eitaa logo
رازِدِل 🫂
15.6هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
اینجا همه چی واقعیت داره💯 سرگذشت زندگی مخاطبان کانال اینجا گذاشته میشه رازدل تو اینجا بگو تا هم کمک بگیری هم آروم بشی🥰 @setaraaaam اصلا هرچی دل تنگت میخواد بگو🥰💗 ❣️برای تبلیغات خصوصی به اینجا مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/tabligat_poro
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ممنونم از کانال بسیار خوبتون من مدتی هس که پیام های دوستان رو توی کانال میخونم تک تکشون رو. خیلی هاش رو خودم هم تجربه کردم و از خیلی پیام های دیگه چیز یاد گرفتم و با برخی از پیام های دختران سرزمینم دلم گرفت و ناراحت شدم. از اون دختر ۱۶ساله ای که مادرش درکش نمیکنه تا اون دوستی که برادرش توی خواب فوت میکنه و زنانی که همسرانشون معتاد بودن و دارن به خاطر بچه هاشون تحمل میکنن و..... خیلی های دیگه. از خیلی از پیام ها عبرت گرفتم برای همین دلم میخواد منم بعضی چیزا رو بگم شاید تو زندگی به درد کسی بخوره. من یه خانم ۳۷ساله ی متاهل هستم و دو تا دختر دارم که تا به این سن خیلی از وقایعی رو که دوستان دیگه م تجربه کردن رو من هم تحربه کردم. بعد از ده سال وقتی قرص و دوا و دارو و دکتر جواب نداد و همه رو ول کردم در کمال ناباوری باردار شدم. من و همسرم دو سال پشت سر هم اول محرم روزه گرفتیم و این توی روایت و مفاتیح اومده. کسانی که بچه دار نمیشن این راه رو هم امتحان کنن. ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🌸🌿🌸🌺 سلام وقتتون بخیر ادمین جان 😍 راستش یه حرفی میخواستم به هم سن و سال های خودم بگم ،من ۲۱ سالمه و واقا از حرف یکسری که اصطلاح ترشیدگی استفاده میکنن متاسف هستم ،یعنی چی آخه؟ چرا برای خودشون افراد ارزش قائل نیستند؟ این همه تجربه موفق و نا موفق گفته شد حداقل به این نتیجه رسیدیم که ازدواج بدون فکر، ازدواج اجباری ،حریص بودن ،ازدواج از سر این که بلخره که باید بشه و... ناموفق هست ، این نظر من هست اول کیف نوجوانی و جوانی رو ببرید ،حس مستقل بودن رو بچشید ،دوست های زیادی عوض کنید، دانشگاه برید ،شاغل بشید حالا هر شغلی که علاقه دارید ،موقعیت ها رو بسنجید و انتخابی از سر عشق و منطق داشته باشید ، حماقت رو کنار بگزارید ،درسته هرکسی سرنوشتی داره ولی پس این جمله "ای کاش...." چیه؟؟؟؟ نشون میده عزیز من تو قدرت اختیار داری ،بجنگ برای بهترین ها💪😍❤️ یه چیز دیگه هم بگم درسته افراد کمی مشکلات خانوادگی و در اصل مشکلات عاطفی دارن، ولی هیچ جای دنیا خونه ی پدر نمیشه 😎🌸 خوشبخت باشید و سلامت ممنونم💫 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
داستان زندگی لاله برادر ندارم از بچگی تاموقعیکه ازدواج کنم پدرم خیلی فشار میاورد برام خیلی ۳ خواهریم پدرم یه فردپرخاشگرعصبی بودگاهاکتکم زده گاهادست برده تو حلقم که خفه ام کنه همیشه بغض داشتم پدرم مسخره ام کرده ، خلاصه بچگی نکردم درس میخوندم شاگرد اول کلاس بودم بخاطر وضع اخلاقی و مالی پدر نتوانسته ام برم رشته های خوبی ،براهمین فنی خوندم برادانشگاه ام قبول شدم و همون سال با یه پسری آشنا شدم و خواستگارهم داشتم ؛مامانم میدونست با یه پسری میحرفم حق بیرون رفتن رو نداشتم مامان میگف بگو بیاد خواستگاری آخرش من گفتم وپسره با مامانش اومد مامانش ازهمون اول دوستم نداشت ولی پسره دوستم داشت خیلی سختی کشیدم که عقدم شد صبح عقدم مامانم برام گفت زیرلفظی ات همون هس ، برا عروسی هیچکس کمکون نکرد وام ازدواج ۸ماه طول کشید که هر روز از مامانم بابام یه حرفی شنیدم روزی که وام رو زدن به حساب شوهر ،همان روز تالار رزور کرد درحد خودش برام طلا خرید وسایل اساسی رو خداشکر داشتم که برا شروع زندگی ناگفته نماند جهییزیه روام بابام تهیه نکرد من خودم از موسسه هایی که کمک میکردن گرفتم معلم ها برام کمک کردن بابام فقط پول یه حلقه رو داد ولی دلم پر از بابام ، مادرشوهرم و پدرشوهرم متلک میندازن دخالت میکنن خواهرشوهرم دست نشوننده مادرشوهر اوایل زندگیم برام دشواربود گریه هام دعوا وکتک هایی که شوهرم خوردم چه حرفهایی که نشنیده ام کتک خوردم چشمم کبود شد یک هفته تو دانشگاه همه ازم میپرسیدن که چی شده دردهامو تا حالانتونسته ام به کسی بگم خداشکر الان کمی زندگیم به روال افتاده ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
تو فقط باش نبودن هیچکس به چشم نمیاد تو باهام مهربون باش نامهربونی هیچکس به چشم نمیاد 🌝 تو کنارم باش دردامو از یاد میبرم تو بگو دوسم داری حتی اگه کل دنیا حسشون تنفر باشه نسبت بهم باز هم مهم نیست تو حواست به من باشه مهم نیست اگه کسی حواسش بهم نباشه🙂 تو بمون کنارم و یه خنده از ته قلب رو مهمونِ لبام کن💋 ببین تو بمون کنارم حتی اگه بد باشی هم مهم نیست فقط بزار با تو بودن رو برای همیشه لمس کنم😍 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 اوایل ازدواجمون تنها مشکل من این بود که باید خونه مادرشوهرم زندگی میکردم😫 خانم غری درونم دعوا راه مینداخت که من خونه مامانت نمیام. شوهری هم بدتر لج کرده بود که یا اینجا یا هیچ جا 😔 بعد که دیدم تاثیر نداره شدم یه خانم قری و به شوهرم گفتم: بهتره از همین اول زندگی شروع کنیم رو پای خودمون وایستیم. بالاخره زوج جوونیم. قهر و دعوا داریم. 😜 شاید بی پول شیم، کسی نفهمه. به آقایی گفتم: نه نزدیک مامان من، نه نزدیک مامان تو! یه کم فاصله داشته باشیم. اینجوری احترام مون حفظ میشه. 😉 اینقد این حرفا رو تکرار کردم تا روی شوهری تاثیر گذاشت و با پول ماشین و وام ازدواج، یه خونه ی نقلی خریدیم. میخوام بگم که با دعوا وقهر نمیشه هیچ کاری کرد با حرف زدن منطقی و روی خوش حرفتون رو به کرسی بنشونین!😊 امیدوارم شماهم بتونین با این روش کارتونو پیش ببرین😍 برای ارسال پیام و داستان و خاطره زندگیتوون به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨@hastammmm❤️🦋 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام به مدیر عزیزم که ندیده دوستت دارم 😘😘 سلام به دوستان گلم ❤️❤️ جونم براتون بگه هفته پیش صبح با آقایی رفتیم و بچه هارو رسوندیم مدرسه هاشون 🙂🙂موقع برگشت همینجوری که خوابالو تو ماشین نشسته بودم 🥱🥱🥱چشمم خورد به یه آقای کاملا خوش تیپ قد بلند ،که کت و شلوار طوسی شیک پوشیده بود و تو دستش مدارک داشت 🧑‍💼🧑‍💼🧑‍💼🧑‍💼 ایشون داشتن از خیابون رد میشدن 🙂 وایییییی یه لحظه چشمم افتاد به پاهاش 😵‍💫 جوراباشو تا نزدیک زانو کشیده از رو شلوارش 🥴🥴🥴 اونقدر خندیدیم سر صبحی که خوابم پرید 😂😂😂😂 فک کنید از بالا تنه جنتلمن آقا مهندس 😊😊 پایین تنه انگار کشاورز میخواست بره زمین آبیاری کنه 🤣🤣🤣 فک کنم بخاطر خندیدن بهش جهنمی شدم 😂😂😂 و اما سوتی خودم 😖😩 فردای همون روز که بخاطر امتحان زیست پسرم ذهنم بد جوری درگیر بود 😢 پسرم رو راهی کردم رفت برا امتحان داشتم زیر لب براش قرآن می‌خوندم که از خونه زدم بیرون برم برا مامانم سر بزنم ( تو یه کوچه ایم)🫣 یه لحظه احساس کردم پاهام اذیت میشه 😶نگاه کردم به پاهام دیدم وایییییی 😱 دمپایی تابه تا پوشیدم (پای چپ و راست رو برعکس ) 😶‍🌫🤯🤯😫😫😫😫 آبروم رفت 🥴🥴🫠🫠😵😵 جلو یه وانتی به فنا رفتم وقتی وایسادم و دمپایی هامو درست پوشیدم😬😬 ببخشید اگه نتونستم خوب توضیح بدم 🙈🙊 و اما این داستان کلید اسرار ( چوب خدا صدا ندارد ) 😅😅😅 قربون شما ماه ثنا 😍 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
12.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶تو_را_که_دیدم 🎙راغب •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
دقیقا فردا عصرش بود که شهریار اومد در خونمون با یه دسته گل 😒 مامانم درو باز کرد منم پشت پنجره اتاق پشت پرده ایستادم که ببینمش چی میگه! سلام و علیک کردو گفت راسته حلما برگشته مامانمم گفت آره با بچش شهریار لبخندی زدو گفت قربون دو تاشون بشم میشه بیام تو دلن براش یذره شده میخوام ببينمش، مامانم گفت نه اصلا حلما نمیهواد تورو ببینه وکیل گرفتیم درخواست طلاقم داده یعنی تو خبر نداری!؟ _چرا امروز صبح فهمیدم ولی آخه چرا من یه غلطی کردم بعدم تاوانشو دادم العانم نمیخوام زندگیم خراب شه بگین برگرده بیاد من درست میشم! _خوب پس قبول داری به درد هلما نمیخوری، اون دیگه دوست نداره تصمیمشو گرفته، ببین اگرم بخواد برگرده ها باباش نمیزاره🤨 شهریار همیشه زود از کوره درمیرفت، منم زود زنگ زدم به وکیل و بهش گفتم اونم گفت فعلا سعی کنین دعوا و درگیری پیش نیاد تا جلسه اول دادگاه چشمی گفتم که دیدم صدای شهریار بالا رفته داد میزد من بچمو میخوام اصلا دختر... بره گمشه نمیخوامش بچمو بده من میرم یه چادر انداختم رو سرمو دوییدم تو حیاط مامانمو گرفتمو کشیدم تو خونه شهریار با دیدن من خشکش زد گفت : هلما خودتی چرا چادر سر کردی مگه من نامحرمم همچین یهو مظلوم شد که دلم براش سوخت گفتم چی میخوای چرا دادو بیداد را میندازی😠😠 گفت هیچی اومدم دنبال تو برگردیم سر خونه زندگیمون، گفتم باریکلا حرمسرا راه انداختی منم بیام با اون دوتا چهار تایی زندگی کنیم هان!؟ رنگش پرید و به تته پته افتاد، فکر نمیکرد من بفهمم گفت دروغه هلما بخدا باور نکن حرمسرا چیه من غلط بکنم.. 😰 ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
سلام ممنون میشم دوستان راهنماییم کنن من امسال میرم یازدهم خییلی هم علاقه به افسری دارم چون عاشق هیجانم 😄دوست دارم که ثبت نام کنم واسه دانشگاهش یه جا شنیدم که قبل از کنکور هم میشه ثبت نام کرد ولی مشکل خانوادمه که راضی نیستن میگن شغل سختیه برو دبیری دودل موندم نمیدونم طبق علاقه خودم پیش برم که میترسم به قول خانوادم نتونم سختیشو تحمل کنم یا اینکه برم دبیری که زیاد علاقه ای بهش ندارم برای ارسال پیام و کمک کردن به دوستمون به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨@hastammmm ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
🌼الـهی 🍁حال دلتون 🌼قـشنـگ 🍁عصر زیبـای 🌼پاییزی تون 🍁بخیر و خوشی 🌼زندگیتون پر از 🍁عطر خــداونــد 🌼لحظه هاتون زیبـا ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
21.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از عشق❤️ و زیبایی های پیاده روری اربعین🏴 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══
من تو بچگی خیلی داستان سازی میکردم بعد اون داستانا رو برای دیگران تعریف میکردم حدودا ده سالم بود یبار مادربزرگم اومد مدرسه دنبالم مامانم کار داشت نمیتونست بیاد به همه ی دوستام گفتم پدر و مادر من رفتن خارج برای درس خوندن و دانشمند هستن منم پیش پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکنم یعنی تا آخر سال دوستام میگفتن خوش به حالت کی میری خارج تا موقع جلسه اولیا مربیان مامانم اومد وهمه دیدنش 😂تازه اونموقع هم از رو نرفتم میگفتم مامانم ترک تحصیل کرده برگشته ایران پیش من باشه 😂😂 راحیل ❤️ ══❈═₪❅💕❅₪═❈══ https://eitaa.com/raz_del ══❈═₪❅💕❅₪═❈══