افرادی که در مناسبت های اجتماعی و مهمانیها کمتر حاضر میشوند، غالبا منزوی نیستند، بلکه افراد صادقی هستند که نمیتوانند با شخصیت های ساختگی دیگران در این مجالس کنار بیایند! ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوتی 😁 یه روزمادرم و خواهرام میرن خونه ی داییم که از اونجا برن خونه ی خاله م که تو روستاست 🤪🤪🤪🤪🤪 زنداییم برا اینا هندونه میاره میخورن بعد راهی میشن برن روستا ماشینه روستا از اون تویتاها بوده که مال زمان جنگه چون روستای خاله م دور افتاده س ... مادرم حالش بهم میخوره و ببخشین بالا میاره ... موقع رسیدن خواهرام میبینن مادرم اصلا حرف نمیزنه ناراحته آبجیم میگه آبا چی شده ؟؟ 😖😖😖😖 مادرم میگه دیدی جیگر من از دهنم اومد بیرون مگه من زنده میمونم 😝😝😝😝😝 خواهرم میگفت غش کردیم از بس خندیدیم گفتم مگه چی شده که جیگرت از دهنت بیاد اونا هندونه بوده دیگه الانم سوژه شده برای خنده 😁😁😁😁 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

❌ ...با این فرد ازدواج نکنید... ❌ 🔸با کسی که مدام در گذشته شما دنبال اینست که ببنید با کسی رابطه داشتید یا خیر 🔸با کسی که هر لحظه باید به اون ثابت کنید که راست می گویید 🔸با کسی که برای کنار او ماندن باید خودتان را تغییر دهید 🔸با کسی که اگر پشت خط تلفن شما بیاید و شما نتوانید پاسخ وی را بدهید بعد از آن از شما بازجویی می کند 🔸با کسی که هر لحظه باید گزارش دهید کجا بودید با کی بودید 🔸با کسی که مدام به شما شک دارد 🔸با کسی که مدام به شما می گوید این رفتارت اشتباه است 🔸با کسی که در هر بحثی اگر حتی خودش خطا کرده باشد باز طوری رفتار میکند که شما مجبور به عذرخواهی بشوید و احساس کنید این شما هستید که اشتباه کردید 🔸 با کسی که تصویری از همسر آینده اش در ذهن خود ساخته که با شما متفاوت است و تمایل دارد شما شبیه آن همسر خیالی وی شوید. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

*#سیاست_های_همسرداری سعی کنیم همیشه کلاس کارو پیش همسرمون حفظ کنیم❤️* 👈مثلا یادداشتی که براشون مینویسیم خیلی مرتب باشه کاغذش پاره نباشه🔴 👈مثلا غذارو که میکشیم اگه خورشت بود حتما با دستمال کاغذی دورش رو پاک کنیم بعدش بیاریم سر سفره☺️ 👈مثلا میوه رو که دیزاین میکنیم مدل قلب یا ستاره در میاریم تیکه هایی که مونده رو خودمون نخوریم بیاریم بعد از خوردن اون میوه خوشگلا با همسرمون با هم بخوریم.😃😍❤️ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🤎💛 این دفعه مادرم گوشی و برداشت و چند لحظه بعد صدای جیغ و فریادش بلند شد مادرم ضجه میزد و رویا رو صدا میزد...! مادر علی گوشی و از دست مادرم گرفت و با صدایی که به وضوح میلرزید گفت الوووو علییی چی شده؟ این بار صدای فریاد علی از پشت گوشی بلند شد علی رفته بود بیمارستان و فهمیده بود چه اتفاقی افتاده. هنوز صدای ضجه های علی تو گوشمه صدای فریاد کشیدناش صدای رویا رویا گفتناش... رویا مرد رویا برای همیشه رفت... باورم نمیشد همچین اتفاقی افتاده باورم نمیشد من باعث این اتفاق شده بودم. عذاب وجدان داشت دیوونم میکرد شب و روز نداشتم زندگی برام شده بود جهنم🔥 مادرم بعد از رویا سکته کرد و گوشه نشین شد علی افسرده شده بود و از خونه بیرون نمیرفت !! حتی آیدا رو هم سپرده بود دست مادرش باعث همه اینا من بودم باعث سکته کردن مادرم باعث بی مادری آیدا باعث افسردگی علی... هر روز عصرا میرفتم خونه مادر علی و یکی دو ساعتی آیدا تورو رو میدیدم ، یه روز که مثل روزای دیگه حاضر شدم تا برم خونه مادر علی هر چی زنگ زدم دیدم کسی در و باز نمیکنه زنگ زدم به علی ولی علی هم جواب نمیداد.! دلشوره بدی گرفته بودم هر چقد به در میکوبیدم کسی جواب نمیداد.😰 رفتم کلید سازی سر کوچه و آوردمش تا در و باز کنه در و که باز کرد به محض اینکه وارد خونه شدم صدای گریه آیدا رو شنیدم. با عجله دوییدم سمت خونه و با دیدن مادر علی که افتاده بود کف آشپزخونه جیغ بلندی کشیدم.😱🤯 آیدا رو بغل گرفتم و دوییدم خونمون. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

زندگی را تو بساز...! نه بدان ساز که سازند و پذیری بی‌حرف زندگی یعنی عشق، تو بدان عشق بورز...! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺲ... ﺗﻮ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ، ﻣﻌﺪﻥ ﻋﺸﻖ ﺑﺸﻮ، ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ الماسی... عصر بخیر♥️ **✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

♥️🍃🍃♥️💫🌿 🌿🫂🌿 ♥️ #ارسالی_اعضا😎🌱 سلام نازگل عزیزم امیدوارم هرجا ک هستی غرق در خوشبختی باشی 😘اومدم چن تا از تجربه هامو در اختیار بانوان سرزمینم قرار بدم امیدوارم ک ب دردشون بخوره، اول خانمهایی ک دوس دارن شوهرهاشون دوسشون داشته باشن و دعوایی بینشون صورت نگیره سوره طلاق رو هر از چند گاهی بخونن نیازی نیس ب ابی یا شربتی بخونن واقعا برا من ک معجزه کرده یعنی شایدهر از چند ماهی مختصر بحثمون میشه. دوم برای اینکه برکت بیاد تو زندگیتون و درآمدتون هر روز سوره ذاریات رو بخونید ک ب عینه برکت و روزی رو تو زندگیتون میبینید.من خودم نزدیکه یه ماهه هر روز میخونم باورتون نمیشه الان ک نصف برج رفته تازه یک سوم حقوق شوهرمو خرج کردیم در حالیکه قبلا ده روز از برج نگذشته نصف حقوقش تموم میشد.نازگل عزیزم امیدوارم این ها رو بزاری تا خانمها استفاده کنن😍منم باشم خانم دهه شصتی ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی، در امروز طراحی کرده‌اند و نه بیشتر. نگرانی امروز برای مشکلات فردا، دردی از ما دوا نخواهد کرد. نیچه ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#سوتی 😁 پارسال قرار بود از تهران برامون مهمون بیاد و از اونجایی که زبان اکثر ما کرمانشاهیا کردی هست و دختر عموم پنج سالشه و روستا زندگی میکنن اومده بودن شهر خونه ما و ما از تهران مهمان داشتیم😂خلاصه اینکه زن تهرانیه سر سفره گفت میشه اون نون رو بدید دختر عموم بنده خدا نمیدونست نون همون نانه گفت منم نون میخام بهش نان دادیم میگفت نه من نون میخام این نانه من نون میخام🤣🤣🤣🤣🤣بیچاره فکر میکرد که نون یه چیز دیگست قیافه اونشب همه ما😄😄😐😐🤣🤣 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

🤎💛 دوباره زنگ زدم علی اینبار جواب داد و وقتی گفتم چه اتفاقی افتاده سریع خودش و رسوند📞 مادر علی مشکل قلبی داشت و سکته قلبی کرده بود و بنده خدا فوت کرده بود.😞 حال روحی علی خرابتر از چیزی که بود شده بود. از طرفی مادر خودم که سکته کرده بود و گوشه خونه افتاده بود از طرفی هم رویا از طرفی مادر علی و از همه بدتر آیدا که تو کمترین سن بی مادر شده بود.😣🥺 ولی بعد از فوت مادرش علی کلا خونه ما بود من و علی و آیدا و مادرم.!! تنها دلخوشی اون روزای من بودن علی کنارم بود🥲 همین که تو یه خونه بودیم برام بس بود. هر چند علی حتی یک کلمه هم حرف نمیزد ولی بودنش کافی بود.😮‍💨🤭 چهلم رویا و بعدش مادر علی گذشت. ولی علی همچنان پیرهن مشکیش و در نیاورده بود. تصمیم گرفته بودم هر طوری شده راضیش کنم تا پیرهن مشکیش و در بیاره🤔 چند روز بعد رفتم و براش یه پیراهن رنگی خریدم و برای مادرمم یه بلیز رنگی و برای خودمم یه بلیز رنگی خریدم. میدونستم راضی کردنشون کار راحتی نیست ولی باید اینکار و میکردم. برای شام قرمه سبزی گذاشته بودم غذای مورد علاقه علی بود.🍛 از صبح سعی کرده بودم فضای خونه رو یه کمی بهتر کنم ، مادرم و برده بودم حموم آیدا رو حسابی مرتب کرده بودم یه لباس خوشگل تنش کرده بودم.!! رفتم جلوی آینه خودم و نگاه کردم و یه کمی خودم و مرتب کردم و رفتم تو حیاط سراغ علی.، مثل همیشه تکیه اش و داده بود به پشتی که کنج حیاط بود و تنها نشسته بود. رفتم کنارش و صداش کردم.😓 _علی؟ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛

#پاسخ_اعضا 🌹 سلام خانومی ک دلتنگ خونوادتی🥺 عزیزمممم چرا انقد خودتو اذیت میکنی چرا فکر می‌کنی بری خونه مامان بابا مزاحمی که الان داداش زندگی می‌کنه خودت داری اینجوری فکر می‌کنی اگه داداشت حرفی زده باشه یه چیزی ولی داری میگی خودم نمیخوام مزاحم بشم مامان گلم به نظر من شما مثلا ماهی یک بار یه نهاری یا شامی درست کن داداش اینا رو دعوت کن که اینجوری هر موقع میری خونشون معذب نباشی راحت بتونی رفت آمد کنید . هفته ای یک بار برو سر بزن اینطوری هم خودشون خوشحال میشن هم شما تو اون خونه مادری میتونی آرامش داشته باشی✨ مامان گلم موقع که دلتنگ میشید حتما برای مامان بابا قرآن بخون،سرخاکشون برید دلت آروم میگره. شما با گریه کردن خودتو اذیت میکنی به خودت روحیه بده . روحشون شاد ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛