eitaa logo
رازِدِل 🫂
15.7هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
2 فایل
اینجا همه چی واقعیت داره💯 سرگذشت زندگی مخاطبان کانال اینجا گذاشته میشه رازدل تو اینجا بگو تا هم کمک بگیری هم آروم بشی🥰 @setaraaaam اصلا هرچی دل تنگت میخواد بگو🥰💗 ❣️برای تبلیغات خصوصی به اینجا مراجعه کنید👇 https://eitaa.com/tabligat_poro
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 شوهرعمه ی همسرم فوت کرده بود نمیدونم مراسم های بقیه شهرا چطوریه ، ولی اینجا مراسم سوم آش میدن، من و دخترم تو مراسم کنار هم نشسته بودیم ، آش که خوردیم به دخترم گفتم مامان اگه خوردی پاشیم بریم، یهو تو جمعیت گفت ماماااااان تو که تموم نکردی ظرفشو هنوز لیس نزدی! من 😲 دخترم😜 بقیه مهمونا😆😆😆 در گوشی بهش گفتم مامان فقط تو خونه اینکارو میکنم😓 و به سرعت نور از اونجا جیم شدیم پ.ن : خیلی دوس دارم بشقاب آش رو لیس بزنم، اون سری خالم بهم گفت بچه هاشون همین کارو میکنن ، دعواشون که کردن میگفتن از خاله یاد گرفتیم😏 بد اموزی داشتم برا بچه ها😁 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
*👫 🔴 * 💠 متاسفانه گاهی روحیه ، پرتوقعی، و چشم هم چشمی، و یا ایراد گرفتن‌های بی‌منطق بر زندگی مشترک زن و شوهرها حاکم ‌می‌شود و مثل کبکی که سرش را داخل برف کرده، خوبیهای زندگی خود را نمی‌بینیم. 💠 یکی‌از فرمولهای خوبی که می‌تواند این روحیه‌های را کم‌رنگ کند سر زدن به ، بیماران، معلولین و افراد بی‌سرپست‌ بهزیستی است. 💠 گاه مناسب است زن و شوهرها به همراه فرزندان خود در این اماکن حضور پیدا کنند و به این افراد بروند. 💠 دیدن محدودیتها و کمبودهای و رفاهی و شرایط سخت دیگران باعث توجه و تفکر در نعمت ، نعمت و همدم داشتن، نعمت داشتن و نعمت‌های زیادی که از آن غافلیم می‌شود. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
😁 مادرشوهر من عمه ی بابام میشه و منم عمه صداش میکنم، یه بار میخواستیم بریم خونه ی یکی از آشناهاشون یه کاری داشت، داشتیم با هم میرفتیم، اسم مادرشوهرجان امینه هست و خیلی با هم خوبیم تو راه که بودیم گفتش راستی اسم دختر فلانی امینه هست، منم نمیدونم چرا مغزم اون موقع انگار جمع شده بود و اصلا فکر کار نکرد😢 حس کردم حافظم از یه ماهی هم کمتره 😭 برگشتم گفتم امینه!!! تا حالا سعیده و وحیده و ... شنیده بودم، امینه دیگه چه صیغه ایه!!! و چرا همچین اسمایی برا بچه هاشون انتخاب میکنن!😂 وای خدا یهو فهمیدم چی گفتم، یخ کردم، نمیدونم چرا همچین حرفی زدم، هنوزم دلیلی براش نمیتونم پیدا کنم، خداشاهده دیگه یادم نمیاد چطور رفتیم و برگشتیم😥 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
** ‌‍ اگر میخوای همسرت عاشقت باشه اگر همسرتون بهتون هدیه ای میده بهترین تشویق و تشکر اینه که با ذوق فراوان از هدیه اش استفاده کنید ! حتی اگه باب سلیقه تون نیست ؛ استفاده نکردن از هدیه روش مناسبی برای ابراز مخالفتتون نیست. از هدیه شون استفاده کنین ولی در مواقع مناسب از سلایق تون با آب و تاب براشون تعریف کنین. یعنی یه جورایی غیر مستقیم هدایتشون کنین برای اینکه دفعه های بعدی به سلیقه شما براتون خرید کنن . قدر همسرایی که هدیه میخرن رو خیلی باید دونست. ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
رازِدِل 🫂
#سوال 🤔 #درخواست_راهنمایی 🍀🌹 سلام خاهرا اگه ممکنه به منم روحیه بدید،من ۲۷ سالمه تقریبا ۶ ساله پدرو
🌹 سلام ب همه✋ جواب خانوم۲۷ساله ک پدرمادرشون فوت شدن گلم آن شاللع ک خدا بیامرزتشون 🤲 خواهر گل شما رفت و آمد تو با برادرت بیشتر کن اینحوری وقتی باهم رفت و آمد داشته باشین رابطتون گرم تر میشه و باهم راحت تر میشین،و آینکه گلم وقتی دلتنگ میشی برو سرخاکشون آرامش میگیری،و قرآن بخون ،دو رکعت نماز براشون بخون عزیزم ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
رازِدِل 🫂
🤎💛 در حالیکه چشمام و بسته بودم و آیدا رو تو بغلم گرفته بودم و لالایی میخوندم در اتاق باز شد با دیدن
🤎💛 با تته پته گفتم : میخوای برید؟! علی لب زد : آره دیگه بسه سه ماهه اینجاییم هر چقد هم که کنار هم بمونیم باز باید بالاخره هر کی بره سر زندگیش، _خب مگه هر کی سر زندگی خودش نیست؟؟ علی گفت : نه من سر زندگی خودم نیستم من الان چند ماهه دارم با خانواده زنم زندگی میکنم ،! این مدت خیلی زحمت افتادید هم تو هم مادرت به خصوص تو این مدت هم به مادرت رسیدی ، هم حواست به آیدا بود واقعا ازت ممنونم فراموش نمیکنم لطفتو.!☺️🥲 _لطف؟؟چه لطفی؟؟من وظیفم و انجام دادم آیدا بچه خواهر منه واسش تمام زندگیم و میدم.، علی لبخند بی جونی زد و گفت به هر حال ازت ممنون فردا ما میریم! دستپاچه گفتم حالا چرا انقد زود چرا انقد عجله داری؟؟ -بعد سه ماه دیگه واقعا زود نیست دیر هم هست. اصرار بی فایده بود هر چقد بیشتر اصرار میکردم علی بیشتر رو حرفش تاکید میکرد. فکر اینکه علی و آیدا برن دیوونم میکرد نمیدونستم باید چیکار میکردم تا جلوی رفتنشون و بگیرم.😣☹️ تا صبح آیدا رو تو بغلم گرفته بودم و از ترس فردا که دیگه پیشم نباشه چشم رو هم نمیزاشتم.😰 ولی هر کاری هم که کنی جلوی گذر زمان و نمیشه گرفت بالاخره فردا رسید. تا لحظه آخر همه سعیم و کردم که علی و پشیمون کنم ولی تصمیم خودش و گرفته بود و میخواست که بره.! وقتی میخواستم از آیدا خداحافظی کنم انگار که یه تیکه از قلبم داشت ازم جدا میشد💔😫 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصرتان زیباترازگل🌷 آرزومندم که خدای مهربون هدیه دهد به شما سبدی پراز💐 شادی‌ های بی دلیل نگاه پراز امید قدمی استوار و عصری سرشاراز آرامش 🌷🍃 ‌‌‍‌ **✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
✅هر چيزی که اذیتت میکنه، 🙂داره صبر کردن رو بهت یاد میده ✅هر کسی که ترکت میکنه، 🙂داره بهت یاد میده چجوری رو پاهای خودت بایستی ✅هر چيزی که عصبانیت میکنه 🙂داره بهت بخشش و شفقت رو یاد میده ✅هر چيزی که ازش متنفری 🙂داره بهت عشق بی قید و شرط رو یاد میده ✅هر چيزی که ازش میترسی 🙂داره بهت شهامت مقابله باهاش رو یاد میده ✅و هر چیزی که نمیتونی کنترلش کنی 🙂داره بهت چگونه رها کردن رو یاد میده... انرژی - مثبت😍 ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
😁 دبیرستان که بودم  یه بار اجازه گرفتم برم بیرون خیلی تشنم بود حس گوش دادن هم نداشتم  کلاس ما طبقه دوم بود. تو راه داشتم فکر میکردم اقا من که آب خوردم پس چرا انقدر تشنمه عجب عطشی ! (پشت در کلاس بودم داشتم فکر میکردم انقدر تشنمه برم یه بار دیگه آب بخورم  از طرفی کی حال داره  یه طبقه دوباره بره حیاط از یه طرف صدا معلم ازپشت در میامد .پیش خودم گفتم ولش برم حال حرفتاشو ندار کاش یکم تو حیاط میموندم ولی خلاصه  گفتم جهنم بریم کلاس  صدای معلم خیلی واضح میومدم  پشت در رسیدم و در زدم یهو سکوت همه جا رو فراگرفته وبهت عظمی صدای شلیک خنده بچه ها اومد برگشتم دیدم من هنوز تو کلاسم 😐اصلا بیرون نرفته بودم از نیمکت تا در کلاس این همه اراجیف تو فکرم بوده  یعنی داغون شدم🥴😂      ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
رازِدِل 🫂
🤎💛 با تته پته گفتم : میخوای برید؟! علی لب زد : آره دیگه بسه سه ماهه اینجاییم هر چقد هم که کنار هم ب
🤎💛 دوری علی یه طرف دوری از آیدا یه طرف دیگه، با هر سختی بود خداحافظی کردم و از آیدا و علی دل کندم.!😣🥺 جاشون تو خونه خیلی خالی بود سکوت خونه دیوونم میکرد من مونده بودم با مادری که گوشه خونه افتاده بود. تازه شروع عذاب کشیدنام بود !!🤦‍♀ تا اون موقع سرم گرم علی و آیدا بود ولی الان که تنها شده بودم فکر و خیال دیوونم میکرد.، هر چقد هم که بقیه فکر کنن من آدم خوبی هستم ولی خودم که میدونم چیکار کردم ! خودم که میدونم باعث همه این اتفاقها هستم من چطوری زنده ام اصلا کی انقد پست شدم؟! کاش هیچ وقت علی از رویا خوشش نمیومد کاش هیچ وقت من از علی خوشم نمیومد اصلا کاش رویا اون دفتر لعنتی و پیدا نمیکرد و همه چیو نمیفهمید.!😮‍💨 ولی این کاش ها فقط واسه آروم کردن وجدان خودم بود... هنوز یک روز کامل نشده بود از رفتنشون داشتم دیوونه میشدم ، تو خونه راه میرفتم و دنبال یه راه چاره بودم با خودم میگفتم من باید به هر طریقی شده کاری کنم علی و آیدا دوباره بیان اینجا.!! ساعتها بود که داشتم با خودم فکر میکردم و به نتیجه نمیرسیدم که زنگ تلفن بلند شد، گوشی و برداشتم. _الو صدای علی تو گوشی پیچید الو سلام ریحانه.! با شنیدن صدای علی بند دلم پاره شد _سلام علی تویی؟😳🙁 _آره منم خوبی مامان خوبه؟ _ما خوبیم شما چطورید؟ خوبیم فقط یه مشکلی پیش اومده. _چی شده؟ آیدا دستشویی کرده من عوضش کردم شستمش پاهاش سوخته باید چیکار کنم؟ ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛
🤔 🍀🌹 سلام به دوستان عزیز خانومای باتجربه و فهمیده خواهشن کمک کنن بهم مشاوره بدن من 20سالمه یه سال و پنج ماهه ازدواج کردم منو شوهرم خیلی اخلاقمون باهم جور نیست از همه جهت خوبه پسر پاک و سر براهیه ولی نمی‌دونم چرا باهم رو راست نیست 😔همش به پدر مادرش اهمیت میده نه حالمو مپرسه نه پول بهم میده بگه اگه چیزی لازم داشتی برا خودت بخر روزاهم همش بیرونه یا پیش رفیقاشه یا خونه فامیلاش تازه میگم چرا اینجوری رفتار میکنی میگه برو خونه بابات باهام لج بازی میکنه فقط تنها چیزیکه براش مهمه مادرشع با خانواده اش اگه مادرش مریض بشع زمینو زمان بهم میدوزه تا حالشو خوب کنه ولی یه درصدم من براش مهم نیستم بمیرم یا زنده بمونمم براش مهم نیست تازه توقع رفتارهای خوبو از من داره ولی خودش هر رفتاری بکنه عیبی ندارع😥لطفا خانم های با تجربه بهم مشاوره بدن با چنین آدمی چجوری رفتار کنم وه چیکار کنم بهم اهمیت بده و باهام لج بازی نکنه ‌❤️⁩ جهت ارسال پاسخ و کمک کردن به دوستمون و هر سوالی که داشتین به آیدی ادمین محترم پیام بدید🌹❤️✨👌@kosar_98_z ‌┏━━━━━🦋📕━━━━━┓ 🎓 @raz_del 🎓 ┗━━━━━🦋📕━━━━━┛