مجرم به محل جرم برگشت.
ما با این قمار باز جانی کار داریم.
#انتقامـ- سخت
#مسجد_کانون_بصیرت
#جهاد_تبیین
#احیای_تمدن_نوین_اسلامی
#بچه_های_مسجد_مازندران
〰💠〰💠〰💠〰💠〰💠
🕊 مرکز تخصصی روایت تاریخ انقلاب اسلامی و سیره شهدا شهرستان جویبار
🔹کانون فرهنگی وهنری امام حسین«ع» جوانمحله
🆔 @Raviane1401
┄═✼🍃🌺🍃✼═┄
🔹عنوان نمایشنامه: آب و ایمان
[افکت صدای گلوله و انفجار از دوردست]
راوی:
چند روزی از محاصرهی بچهها در کانال کمیل میگذشت. تشنگی و گرسنگی امانشان را بریده بود. بعثیها لحظه به لحظه نزدیکتر میشدند و اوضاع هر لحظه بحرانیتر میشد.
رزمنده ۱ (با صدای خسته و مضطرب):
دیگه آبمون تموم شده... همه بچهها دارن از تشنگی هلاک میشن. تا کی میخوایم اینجا دووم بیاریم؟
رزمنده ۲ (با لحنی بیقرار):
به خدا دیگه رمقی برامون نمونده، انگار تموم شدیم... هیچ راهی برای نجات نیست.
[سکوتی سنگین حاکم میشود. در این لحظه، صدای یک عراقی از سمت سنگر دشمن به زبان فارسی شنیده میشود.]
صدای عراقی (با لحنی فریبنده و آرام):
آهای ایرانیها! [مکث] بیایید تسلیم شوید! ما کاری با شما نداریم. آب خنک و غذای خوشمزه برایتان آماده کردهایم!
[چند نفر از رزمندهها به وسوسه میافتند و زمزمههایی بین آنها رد و بدل میشود.]
رزمنده ۳ (آهسته و مردد):
ببینید... شاید بهتر باشه تسلیم بشیم. اینجوری حداقل زنده میمونیم. وظیفهمون رو انجام دادیم، دیگه چقدر میخوایم مقاومت کنیم؟ به جایی هم نمیرسیم.
رزمنده ۴ (با ناامیدی):
آره، دیگه امیدی به نجات نیست... اگه تسلیم بشیم، شاید بتونیم از اینجا زنده بیرون بریم.
[سکوتی سنگینتر بر فضا حاکم میشود. صدای نفسهای سنگین و نالهی خستهی رزمندگان به گوش میرسد.]
[در این میان، نوجوان بسیجی، با صدایی آرام و محکم، سکوت را میشکند.]
نوجوان بسیجی (با لحنی محکم و پر از ایمان):
نه برادرها... اشتباه نکنید. اتفاقاً خیلی فرق داره. اگه اسیر بشیم و تلویزیون عراق فیلم ما رو نشون بده، حضرت امام ما رو ببینه چی؟ [مکث کوتاه] اون وقت قراره چی بگیم؟ مگه ما نیومدیم دل امام رو شاد کنیم؟
رزمنده ۲ (با تردید و تأمل):
ولی... آخه دیگه چقدر باید تحمل کنیم؟ به خدا نفس برامون نمونده.
نوجوان بسیجی (با شور و حرارت):
این همون چیزیه که دشمن میخواد! اینجا اگه بمونیم، با شرف و ایمان موندیم. امام خمینی همیشه به ما میگفت که مقاومت کنیم، تا آخرین نفس. ما باید تا نفس آخر، اینجا بایستیم.
[رزمنده ۱ تحت تاثیر سخنان نوجوان بسیجی با صدایی محکمتر جواب میدهد.]
رزمنده ۱ (با عزم تازه):
راست میگه، نباید کم بیاریم. اینجا جاییه که با خدا پیمان بستیم... پس تسلیم؟ هرگز!
رزمنده ۳ (بعد از لحظهای سکوت، با لحن قوی):
آره، حق با توئه. برای امام، برای خاکمون... باید بجنگیم تا آخرین نفس.
رزمنده ۴ (با صدایی محکم):
بچهها، تا لحظهی آخر مقاومت میکنیم. نذاریم دشمن به این راحتی به دلهای ما راه پیدا کنه!
[بچهها با زمزمههای محکم و همراهی با نوجوان بسیجی یکصدا شعار میدهند:]
رزمندهها (همصدا و مصمم):
تسلیم؟ هرگز! یا زهرا (س) مدد!
[افکت موسیقی حماسی اوج میگیرد و صداها به آرامی محو میشود.]
راوی (با لحنی حماسی):
و اینگونه، در کانال کمیل، با یک جمله از نوجوانی بسیجی، جان دوبارهای به رزمندگان بخشیده شد. آنها تصمیم گرفتند که تا آخرین لحظه ایستادگی کنند. برای دل امامشان، برای ایمان و عهدشان با خدا... و برای آنکه ثابت کنند در این راه، از جان هم گذشتند.
[موسیقی آرام و دلنشین، صدای اذان یا دعای رزمندگان]
پایان
#مسجد_کانون_بصیرت
#جهاد_تبیین
#احیای_تمدن_نوین_اسلامی
#بچه_های_مسجد_مازندران
〰💠〰💠〰💠〰💠〰💠
🕊 مرکز تخصصی روایت تاریخ انقلاب اسلامی و سیره شهدا شهرستان جویبار
🔹کانون فرهنگی وهنری امام حسین«ع» جوانمحله
🆔 @Raviane1401
┄═✼🍃🌺🍃✼═┄
هدایت شده از کانال محتوای روایتگری 🎤
تبیین منطق مقاومت.pdf
1.77M
📚کتابچه تبیین منطق مقاومت
🔸روایت شخصیت سید حسن نصرالله
🔸نسبت انقلاب اسلامی با مقاومت
📌حجت الاسلام راجی
#کتاب
🎤کانال محتوای روایتگری👇
@revayat_moghavemat
هدایت شده از کانال محتوای روایتگری 🎤
693509891_620253864.pdf
2.65M
۷۹(هفتاد و نه) شبهه و پاسخ آن
با موضوع فلسطین، لبنان و صهیونیسم
#شبهات
🎤کانال محتوای روایتگری👇
@revayat_moghavemat
هدایت شده از 🗞تیتر جویبار📣
یادواره شهدای مشکآباد
( مهمان ویژه شهید گمنام )
🔹سخنران: حجتالاسلام والمسلمین قلیپور
🔹مداح: کربلایی ابوالفضل جعفری
🔹مجری: هومن نصیرایی
🔸زمان: پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳
🔸بصرف شام
🔸مکان: حسینیه روستای علیآباد
#تیتر_جویبار✅📣
@titr_jouybar