#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۱۶)
به ما میگفتند چون این بچهها پدرشان را از دست دادهاند، شما فقط برنامه شاد ایجاد کنید، حرف پدرشان را نزنید تا ناراحت نشوند. اردوگاه در منظریه تهران برگزار شده بود. صبحگاه داشتیم و من هم شعرها را آماده میکردم؛ در صف صبحگاه میگفتم و آنها جواب می دادند:
معبودم؟ الله
کتابم؟ کلام الله
امامم: بقیّة الله
هدفم: لقاء الله
بر زبانم: ذکر الله
در نهانم: حبّ الله
حزبم: حزب الله
رهبرم: روح الله
بچهها آنقدر با شور و هیجان جواب میدادند که محوطه زیر پایشان میلرزید. وقتی میگفتم صدایتان را بلندتر کنید تا به جماران برسد، دیگر نمیدانید اینها چه میکردند!!!
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۱۷)
بعدها بنیاد شهید هم فهمید که فرار کردن از این قضیه و سرپوش گذاشتن روی احساسات آنها فایده ندارد؛ اتفاقا باید این بچهها را با شهدا مأنوس کرد که بپذیرند. به همین دلیل وقتی جنگ تمام شد، شاید اولین گروههایی که اردو بردیم تا مقتل شهیدان را ببینند، بچههای شهدا بودند. رفتیم جنوب. میگفتیم پدر تو اینجا شهید شده، کنار اروندرود، اینجا سنگر پدر توست! آنگاه بچه میرفت آنجا و خودش را روی خاکها میانداخت و گریه میکرد. فریاد میزد، صحبت می کرد و نماز می خواند. ساعت ها تنها مینشست و بعد آرام میشد. وقتی برمیگشتیم دیگر سرحال شده بود.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۱۸)
به طور کلی آن سالها خیلی مربیان پرورشی تضعیف شدند. عدهای میخواستند که ضعیف بشوند و جلوی شتابشان را گرفتند. وقتی معاونت پرورشی در اداره حذف شد، فعالیتهای پرورشی هم دیگر اعتباری نداشت. مربیان پرورشی هم خودشان را توجیه کردند که در کار آموزش، مفیدتر هستند و فکر نمیکردند نیروهای اضافه حساب میشوند. بدین ترتیب مربیان تربیتی یکی یکی حذف شدند. اگر الان آمار بگیرید، بیشترین مدیران موفق دهه هشتاد، همه مربیان پرورشی بودهاند.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۱۹)
چون نمازخانه کوچک بود و کفاف همه را نمی داد، هر روز سر ساعت مشخصی در راهروها فرش پهن و جانمازها مرتب چیده میشدند. از خود بچهها نیروهایی به عنوان خادم الصلوة گذاشتیم؛ یک گروه ده نفره بودند که هر کدام وظایف خاص خود را توجیه بودند. مثلأ دو نفر در وضوخانه میایستادند و اشکالات را تذکر میدادند، دو نفر با چوبِ پر در سالن مدرسه میایستادند و مراقب رفت و آمدها بودند، دو نفر دیگر کفشها را جفت میکردند. این خادم در مدرسه پرستیژ داشت و گردشی بود و همه منتظر بودند نوبت به آنها برسد. بچههایی که عذر شرعی داشتند و یا نماز نمیخواندند، در کلاس احکام که خیلی شاد و جذاب برگزار میشد، شرکت میکردند. همه خبرهای مهم و داغ مدرسه را موقع نماز جماعت میگفتیم، مسابقه هم برگزار میشد و جوایز نفیسی میدادیم. همین خودش در ذهن دانش آموز میماند که چنین جایزهای گرفته است. مسابقه تا کردن چادر بود و هر کسی بهتر تا میکرد جایزه میگرفت. دیگر چادر تا نشده نداشتیم. فضا همیشه معطر و تمیز بود. بین چادرها و کفشها معطر کننده میگذاشتیم. مُهرها همه یک دست و تمیز و نوارهای نماز همه یک شکل و سفید و خوشگل بودند. بچهها از چنین نمازی لذت میبردند. مدرسه بعد از چند سال خیلی تغییر کرده بود و دیگر برخی مسائل غیراخلاقی یا مطرح نمیشد یا خیلی کمرنگ شده بود و گفتنش بین بچهها قبیح بود. آن هم بخاطر مدیریت خوب آنجا بود، البته هر وقت کاری به اوج می رسید، مدیریتش عوض می شد و دوباره شرایط تغییر میکرد.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۲۰)
مدرسه، سنگر ما شده بود. باور کرده بودیم که رزمندهها در جبهه میجنگند و ما هم همپای آنها باید پیش برویم. وجود شهدا، مراسم تشییع آنان و وصیتنامهها و... همه تأثیر عجیبی داشت. اما سالهای بعد دیگر ساختار امور تربیتی سست شد. انگار خیالمان راحت شد که دیگر کسی قادر نیست انقلاب را از ما بگیرد. اوایل همش نگران بودیم نکند انقلاب بیفتد دست منافقین، نکند بیفتد دست تودهایها، اگر کشور دست کمونیستها بیفتد چکار کنیم؟ ولی الان همین که هفت ساعت کار کنیم و ساعت ۲ برگردیم خانه کافی است. البته نکته مهمّی هم هست و آن اینکه اوایل انقلاب، هنوز هیمنه آمریکا در ذهن ما شکسته نشده بود، چون قبل انقلاب باورمان شده بود واقعا اگر آمریکا بخواهد میتواند کره زمین را نگه دارد!!!! ولی الان میدانیم اولتیماتومهای آمریکا اثر ندارد و پشتمان به رهبرمان گرم است. در دنیا مطرح شدهایم و قوی هستیم.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#خانم_مربی
#خاطرات_سعیده_صدیقزاده
#مربی_پرورشی_دهه۶۰
(۲۱)
به نظر من هیچ مانعی در راه امور تربیتی نیست. همیشه به مربیها میگویم شما بگویید گره کارتان کجاست تا من بگویم چطور بازش کنید. اگر با هدف مقدسی بروند جلو، راه باز میشود. ما به دنبال این سخن رهبر عزیزمان هستیم که فرمودند: کیفیت، عمق، تنوع و شیوایی، لازمه کار مفید و مؤثر فرهنگی است. اگر این چهار تا کنار هم باشد، به گفته ایشان آن وقت تازه میتواند مؤثر باشد کارِ من؛ حالا هر کاری که باشد. الان هم اگر مدرسه از من دعوت کند، بدون هیچ چشمداشتی میروم چون خودم را بدهکار آموزش و پرورش میدانم و این بدهیها را اینگونه مرتفع میکنم. تنها حسرتی که بر دلم ماند این بود که اداره کل اجازه نداد که در مدرسه فرزانگان، دانش آموزان را به مناطق و روستاهای محروم ببرم تا شرایط آنها را ببینند و اینقدر زود تحت تأثیر خارج رفتن نشوند و تلاششان برای مملکت خودشان باشند.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#شنبهها
#معرفی_کتاب
#خانم_مربی نوشته : مرضیه ذاکری
خاطرات شفاهی و تجربیات سعیده صدیقزاده پیرامون مسائل تربیتی و آموزشی به چاپ دوم رسید.
نویسنده در این کتاب به مسائل تربیتی و آموزشی نسلهای بعد از انقلاب پرداخته و جایگاه تربیت دینی، سبک زندگی خانوادگی صحیح و حفظ ارزشهای انقلابی را با روایتی شیرین از خاطرات شفاهی مربی باسابقه پرورشی در دهههای شصت، هفتاد و هشتاد، تبیین کرده است.
کتاب «خانم مربی» به دنبال انتقال تجربیات موفق تربیتی است که موضوعات مختلف فرهنگی با رعایت کیفیت، عمق، تنوع و شیوایی، به عنوان شاخصههای کار مفید تربیتی و انسان ساز است. محتوای جذاب و نکات ظریف تربیتی بسیاری که در این کتاب آمده است، باعث میشود «خانم مربی» را «کتاب کار معلمان و مربیان» و «کتاب کار مادران و همسران جوان» قلمداد کرد.
این کتاب حرفهای جدی در تحول نظام آموزش و پرورش دارد و بحث تحول و سند تحول که یکی از مسایل جدی نظام آموزشی حال حاضر ماست، به خوبی به آن پرداخته شده است. کتاب خانم مربی، کتاب تحول است و فراز و نشیبهای تربیتی را که در سیر تحولات رخ میدهد، به خوبی نشان میدهد. تمام این کتاب حرفی برای دست اندرکاران نظام آموزشی دارد و محور تحول، بیشتر در حول انسانها در جریان است.
«خانم مربی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/71398
تهیه این کتاب از طریق تارنماهای عماریار (www.AmmarYar.ir) و پاتوق کتاب فردا (www.bookroom.ir)، شماره تلفنهای ۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴ و ۰۹۱۹۹۰۳۸۲۷۰ و فروشگاههای معتبر محصولات فرهنگی سراسر کشور امکانپذیر است.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
✅معرفی کتاب مشابه کتاب خانم مربی
خاطرات یک معلم، هنرمند و مربی پرورشی دهه ۶۰
کتاب «برپا» روایت زندگی اصغر بمانی؛ معلم، هنرمند و مربی پرورشی دهه ۶۰ یزد نوشته سیدمرتضی میرعزآبادی
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
✅معرفی کتاب مشابه کتاب خانم مربی
کتاب «مربای گلمحمدی» و مرور فعالیت معلمان پرورشی میگوید. انقلابیهای دهه۶۰ برای دانشآموزان از آینده دینی و عادلانه رویاسازی میکردند.
در اینکتاب، چالش نیروی انسانی انقلاب اسلامی را برای ایجاد انگیزش و شکستن ترس نیروها برای ایستادن مقابل گروهکها، درگیری بین دانشآموزان، معلمان ناهمراه انقلاب و نحوه برخورد مربیان پرورشی بهمثابه نماینده انقلاب اسلامی در مدارس و راهکارهای آنها را میبینیم.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#چهارپایه #روایتگری
#چهارپایه_روایتگری۳
( #ویژه_خواهران)
♦️ #روایت_هشتم
روایت👇
#خاطرات مادر شهید #محمد_معماریان
♦️ راوی : خواهر #درویشی
🍃 با معرفی کتاب ؛ #تنها_گریه_کن
🌟مادر شهید معماریان مهمان ویژه برنامه هستند و صحبت میکنند🌟
🗓 پنج شنبه ۱۸ خرداد ماه ۱۴۰۲
🕰 ساعت ۱۰ صبح
🔸 خواهران، ۵ دقیقه قبل از شروع روایتگری با ذکر صلوات وارد شوند👇
https://www.skyroom.online/ch/faezounvc/raviyan
🔸 نشانی بالا را داخل کروم، فایرفاکس یا موزیلا قرار دهید و یا اسکای روم را از بازار نصب کنید.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#معرفی_کتاب « #تنها_گریه_کن »
کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر #شهید_محمد_معماریان است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
♦️شاید خاطرات مادران شهدا و عاشقانههای آنها یکی از جذابترین و دلنشینترین آثار در حوزه دفاع مقدس باشد. زیرا مربوط به مادرانی است که در جنگی ۸ ساله سهم داشتند سهمی که بدون هیچ چشمداشتی آن را بخشیدند و سالیان سال بیصدا در سوگ عزیزشان گریه کردند. حالا که چهل سال از آن سالها میگذرد این خاطرات بازهم خواندنی است.
در این کتاب تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و فرمانبری و ولایتپذیری زنی را میخوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد.
اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان که عاشقانه و خالصانه برای فرزندان این سرزمین از جان و دل مایه میگذاشت.
بخشی از این کتاب به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران میپردازد و نمایی کلی از سیمای زنی مجاهد را نشان میدهد که نقشی پررنگ و ستودنی در پیرزوی انقلاب داشت. بخش دوم کتاب به خاطرات مادر از زمان جنگ اختصاص دارد و شهادت فرزند دلبندش محمد و همچنین فعالیتهای این مادر پس از جنگ و مشارکتهای سازندهاش در کارهای خیر مردمی و اجتماعی.
کتاب را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/96144
شادی روح شهدا صلوات🌷
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#تنها_گریه_کن
(۱)
شبی که عقد کردیم حبیب لبش به خنده باز شد و گفت: «میدونی چیه اشرف سادات؟ من قبل از اینکه بیام خواستگاریت، رفته بودم حرم امام رضا. از آقا یه همسری خواستم که اهل زندگی باشه. توی بالا و پایین باهام بمونه، حتی از آقا خواستم سیده باشه. من هر چی توی زندگی دارم و به دست بیارم، برای خانوادمه. انشاءالله وضعم بهتر میشه، ولی خب هرچی باشه مهریه زن ، دینه. به گردنمه. من فقط حرفم این بود زیر قرضی نرم که میدونم از عهده برنمیام. حالا تو با این حرفات نشونم دادی همون هدیه امام رضایی. تا حالا هر چقدر میخواستمت، از امشب صد برابر پیشم عزیز شدی.» ته دلم غنج رفت.
هسته راویان نور بسیج دانشجویی
https://eitaa.com/ravyanenoor
🍃🕊@ravyanenoor🕊🍃