هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
موضوع نمایش #فضولی و #تجسس
بازیگران :
🌸عمو حاج آقا
🌸 تنپوش خرگوش
🌸تنپوش روباه مکار
🍃🍂🍃
خرگوش مهربون شروع به احوال پرسی از بچه ها میکنه
_سلام بچه ها حالتون خوبه؟
...
ولی مدام لابه لای حرف زدن خمیازه می کشه و گاهی هم چرت میزنه
روباه که داشت یواشکی گوش میداد وقتی خرگوش کامل خوابش میبره، میاد بالای سن و به خودش میگه:
_یعنی چی شده آقا خرگوشه رو چرا هی خوابش میاد؟
ناگهان خرگوشه با صدا خیلی بلند میگه:
_نه نه نه😱
روباه مکار با این صدا می ترسه و می پره بالا 😂
ولی آقا خرگوشه 🐰
هنوز خواب 😴 بود
روباه مکار 😈 میگه :
_من باید سر از کارش در بیاره، آخ جون من چقدر فضولم😈
و روباه پیش خودش شروع میکنه به #گمان_بد زدن
و میگه:
_حتما آقا خرگوشه🐰 معتاد 🤕، شایدم سیگاریه 🚬
شایدم و...
#عمو_حاج_آقا 😇 وارد میشه و ماجرا رو می پرسه و آقا روباه مکار 😈 آگاه میکنه که این کارش زشته
و کم کم خرگوش مهربون 🐰 از خواب بیدار میشه و ازش ماجرا رو می پرسن
و خرگوش هم میگه :
دیشب تا دیر وقت داشتم درس می خوندم😴
برا همین خوابم میاد، من برم بخوابم
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
#کاردستی
با برش مقوا و تزیین آن یک هیولای توپ خوار درست کنید و از کودک بخواهید توپها را به سمت دهان هیولا پرتاب کند.
✔️ رده سنی: 2 سال به بالا
#هماهنگی_چشم_دست
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
تغییر آهسته و پیوسته رخ میدهد
شب به آرامی تبدیل به روز میشود
در مسیر موفقیت باید صبور باشید و رویاهایتان را باور کنید
آن ها خلق خواهند شد.
این یک قانون است....
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
🌺متن ادبي جشن نیکوکاری👇👇
چه می شد اگر نبود دل بستگی ما آدم ها به هم؟
شاید «با هم بودن» را بر صفحه های فطرت مان نوشته اند که
«بی هم بودن» تلخ است و تحمل ناپذیر.
از من تا تو فاصله ای نیست، جز برداشتن یک قدم به عشق.
زمستان سرد و سوزان تنهایی را فقط به هم پیوستن
دست های من و توست که گرم خواهد کرد.
زمین سرد است، اما آتش مهر قلب های مؤمن در سراسر گیتی نه تنها کلبه های خویش،
که کلبه همسایگان را نیز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.
آری، سیاره خاکی ما بر مدار وحدت دل های عاشق می گردد؛
دل های زنده به عشق انسانیت.
زمین، ملک همه فرزندان آدم است و این ملک مشاع، تنها با
نوع دوستی خواهد پایید و با گذشت.
آنچه بهتر زیستن را در این سرزمین دور برایمان فراهم می آورد،
این است که همگی مان زیر یک سایبان بنشینیم؛ سایبان محبت و نیکی.
کلبه هایی سرد و خاموش، با دست هایی ترک ترک و پینه بسته.
این کوچه های باریک، روایت رنج های توست؛
وقتی که نمی دانی سفره خالی ات را چگونه بر کودکانت بگشایی.
به ریگزاران داغ دلت می اندیشم؛ به تو که روح فسرده ات را به دندان گرفته ای
و شب های بی مهتابت را هیچ چراغی روشن نمی کند.
آمده ام که دستان خاکی ات را در دست های مهربانی ام بگیرم
تا روزهای سردت را خورشید امید، چراغان کند.
آمده ام تا آفتاب را بر سفره های عشق، قسمت کنیم.
آدمی بنده محبت است و هر چه نتواند سنگ خارای قلبش
را بگشاید، محبت خواهد توانست.
هر چه رنگ و لعاب دیگر، همچون برگ های پاییز می ریزند،
ولی رنگ و بوی محبت، هرگز کهنه نخواهد شد
و حافظه جهان، دست های نیکوکار را از یاد نخواهد برد.
#متن_ادبی
#مجریگری
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
#آموزش_قرآن
🌺 باموضوع احسان و نیکوکاری
توی این هفته بهترین زمان برای آموزش سوره ماعون هست که درمورد احسان و صدقه دادنه
💠 شعر سوره مبارکه ماعون
چه سوره ای بچه ها
لنگه نداره هیچ جا
ماعون اسم یه ظرفه
که توش هزار تا حرفه
کسی که دین نداره
تو خوبی کم میاره
سر سفره که چیده
یتیمو راه نمیده
نماز اگه میخونه
میخواد کسی ببینه
وای وای وای به حالش
چون میگه بی خیالش
#آموزش_قرآن
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
شعر
خوبی همیشه جواب داره
پيش خدانکنه هم ثواب داره
خوبی برامون خوبي می آره
توي دل ما شادي می کاره
مانند خورشید که بعضی وقتا
می ره می شينه انور ابرا
گرماونورش پنهان نمی شه
فایده داره مثل همیشه
#شعر
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
#داستان_امام علی علیه السلام و فقرا
.پدر بزرگ، داستان های زیادی برای حمید تعریف می کنه، ولی داستان امشب خیلی خلی برای حمید جالب بود. می دونید بچه ها، پدر بزرگ یک داستان واقعی برای حمید تعریف کرده؛ داستانی از زندگی امام اول، شیعیان، امام علی علیه السلام . پدر بزرگ گفت که حضرت علی نیمه شب ها بدون این که کسی متوجه بشه، مقداری غذا برمی داشت و در کنار خونه فقرا قرار می داد و همین طور هر شب به آدم ها کمک می کرد، بدون این که کسی امام علی علیه السلام رو بشناسه. بچه ها! می دونید با این کار امام علی علیه السلام چقدر دل فقرا شاد می شد؟ پس ما هم باید از اماممون پیروی کنیم. چه جوری؟ خوب بچه ها، ما می تونیم کمک های خودمون رو به کمیته امداد تحویل بدیم تا به دست نیازمندان برسه و راه امام علی علیه السلام رو ادامه بدیم. امیدوارم که همه ما پیروان خوب امام علی علیه السلام باشیم
#قصه
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
روزى امام حسین علیه السلام در گوشه اى از مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته بود. مردى عرب نزد او آمد و گفت: “یابن رسو ل الله من باید یک دیه کامل بپردازم و توان اداى آن را ندارم. کسى را کریمتر از اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی شناسم.”
امام حسین علیه السلام فرمود: “اى برادر عرب من سه سوال می کنم اگر یکى از آنها راجواب دادى یک سوم بدهى تو را می پردازم و اگر دو مسئله را پاسخ دادى دوثلث آن را ادا مى کنم و اگر هر سه سوال را جواب دادى تمام بدهى تو را می پردازم.”
مرد عرب گفت: “یابن رسول الله آیا مانند شما از مانند من (که عربى جاهل و بى سواد هستم) سوال مى کند؟ شما که اهل علم و شرف و بزرگى هستید؟”
امام حسین علیه السلام فرمود: “شنیدم که جدم رسول الله خدا صلى الله علیه و آله فرمود: به اندازه معرفت احسان شود.”
مرد عرب گفت : “هر چه می خواهید سوال کنید اگر دانستم جواب میدهم و اگر ندانستم از شما میآموزم.”
امام علیه السلام پرسید: “کدام اعمال بهترند؟”
جواب داد: “ایمان به خدا.”
حضرت پرسید: “راه نجات از مهلکه کدام است؟”
پاسخ داد: “اعتماد و توکل بر خداوند.”
امام علیه السلام سوال کرد: “چه چیزى به مرد زینت مى بخشد؟”
مرد عرب جواب داد: “توکل توام با بردبارى.”
حضرت فرمود: “اگر علم و حلم نداشت چه چیزى او را زینت مى دهد؟”
مرد عرب: “مال همراه بامروت.”
امام علیه السلام: “اگر از فقر و صبر هم بر خوردار نبود چه؟”
مرد عرب: “صاعقه اى از آسمان پائین آید واو را آتش زند که مستحق چنین عذابى است.”
امام علیه السلام خندید و کیسههاىی را که در آن هزار دینار زر سرخ بود به او داد و انگشترى را که دویست درهم ارزش داشت به او بخشید و فرمود: “طلاها را به طلبکارانت بپرداز و پول انگشتر را صرف مخارج زندگى نما.”
مرد عرب آنها را برداشت و گفت: “خداوند بهتر مىداند که رسالتش را در کجا قرار دهد.”
#داستان
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی رازدانه
قلک های نیکوکاری
بچه ها! نمی دونید امروز چه غوغایی بود. کجا؟ خوب توی مدرسه. همه بچه های خوب، قلک های خودشونو بالای سرشون گرفته بودن. قلک هایی که خودشون پرش کرده بودن. حتما می پرسید برای چی؟ خوب بچه ها، دانش آموزای خوبِ این مدرسه، می دونستن که امروز روز تشکیل کمیته امداد امام خمینی رحمه الله ؛ برای همین، از مدت ها قبل پول هاشون رو توی این قلک ها جمع کرده بودن و حالا می خواستن این قلک ها رو به کمیته امداد هدیه کنن تا به دست افراد نیازمند برسه. من به همه این بچه های نیکوکار، به خاطر این کارشون تبریک می گم و امیدوارم که ما هم بتونیم تا اون جایی که می تونیم، به افراد نیازمند کمک کنیم
#داستان
#نیکوکاری
🆔 @razedaneh