eitaa logo
راویان حدیث
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
497 ویدیو
1.4هزار فایل
سلام✋😊 ‍❤ 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنید🌹 مطالب کانال : 👈نــــــــــــــمونه ســــــــــــوال 👈کلیب آموزشی و نکات تربیتے و آموزشی 👈دانش آموزان و اولیا و همکاران عزیز
مشاهده در ایتا
دانلود
املا تصویری
#ترکیب
👇🌸 ن کوچولو ن کوچولو جلو دوید و گفت:« نان،نان!مامان،نان!» مامان ن یک نان پخت و به او داد. ن کوچولو نان را خورد و دوباره گفت:« نان،نان!مامان،نان!» مامان ن هر چه نان پخت، ن کوچولو خورد. خمیرنان تمام شد. آتش تنور خاموش شد. اما ن کوچولو هنوز گرسنه بود. مامان ن به ن کوچولو گفت:« نان تمام شد. حالا بیا بغلم تا قصه ی نان را برایت بگویم.» ن کوچولو پرید به بغل مامانش و گفت:« بگو...بگو...!» مامان ن گفت:« یکی بود، یکی نبود. ن کوچولی بود که همیشه به مامانش می گفت نان،نان!مامان،نان!» ن کوچولو قصه را شنید و زود خوابش برد، مثل همیشه.
4_358793033807823780.pdf
2.37M
#پیک هفتگی تا نشانه ی ن
درس نان 💥🌿 این درس رو با خوردن یک صبحانه سالم میتونیم شروع کنیم و یا با بردن انواع نان به کلاس . بعد از بحث روی تصویر و صحبت درباره تهیه نان که میتوان یک چارت از مراحل ان تهیه کرد. تصویرکهارو تقسیم میکنیم تا درباره صدای جدید جستجو کنند و اونو توی کارت خودشون پیدا کنند بعد برای شناخت ترکیبات از ادامه داستان استفاده میکنیم و نقاشی برای هر ترکیب و روخوانی درس در گروه و بعد فردی. که در تدریسهای قبل گفته شد. 💥ادامه داستان برای ن خب بچه ها ن از کوچکی لجباز بود. همیشه هرچی بهش میگفتن میگفت نه . مامانش میگفت بخواب بالش رو بزار زیر سرت اما اون میگفت نه وبالش رو بالای سرش می گذاشت .💥 یک شکل ساده برای تثبیت در ذهن بچه ها روی تخته میکشید.بالاخره ن بزرگ شد و از اونجایی که زیاد حرف گوش نمیکرد ,خیلی چاق شده بود. چون همش کارهارو چپه انجام میداد. اما حالا که بزرگ شده بود, از دست خودش ناراحت بودو دلش میخواست لا اقل بتونه توی مسابقات ورزشی مدرسه شرکت کنه .اما رویش نمیشد از کسی کمک بگیره. غمگین کنار حیاط نشسته بود که آ اونو دید . باهاش حرف زدتا ببینه مشکلش چیه ؟! آ گفت من کمکت میکنم اما به خودتم بستگی داره که درست گوش کنی. ن قول داد که خوب گوش کنه و آ با تمرینات مختلف اونو کمک کرد که وزنش رو کم کنه. ن خیلی خوشحال شده بود و از کارهای گذشته اش پشیمان بود. یکروز که با ا داشت میرفت تمرین از خوشحالی آ رو بغل کرد کلاه آ افتاد و یکی که از اونجا رد میشد گفت نا چی جالب شما باهم شدید نا بله بچه ها ن با ا چی شد؟نا ن وقتی بیمار بود همیشه میرفت خونه اَ تا بتونه بهتر بشه ن با َ چی میشه بچه ها؟ بله نَ ن بالاخره توی مسابقات شرکت کرد و اینقدر خوشحال بود که دلش میخواست این خبر رو زودتر به خانواده اش بده. اما سر راه از پله ها افتاد و برای خودش مشکل درست کرد . فرستادن سراغ او که بیاد و کمکش کنه . او عصاشو داد تا یک مدت پاش خوب بشه ن با و چی میشه بچه ها؟؟بله نو بعد بچه ها شکل ساده ای که این ترکیبات رو داشته باشه نقاشی میکنند و داخل شکل , ترکیب رو تمرین میکنند. جلسه بعد کلمات جدید رو اموزش میدهید. و کار روی کتاب بنویسیم انجام میشود. دقت کنید تا یک درس رو کامل هشتاد درصد کلاس, مسلط نشدند, درس جدید ندهید
شعرمربوط به ن یک کاسه ی آب ، یک دانه ماهی در داخل آن ، هی می خورد تاب ( ن) آخر آمد ، خوشحال و خندان چون دانه ی قند داخل قندان ( نـ ) مثل نان است یا مثل دندان باز آمده ( نـ ) اندر نمکدان ( ن) آخر آمد در حرف احسا ن فریاد می زد ،می گفت : ((مامان))
الهام مرضات آموزگار پایه اول دبستان آزاده شهرستان بهبهان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نمونه متن های 📒📒📒📒📒📒📒📒📒📒 نا نا نا نا نان, دا نا, نا دان, انار نو نو نو نو سمنو, نور, تنور, ممنون نَ، نَ ن َ ،نَ ندارد ،ندا د ،نبر ،نبند ،نم نم آن مرد ساسان نام دارد. او در بندر بود . آن بندر آبادان نام دارد. در آبادان باران نم نم آمد. آرمان برادرم است. برادرم درس دارد. درس آسان است. بابا دربان است. اودانااست. در آسمان ابر بود. ابر باران دارد. نادان ادب ندارد. دربان در را نبند! آنان در بوستان بودند. آدم دندان, مو, ابرو, ران, دارد. مامان با سوسن دست داد. سوسن دندان درد دارد. سامان با دوستان آمد. سامان با اسبم آرام در سرما آمد. آن مرد دامدار است. او در روستا دام دارد. آن روستا تنور دارد. در تنور نان نبود. من با مامان آمدم. در آبان باران با سرما آمد. من داستان دوست دارم. نور تابان است. توران با ادب نان داد. اودر دست انار ندارد. انار آبدار است. بابا با بند بادبان را بست. توران سمنو دوست ندارد. آدم در بدن ران دارد. مامان دوستت دارم؛ممنونم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 اول ابتدایی
دیکته جدولی
#روانخوانی
#روخوانی
#روانخوانی