✍️خواندن ذکرها به اندازه توان است
بهعبادتیمهمانکنید📿
بهشفاعتیجبرانکنند✨
تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید کربلا و شهدای صدر اسلام تا کنون.
🔻(خصوصا شهید سید ابراهیم رئیسی و شهدای همراهش)🕊
همچنین مهمان امروز🌷
شهید احسان فتحی و شهید بارونی فتحی💚🖤
به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) سلامتی رهبرمان سید علے خامنهاے و رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅
💚در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید
💚زیارت عاشورا، صلوات، حمد، و توحید.
🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙
پست بعدے معرفی شهید👇
@razechafieh
شوقِ رفتن....🕊️
شهید احسان فتحی🌷
تاریخ تولد: ۱۲ / ۲ / ۱۳۶۹
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۹ / ۱۳۹۴
محل تولد: بهبهان،خوزستان
محل شهادت: سوریه
*🌷خواهرشهید← ما پنج خواهر بودیم و یک برادر به نام بارونی.🌙 جنگ که شروع شد بارونی به جبهه رفت💥 و سال ۶۱ به شهادت رسید🕊️پیکرش هم تا ۹ سال مفقود بود.🥀نداشتن برادر خیلی برایمان سخت بود و جای خالی اش ما را بسیار آزار میداد.🥀 آرزو می کردیم که بعد از بارونی، خداوند به ما پسری عطا کند🍃 که دیگر جای خالی او را در زندگی احساس نکنیم 🥀و طعم بی برادری را نچشیم؛ تا این که خدا احسان را نصیب ما کرد.🎊احسان پنج ماهه بود که پیکر بارونی را هم آوردند.🕊️خوشحال بودیم از این که خداوند لطف خود را به ما عطا کرد و به جای بارونی، برادر دیگری به ما داد🎊 که می توانست جای خالی او را برایمان پر کند.🌙احسان دو سه سال قبل از این که به عضویت سپاه در بیاید،🍃روزی با هم رفتیم سر مزار برادرمان بارونی.🌙با صدای بلند داشتم گریه میکردم.🥀 احسان گفت: گریه نکن. افتخار کن که برادرت شهید شده، شهادت لیاقت میخواهد.🌙 دعا کن این برادرت هم، مثل این برادرت شهید شود.‼️گفتم: احسان ما چه قدر خدا خدا کردیم که بعد از بارونی خداوند به ما پسری عطا کند و خدا هم تو را نصیب ما کرد.‼️از من چنین انتظاری نداشته باش.⚡اما او راهش را انتخاب کرده بود💫و عاقبت به سوریه رفت 🌙و با اصابت چندین گلوله به بدنش🥀 به برادر شهیدش پیوست*🕊️🕋
#شهید_احسان_فتحی_چمخانی
#شادی_روح_پاکش_صلوات 💙🌷
@razechafieh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دلم برای #رئیسی سوخت
🔹بخش سوزناک صحبت های رهبر انقلاب در حرم #امام_خمینی(ره) درباره #شهید_جمهور
@razechafieh
#لبیک_یا_خامنهای
🔅ساحت روح خدا عرض ارادت میکنم
با علمدار ولایت باز بیعت میکنم...
🔅رهبرم سیدعلی گر خواهد از من جان و سر
سر به پایش مینَهم غسل شهادت میکنم...
✨آغاز ولایت و زعامت
حضرت آیت الله العظمی امام سید علی حسینی خامنه ای(مدظله العالی)
برتمامی ولایتمداران گرامی باد.
#امام_خمینی
#امام_خامنه_ای
@razechafieh
برمیگردم، وقتی بیایی🍃
یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا ...
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن..
از بس این شهید به امام زمان "عجل الله تعالی فرجه الشریف" علاقه داشت♥️
بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد:
اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی.
آن روحانی میگوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊 رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی🎤 کنم. رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان(عج) گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:
یا بن الزهرا ...
گشته ام از فراق تو شیدا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی) وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت: بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم!
من رفتم بیرون و وقتی برگشتم
بوی عطر در فضا پیچیده بود؛
شهید هم کفن شده و آمادهی تشییع بود!💔✨
📚روایت مقدس، ص۱۰۰
🤍|#اثبات_عاشقی
عمليات خیبر گره خورده بود ...
فشار مىآوردند خط طلاييه شكستهشود!
زير آتش ميگهايى که جزيره را شخممیزدند
كسىنمانده بود خبر بياورد. خودش رفت
و از "سه راهى مرگ" عبور كرد..!
قبل رفتن فقط گفت :
«مثل اينكه خدا ما رو طلبيده».
هفده اسفند ۶۲ وسطِ جزیره مجنون
در سهراهی مرگ، بیسر افتاد و آرام گرفت
و آنها که ماندند را شرمنده خودش کرد...
#شهید_حاج_ابراهیم_همت🕊🌹
پس از شهادت یعقوب همیشه سر سفره برایش غذا میکشم و هر هفته لباسهایش را میشورم
هر وقت دلتنگ میشوم بر سر مزار یعقوب میروم و با او درد دل میکنم، تمام حرفهایم را به او میزنم و بر میگردم و بارها او را در خواب و بیداری دیده ام، او همیشه به من توصیه میکند که گریه نکنم تا مبادا دشمنان از گریه من خوشحال شوند.
وقتی یعقوب شهید شد جای خالیش بیشتر احساس میشد، خواهر و برادرش هر کاری کردند که من کمتر به یعقوب فکر کنم نتوانستم و بیشتر از پیش او را در خانه احساس میکردم، همیشه سر سفره برایش غذا میکشم و هر هفته لباسهایش را میشورم انگار هنوز هم کنار ماست و فقط برای مدتی از ما دور شده. تا امروز با یاد و خاطره او زندگی را سپری کرده ام.
راوی: مادر شهید یعقوب مجیدی🌷
#شهدای_کردستان
السلامــ اے آفتاب پشتــــ ابر💚🖤
اے دلیلِ صبرِ زینب العجل🕊💚🖤
💙ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت(ع)،و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، و اموات بخصوص بدوارثین و بیوارثین
بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ
#امام_زمان
🔹🔹🔹
@razechafieh
✍️خواندن ذکرها به اندازه توان است
بهعبادتیمهمانکنید📿
بهشفاعتیجبرانکنند✨
تمامی ذکرها هدیه به آقا امام زمان، اهل بیت، ۷۲ تن شهید کربلا و شهدای صدر اسلام تا کنون.
🔻(خصوصا شهید سید ابراهیم رئیسی و شهدای همراهش)🕊
همچنین مهمان امروز🌷
شهید مهدی طهماسبی💚🖤
به نیت سلامتے و تعجیل در ظهور مولا صاحب الزمان (عج) سلامتی رهبرمان سید علے خامنهاے و رفع مشڪلات کشور، بارش باران،شفاے بیماران،وحاجت روایی و عاقبت بخیرے همه ان شاءالله✅
💚در صورت تمایل میتوانید اعلام ذکر کنید
💚زیارت عاشورا، صلوات، حمد، و توحید.
🌙اللهم عجل لولیک الفرج🌙
پست بعدے معرفی شهید👇
@razechafieh
پلاڪ سوخته🥀
شهید مهدی طهماسبی🌷
تاریخ تولد: ۱۴ / ۸ / ۱۳۶۲
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۳ / ۱۳۹۵
محل تولد: اهواز،ساکن قم
محل شهادت: سوریه
*🌷دیگر وقتش رسیده بود که مسافر تو راهی از راه برسد💫جنگ بود و پدر یک پای دلش در میدان مبارزه و یک پای دیگرش پیش آن مسافری که قرار بود 13 آبان بیاید🌱ساعت ده شب در بیمارستان پارس اهواز خبری به گوش حاج عبدالکریم میرسد که نوزاد و مادر حالشان خوب نیست🥀کاری از دست پدر بر نمیاید جز آنکه دعا کند📿وضو میگیرد و به سمت نماز خانه بیمارستان میرود📿تنها چیزی که در آن زمان به ذهنش میرسد نماز استغاثه به درگاه امام عصر(عج) است.🌙دو رکعت نماز حاجت میخواند و به امام عصر متوسل میشود تا نوزاد و مادرش هر دو سالم باشند🌱پدر دل توی دلش نبود مرد جنگ بود و از خدا هم خواست فرزند اولش پسر باشد🌙تا اگر شهادت نصیبش شد، پسر مراقب خانه خانوادهاش باشد💫دعای پدر در آن شب دلشوره برآورده میشود📿و صدای گریه نوزاد پسری ساعت یک و نیم شب 14 آبان سال 62 فضای بیمارستان را پر میکند🎊حاج عبدالکریم سجده شکر به جا میآورد بنا به عهدی که به امام زمان(عج) بسته بود نام پسرش را مهدی میگذارد🍃پسر میشود نذر امام زمان ارواحنا له فداء🌙مهدی سال 81 تا 84 دانشجوی دانشکده افسری سپاه در شهر اصفهان بود🍃مهدی از گریه کنها و دل سوختههای اهل بیت(ع)بود🥀یکی از داوران درجه یک فوتبال شهرستان قم بود که داوطلبانه به سوریه اعزام شد💫و عاقبت با اصابت موشک تاو به ماشین پر از مهمات💥پیکر پاک مهدی در آتش سوخت و تنها پلاک سوختهای از او باقی ماند*🥀🕊️🕋
شهادت: ۱۶ خرداد ۱۳۹۵
#شهید_مهدی_طهماسبی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
@razechafieh
#داروی_آرامبخش_ما_در_اسارت...!
🌷جای ترکشها توی بدنم دهان باز کرده بود و چرک و خون ازش میریخت بیرون. پرستارها و دکترها میآمدند نگاهی میکردند و میرفتند. انگار نه انگار. آخر یک دکتر آمد و دستور داد زخمهایم را بخیه بزنند. نه بیحس کردند، نه چیزی. من «یا زهرا» میگفتم و آنها میدوختندم....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🔵امان از حرف🔵
شب عروسیمان در آن گیر و دار پذیرایی از مهمان ها آمد و به من گفت بیا نماز جماعت.
گفتم نه! الان درست نیست! آخه مردم چه می گویند؟
گفت چه می خواهند بگویند؟!
گفتم می خندند به ما
گفت به این چیزها اصلا اهمیت نده.
با عده ای از مهمان ها به امامت سید مسعود نماز جماعت را خواندیم.
👈 همسر شهید سید مسعود طاهری
📚 فرهنگ نامه شهدای سمنان
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
بسم رب الشهید
#حاج احمد متوسلیان می گفت:
من خیال می کردم خودم آدم جسوری هستم.
اما حاج #همت پاک روی دست ما زده.
روز تظاهرات در عربستان،او یک سری از این تصاویر کوچک
برچسب دار حضرت امام را توی جیب دشداشه خود گذاشته بود.
هر لحظه یک بار،کاغذ پشت یکی از آنها را جدا می کرد.
و در حالی برچسب را کف دستش مخفی کرده بود،
به طرف مأموران پلیس صعودی می رفت،
دست در گردن آنها می انداخت
و به بهانه معانقه،
آن عکس را پشت کلاه کاسکت آنها چسباند و مردم از این عمل او بسیار می خندیدند.
****
خلاصه ات که کنم می شوی ماه
محمد ابراهیم همت
شادی روح شهدای ۸ سال دفاع مقدس صلوات
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
🍃❤️
چه زیبا گفت
سردار بےســـــــر جبهـــه:
رسم عاشقے نیست☝️
با یک دل دو دلبر داشتن👌
وقتے دلبر دارے باید از بقیه دل برداری❤️
🌸#شهـــهمتــــید🌸
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
ارادت خاصی به حضرت علی اکبر(ع) داشت و همین موجب ارباً اربا شدن بدنش موقع شهادتش شد .
نیمی از پیکرش هشتم فروردین تشییع شد ؛
و نصف دیگر بدنش را که چند کیلومتر آن طرف تر از محل انفجار پیدا شده بود، روز 16 فروردین به ایران رساندند و قرار شد روز بیست و سوم تشییع شود ؛
مصادف با روز تولد من ،
گفتم آقا هادی می خواهد به من هدیه تولد بدهد!
همسر مدافع حرم شهید هادی جعفری
🕊🕊🕊🕊🕊
@razechafieh
🕊🕊🕊🕊🕊
▪️عزاداری فرمانده با پای برهنه در بین سربازان
از ساختمان عملیات که بیرون آمدیم، راننده منتظر بود، اما عباس به او گفت ما پیاده میآییم؛ شما بقیه بچهها را برسانید. دنبالش راه افتادم. جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزاداری شنیده میشد. عباس گفت برویم به دستهی عزاداری برسیم. به خودم آمدم و دیدم عباس کنارم نیست. پشت سر من نشسته بود روی زمین. داشت بند پوتینهایش را گره میزد و بعد آن را آویزان گردنش کرد. عباس وسط جمعیت رفت و شروع کرد به نوحهخواندن و سینهزدن. جمعیت هم سینهزنان و زنجیرزنان راه افتاد به سمت مسجد پایگاه. تا آن روز فرمانده پایگاهی را ندیده بودم که اینطور عزاداری کند. پای برهنه بین سربازان و پرسنل؛ بدون اینکه کسی او را بشناسد.
👤 راوی: یکی از نزدیکان #شهید_عباس_بابایی
📚 برگرفته از کتاب «شور حسینی چهها میکند»
پ.ن: شهید عباس بابایی در 15 مرداد 1366 به فیض شهادت نائل گردید.
🌹 #دوستان_شهدا🌹
*تانکِ عباس هدف قرار گرفته بود. گفتیم صد در صد پودر شده است. بعد از یک هفته دیدیم در کمال ناباوری سرو کله اش پیدا شد. هنگام انفجار خودش را روی تپه ای انداخته بود و بعد هفت شبانه روز پیاده روی در خاک عراق بالاخره به نیروهای خودی رسید. می گفت: «روزها را در گوشه ای مخفی می شدم و شب ها راه می آمدم. در این مدت تنها غذایم نی و چولان بود.»
هر وقت می پرسیدم: «در جبهه چه کار می کنی؟» می خندید و می گفت: «هیچی، یک تفنگ خالی می دهند دستم، تا عراقی ها به سمتم آمدند از ترس آن را به آنها تحویل می دهم!» بعد از مفقود شدن عباس فهمیدم، عباس فرمانده گردان بوده و یلی از یلان جنگ!
آخرین باری که تماس گرفته بود، گفتم: «عباس، پسر عمویم مفقود شده، اگر می توانی خبری از او برای ما بیاور!» عباس با خوشحالی گفت: «به! چه خوب است که مفقود شده!»
همان شب خودش برای عملیات رفت و مفقود شد!
#شهید_عباسعلی_میرزایی_دولت_آبادی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
🌹 #دوستان_شهدا🌹
براي ديدن مرتضي به اهواز رفته بوديم. گرما بي داد مي كرد،50 درجه بالاي صفر. در سنگر ساعتي منتظر ايشان نشسته بوديم كه آمد. پنج دقيقه پذيرايي گرمي از ما كرد و دوباره رفت. باز يك ساعتي مشغول صحبت با هم شديم، اما خبري از مرتضي نشد.
به دنبال ايشان از سايه سنگر بيرون زديم. پيدايش كرديم، زير تيغ آفتاب نشسته بود و براي نيرو هاي جديد سنگر مي كند. هر چه اصرار كرديم كه بگذاريد ديگران اين کار را بکنند يا بهتر است اين كار را در خنكي عصر و شب انجام دهيد قبول نكرد و باز با بيل به جان زمين خشک و تفديده منطقه افتاد. انگار نه انگار فرمانده پر افتحار ترین گردان رزمی استان فارس است..
#شهید_مرتضی_جاویدی
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات