعوا کنم؟!» 📚 از کتاب «ف.ل.۳۱» روایت زندگی ، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا 📖 صفحات ۴۰ و ۴۱ ✍ علی اکبری مزدآبادی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ➥ @Qaraati313_ir 🌸🌺🌸 https://eitaa.com/raveyanpelak8
🔺چند روایت کوتاه از سیره مداح دل سوخته اهل بیت ع (قسمت آخر) 🔺سال هفتاد پنج، بر اثر جراحت ناشی از جنگ، این آخری بیمارستان امام(ره) ساری بستری شد. روز آخری، آقایحیی کاکویی بالای سرش، غروب بود، می گفت: همین که اذان مغرب شد، مجتبی چشم اش را باز کرد، بین اذان بود، گفت: «تو که آخر گره را باز می کنی، پس چرا امروز و فردا می کنی؟» هنوز اذان تمام نشده بود که سیدمجتبی چشم هایش را به روی دنیا بست و پرستو شد و پرید. تشیع جنازه مجتبی یک حال و هوای غریبانه ای داشت، شلوغ بود، اشک و بود، روضه بی بی دو عالم، فاطمه زهرا(س). مجتبی به من گفته بود: روز شهادتش، بعد از تشیع، توی قبر که گذاشتن اش، اذان بگویم، وقتی مجتبی را گذاشتیم توی قبر، صدای اذان ظهر بلندگو، بلند شد، آن وقت من ایستادم، رو به قبله، کنار قبری که مجتبی را گذاشته اند. اذان گفتم... اذان که تمام شد، مجتبی توی قبر آرام خوابیده است، هنوز سنگ لحد را نگذاشته ایم. حاج آقا دیانی از دوستان آقا مجتبی ایستاد رو به قبله، مجتبی جلوی پیش نماز، نماز ظهر و عصر را خواندیم. نماز که تمام شد، آقا مجتبی به من تاکید کرده بود که روضه مادرش حضرت زهرا(س) را سر قبرش بخوانیم. سید مجتبی وصیت کرده بود، آن شال سبزی که در هنگام روضه خوانی اشک هایش را پاک می کرد و کمرش را می بست، داخل قبرش بگذاریم. مجتبی گفته بود، روضه که می خوانید، هنگام گریه صورت های تان را داخل قبر بگیرید، جوری گریه کنید که اشک های تان بریزد توی قبرم... - روضه مادرش فاطمه زهرا(س) بود. آقارضا کافی، مداح ساروی، ایشان روضه می خواند، گریه می کردیم و اشک های مان می چکید داخل قبر، روضه حضرت زهرا(س) روی قبر خوانده شد، سنگ لحد را گذاشتیم و خاک ریختیم و سیدمجتبی رفته بود بهشت... ما برگشتیم به زندگانی... «آقا سید مجتبی، روز یازدهم دی ماه 1345 هنگام اذان صبح به دنیا آمد و یازدهم دی ماه 1375، هنگام اذان مغرب شهید شد و درست هنگام اذان ظهر به خاک سپرده شد. شهید سیدمجتبی علمدار مداح اهلبیت و روضه خوان حضرت فاطمه الزهرا(س) رفت بهشت مهمان مادرش شد.» راوی: رضا علیپور ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔸در کانال تخصصی روایتگری همراه ما باشید 📍به کانال تخصصی محتوای روایتگری بپیوندید👇 🆔 @Abdollah_gorzin •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•