شب زیارتی آقا سیدعلاءالدین حسين(علیه السلام)
یکشنبه شب ، ساعت ۲۱/۳۰
مناجات خوانی
سخنران:حجت الاسلام طاهری
مداح:حاج کاظم محمدی
لطفا انتشاردهید
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
ویژه #جهاد_تبین
نام و نشان 👇👇
https://www.aparat.com/v/EjBKh
👈 "نام و نشان" روایتی جذاب از مسیر علمی شناسایی هویت پیکرِ بی نام و نشان شهدا است که در خلال آن حس و حال حاکم بر خانوادهها و تأثیر عمیق شناختن هویت شهدای گمنام برای خانواده های آنها را روایت می کند.
پیشنهاد ویژه جهت دیدن
#شهدای_گمنام
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
انجمن راویان فجر فارس
📲 خبری در راه است.. 🔹 وعده دیدار ما با ولی امر مسلمین جهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ ، مشهدالرضا ، حرم مطهر ثامن ا
💫 و اکنون پس از سه سال...
📢 سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی، سه شنبه اول فروردین ساعت ۱۶
🔻 حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی روز سه شنبه اول فروردین ۱۴۰۲ به مناسبت فرارسیدن سال نو در حرم مطهر ثامنالحجج، حضرت علیابنموسیالرضا (علیهالسلام) سخنرانی خواهند کرد.
🔹️ این برنامه با حضور خیل مشتاقان و زائران حرم رضوی از ساعت ۱۵ آغاز شده و در ساعت ۱۶ سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب برگزار خواهد شد. مشروح این برنامه از رسانه KHAMENEI.IR و شبکههای صدا و سیما بصورت زنده پخش میشود.
🔺️ شایان ذکر است رهبر انقلاب اسلامی در ایام نوروز سه سال گذشته به علت توصیههای بهداشتی برای جلوگیری از گسترش بیماری کرونا به مشهد مقدس سفر نکرده و در روز اول فروردین سالهای ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ به صورت زنده و تلویزیونی با ملت ایران سخن گفته بودند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
nf00017667-1(1).pdf
29.71M
✔️ اطلس جغرافیای حماسی
✔️ خوزستان درجنگ
👈 ویژه راویان فجرفارس
@raviyanfarss
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آیتالله الامام سیدعلی خامنهای:
با صرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد، قدرت نظام باید جلوی فساد و فحشا را بگیرد.
بدون شرح!
انجمن راویان فجر فارس
🎥آیتالله الامام سیدعلی خامنهای: با صرف زبان و توصیه نمیشود کاری کرد، قدرت نظام باید جلوی فساد و
🎥باز هم مسئولین منتظرند تا رهبری خودش را خرج کند
⏪ حمید رسایی: در اعتراض ما به بیعملی و بیخیالی حاکم بر سه قوه نسبت به کشفحجابهای برنامهریزی شده یک اقلیت که در حال ورود به مرحله عریانی است، گفته میشود که با توجه به حوادث اخیر رهبر انقلاب در این باره چیزی نگفتهاند و الان صلاح نیست!
ظاهرا باز هم کسانی که وظیفه قانونی دارند، منتظرند تا رهبر انقلاب خودشان را هزینه کنند! البته بعید میدانم پس از آن هم کاری کنند. مطابق پیگیریهای بنده هیچ تکلیفی مبنی بر بیعملی و سکوت و بیتفاوتی دستگاهها در برخورد با این منکرات از جانب رهبر انقلاب اعلام نشده است. برای همین به صورت موردی شاهدیم که در برخی مناطق کشور مسئولانی بر اساس غیرت دینی و اداری خودشان اقداماتی کردهاند.
مهمترین تکلیف نیروهای انقلاب، مخاطب قرار دادن مسئولین مربوطه در نهادهای مختلف و مطالبه اقدام عاجل در برخورد با این روند است.
@raviyanfarss
انجمن راویان فجر فارس
🚩 یافاطمه الزهرا سلام الله علیها🚩 خاکهای نرم کوشک _ ٨٠ شهید عبدالحسین برونسی تالیف : سعید عاکف چهار
🚩یافاطمه الزهرا سلام الله علیها🚩
خاکهای نرم کوشک _ ٨١
شهید عبدالحسین برونسی
تالیف : سعید عاکف
قبر بی سنگ
راوی : معصومه سبک خیز
بنام خدا
یکبار که عبدالحسین به مرخصی آمده بود، نیمه های شب من با صدای گریه او از خواب پریدم. عبدالحسین در خواب با صدای بلند گریه و ناله میکرد. حرفهایش را گوش دادم. متوجه شدم که با حالت درد دل و نیازمندی با کسی دارد صحبت می کند. متوجه شدم که طرف مخاطب او در خواب، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) می باشد. با حالت ناله اسامی دوستان شهیدش را می برد و میگفت: مادر جان آنها همه رفتند! پس کی نوبت من میرسد؟ آخر من باید چه کار کنم؟.
چون صدایش نسبتاً بلند بود مجبور شدم او را از خواب بیدار کنم. صورتش خیس اشک بود. به خودش آمد و با ناراحتی گفت: چرا مرا بیدار کردی؟.
آن روزها من حامله بودم و نزدیک زایمان من بود. چند روز بعد خدا به ما آخرین فرزندم زینب را داد. عبدالحسین بعد از سه روز از تولد زینب به جبهه رفت.
تقریباً بعد از دو هفته دوباره برگشت. دو روز بعد از من خواست که همگی برای رفتن جایی آماده بشویم. یک ماشین گرفته بود و خودش رانندگی میکرد. چند تا فامیل در شهر داشتیم که به خانه تک تک آنها سر زدیم. حتی به آنهایی که چند سالی بود رفت و آمد نداشتیم!.
هر جا که میرفتیم زینب را بغل می گرفت و به صورت سرپایی چند دقیقه می ایستاد و و با آنها احوال پرسی میکرد. دست آخر برای سفرش به جبهه خداحافظی می کرد.
این کارش اصلاً سابقه قبلی نداشت و باعث تعجب همه بود. همین موضوع مرا نگران می کرد.
آخرین جایی که سر زدیم حرم آقا امام رضا (سلام الله علیه) بود. در آنجا با حوصله زیارت کرد و بچه ها را تک تک دور ضریح حضرت طواف داد. سپس سوار ماشین شدیم و به طرف خانه راه افتادیم. در بین راه گفت: که فردا به طرف جبهه عزیمت خواهد کرد و اشاره کرد که ممکن است دیگر به خانه برنگردد!. این مطلب مرا خیلی نگران کرد
او عقیده داشت قدم زینب خیلی مبارک است و انشاالله این بار دیگر شهید خواهد شد.
در خانه وقتی بچه ها خوابیدند، به من گفت: من امشب حسابی سفارش همه شما را به آقا امام رضا کردم. بعد از من اگر هر مشکلی داشتید پیش آقا امام رضا بروید و مشکلات را به او بگویید!.
من حقیقت را در حرفهایش حس میکردم ولی اصلاً نمی خواستم قبول کنم.
فردای آن روز صبح زود با همه خداحافظی کرد و رفت.
زینب در آن روز فقط ۲۰ روز سن داشت.
آخرین بار که تلفن زد چند روز قبل از عید نوروز در اسفند ۱۳۶۲ بود. من از او پرسیدم کی می آید؟.
با خنده گفت: هنوز می پرسی کی می آیی؟ بپرس کی شهید میشوی!.
من گریه ام گرفت.
در نتیجه گفت: شوخی کردم بابا... بادنجان بم که آفت ندارد!. آن روز حسن هم همراه من تلفنی با پدرش صحبت کرد.
خبر عملیات بدر را که شنیدم، منتظر تلفن شدم. معمولاً بعد از هر عملیاتی بلافاصله زنگ میزد و خبر سلامتی اش را میداد.
یا خودش بود یا یکی از دوستانش خبر سلامتی را میرساند. عملیات بدر که تمام شد، منتظر تلفن او شدم. دو روزی گذشت خبری نشد.
لا کن بلاخره خبرش را به ما دادند...........
او به آرزویش رسیده بود. آرزویی که بابت آن خیلی زجر کشیده بود.
جنازه اش مفقود شده بود؛ یعنی همان چیزی که از خدا خواسته بود. حتی وصیت کرده بود روی قبرش سنگ نگذارند!. و اسم او را روی سنگ ننویسند!.
خیلی دوست داشت به تبعیت از مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قبرش بی نام و نشان باشد.
روزی که به صورت نمادین، روحش را در شهر تشییع کردیم، یک روزه بهاری بود. نهم اردیبهشت ۱۳۶۴.
ادامه دارد...
صلوات
انجمن راویان فجر فارس
🚩یافاطمه الزهرا سلام الله علیها🚩 خاکهای نرم کوشک _ ٨١ شهید عبدالحسین برونسی تالیف : سعید عاکف قبر ب
🚩 یافاطمه الزهرا سلام الله علیها 🚩
خاکهای نرم کوشک _ ٨٢
شهید عبدالحسین برونسی
تالیف : سعید عاکف
خدا حافظ پدر
راوی : ابوالحسن برونسی (فرزند شهید)
بنام خدا
هر بار پدرم که از جبهه تلفن میزد، من که با او صحبت میکردم بی اختیار گریه میکردم. هرکاری میکردم گریه ام نگیرد، فایده ای نداشت!. پدر می پرسید: چرا گریه می کنی پسرم؟.
باناله و هق هق میگفتم: چه کار کنم گریه ام میگیرد! ......
ما تلفن نداشتیم. پدر به خانه همسایه زنگ میزد و آنها ما را صدا می کردند. در یک روز سرد زمستان، وقتی پدر به خانه همسایه زنگ زد. من و مادر سریع به خانه همسایه رفتیم. ابتدا مادرم با پدر صحبت می کرد. آن دفعه من حال و هوای دیگری داشتم. دلم گرفته بود، ولی مثل دفعه های قبل، انگار دوست نداشتم گریه کنم.
مادرم حرف هایش تمام شد. گوشی را به من داد. برخلاف دفعه های قبل اصلاً گریه نکردم. سلام گرم پدر را جواب دادم، حال او را پرسیدم و حرف زدم.
حرف های پدرم با دفعه های قبل فرق میکرد. پدر گفت: میدانم که قرآن یاد گرفته ای. قران بالای کمد مال تو است آن را من به تو هدیه میدهم. خودت آنرا بردار و همیشه بخوان!. پدر مکثی کرد و ادامه داد: مواظب کتاب های من باش، مواظب نوارهای سخنرانی و نوار های قبل از انقلاب باش!. خلاصه اینکه این ها را تو باید حفظ و نگهداری کنی پسرم، من مسئولیتش را به تو میسپارم!.
من نمیدانستم چرا این حرف ها را می زند. البته حرف های دیگری هم زد. حالا میفهمم که آن لحظه داشت وصیت میکرد. می خواست خداحافظی کند. پرسیدم: کی میایی؟.
پدر گفت: انشاالله می آیم!.
خداحافظی کردیم، من گوشی را به مادر دادم. مادر هم از او پرسید کی میایی؟.
نمی دانم پدر به مادر چی جواب داد، ولی مادر خیلی درهم شد. کمی بعد مادر با لحن ناراحتی از او خداحافظی کرد و گوشی را گذاشت.
از خانه همسایه بیرون آمدیم. از مادر پرسیدم: وقتی به بابا گفتی کی می آید چی جواب داد؟.
مادر گفت: پدرت پرسید، تو چرا هر وقت من تلفن میزنم، میپرسی کی میایی؟ بگو کی شهید می شوی!.
مادر وقتی دید من ناراحت شدم به زور خنده ای کرد و گفت: البته پسرم پدرت از این شوخی ها زیاد می کند.
معلوم بود مادر خودش هم خیلی ناراحت هست اما نمی خواست من بفهمم.
وقتی به خانه رفتیم از خودم می پرسیدم چطور شد این بار گریه ام نگرفت؟.
رازش را چند روز بعد فهمیدم؛ چند روز بعد از عملیات بدر، روزی که خبر شهادت پدر را آوردند.
آن تلفن، تلفن آخرش بود..
ادامه دارد...
صلوات
هدایت شده از کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
📌حضور استاد راویان استان فارس و روایتگری در یادمان طلائیه
🇮🇷 کنگره سرداران و پانزده هزار شهید ولایتمدار استان فارس
@Kshohadayefars
https://kongerehshohadayefars.ir/
#سیره_شهدا
اصلاً جبهه با تمام وسعتش خانه مجید بود. سنگرش خانه و جبهه حیاط خانه او بود و مجید در این هشت سال جنگ کمتر شد که پا از حیاط خانه اش بیرون بگذارد. گاه می شد تا 10 ماه جبهه می ماند. اگر هم زمانی می شد که دل از جبهه بکند تنها و تنها به خاطر مادرش بود. گاهی وقت ها که به مرخصی می آمدم سری به مادر مجید می زدم. می گفت: تو را خدا مجید را بیاورید ببینم، دلم برایش تنگ شده!
به مجید که می گفتم می آمد شیراز مادر را می دید و بر می گشت جبهه.
گاه می شد فرمانده لشکر به مجید می گفت: یک ماه مرخصی، برو شیراز برنگرد!
به اجبار می رفت مرخصی، دو روز سه روز نشده، بر می گشت منطقه!
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺠﻴﺪﺳﭙﺎﺳﻲ
#شهدای_فارس
#ﺳﺎﻟﮕﺮﺩﺷﻬﺎﺩﺕ 🌷
🌺🌹🌺🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #نماهنگ | بهار در بهار
🔺 نماهنگی از پیام نوروزی رهبر انقلاب به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲
💫 #مهارتورم_رشدتولید
🔍 متن کامل پیام👇🏻
https://khl.ink/f/52249
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
★ حوّل حالنا إلی أحسن الحال ★
• أحسن الحال یعنی چه؟
• چگونه میشود به این حال رسید؟
@raviyanfarss
انجمن راویان فجر فارس
⭕️حضور رئیسجمهور در جمع راهیان نور
🔹رئیسجمهور که ۲۹ اسفند برای افتتاح فاز دوم پالایشگاه آبادان به این شهر سفر کرده بود بعد از حضور در مراسم افتتاح این طرح به یادمان دفاع مقدس کربلای چهار (علقمه) رفت و به شهدای ۸ سال دفاع مقدس ادای احترام کرد.
@raviyanfarss
1_3940187527.mp3
28.62M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی رهبر انقلاب در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی. ۱۴۰۲/۱/۱
🔴 رهبر معظم انقلاب اسلامی: هرکجا مردم وارد شدند ما پیروز شدیم✌️
@raviyanfarss
32.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نائب الزیاره شما در معراج شهدا اهواز....
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss
انجمن راویان فجر فارس
نائب الزیاره شما در معراج شهدا اهواز.... #انجمن_راویان_فجر_فارس @raviyanfarss
بیاد جانباز و استاد راوی استان فارس
برادر سیدکریم شریف سعدی
و همه ی عزیزانی که در بستر بیماری
قرار دارند...
لطفا ۵ مرتبه سوره حمد قرائت فرمائید..
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss