eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس
1.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
749 ویدیو
72 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی انجمن راویان فجر فارس راویان عزیز هرگونه تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید روح الله قربانی (1333- 1357 ه ش) شهید روح الله قربانی در خانواده ای متدین و متعهد در شیراز چشم به جهان گشود. او که در خانواده ای مستضعف به دنیا آمده بود، از آغاز کودکی، دستان لطیفش را با سختی کار آشنا ساخت و همانند بزرگ مردی کوچک به یاری خانواده برخاست تا گوشه ای از مخارج خانواده را تامین نماید. روح الله نماز و سایر شعائر اسلامی را با علاقه ای فراوان و با خلوص نیت به جا می آورد. هیچ گاه دست از کار و امرار معاش بر نمی داشت و شب هنگام علی رغم خستگی، به تکالیف مدرسه اش رسیدگی می کرد. وی با اینکه خودش بضاعت چندانی نداشت، اما از کمک به دوستان و همکلاسی های بی بضاعتش غافل نمی شد و از راههای مختلف به کمک و یاری آنها می شتافت. روح الله پس از آنکه دوره ی شش ساله ی دبستان را به پایان برد، تحصیل روزانه را ترک گفت و در مدارس شبانه به تحصیل پرداخت. و به تدریج به مجالس روحانیون وارد شد و پای درس و وعظ ایشان نشست و بر تجارب واندوخته های خود افزود. در همانجا بود که با نهضت اسلامی و اسم حضرت امام(ره) آشنا شد و از آنجا که خودش فردی سختی کشیده و محرومیت دیده بود فهمید که انقلاب و امام(ره) مدافع محرومین وحقوق آنها در برابر ظلم وستم رژیم شاه خواهد بود. او با همه وجود امام را به عنوان رهبر دینی و سیاسی خود برگزیده و خود را آماده ی جانبازی در راه اسلام و آرمانهای امام(ره) نمود. با اوج گیری انقلاب اسلامی و شکل گیری حرکات مردمی وی با تلاشی دو چندان به تکثیر و توزیع اعلامیه پرداخت. او که شغل رانندگی را انتخاب کرده بود، با خودروی شخصی اعلامیه ها را به دست مشتاقان کلام امام(ره) می رساند. شهید قربانی پس از ورود حضرت امام(ره) به میهن، با شور و شوقی وصف ناپذیر، به فعالیتش ادامه داد و هر روز در هر جایی که تظاهراتی شکل می گرفت، به صف اول انقلابیون می پیوست و با فریادی رسا علیه رژیم شعار می داد. روز بیست و دوم بهمن سال57، پس از آنکه با مشارکت و همکاری مردم مسلمان و انقلابی، کلانتری 3 به دست مردم تصرف شد او اسلحه ای به دست آورد و همراه با سیل جمعیت به طرف شهربانی حرکت کرد. او در آن روز توانست با اسلحه ای که به دست آورده بود، چند نفر از عمال شاه را به درک واصل کند. او که اطراف بانک ملی سنگر گرفته بود، در هنگام جابجایی از ناحیه ی سر مورد اصابت تیر قرار گرفت. پس از آرامش نسبی محل و هنگامی که شهربانی به دست مردم انقلابی سقوط کرد، روح الله که هنوز نیم جانی در بدن داشت، به بیمارستان منتقل شد. پس از حدود یک ماه که در اغما به سر می برد، در آستانه ی بهار طبیعت، در روز بیست و هفتم اسفند به دیار همیشه بهار پرواز کرد و برای همیشه آرامش یافت. @raviyanfarss
شهید سعید رضا غیور (1342-1357ه ش ) او در خانه ای ساده و مملو از عطر معنویت و دین ، در شیراز، به روی دنیا چشم گشود . عشقش از همان دوران کودکی به کسوت روحانیت ، او را به مدارس مذهبی کشانید و همین عشق بود که وادارش کرد تا به مدرسه ی علمیه خان مراجعه کند . حشر و نشر سعید مسجد بود و در واقع ، مسجد همه زندگی اش شده بود . از شرکت منظم در دعای ندبه تا کاستن از خواب و استراحت برای مطالعه کتب مذهبی ، همگی از روح بلندش حکایت داشت. وی برپایی هیأت های عزاداری ویژه نوجوانان را وجهه ی همت خود ساخته و هنگامی که به سن تکلیف رسید ، حضرت روح الله را به مرجعیت خویش برگزید . با ورودش به سن تکلیف ، خروش مردمی نیز خواب شب پرستان را آشفته کرده بود . او هم که سری پر شور و پاهای استواری برای حضور داشت ، به طوفان متلاطم و اقیانوس خشم مردم پیوست . اطاعت بی چون و چرایش از ولایت روح الله ، غوغایی در دلش برپا ساخته و آرامش و قرار را از او گرفته بود . بارها بر سر این اطاعت کتک خورد و به طور بی رحمانه ای مورد ضرب و شتم دژخیمان پهلوی قرار گرفت ، اما او که در طریقت عشق و جانبازی ، رنجیدن و بریدن را کافری می دانست ، مصمم تر از قبل به مبارزه ادامه می داد . یوم الشهادت 22بهمن 57، وقتی که با آرامشی ملکوتی ، غسل کرده و به محل شهربانی عزیمت کرد ، کسی نمی دانست که پس از اندک زمانی ، سعید آسمانی خواهد شد . آن روز در هیجان جهاد و مبارزه علیه اهریمنان زشت خوی ، این سعید بود که با پرتاب بمب های دست ساز خود به طرف مزدوران ، ضربات مهلک خویش را بر پیکره ی خصم فرو آورد . ظهر همان روز با صفیر گلوله ای خونین بال شد و در بیمارستان ، در پروازی سرخ ، به ابدیت پیوست . راه سرخش هماره جاودانه باد @raviyanfarss
شهید سهراب یحیایی (1333-1357 ه ش) شهید سهراب یحیایی در خانواده ای مومن و مذهبی در شیراز چشم به جهان گشود.تا کلاس چهارم ابتدایی به تحصیل ادامه داد آنگاه به خاطر فقر و پیدا کردن تکه نانی حلال به کار پرداخت. در آغازین جرقه های بیداری مرد،خدمت سربازی را رها کرد و به جمع مردم انقلابی پیوست و عاشقانه در تهیه و توزیع اعلامیه های امام(ره) تلاش کرد. در حادثه دی ماه 57 وهجوم مردم خشمگین به ساواک و پایین کشیدن مجسمه منحوس شاه شرکتی فعال داشت و از همان زمان حاصل کرد که رژیم شاه سقوط خواهد کرد. در کوران تظاهرات، به همراه دیگر جوانان به حراست و نگهبانی از اموال و ناموس مردم در شب های ظلمانی پرداخت روز بیست و دوم بهمن پس از آنکه در خلع سلاح کلانتری ها شرکت کرد،برای فتح آخرین پایگاه مقاومت رژیم، رو به سوی شهربانی نهاد. آن روز عده ی زیادی از مردم با دست خالی و تنها با توکل و ایمان،به مقابله با سلاح زنگار گرفته شاه جلاد آمده بودند. دژخیمان،بی رحمانه مردم بی دفاع را آماج گلوله های خود قرار می دادند. سهراب نیز در آن میان با چابکی تمام،از سویی به سوی دیگر می رفت و هر کاری که از عهده اش برمی آمد انجام می داد. او در این گیرودار جهاد عاشقانه بوسیله تیر خفاشان،شب پرست عاشورایی شد و سهراب قصه های واقعی شهادت گردید. @raviyanfarss
سیاوش علیپور (1339-1357ه ش) تقویم انقلاب هر روز ورقی تازه می خورد و نام و خاطره جاوید شاهدان و شهیدانی دیگر را در خود ثبت می کرد تا همیشه زنده بماند.اینک سیاوش علیپور شاهدی دیگر است که نامش ، دفتر انقلاب را زینت می بخشد. او در محله ی دباغی شیراز چشم به جهان گشود . تربیت خاص مذهبی و فرهنگی خانواده باعث شد که وی در کودکی با همان معنویت و روحانیت خاص رشد یابد و علاوه بر روح ، جسم خود را نیز پرورش دهد که سرشناس بودن در زمینه فوتبال حکایت از این مطلب دارد . عشق به قرآن یکی از خصوصیات ذاتی وی بود و همین امر ، از او انسانی کامل ساخته بود . سیاوش با آنکه سرشار از شور جوانی بود ، هیچ لحظه ای از عمرش را با غفلت و سرگردانی نمی گذرانید و در دوران دبیرستان ، آنگاه که از مدرسه تعطیل می شد ، به کار کردن می پرداخت تا از این راه مخارج تحصیل را تأمین کند . زمزمه های انقلاب در درون مردم تبدیل به فریاد رسای آزادی خواهی شده بود و حالا دیگر کمتر کسی بود که خود را در قطره ای از این دریای طوفانی حس نکند . سیاوش نیز از همان آغاز جنبش در متن انقلاب قرار داشت و با پخش اعلامیه های امام و توزیع نوارهای سخنرانی ایشان ، مبارزه ی چشمگیری را در پیش گرفت و در این راه یک بار نیز بوسیله ساواک دستگیر شد ؛ اما پس از آزادی ، فعالیت او گسترده تر شد تا جائیکه مادر را نیز با خود همراه کرد و او را با خود به راهپیمایی می برد . بهمن ماه 57 فرا رسید و سیاوش گویی هر روز خود را به خدا نزدیکتر احساس می کرد تا جائیکه یک روز قبل از شهادت ، یعنی روز بیست و یکم بهمن ماه ، برادر کوچکتر خود را به گردش برد و با او عکسی به یادگار گرفت . نسیم خوش شهادت از دل مادر نیز گذشت و او شب قبل از شهادت ، سیاوش را در لباس دامادی دید . بیست و دوم بهمن 57 شیراز یکپارچه آتش گشته و شهربانی شیراز ، آخرین سنگر رژیم بود که در محاصره فریاد و خشم مردم قرار داشت و دژخیمان برای ایجاد ترس و وحشت ، اقدام به تیر اندازی می کردند . شهید علیپور در کمترین زمان ممکن خود را به دریای پرخروش مردم رساند و با شور و هیجان فراوان به مبارزه پرداخت ؛ اما لحظاتی بعد گلوله ای از اسلحه خصم ، سر سیاوش را نشانه رفت و او را بی هوش روانه بیمارستان ساخت . سرانجام پس از هیجده روز بیهوشی ، روز نهم اسفند 57 با قافله شهیدان عازم دیار نور شد . @raviyanfarss
شهید سید ابراهیم حسینی سعدی (1328- 1357 ه ش) در سروستان سبز محمدی صلی الله علیه و آله وسلم، سرو صفتی پای به عرصه وجود گذاشت که نشان از تبار علوی- فاطمی داشت. نامش را سید ابراهیم گذاشتند. وی در «قریه سعدی شیراز» و در خانواده ای از سادات سیادت نشان، پرورش یافت. سید ابراهیم تا کلاس ششم ابتدایی به مدرسه رفت و پس از آن به کار مشغول شد. حسن سلوکش با مردم و تلاس و همتش برای نشر معارف قرآنی چه در بعد قرائت قرآن با صوت خوش و چه در برگزاری کلاس های آموزشی در مسجد محل، از وی انسانی نیکو خصال و قابل احترام ساخته بود. در دوران خیزش و خروش مردم علیه ستم و سیاهی، او نیز در لبیک به مقتدار و مرادش، دل سپرد و به دریای مواج تظاهرات پیوست. شهید سید ابراهیم حسینی سعدی، سرانجام در قضیه بهائیان از قریه سعدی در 23 آذر 57 حماسه آفرین شد و با عده ای از جوانان غیرتمند که سینه های ستبر خویش را در برابر هجوم وحشیانه ارتش شاه، سپر کرده بودند به شهادت رسید و به سرزمین شقایق سیرتان خدا جو هجرت کرد. روانش شاد باد @raviyanfarss
شهید سید حسین میرباقری (1331- 1357 ه ش) از تبار عاشورائیان، سیدی در شیراز متولد شد که نامش را حسین گذاشتند. او که با نماز و قرآن رشد یافته و با معنویت معطر گشته بود، از همان اوان نوجوانی دارای شخصیتی والا و اخلاقی پسندیده شد و الگوی همسالان خود گردید. پس از طی تحصیلات متوسطه، در رشته زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد و برای ادامه تحصیل به آن شهر نقل مکان کرد. با ورودش به دانشگاه به صف مبارزان پیوست و در تهیه و توزیع شبنامه ها علیه رژیم و تکثیر و پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) کوشش زیادی از خود نشان داد. پس از مدتی از طرف دستگاه جهنمی ساواک شناسایی و دستگیر شد و به سیاه چالهای شکنجه گرفتار آمد. در سال دوم دانشگاه ازدواج کرد و همسرش نیز به عرصه ی مبارزه وارد گردید. سال 57 سال آخر تحصیلش در دانشگاه بود و بهمن ماه همان سال برای گذراندن تعطیلات پایان ترم همراه همسرش به شیراز آمده و به محضر شهید آیت الله دستغیب رفت و از معظم له درباره ی ادامه مبارزه کسب تکلیف نمود. روز 22 بهمن 57 وقتی قصد خروج از منزل را داشت، خواهرش به او گفت: «تو با دست خالی چکار می توانی بکنی»، سید پاسخ داد: «به طرفداری از امام که می توانم سیاهی لشکر باشم.» تقدیر چنین رقم زده بود که شهید سید حسین میرباقری در ظهر عاشورای 22 بهمن 57 در آوردگاه خویش در مقابل شهربانی درحالی که مجروحان حادثه را از معرکه نجات می داد خود از پشت سر به گلوله آتشین خصم بهشتی شود و مزد یک عمر مبارزات خود را از خدا دریافت نماید. @raviyanfarss
شهید سید خلیل دستغیب سربی (1329- 1342 ه ش) از کوثر جوشان فاطمه (سلام الله علیه) و در خانواده ای روحانی که سلسله ی سادات جلیل القدر را میراث دارند، سیدی متولد شد که خلیلش نامیدند. دوران کودکی را نزد پدر به فراگیری قرآن و تعلیم اسلام گذرانید: آنگاه به درون آموزشگاهی ابتدایی که معلمان و کارکنانش همه متعهد بودند پا گذاشت و چون ویژگی های عمیق روحی را دارا بود، خیلی زود مورد علاقه و توجه مسئولان مدرسه قرار گرفت. عشق به نماز جماعت و زیارت سیمای ملکوتی شهید آیت الله دستغیب (رحمت الله علیه). خلیل را به مسجد کشاند تا آنجا که یکی از افراد ثابت و همیشه حاضر در نماز جماعت آن شهید عظیم الشأن و مجالس سخنرانی ایشان شد. هنگامی که فریاد ستم سوز و طنین ملکوتی امام راحل را در بهار سال 42 از زبان مراد خویش«حضرت آیت الله دستغیب» شنید، به سید آزاده ی قم دل داد و برای یاری حضرت روح الله قامت راست کرد در سحرگاه روز شانزدهم خرداد 42 عمال رژیم طاقوت به بیت شریف شهید آیت الله دستغیب حمله برده و او را به جرم افشا گری جنایتهای پهلوی و همراهی با امام خمینی رحمت الله علیه دستگیر کردند و به نقطه نا معلومی بردند. خبر دستگیری آیت الله دستغیب به سرعت در دل شیراز پیچید و مردم خشمگین را به طرف صحن شاهچراغ(علیه السلام) کشانید به دنبال آن راهپیمایی اعتراض آمیز مردم شروع شده شهید سید خلیل این جوان برومند و آزاده نیز از جمله مردم تظاهر کننده ای بود که آزادی شهید آیت الله دستغیب را طلب می کردند. مردم تازه به چهارراه مشیر رسیده بودند که مشاهده کردند در محاصره نیروهای دشمن مسلح قرار گرفته اند. آتش ظلم و ستم شاهی از لوله تفنگ سربازان و مزدوران شاه به روی مردم بی پناه گشوده شد و قامت بلند اولین شهید به خاک در غلتید. سید خلیل که بلندای غیرت کربلایی اش تاب دیدن این همه جنایت را نداشت به مصاف با مزدوران شتافت پس از ابراز رشادت های عاشورایی در روز شانزدهم خرداد 42 که با سومین روز شهادت مولایش حسین (علیه السلام) مصادف بود مسافر کربلا شد. روح کربلایی اش چراغ راه آزادگان باد. @raviyanfarss
شهید سید محمد فاطمی فرد ( 1331-1357 ه ش ) سید در خانواده ای پر جمعیت و مستضعف در « محله ی گود عربان شیراز » قدم به عرصه ی حیات دنیوی گذاشت . صبر و بردباری از همان اوان کودکی ، از جبین نازنینش می تراوید . به سن نوجوانی که قدم گذاشت ، به عنوان کارگری ساده در کارخانه سیمان فارس مشغول به کار شد . خلق و خوی فاطمی اش ، مهندسان و مسئولان کارخانه را مجذوب او کرد ، بدانگونه که کارها و مسئولیت های حساس را بدو می سپردند و مطمئن بودند که سید کارها را بدون نظارت آنان با نهایت دقت و مراقبت به انجام می رساند . استعفا از کارخانه ، وی را به روستای «کوره» کشانید تا با پرداختن به جوشکاری ، معاش خانواده اش را تأمین سازد . دو سال بعد ،تاجری ایرانی مقیم قطر ، شیفته پشتکار و صداقتش در کار شد و او را با خود به قطر برد . سید در آنجا ابتدا به عنوان شاگرد مغازه مشغول به کار گردید . اما پس از مدتی بر اثر تلاش و همت مردانه اش ، مغازه را خرید و کار فرمای خود شد . سال 57 ، وقتی که خروش دریایی امت اسلامی ایران در انقلاب آسمانی خود به اوج رسیده بود ، سید محمد فاطمی فرد نیز با تعقیب کردن اخبار مربوط به تظاهرات ، مصمم شد که به میان مردمش بازگردد . سید با سیمایی آسمانی برگشت تا با همکاری نمایندگان شهید دستغیب به انجام امور انقلابی کمر بندد . بیشتر هم و غم او مصروف مسائل مربوط به تظاهرات شده بود و کمتر می توانست به خانواده اش برسد . اصرار دوستان در قطر برای بازگشت به آنجا هم نتوانست روح دریایی اش را متلاطم سازد . بارها تا سالن ترانزیت فرودگاه رفت تا به قطر باز گردد اما عشق به اسلام ف امام و مردم ، جانش را گداخته بود . یک بار تا درون هواپیما هم قدم گذاشت که برود ، ولی نرفت . در گذرنامه ای که از او بجا مانده، چندین بار مهر خروج از کشور به ثبت رسیده بی آنکه سید از کشور خارج شده باشد. 22 بهمن 57 ، روز عاشورایی بود که او همه تعلقات و دلبستگی هایش را به خاطر آن کنار زده بود . وی در آن غوغای آتش و خون ، در خیابان پشت بانک ملی ، جانانه می خروشید . سید در بعد ازظهر روز 22 بهمن ، بر اثر حادثه ای از ناحیه سر دچار صدمه گردید و پس از انتقال به بیمارستان ، به طرزی خاص از آنجا به منزل آمد ولی با اصرار خانواده و در حالی که بر اثر شدت جراحت ها دچار اغما شده بود مجددا در بیمارستان بستری شده بود . چند ساعتی نگذشت که روح بلندش ، آهنگ الرحیل کرد . سرانجام سید به آرزوی خود رسید و جان را به جانان تسلیم کرد . سالها بعد ، خانواده دیندار و خدا باور سید ، گل خوشبوی دیگر خود یعنی «شهید سید مصطفی فاطمی فرد» را در حماسه 8سال دفاع مقدس به خدا هدیه دادند . روحشان در سدره المنتهی قرین قرب حق باد @raviyanfarss
شهید عباس محمدی محمود آبادی (1340 – 1357 ه ش) عباس محمدی محمود آبادی در خانواده ای مستضعف، دیندار و خدا باور در «محله ی دروازه سعدی شیراز» دیده به جهان گشود. نه ساله بود که از نعمت پدر بی بهره شد و مادر بزرگوارش متکفل تربیتش گردید. او برای ادامه تحصیل مجبور بود که روزها را به کار بپردازد تا در اداره ی زندگی اش سهمی داشته و شب ها نیز در کلاس های شبانه به تحصیل علم مشغول باشد. شرکت در مجالس سخنرانی آیات عظام مرحوم شهید دستغیب و مجد الدین محلاتی، او را با شخصیت بی نظیر امام(ره) آشنا کرد و همین روشنگری ها وی را به صف مجاهدان متصل ساخت. شهید عباس محمدی با دوست و هم سنگر خود «شهید محمد رضا شهرستانی» با عشقی زایدالوصف به مبارزه با عوامل رژیم ستم شاهی، قامت راست نموده و شب ها را نیز به گشت زنی می پرداخت تا بتواند حرکات مزدوران رژیم را زیر نظر بگیرد. روز بیست و یکم بهمن 57، به دنبال یک رویای صادقانه در خواب و دیدن حضور خویش در صف شهیدان انقلاب، به نزد اهل محل و مغازه داران خیابان تختی(شهناز سابق) رفت و از آنان حلالیت طلبید. عباس آن شب را به ساختن بمب های آتش زا سپری کرد و در اولین ساعات روز 22بهمن 57، به آوردگاه عشق و شهادت شتافت. او درحالی که جانانه به مصاف با دشمن سرا پا مسلح مشغول بود، از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و پس از درمان و مداوا در بیمارستان شیراز(شهید بهشتی) مجددا به عرصه ی رزم و جهاد برگشت. مزدوران که تاب مقاومت در برابر اراده ی پولادین وی را از کف داده بودند به رگبارش بستند و این گونه بود که رویای صادقانه شهید عباس محمدی با پیکری خونین به حقیقت پیوست و او را به صف شهدا متصل ساخت. وی بعد از شهادت، در رویایی شیرین و لذت بخش به خواب مادر قدم گذاشت و خود و دیگر شهیدان را به شکل کبوترانی سفید بال به مادر نمایاند تا تسلای خاطرش شوند. @raviyanfarss
شهید عبدالحمید پیش(روزبه) (1341- 1357 ه ش) تولدش در آبادان،«دیار مردمان خونگرم»، در خانواده ای آزاده و دین باور رقم خورد. نامش را عبدالحمید گذاشتندو جاذبه و نورانیت مسجد، عبدالحمید را به این مکان مقدس کشانید. او در سن هفت سالگی به همراه خانواده اش به شیراز آمد. عشق او به آموختن احکام اسلامی و تشویق اطرافیان به این مهم، از ویژگی های بارز شهید عبدالحمید پیش بود. یک بار او، پوستری مصوّر درباره آموزش نماز را عاشقانه به منزل آورد و از خانواده خواست که از این پس نمازشان را بر اساس آموزش های تصویری در پوستر یاد شده بخوانند. وی با تأثیر گرفتن از برادر دانشجویش، به مطالعه کتاب های دینی انقلابی روزگار نوجوانی خود پرداخت و با آغاز مرحله ی تازه ای از انقلاب اسلامی، به فعالیت های انقلابی روی آورد. عبدالحمید با شوقی بی حد، اعلامیه های امام را تکثیر نموده و بین مردم توزیع می کرد و خود نیز به این نوارها، دل می سپرد با گوش جان سخنان امام را استماع می نمود. عبدالحمید تمام اوقات را در تلاش و جهاد و فعالیت های انقلابی می گذرانید. روزها را در راهپیمایی ها به پایان می برد و شب ها نیز به همراه دوستانش، در محله ی دروازه اصفهان به نگهبانی و پاسداری از نوامیس و مال و اموال مردمانش، می پرداخت. در یکی از همین شب ها بود که عده ای از اوباش را به خاطر تجاوز به اموال مردم دستگیر کرد و به مسئولان ذی ربط تحویل داد. عبدالحمید برای نشان دادن عصیان و مخالفت خود با جشن ها و عربده کشی های رژیم ستم شاهی، قهرمانانه لباس سیاه به تن می کرد و برای همسایگان خود، با صدای بلند نوار قرآن پخش می کرد. روز 22 بهمن 57 برای چندمین بار به خانه آمد و برای مجروحان دارو و وسایل پانسمان تهیه کرد و به محل شهربانی شتافت، تا برادران انقلابیش را در فتح پایگاه مزدوران شاه، یار و یاور باشد. در حین مبارزه و امداد رسانی به مبارزان، متوجه شد که یکی از عوامل ساواک، با سلاح کمری در بین مردم رخنه کرده و فعّالان عرصه جهاد و مبارزه را در فرصت های مناسب هدف گلوله قرار می دهد. عبدالحمید بی درنگ با دشنه ای که به همراه داشت، به طرف مزدور خود فروخته و اجنبی صفت یورش برد، اما آن ددمنش بیگانه با مردم، با شلیک چند تیر پیاپی او را به شهادت رساند و شهید عبدالحمید پیش(روزبه)، در پروازی ملکوتی به سوی خدا رفت. روانش در اعلی علیین چون خورشید منور باد @raviyanfarss
ادامه دارد....
💥فراموش نکنید 💥از دست ندید ✨️ @raviyanfarss @kshohadayefars
🔸️یک تلنگر 🔹️یک توجه جدی 🔸️یک خطر بزرگ! 🔴 اسرائیل به راحتی فرماندهان مقاومت را از طریق ردیابی موبایل همراه‌شان ترور می کند... گوشی شخصی، دوربین مغازه، مکان‌یاب خودرو، گپ‌ رایان، حساب شبکه‌ی اجتماعی؛ هر آن چه به شبکه‌ی جهانی وب متصل است در سیطره‌ی ارتش اسرائیل است.!!! نبرد طوفان‌الأقصی ، یک رزمایش ناخواسته‌ی رایان تا عیان بود که به ما نشان داد که‌ ارتش فناور اسرائیل چه راه‌هایی را طی کرده و ما کجای کاریم... 👤صدر @raviyanfarss
✨️قسمت سوم : غواص‌هایی که در شعاع نور پروژکتور قرار گرفته‌اند، تلاش زیادی می‌کنند تا از معرض دید نگهبانان دشمن مخفی شوند. سرعت پا زدن و شنا کردن غواص‌ها افزایش‌ یافته است. آن‌ها همه‌ چیز را تمام‌ شده می‌دانند. اما دقایقی بعد، در حالی‌ که قرارگاه تصمیماتی برای عکس‌العمل و آغاز حمله اتخاذ کرده است، نورافکن خاموش می‌شود. بعداً اطلاع حاصل شد که فرمانده عراقی آن محدوده، برای آزمایش موتوربرقی که تازه دریافت کرده بود، مبادرت بدین عمل کرده است. بسیاری از نیروهای غواص به چولان‌ها (پوشش گیاهی به صورت فشرده در حاشیه آب‌گرفتگی‌ها) رسیده و با پنهان شدن در آنجا، منتظر دستورات بعدی هستند. در این زمان همچنان فرماندهان لشکر از سرنوشت نیروهای غواص بی‌اطلاع‌اند و به هر خبری در حول‌وحوش این مسأله به‌ سرعت حساسیت نشان می‌دهند. در این لحظه به دلیل اختلال در یکی از نهرها و فعالیت پر سر و صدای دستگاه مهندسی برای رفع موانع موجود در آن، دشمن را از وجود تحولی در ساحل روبرو آگاه می‌کند. دشمن نسبت به چنین سروصداهایی حساس‌تر گشته است و اقدام به تیراندازی و اجرای آتش ‌بر سطح اروند و نقاطی از ساحل خودی می‌کند. همچنین تعدادی منور بر فراز اروند پرتاب می‌کند. طوری که آسمان و فضای منطقه عملیات روشن‌ شده است و این در حالی است که فقط تعداد کمی از برادران غواص هنوز شناکنان به سمت ساحل دشمن در حرکت‌اند و اغلب با موفقیت به ساحل رسیده‌اند در این حال؛ کلیه فرماندهان احساس می‌کنند که حمله لو رفته است و بسیاری از برادران بر این تصورند که عملیات به‌ طور زودرس آغاز شده است، ولی از سوی فرماندهان نیروهای غواص هیچ‌گونه خبری دال بر تأیید شروع حمله نمی‌رسد. یکی از مسؤولان نیروهای غواص در توصیف این برهه از عملیات و نتیجه نهایی آن می‌گوید: همین‌که به ساحل دشمن رسیدیم، یک‌ مرتبه عراقی‌ها با وحشت یکدیگر را خبر کرده و به طرف سنگرهای نگهبانی رفته و بلافاصله به تیراندازی و ریختن آتش پرداختند. ما نیز موانع خورشیدی را پشت سر گذاشتیم و درست در نزدیکی سنگر تیربار دولول قرار گرفتیم... ادامه دارد... ✍️🏻 @hatef10012
29.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ساخت پُل بعثت راویان عزیز و بزرگوار در نظر داشته باشید ضمن تشریح چگونگی عملیات بزرگ والفجر ۸ میبایست از کارهای عظیم انجام شده در دوران دفاع مقدس نیز روایت کنید. روایت ابتکارات و خلاقیت های دوران دفاع مقدس بی شک باعث میشود تا مخاطبین و زائران راهیان نور از افتخار آفرینی مهندسین و نخبه های دوران دفاع مقدس را نیز بدانند. لذا یکی از کارهای دشوار و بزگ که تا کنون در هیچ جنگی هیچ کشوری قادر به انجام چنین کار عظیمی نبوده است. ساخت پل بعثت بروی اروند رود در عملیات والفجر ۸ بوده. ✍️🏻 محمدامیری @raviyanfarss
غروب روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۶۴ ، در حاشیه اروند ، ساعت ۲۲:۱۰ ، صدایی برخاست و نام مقدس (یافاطمه الزهرا) را در حاشیه رودخانه وحشی اروند ،طنین انداز نمود و جگرگوشه های ملت با سربندِ یا فاطمه و رمزِ یافاطمه ، عملیات بزرگ والفجر ۸ را رقم زدند در سالگرد این حماسه بزرگ به ارواح طیبه شهیدان عزیزِ این عملیات بویژه گلگون قامتان لشکر المهدی عج ، درود می‌فرستیم و به امید شفاعت شهیدان ، ۱۴ صلوات تقدیم قامتِ خونین شان مینماییم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 کهنه سربازان گردان ابوذر لشکر المهدی @raviyanfarss
به بهانه سالروز عملیات غرور آفرین والفجر ۸ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ بنام خدا 🔊قدرت فنی مهندسی ایران در عملیات والفجر هشت. عملیات والفجر ۸ که منجر به تصرف شبه‌جزیره فاو در غرب رودخانه اروند و در خاک عراق توسط رزمندگان ایرانی شد، یکی از مهم‌ترین و در عین‌ حال شگفت‌انگیزترین عملیات‌های هشت سال دفاع مقدس، بلکه طول قرن است. ✔️اجرای عملیات . با آن همه موانع طبیعی که رودخانه وحشی اروند ، با جزر و مد ۵ متری و سرعت آب حدود ۵۰ الی۶۰ کیلومتری خود نیازبه برنامه ریزی و تحقیق و شناسایی دقیق و جسارت و شجاعت داشت. موانع مصنوعی دشمن نیز آن طرف اروند خود چالش دیگری جلوی پای رزمندگان بود. 🔻سیم خاردارهای حلقوی و ستونی و هشت پری هایی که با مفتول ساخته بودند و تله های انفجاری بصورت لایه به لایه از ابتدای ساحل دشمن بطول ۳۰ متر، از دیگر اقداماتی بود که پیش روی رزمندگان قرار داشت. ✔️شما وقتی تمام این مجموعه را که کنار یکدیگر بگذارید. بی شک عبور از اروند و رسیدن به خطوط دشمن آن هم بصورت گروهی کاری غیر ممکن میشود. 📣 بر همین اساس غربی ها که خود را کار کشته امور نظامی و جنگی میدانستند با اطمینان به صدام گفتند محال هست ایرانی ها بتوانتد از این رودخانه عبور کنند.. 🕋 اما با توکل بخداوند و ایمان به وعده خدا که "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم" رزمندگان اسلام دل به رودخانه وحشی اروند زدند و کار نشدنی را شدنی کردند.. امام خمینی (ره) نیز فرمودند: (فاو را خدا آزاد کرد) و بی شک آزادسازی فاو یکی از معجزات خداوند بزرگ بود. 📢بخش مهم عملیات👇👇 اما در این بخش بصورت کوتاه و مختصر میخواهم به موضوعی بپردازم که کمتر به این موصوع نگاه شده.. 🎤مهندسی رزمی و پشتیبانی عملیات والفجر هشت. برای اینکه رزمندگان را در فاو بتوان پشتیبانی نمود. باید در رساندن مهمات و نیروهای تازه نفس و آب و نان سرعت عمل داشته باشیم.. اما رودخانه اروند و هجوم مدام هواپیماها و نبود امکانت تردد با سرعت بالا ، کار را دشوار مینمود. لذا اگر میخواستیم فاو را حفظ کنیم. باید چاره اندیشی میشد.در غیر اینصورت. در برابر پاتک و هجوم گسترده بعثی ها دوام نمی آوردیم. 💠🚑_➖پل بعثت➖🚛💠 با پیروزی عملیات والفجر هشت، ابتدا پل هایی بر روی اروند بصورت موقت راه اندازی کردند ‌ اما هیچکدام توان مقاومت در برابر این روخانه وحشی را نداشت.. 🔹❗️پل شناور فجر هر چند نقش بسزایی در پشتیبانی و حفظ فاو انجام داد. اما بدلیل شناور بودند و عبور مرور یکطرفه کار بسیار به کندی انجام میشد و در صورت انهدام توسط دشمن کار را بسیار مشکل تر مینمود. و بدلیل حفظت از پل مجبور بدیم روزها پل را جمع کرده و فقط شب ها از پل استفاده نماییم. 🔴بنابر این به این نتیجه رسیدند که باید پلی طراحی و ساخته شود که اولا مقاوم در برابر اروند وحشی و اینوه در صورت انهدام سریع قابل تعمیر باشد.. نتیجه شد پل بعثت. لذا طراحی و پل توسط مهندسین جوان این کشور شاهکاری ماندگار در سخت ترین شرایط دفاع مقدس رقم زد و باعث بهت جهانیان شدند.. 🔗🔖 احداث پل بعثت نقطه عطف خود باوری بود.. طرح این پل کار جمعی مهندسان جوان ایرانی بود و اصلا نمونه ثبت‌شده‌ای از آن، در تاریخ نظامی دنیا و در تاریخ غیرنظامی نداریم. ۷ 📏📐 از جمله ویژگی‌های فنی و مهندسی این پل می‌توان به قطر یک متر و 42 سانتیمتری لوله‌ها که جنس‌شان فولاد ST67 با طول 12 متر اشاره کرد. برای ساخت این پل 5000 لوله استفاده شد. 📝 در ساخت این پل 80 درصد از نیروها که بیشترشان دانشجو بودند در اردوهای 22 روزه یا 45 روزه با گروه همکاری کردند که از جمله آن‌ها می‌توان به دانشجویان دانشگاه شریف اشاره کرد. 🔺از قسمت‌های مهم اجرای این پل نحوه آسفالت‌ریزی آن بود که دانشجویان دانشگاه امیرکبیر آن را به اجرا درآوردند. نهایت طرح و اجرا پل بعثت که از اردیبهشت ۱۳۶۵ آغاز و در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۶۵ مورد بهر برداری واقع شد.. 🔴این ابر پروژه مهندسی رزمی. در فضای کاملاََ جنگی و زیر آتش بمب باران و راکت های مدام هواپیماهای دشمن انجام شد. لذا بدلیل جلوگیری از شهادت رزمندگان جهاد ، ۹۰ درصدساخت پل عظیم بعثت تماماََ در شب انجام شد..... 🖊📚حمل لوله های بطول ۱۲ متر و وزن هر لوله ۷ تن و جای گذاری در عرض رودخانه بطول ۹۰۰ مترخود نیاز به فرصت دیگری است که اگر توفیق باشد. در این خصوص نیز مطالبی را ارسال خواهم کرد. ✍️🏻 محمدامیری 🔹 در ادامه به همه دوستان پیشنهاد میکنم مستند ساخت پل بعثت را ببینید..👆👆👆 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/sheydai_del @raviyanfarss
هفدهمین روایت ستاره های شهر در فیروزآباد https://www.farsnews.ir/photo/14021121000051/
✨️قسمت چهارم: تیربار به‌ طور مدام، آتش می‌کرد و تیربارهای دیگری نیز از اطراف او شلیک می‌کردند، حتی با آر.پی.جی ۷ نیز شلیک می‌کردند. از پنج سنگری که ما نزدیک آن بودیم، مدام تیراندازی می‌شد. ولی ما همین‌طور زیر سنگرها خوابیده بودیم. دیگر آتش شدید شده بود. بچه‌ها گفتند حمله را شروع کنیم، ولی ما به فکرمان رسید که این تیراندازی‌ها علائم شروع عملیات نمی‌تواند باشد، زیرا که از طرف ساحل خودمان هنوز کسی آتش نمی‌کرد. پس از دقایقی، آتش دشمن نیز قطع شد و منطقه را سکوت پر کرد. سنگرهای نگهبانی دشمن به‌ مرور خالی شد و ما با شنیدن سروصدای عراقی‌ها و شوخی و خنده‌شان احساس کردیم که دشمن مطمئن شده است که چیزی آن‌ها را تهدید نمی‌کند. سرانجام بر اثر هوشیاری و صبر و تحمل غواص‌ها و به‌ خصوص خدمه قبضه‌های مستقر در ساحل خودی، از هرگونه واقعه و عکس‌العمل نامطلوب، ممانعت به عمل می‌آید و صدها نفر از جان‌ برکفان غواص در فاصله‌ای نزدیک به دشمن و در میان چولان‌ها خود را آماده می‌کنند تا لحظاتی بعد با رمز عملیات، حمله را آغاز کنند. سرانجام در ساعت ۲۲:۱۰ برادر محسن رضایی از سوی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) با گفتن رمز عملیات «یا فاطمه الزهرا»، به کلیه بسیجیان و پاسداران شرکت‌کننده در عملیات با لحنی حماسی خطاب می‌کند: امروز روزی است که هفت سال پیش در چنین زمانی، امام (ره) فرمان داد؛ حکومت‌ نظامی باید لغو شود، شما برادران نیز حکومت‌نظامی صدام را لغو کنید و إن‌شاءالله بریزید توی شهر و روستا و همه، حکومت‌نظامی را به هم بریزید. نام حضرت زهرا (س) در کلیه بی‌سیم‌ها تا رده گروهان به صدا درمی‌آید. در این زمان، یکی از گروهان‌های غواص توانسته است خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن برساند، این گروهان با شنیدن صدای موتور قایق‌های خودی حامل نفرات گردان‌های پیاده، پی به آغاز حمله می‌برد و به دستور فرمانده خود، بلافاصله حمله را آغاز می‌کند یکی از فرماندهان رزمندگان غواص درباره چگونگی آغاز درگیری می‌گوید: من خودم توی یکی از سنگرهای اجتماعی دشمن رفتم. در را باز کردم، همه خوابیده بودند. وقتی بیدار شدند، خیال کردند از خودشان هستم، با من عربی صحبت کردند. اصلاً ما متعجب مانده بودیم، زیرا درگیری را که شروع کردیم، هنوز فکر می‌کردند ما از نیروهای خودشان هستیم و ما را نمی‌زدند. البته بسیاری از ما را هم نمی‌دیدند. از ساحل خودی مشاهده انفجار نارنجک در سنگرهای نگهبانی دشمن که یکی پس از دیگری برای چند ثانیه‌ای سنگرها را روشن و سپس منهدم می‌کند، صحنه‌ای تکان‌دهنده و غرورانگیز ایجاد کرده است. در نقاطی که آثاری از آتش و درگیری مشابه وجود ندارد، اجرای آتش از ساحل خودی، حجم زیادی از گلوله‌های تانک و تفنگ ۱۰۶ میلی‌متری و خمپاره و تیربارهای کالیبر بزرگ را روی آن نقاط متمرکز کرده است. تا ساعت ۲۲:۳۰ اکثر نیروهای غواص وارد ساحل دشمن می‌شوند و برای شکستن نسبی خط اول نیز، نیم ساعت وقت بیشتر صرف نمی‌شود. سنگرهای اجتماعی عقب‌تر از خط اول نیز، رفته‌رفته تخلیه می‌شود و افراد آن به ‌محض اطلاع از وسعت عملیات، به سمت نخلستان می‌گریزند. در این زمان، نیروهای پیاده خودی که اغلب در ساحل اروند پهلوگرفته و پیاده شده‌اند، با کمک افراد غواص، پاک‌سازی خط اول را به پایان می‌رسانند... ادامه دارد... ✍️🏻 @hatef10012
سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی چه زیبا گفت: 💥مَشک رنج های انقلاب را به دندان کشیده ایم و دست و پا داده ایم ، اما آن را رها نکرده ایم... 💥ما نیز تا زنده ایم آن مَشک را رها نخواهیم کرد... 🔹️حتی به اشک ، 🔸️حتی به خون ، 🔹️حتی به سر... 💥یوم الله ۲۲ بهمن ، روز شکست اهریمن مبارکباد✌️ @raviyanfarss
30.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹رمز پیروزی ما در هشت سال دفاع مقدس. 🔹امروز میدان مین دشمن فضای مجازیست. 🔹هدف دشمن، نا امید کردن مردم است، حتی نامید کردن کسانی که در جبهه انقلاب هستند. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/sheydai_del @raviyanfarss
19.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌️حماسه بهمن ۴۰۲ ۴۵ سال پس از ۲۲ بهمن۵۷ 💥💥💥💥💥💥💥💥 "فارس در قله افتخار وشهادت" دومین کنگره ملی شهدای فارس آبان ماه ۱۴۰۳ @raviyanfarss
📸# گزارش_تصویری 🔹میزگرد شهید شناسی ورونمایی ازکتاب شهید امیدعلی شاکر 🔹روایتگری برادر داوود شاکر ✅کانون راویان سردار شهید حمید عارف ناحیه مقاومت بسیج سپاه داراب 💥محور شرق (سردار شهید مرتضی جاویدی ) ⭐️دومین کنگره ملی شهدای فارس آبان ماه ۱۴۰۳ @raviyanfarss @kshohadayefars