#سوتی 😁 کلاس سوم بودم ،خطمم خیلی خرچنگ غورباغه بود.بعدیه بارکه داشتم مشقامومینوشتم پسرعموم دیدگفت عجب خط خرچنگ غورباغه ای داری، اگه همین برگه روبزاری توافتاب خطت راه میره. منم به عقل بچگیم فکرکردم راست میگه. بعدگذاشتم توافتاب، نیم ساعت منتظرموندم دیدم راه نمیره. رفتم گفتم سعیدبراچی خطم راه نرفت ؟بعداینقدرخندیدگفت دیوانه اون ضرب المثل بود.خلاصه که ضربه بدی خوردم واقعا😂😐. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🔹 در حریم اَمن خانه، همه زن و شوهرها با هم #اختلاف نظر دارند ولی این باعث نمیشه که به خودشون اجازه بدن جلوی دیگران ولو نزدیک‌ترین افراد خانواده با هم بحث یا دعوا کنند. شما ممکنه یادتون بره ولی اون فرد هیچ وقت یادش نمیره. 🔸 بهتره وجهه اجتماعی خودتون رو حفظ کنید و برای اختلاف‌های بزرگ و حتی کوچک جلوی دیگران بحث نکنید. سعی کنید این عادت رو توی زندگیتون ایجاد کنید که که حرف زدن در مورد این جور مسائل رو به خلوت دو نفره ببرید. ✅ تازه عروس‌ها این رو از اول توی زندگیتون تبدیل به عادت کنید که حرف‌های اینجوری رو ببرید توی جایی که فقط و فقط خودتون باشید. اگر هم چند سال از زندگیتون گذشته از همین الان شروع کنید. تکرار یه رفتار تبدیل به عادت میشه.... #دعوا #حریم_خصوصی ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🤎💛 مگه الان که رویا نیست علی به من حتی یک لحظه هم فکر میکنه؟🤔😣 احساس بازنده بودن میکردم من زندگی خودم و خانواده ام و نابود کردم برای عشقی که به علی داشتم ولی انگار اشتباه کردم..!! حتی الان که رویا نیست باز هم علی منو نمیبینه.🥺😢 اصلا چرا زنده ام؟؟من باید میمردم آره اگه از اول خودم و خلاص کرده بودم، الان رویا زنده بود مادرم زنده بود این من بودم که باید میمردم...!! رفتم سمت یخچال و ظرف قرص ها رو برداشتم هر چی قرص بود و ریختم تو حلقم 💊 دستام میلرزید عرق سرد میریختم میدونستم با خوردن این همه قرص جون سالم به در نمیبرم..! 🚰لیوان آب و سر کشیدم و همه قرصها رو قورت دادم.!! تموم شد... دیگه همه چی تمومه منم میمیرم خلاص میشم از این زندگی نکبت بار..! احساس سبکی میکردم سرم سبک شده بود بدنم هر لحظه سست و سست تر میشد چشمام و بستم و تکیه دادم به دیوار.🤭🤧 همه زندگیم مثل یه فیلم از جلوی چشمام میگذشت، 🎞📽 بچگیامون و میدیدم که با رویا خاله بازی میکردیم همیشه رویا حکم مادر دلسوز و برام داشت و تو بازی تا همیشه مادرم بود. بازی کردنامون شیطنت کردنامون قهر و آشتیامون همه اش از جلوی چشمام میگذشت!!☺️😇 صدای مادرم تو گوشم میپیچید که صدامون میکرد رویا ریحانه بسه دیگه بیاید بالا ناهار بخوریم.، و منو رویا دستهای همو میگرفتیم و با خوشحالی از پله های حیاط میرفتیم بالا تا ناهارمون بخوریم... ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

پیامبراڪرم‏(ﺹ): ﻟﺒــﺨﻨﺪ ﻫﺎے ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﻪ ﻫﻢ، ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ یڪدیگر ﻭ ﯾﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺪﺍﺣﺎفظے ﺻﺪﻗﻪ ﺍست و ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻧﻔﺎﻕ فے ﺳﺒﯿﻞ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﺩ... ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🌷باسم رب المهدی سلام عصر بخیر باز هم جمعه و آرزوی ظهور عشق ذکر روز جمعه صد مرتبه 🌺صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم 🌹🌷خدایا به برکت صلوات امام غایبمان رابرسان. "آمین"😘 ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‍‌┈••✾❀🌹🦋🌹❀✾••┈

#خانومانه خصوصیات خانم ها که آقایان دوست ندارند: 🎴زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند 🎴زنان وابسته و دست و پا چلفتی 🎴زن های هپلی ، بیمار نما و پولی 🎴زن هایی که خود را دست کم می گیرند 🎴زن‌هایی که بیش از حد وابسته هستند 🎴زنانی که در ابتدای یک رابطه سعی می‌کنند به جای طرف، خود تصمیم بگیرند و انتخاب کنند 🎴زنانی که خصوصیات زنانه ندارند 🎴زنانی که قدرت مراقبت از خودشان را ندارند هیچ وقت دیر نیست با توکل به خدا برای زندگیتون بجنگید . ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوتی 😁 تو محله مون یه دیوونه داریم یه روز نمیدونم از کجا یه کلاه شکل این کلاه پلیسا پیدا کرده بود گذاشته بود سرش فاز پلیسی برداشته بود یه دونه راکت پینگ پنگ هم گرفته بود دستش وسط خیابون وایستاده بود هی اون راکته رو تکون میداد میگفت ایست ایست داد میزد ایست منطقه کارگاهی! یه خیابون بزرگو بند انداخته بود چنان ترافیکی درست کرده بود🤣🤣🤣 یکی زنگ زد پاسگا پلیسا اومدن به زور جمعش کنن چندنفری زورشون بهش نمیرسید ما اونجا کنار خیابون وایستاده بودیم از خنده نمیتونستیم جنازمون رو جمع کنیم ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🤎💛 از تصور اون روزها لبخند کمرنگی روی لبهام نشست، چه روزای خوبی داشتیم چقد دوسشون داشتم...😇🥰 چطور تونستم خواهرم و بکشم؟؟ ولی من نمی‌خواستم اینکار و کنم من فقط ترسیده بودم کاش تو اون اتاق نبودیم کاش اون گلدون لعنتی اونجا نبود ، کاش دستم میشکست و اون گلدون و برنمیداشتم...🪴 یه لحظه اتفاق افتاد تو یه لحظه نفهمیدم چیکار میکنم و گلدون و کوبیدم تو سر رویا.. آخخخخ بمیرم برات بمیرم که غرق خون افتادی زمین...🥺😫 چطوری تا الان زنده موندم؟؟از خودم خجالت نکشیدم چطوری تو چشمهای مادرم آیدا علی نگاه کردم..!! مادرم مادر خوبم که از غصه دق کرد... بهترین راه برای من مردن بود ، باید میمردم باید زودتر اینکار و میکردم اگه زودتر اینکار و کرده بودم الان رویا زنده بود مادرم زنده بود..☹️😣 هر لحظه سرم سبک و سبک تر میشدم احساس میکردم داره خوابم میبره..🥱 چه احساس شیرینیه یعنی مرگ انقد حس خوبی داره، احساس سبکی راحتی... کم کم پلک هام سنگین و سنگین تر شد و دیگه چیزی نفهمیدم. صدایی تو گوشم میپیچید ریحانه ریحانه... آروم چشمام و باز کردم نور شدیدی تو چشمام خورد چشمام و جمع کردم و دوباره آروم باز کردم همه جا سفید بود اینجا کجاست؟؟😳🤯 یه دفعه یادم افتاد من خودم و کشتم پس من مردم اینجا کجاست؟؟ اون دنیاست؟؟ دوباره همون صدا تو گوشم پیچید ریحانه خوبی؟؟ چشم میچرخوندم تا اطرافم و خوب ببینم دنبال صاحب صدا میگشتم ولی جز نور زیاد چیزی نمیدیدم انگار چشمام خوب نمیدید. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌹 سلام آبجی عزیزم ببین موقعی که همسرت خوب بود چون شما خوب بودی وقتی که بد اخلاقی کنی ،کم محلی کنید اون هم خسته میشه چون اینجوری رابطه یک طرفه میشه ببین عزیزم اینجا شما مقصری که همسرت باعث شده اخلاقش تغییر کنه که خودش هم گفته خودت اینطوری خواستی الان هم دیر نشده سعی کن بیشتر محبت کنی بیشتر باهاش صحبت کن شوخی کن رابطه رو گرم نگه دار بزار اون رفتارش نشه عادت همیشگی آبجی گلم ببین مرد اگه از خانوم هاشون بی محلی ببینن راحت میتونن به سمت خیانت برن پس شما تمام سعی تو بکن این اتفاق نیفته تو زندگی عشق محبت باید دوطرفه باشه بزار یک مثال بزنم تا آخر بگیر ببین عزیزم رابطه مثل الاکلنک میمونه اگه یکی همیشه بالا بمونه از بالا بودن خسته میشه اون یکی اگه پایین بمونه از پایین بودن خسته میشه پس رابطه هم همینطور اگه یکی بخواد هی محبت کنه شما نادیده بگیری پس طرف از این رابطه یک طرفه زده میشه الان نوبت شماست که دلشو بدست بیاری ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

باهمسرتان بیشترصحبت کنید مردهایی که تصمیم هایشان رابه همسرشان می گویندبیشتر ازمردهای دیگر درزندگی موفق هستند،این مردهاچون برای همسرشان توضیح می دهند،تنش به وجود نمی آورند ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوتی 😁 تو این تعطیلات یکی از فامیلای دورمون دعوتمون کرد باغشون که سمت لواسون بود رفتیم و چند تا از فامیلای دیگشونم بودن و خلاصه خییییلی با ادب حرف میزدن و مامان منم تحت تاثیر قرار گرفته بود داداشم که ۹ سالشه داشت با بچه فامیل کشتی میگرفت مامانم گفت پسرم یه بازی دیگه کنید این بازی خطرناکه داداشم گوش نداد بعد مامانم چند باری همینجوری مودب پسرم و فدات بشم و خلاصه مثل روانشناسا حرف زد، اخراش دیگه قاطی کرد داد زد نفهههممم میوفتی تو رودخونه سَقَط میشی بتمرگ یجا 😂 برگای همشون ریخته بود از این ادبیات 😂😂😂 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛