فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥲چقدر غم داشت این صدا تا انتها گوش بدید
.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
این كه جواب پیاممان را یکی در میان
می دهند و ما هر لحظه به بهانه دلتنگی پیام می دهیم!
اینکه سرد بودنشان را با گرمی جواب میدهیم!
اینکه خیلی وقت است که رفته اند و ما باز خودمان را به در و دیوار می زنیم که بمانند!!
یعنی برای دوست داشته شدنمان باج
می دهیم!!
یعنی ما مهرطلبیم و وابسته!
ما محتاجیم به عشق تا زنده بمانیم به هر قیمتی!
و تا آن هنگام که اینگونه ایم، ما عشق را گدایی می کنیم نه تجربه!
بهتر است کمی بیشتر خودمان را دوست بداریم و فقیر عاطفه نباشیم و خودمان را غنی کنیم.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما که خسته بودیم،
ما که دیگه حالی نداشتیم،
ما که یک گوشه نشسته بودیم،
ما که سکوت اختیار کرده بودیم،
ما که چشممان را از دیده شدن دزدیدیم که دیگران متوجه نشوند،
ما که هر که پرسید:چه خبر؟گفتیم:شکر خدا خوبیم،
ما که غصه هرکسی را دیدیم اگر کاری نکردیم لااقل بی احساس رد نشدیم،
ما که الکی خندیدیم،
ما که گفتیم مال دنیا چرک کف دسته پس ارزش ها چی میشه،
ما که گفتیم یک نان و ماست در کنار عزیزان کافیه،
ما که …
در پس تمام این گفتن ها و رفتارها فقط یک مشکل وجود داشت…!
با چاشنی دروغ گاهی اوقات تلفیق شده بودن.
خدایا،دروغمان مصلحتی بود تو به بزرگی خودت ببخش…
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
رازِدِل 🫂
🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 رفتیم سمت خونه مامان جاوید ..من تو ماشین نشستم وجاوید رفت دنبال جاوید کلی بهش سفار
🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀
🥀
خودمم نمیخواستم زن اون حمید حرومزاده بشم که بگی داری حسادت میکنی…نه ..
دارم عین ادم باهات حرف میزنم …اون بخاطر اینکه حال من رو بگیره بهت نزدیک شده …
اگه بفهمی که خب افرین
ولی اگه نفهمی من با تو کاری ندارم چون جونمی خواهرمی ..اما خشتک حمید رو امامه میکنم براش …فهمیدی یا نه؟!
جوانه کریه میکرد و داشت نگاش میکرد
برگشتم نگاش کردم و گفتم :جوانه اکه به جاوید گفتم چون زورم تنها بهت نمیرسید
اگه بهت اسیب میزد من خودم رو مقصر میدونستم ..خواهش میکنم ازم دلخور نشو ..خواهش میکنم به دل نگیر ..من ..من
جوانه با گریه کفت:خیلی نامردی مصی ..اینجوری میخواستی خواهرم باشی؟؟
با گریه ش گریه م گرفت و گفتم:
زورم بهت نرسید ..اگه میرسید به جاوید نمیگفتم ..
یهو جاوید دادزد:تو غلط میکردی به من نمیگفتی ..
مگه من بیغیرتم ؟!
در ماشین رو باز کردم و گفتم:من میرم راحت باهم حرف بزنید …
ادامه دارد...⛓
🥀
🥀🥀
🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀
خانوما قراره شوهرمونو کنترل نکنیم
مثلا وقتی بیرون بود هی تندتند زنگ نزنیم بگیم کجایی؟، کجایی؟...
ولی یه وقتایی که واقعا لازم بود ازش بپرسیم "کجایی"
میتونیم واسه تنوع
اینجوری عنوان کنیم سوالمونو:😊😉
💜آن که بی باده کند جان مرا مست کجاست؟
یا
💜آن جان جهان کجاست آخر؟
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
⛔️قهرممنوع!
#مردها با قهر کردن زن، عوض نمی شوند! ممکن است بیایند و معذرت خواهی کنند و تعهد بدهند، اما کینه شما را بیشتر در دل میگیرند و پس از بازگشت جبران میکنند.
برای همین اگر قصد زندگی کردن دارید و نمی خواهید طلاق بگیرید، قبل از آنکه مرد به دنبال شما بیاید و خواهش و تمنا کند و قول دهد، خودتان برگردید. و روش های دیگر را جهت اصلاح،
امتحان کنید.
هیچ مشکلی با قهر کردن حل نمی شود، فقط پیچیده تر می شود.
قهر کردن تمرین جدایی است ,چند قهر کوچک، یک قهر بزرگ و یک قهر آخری و تمام.
╔═🍃♥️🍃══════╗
@raz_del
رازِ دِل🥰 raz_del@ 😶🌫️
╚══════🍃♥️🍃═╝
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رازِدِل 🫂
💛🍂💛 🍂💛 💛 #سرگذشت_زندگی_مهرانه_و_سیامک🔥 ــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــ♡ـــ
💛🍂💛
🍂💛
💛
#سرگذشت_زندگی_مهرانه_و_سیامک🔥
ــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــ
و گفت ازم خسته شده، گفت دیگه من رو نمیخواد... من در اون لحظه یه انبار باروت بودم که بهاره با حرفاش منفجرم کرد!
مشتم بیاختیار بالا اومد روی صورتش نشست... پام غیرارادی بلند شد و لگدی به زانوش زد... اصلا اون لحظه حالم در
دست خودم نبود. نیروی تحلیل رفتهام که ناشی از بیخبری این چند روز بود به طرز عجیبی برگشته بود! بدجوری هم
برگشته بود... جوری زدمش که از هوش رفت... زنگ زدم آمبولانس اومد، بردمش بیمارستان و همونجا هم گفتم
که من زدمش؛ گرفتنم و تمام!
با چه کسی طرف بودم؟ یک وحشی ماقبل
تاریخ؟ یک دیوانهی زنجیری؟!
_فقط به خاطر اینکه جواب تماسهاتون رو نداده بود و یک دسته گل دستش بود
زدینش؟ اونم در حد مرگ؟!
فندک را داخل جیبش فرستاد، سرش را آهسته بلند کرد و قفل چشمانم شد. مردک چشمهایش مثل ماهی گیر کرده
در تُنگی تنگ و تاریک، رقصان بود. از جا بلند شد و پشت به من کرد ولی مگر میشد آن قطره اشک سمجِ افتاده روی
ادامه دارد...❤️🔥
https://eitaa.com/raz_del🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زندگی فردا نیست
🍃زندگی امروز است
🌸زندگی قصه عشق است و امید
🍃صحنه غمها نیست
🌸به چه میاندیشی
🍃نگرانی بیجاست
🌸چون خدا با توست 👌
شروع هفته تون پر امیـد 🌸
#صبح_بخیر