معاویه!
در نامهات نوشتی که
برای من و یارانم پاسخی جز شمشیر نداری؟!
به راستی که در اوج گریه
انسان را به خنده وا میداری!
کجا دیدی که فرزندان عبدالمطلب
به دشمن پشت کنند و
از شمشیر بترسند؟!
کمی صبر کن
که حریفت به میدان خواهد آمد!
به زودی همان کسی که تعقیبش میکنی
به تعقیب تو برخواهد خواست
و آنچه از آن فرار میکنی را
در نزدیکی خودت خواهی یافت!...
#وعده_صادق
#خیبر_خیبر_یا_صهیون
💠 @Ravidin | نهجالبلاغه،نامه۲۸
به اونهایی که دنبال
شخصیتِ اجتماعی بودن،
هشدار میداد:
کسی که زیاد شوخی کنه،
تو چشم مردم سبک و کوچیک میشه!...
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | غررالحکم،حدیث۷۸۶۱
•از امیرالمؤمنین پرسیدن:
_ عدالت بالاتره یا بخشش؟
فرمودن:
عدالت هر چیزی رو سر جای خودش قرار
میده؛ در حالی که بخشش، اون رو از جای
خودش خارج میکنه!
عدالت، یه تدبیر عمومی برای همهٔ مردمه،
در حالی که بخشش فقط شامل یه گروه
خاص میشه.
پس عدالت برتر و شریفتره!...
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | نهجالبلاغه،حکمت۴۷۳
ولی داغ آدمهای بزرگ،
عجیب بزرگ میکنه آدم رو!...
هیچ وقت یادم نمیره
خبر شهادت حاج قاسم رو که شنیدم،
مثل پدر از دست دادهها
تا مدتها به کوچکترین بهانهای
خون گریه میکردم!..
تا چند ماه لباس مشکیام رو در نیاوردم!..
حتی با دیدن خنده و شادی بقیه
به شدت اذیت میشدم
و دوباره و هزار باره گریه میکردم!...
خبر شهادت شهید رئیسی رو که شنیدم
سختم بود،
قلبم به درد اومد،
نفسم به سختی بالا میومد،
نمیتونستم جلوی گریه هام رو بگیرم؛
احساس میکردم هیچ وقت مثل امروز
قلبم تحت فشار نبوده!...
اما این بار یه فرقی داشت؛
برای اولین بار احساس میکردم
از همه چی این دنیا خسته شدم...
از همه چی این دنیا بریدم...
برای اولین بار احساس کردم
عمیقاً و حقیقتا دلم میخواد شهید بشم
برای اولین بار احساس کردم
باید شهید بشم!..
خبر شهادت #سید_حسن_نصرالله که اومد
باز هم سوختم...
باز هم گریه کردم...
باز هم از دنیا و متعلقاتش بریدم...
اما این بار،
برای اولین بار احساس کردم
میتونم همه چیز و همه کسم رو فدا کنم!
برای اولین بار احساس کردم
دلم با هیچی جز جهاد راضی نمیشه
روحم با هیچی جز جهاد آروم نمیشه
برای اولین بار
داوطلب شدم که زندگیمو بدم
برای پیروزی حق
برای نابودی باطل
برای اومدن حضرت صاحب الزمان
برای اولین بار احساس کردم
چقدر برای ظهور
مشتاقم و مظطر...
بی تابم و تشنه!...
چقدر این روزها
درد نبودنت رو بیشتر احساس میکنیم
ایها العزیز!... 💔
#روایت_راوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♨️ به روایت راویدین 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
🔸اومد پیش اباعبدالله، گفت آقاجان من خیلی گناهکارم؛ عرضهٔ ترک گناه هم ندارم چیکار کنم؟
🔻حضرت فرمودن: این پنج تا کار رو انجام بده، بعدش هرچقدر خواستی گناه کن:
۱.رزق و روزی خدا رو نخور، هرچقدر خواستی گناه کن!
۲. از قلمرو حکومت خدا برو بیرون، هرچقدر خواستی گناه کن!
۳. جایی رو پیدا کن که خدا تو رو نبینه، هرچقدر خواستی گناه کن!
۴. وقتی فرشته مرگ اومد، نذار جونت رو بگیره، هرچقدر خواستی گناه کن!
۵. وقتی خواستن ببرنت جهنم، تو نرو، هرچقدر خواستی گناه کن...
| بحارالانوار، ج 75، ص 126
#شب_زیارتی
#روایت_من
♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1676083905C89b2446185
رهبر اونها از ترس موشکهای مقاومت
مثل موش زیر بیت المقدس پناه میگیره،
رهبر ما اسلحه به دست میگیره و
پشت تریبون نماز جمعه میایسته!
اینه فرق بین خیبری و حیدری :)
#ما_ترکناک_یابن_الحسین
#امت_صاحب_الزمان
💠 @Ravidin | راویدین
میتونید پخش زنده مراسم بزرگداشت شهید
#سید_حسن_نصرالله و سخنرانی مقام
معظم رهبری رو از این لینک دنبال کنید 👇
🔴 http://Farsi.Khamenei.ir/live
#جمعه_نصر
💠 @Ravidin | راویدین
🔻از طریق سایت مقام معظم رهبری میتونید کمکهای نقدی خودتون رو
برای رزمندگان و مردم مظلوم غزه و
لبنان بفرستید 👇
https://www.leader.ir/fa/monies
#امت_صاحب_الزمان
💠 @Ravidin | راویدین
هرگز گمان نکنی که برادرت،
اگر مردم رهایش کنند،
خودش را میبازد،
یا در برابر ظلم، دست و پایش میلرزد،
یا اختیارش را،
به دست هر کسی میسپارد،
و یا از دستور هر کسی اطاعت میکند!...
تصمیم من،
همان است که شاعر میگفت:
_ اگر حال و روز مرا میپرسی
بدان که در برابر سختیهای روزگار
راه صبر در پیش گرفتهام؛
سخت است برای من که کسی
غم به چهرهام ببیند
که عاقبت، دشمن زخم زبان میزند و
دوست، اندوهگین میشود!...
_ امیرالمؤمنین به جناب عقیل میفرمود.
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | نهجالبلاغه،نامه۳۶
💬 توییت کاربر عراقی:
_ آیا به ما نگفته بودند که شیعهها نماز جمعه نمیخوانند؟ آیا به ما نگفته بودند که ایرانیها مجوس هستند و آتش را میپرستند؟ آیا به ما نگفته بودند که ایرانیها از صهیونیستها میترسند، همانطور که عرب از یهودی میترسد؟ آیا به ما نگفته بودند که علمای شیعه حتی یک آیه از قرآن را حفظ نیستند؟ آیا به ما نگفته بودند که ایرانیها عربی صحبت نمیکنند و آن را نمیفهمند؟ پس امروز در تهران چه اتفاقی افتاد؟
#روایت_ایکس
💠 @Ravidin | راویدین
فرمود:
به سلامتِ قلب خودت مطمئن نباش!
مگر آن که برای مؤمنین
همان چیزی را بخواهی،
که برای خودت میخواهی!...
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | بحارالانوار،ج۷۸،ص۸
هو الحسین؛
الذی قلوبنا تنبض بحبه،
و دماءنا تتدفق بذکره،
و تستمر حیاتنا علی أمل لقائه،
و نحن منتصرون بدعواته،
ان شاءالله!... 💚
_ راویدین ✍
💠 @Ravidin | راویدین
🔹چندتا زن یهودی اومدن پیش پیغمبر و گفتن ما یه مجلس عروسی داریم، تو عالم همسایگی خواستیم از دختر شما هم دعوت کنیم که به مجلس ما بیان.
🔸پیغمبر فرمودن: فاطمه شوهر داره؛ باید به ایشون بگید.
رفتن و با امیرالمؤمنین مطرح کردن و حضرت هم فرمودن اگه خودشون مشکلی نداشته باشن منم مشکلی ندارم.
🔹گذشت و روز عروسی رسید.
زنهای یهودی لباسهای گرون پوشیدن و کلی زر و زیور به خودشون آویزون کردن!
به خیال این که حضرت زهرا با همون چادر وصلهدار و لباسهای کهنه میان و اونها هم یه بهانه برای مسخره کردن و تیکه انداختن به ایشون و پیغمبر و دینشون پیدا میکنن!
🔸روز عروسی، جبرئیل نازل شد و از بهشت برای حضرت زهرا چنان لباسها و لوازم زینتی زیبا و خارق العادهای آورد، که اونها به عمر خودشون و جد و آبادشون هم ندیده بودن!
در حدی حیرت زده شده بودن که از شدت تعجب به حالت سجده روی زمین افتادن!
🔹یه عدهشون وقتی دیدن دختر پیغمبر میتونه از همچین تجملات خاص و دست نیافتنیای استفاده کنه، اما مثل بقیه مردم زندگی میکنه، شهادتین گفتن و به پیغمبر اسلام ایمان آوردن!...
| بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۰
#روایت_من
♨️ به روایتِ راویدین 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
معاویه نوشته بود:
_ علی!
اگر من و تو میدانستیم که این جنگ
چه مصیبتهایی به بار خواهد آورد،
هرگز درگیر جنگ با یکدیگر نمیشدیم!
امیرالمؤمنین در پاسخ نوشت:
_ معاویه!
بدان که من اگر در راه خدا کشته شوم،
سپس به زندگی باز گردم،
و باز هفتاد بار بمیرم و زنده شوم،
ذرهای از این شدت عمل در راه خدا
کوتاه نخواهم آمد،
و هرگز از جهاد با دشمنان خدا
دست بر نمیدارم!....
| شرح نهجالبلاغه، ج ۱۵، ص ۱۲۳
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | راویدین
🔰 ماجرای خیبر | قسمت اول
🔹خیبر، یه منطقه فوق العاده آباد و حاصلخیز بود، که بخشی از یهودیهای زمان پیغمبر اونجا زندگی میکردن و از طریق منابع اونجا، ثروت زیادی به جیب زده بودن!
🔸بیشترین محصولی که تو منطقه خیبر تولید میشد، خرما بود؛ در حدی که همینجوری که ما ضرب المثل «زیره به کرمون بردن» داریم، اونها هم ضرب المثل «خرما به خیبر بردن» داشتن!
🔹 یهودیها با ثروت و امکاناتی که در اختیارشون بود، تو اون منطقه قلعههای مستحکمی ساختن، کلی سلاح و مواد غذایی انبار کردن و کم کم تبدیل به یه قدرت شکست ناپذیر شدن!...
🔸بعد از این که یهودیها تو جنگ احزاب، با سپاه اقلا ۱۰۰۰۰ نفره خودشون و هم پیمانانشون، از ۳۰۰۰ مسلمونِ تحت محاصره شکست خوردن، همیشه دنبال این بودن که یه بار دیگه با مسلمون ها وارد جنگ بشن و اون رسوایی رو جبران کنند!
🔹 اما این بار شرایط سخت تر بود. چون بعد از اون جنگ، قریش و مشرکین مدینه با مسلمونها پیمان صلح بسته بودن (صلح حدیبیه) و این بار دیگه یهودیها حمایت اونها رو هم نداشتن!
🔸 ولی به غیر قریش، باز هم گروههایی بودن که میشد روشون حساب کرد؛ قبایل عرب اطراف خیبر که نقطه مشترکشون با خیبریها، همین دشمنی با اسلام بود! و یکی از این قبایل میشد قبیله بنی سعد.
پس از این اشتراک استفاده کردن و برای طراحی یه جنگ علیه مسلمونها، مذاکراتی رو شروع کردن.
🔹 طولی نکشید که پیغمبر از این مذاکرات با خبر شدن و امیرالمؤمنین رو به همراه صد نفر دیگه، به سراغ اون اعراب فرستادن.
🔸 مسلمون ها یه جایی بین فدک و خیبر، با یه جاسوس از قبیله بنی سعد رو به رو شدن. اون جاسوس، برای حفظ جون خودش هم که شده، مسلمونها رو تا چراگاه قبیله بنی سعد راهنمایی کرد و مسلمون ها هم تعداد زیادی شتر و گوسفند رو غنیمت گرفتن!
🔹 چوپانهای فراری، خبر رسیدن سپاه اسلام رو به قبیلهشون رسوندن؛ در نتیجه اهالی بنی سعد از ترس متفرق شدن و دست یهودیها رو گذاشتن تو حنا!...
🔸 اما هنوز به مغز هیچ کس خطور نمیکرد که مسلمونها بخوان به ابر قدرت شکست ناپذیر منطقه، یعنی یهودیهای خیبر حمله کنند!...
🔻 ادامه دارد....
#روایت_خیبر
#خیبر_خیبر_یا_صهیون
♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
راویگپ | Ravigap
🔰 ماجرای خیبر | قسمت اول 🔹خیبر، یه منطقه فوق العاده آباد و حاصلخیز بود، که بخشی از یهودیهای زمان
رحمت خدا بر منتشرکنندگان،
انتقاد کنندگان،
نظر دهندگان،
و پیشنهاد دهندگان 👇
📪 https://daigo.ir/secret/434196413
از ازل، سائل پیِ احسان صاحب خانه بود؛
از پیِ سائل دویدن را حسن جان باب کرد... 💚
#دوشنبه_های_امام_حسنی
💠 @Ravidin | راویدین
•پیغمبر اکرم میفرماد:
مثَل علی (علیهالسلام) در این امت،
مثَل کعبه است؛
نگاه کردن بهش عبادته،
و زیارتش واجب!... 💚
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | العمده،ج۱،ص۳۰۲
🔰 ماجرای خیبر | قسمت دوم
🔹حرکت بعدی مسلمونها این بود که پیغمبر، سه نفر رو برای شناسایی فرستادن به منطقه خیبر؛ این سه نفر که یکیشون عبدالله بن رواحه بود (این اسم رو بذارید گوشه ذهنتون باهاش کار داریم)، به مأموریتشون رفتن و اطلاعاتی رو از خیبر به دست آوردن.
🔸همون موقع یه نفر به اسم اُسَیر بن رزام، تلاش میکرد قبیله غَطَفان که همون نزدیکی خیبر زندگی میکردن رو علیه مسلمونهای مدینه تحریک کنه و یه جنگی بین اینها راه بندازه.
🔹خبرش که به پیامبر رسید، حضرت، همون عبدالله بن رواحه رو با سی نفر دیگه فرستادن به خیبر؛ فرستادههای پیامبر، از خیبریها امان گرفتن و رفتن سراغ اُسَیر. بهش گفتن اگه بیاد و خودش رو تسلیم پیغمبر کنه، رسول الله اون رو حاکم خیبر میکنن.
🔸با این که بعضی از یهودیها مخالفتشون رو به گوش اُسَیر رسوندن، اما اون تصمیمش رو گرفته بود و با مسلمونها راهی مدینه شد.
🔹یکم که از خیبر دور شدن، اُسَیر پشیمون شد و خواست برگرده؛ مسلمون ها هم تا دیدن طرف قصد برگشت داره و میخواد به خرابکاریهاش ادامه بده، حمله کردن و در جا اُسیر و همراهانش رو کشتن!
🔸درگیری که تموم شد فقط یه یهودی تونست فرار کنه و به این صورت یکی از فرماندهان یهود به درک واصل شد!
🔹این دوتا اقدام مسلمون ها قبل از صلح حدیبیه انجام شده بود؛
بعد از صلح، دیگه پیامبر با خیال راحت تمرکزشون رو گذاشتن روی یهودیهای خیبر که پشتوانه یهودیهای داخل مدینه بودن؛ و در همون سال، سپاهی آماده کردن و راهی خیبر شدن.
🔹اما خیبریها که پشتشون به نیرویهای نظامی فراوون و قلعههای فوق العاده مستحکم (گنبد آهنین اون زمانشون) گرم بود، همچنان انتظار حمله سپاه اسلام رو نداشتند!...
🔻 ادامه دارد...
#روایت_خیبر
#خیبر_خیبر_یا_صهیون
♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
هدایت شده از راویگپ | Ravigap
رحمت خدا بر منتشرکنندگان،
انتقاد کنندگان،
نظر دهندگان،
و پیشنهاد دهندگان 👇
📪 https://daigo.ir/secret/434196413
بی گناه دانستنِ آدمهای شرور،
خود جزء بزرگترین گناهان است!...
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | غررالحکم،حدیث۲۶۳۷
● صلیٰاللهعَلَیکَیااَمیرالمومِنین ﴿؏﴾
کسی که مست علی گشت، اینچنین برود:
کشان کشان به بِهشت و به اختـیار، نجف
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | راویدین
🔰 ماجرای خیبر | قسمت سوم
🔹قبلاً گفتیم که یهودیهای خیبر، پشت و پناه یهودیهای داخل مدینه بودن؛
به همین دلیل، یهودیهای مدینه که نمیخواستن این آخرین سنگر خودشون رو از دست بدن، خیلی تلاش کردن که مانع پیغمبر برای حمله به خیبر بشن!
🔸اما پیامبر، سپاه رو به سمت خیبر حرکت دادن و پرچم رو به دستان با برکت مولای ما امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب علیهالسلام سپردن.
🔹از اونجایی که خیبر، از نظر اقتصادی وضعیت خیلی خوبی داشت و طبیعتا غنایم زیادی هم ازش گیر میومد، افراد زیادی بودن که میخواستن به خاطر جمع کردن غنیمت همراه سپاه برن، اما پیغمبر دستور دادن فقط اونهایی که نیت واقعیشون جهاده، ایشون رو همراهی کنند.
🔸رسول خدا، دو نفر رو به عنوان راهنما قرار دادن و ازشون خواستن سپاه رو به منطقهای بین قبیله غَطَفان (که هم پیمان یهودیها بودن و تو قسمت قبل یه اشارکی بهشون کردیم) و خیبر مستقر کنن تا ارتباط اینها قطع بشه و نتونن به کمک خیبریها بیان!
🔹همین طور که سپاه اسلام به خیبر نزدیک میشدن، با یکی از جاسوسهای یهود برخورد کردن؛ اون جاسوس بهشون گفت: یهودیهای خیبر مسلح و آماده جنگاند، ذخیره چندسالشون رو تو قلعه انبار کردن و مردان قبیله غطفان هم برای جنگ تو قلعه به اونها ملحق شدن!
🔸اون جاسوس رو دستگیر کردن و بردن برای بازجویی؛ در نهایت مشخص شد که یهودیها این آدم رو مأمور کردن که بیاد و این حرفها رو به مسلمون ها بزنه تا ترس بندازه تو دل سپاه اسلام! و حقیقت ماجرا اینه که اتفاقا خیبری ها اصلا توقع حمله سپاه اسلام رو نداشتن و کاملا غافلگیر و وحشتزده شدن!...
🔹خیبر منطقه خیلی بزرگی بود که نخلستانهای بیشماری هم داشت؛ تو این منطقه، تعداد زیادی قلعه رو با فاصله از هم ساخته بودن که بهشون حِصن میگفتن.
🔸حصنها یکی بعد از دیگری فتح میشدن و مسلمون ها به قلعه بعدی پیشروی، و یهودیها به قلعههای دیگه عقب نشینی میکردن.
🔹تعداد زیادی از سران یهود تو این حملات به درک واصل شدن، و تعدادی هم مثل جناب صفیه (همسر آینده پیامبر)، به اسارت در اومدن.
🔸همه چیز به نفع مسلمون ها جلو میرفت، الا یک چیز! مواد غذایی برای رزمندگان سپاه اسلام کافی نبود و اونها گرفتار گرسنگی شدیدی شده بودن و قلعهای که مواد غذایی یهود اونجا نگهداری میشد هم هنوز فتح نشده بود؛ اوضاع به قدری وخیم بود که مسلمون ها برای زنده موندن، از حیواناتی که خوردن گوشتشون کراهت داره استفاده میکردن!...
🔹تو همین گیر و دار، یه چوپان سیاه پوست که برای یهودیها گلهداری میکرد، پیش پیامبر اومد، درمورد اسلام پرس و جو کرد و در نهایت مسلمون شد.
🔸اون چوپان به پیامبر گفت: این گلهها دست من امانتاند؛ اما سربازهای شما هم از گرسنگی وضعیت خوبی ندارن؛ حالا که من مسلمون شدم و دیگه ارتباطی با صاحب این گلهها ندارم تکلیف چیه؟ میتونم اینها رو بین سپاه شما تقسیم کنم؟
🔹پیامبر جلوی چشم سربازهای گرسنه بلند فرمودن: تو دین ما خیانت در امانت یکی از بزرگترین گناهانه، ولو این که صاحب اون امانت دشمن ما باشه! بر تو واجبه که تمام این گلهها رو به قلعه ببری و سالم و سلامت به دست صاحبانشون برسونی!...
🔻 ادامه دارد....
#روایت_خیبر
#خیبر_خیبر_یا_صهیون
♨️ به روایتِ راویدین | عضو بشید 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
مردم بدانید که این پوست نازک،
تحمل آتش را ندارد؛
پس به خودتان رحم کنید!...
شما در سختیهای دنیا
این را تجربه کردهاید
که وقتی خاری به بدن یکی از شما میرود،
و یا شنهای داغ
پایتان را میسوزاند،
چگونه بیتابی میکنید!...
#امیرالمؤمنینِ_قلبم 🫀
💠 @Ravidin | نهجالبلاغه،خطبه۱۸۳