🕌 🌛شکرانه طاعت
بخوان! به شکرانه توحید. بخوان! به شکرانه این عید!
بخوان، به پاس سرافرازیات در بندگی و خاکساری حضرت حق (جلّ جلاله)، بخوان:
💠 اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکِبرِیآءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ،...
🌺 الهی! ای عظمت بیپایان و ای دارنده هر دو جهان! ای ذات بیمثال سخاوت!
ای کمال بیزوال قدرت! ای بخشندهترینی که معنای بخششی!
و ای آمرزندهای که پدیدآورنده تقوایی!
💠 أَسْئَلُکَ بِحَقِّ هذَا الْیَومِ الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیدا؛
از تو میخواهیم به حق این روز مبارک، که برای دلهای مؤمن، عید قرار دادهای:
درود و سپاسمان را نثار پیامبر عشق و رحمت، حضرت ختمی مرتبت،
مُحمّد صلیالله علیه وآله وسلم و اهل بیت طاهرینش علیهالسلام نمایی!
🌺 الهی! در این روز مبارک، از تو میخواهیم که ما را در سایه امنیت چتر نورانیّت
محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم قرار دهی...!
الهی! از تو میخواهیم که به پاداش طاعتمان،
ما را از ترفندهای رنگارنگ اهریمن محفوظ بداری!
🌺 الهی! ما را عبادتی بیاموز که بتوانیم شکر نعمتهایت را پاس بداریم...
🌺 الهی! عبادت خاصّانت را به ما بیاموز؛ عبادتی که توأم با عشق توست، عشق!
🌺 الهی! به پاداش عبادتمان، به پاس روزههایمان، ما را استقامت در راهی ببخش
که راه انبیا و اولیای توست!
ما را در راهی هدایت فرما که رضایت تو و پیامآور راستین تو در آن است...!
🌺 الهی! به بهروزی این عید که روز سرافرازی در امتحان تو بود،
تواناییمان بخش، تا بار دیگر از عهده امتحان تو برآییم!
🌺 الهی! به پاس یک ماه برخورداری از نعمتهای «ویژهات»
که مخصوص «ماه مبارک رمضان» است،
چشم ما را هرچه زودتر به نعمت نهایی حضرتت ،
ظهور حضرت موعود عجلاللهفرجه روشن فرما!
🌺 الهی! یک ماه با میزبانی ویژهات، امساک از گناه را به ما آموختی
و نگاه ناسوتیمان را روشن از انوار لاهوتی خویش کردی؛
در حالی که کمتر قدر چنین نعمتی را میدانیم!
#مجریگری
#متن_ادبی
#عیدفطر
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
🌺 رمضان سایه مهر از سر ما میگیرد...بال رأفت که فرو داشت، فرا میگیرد
چون نگیرد دلم از رفتن ماه شب قدر...که خدا سایه مهر از سر ما میگیرد
رمضان دار شفایی است که هر جان و دلی...داروی دردی از این دار شفا میگیرد
روزه با فطره، امان است و برات شب قدر...هر که شد در دو جهان کامروا میگیرد
و ما امروز، ماه مبارک رمضان را در حالی بدرقه میکنیم
که لبهای خشکیده خود را با تسبیح نامت صفا دادهایم
و با امیدی بیشتر، قدم در راه زندگی نهادهایم؛
امیدی که با پالودگی از گناه، چون بذری، در دل ریشه میکند
و در هوای رسیدن به غایت مراد خویش...!
🌺 الهی! ما را در ادامه این راه خطیر، راهنما باش
و از فریب اهریمن قسم خورده دورمان بدار!
🌺 الهی! چشممان را به جمال دلارای مهر موعود عجلاللهفرجه،
در هم شکننده ظلمت و تاریکی، روشن کن، تا نماز عید را،
با ایشان و در فضای عطرآگین ولایت، به جای آوریم!
نمازی که آکنده از روح اجابت باشد؛ آکنده از قنوتهای سبز آرزومندی!
🌺 الهی! هر روزمان را در سایه آقا امام زمان عجلاللهفرجه عید بگردان! عید!....
#مجریگری
#متن_ادبی
#عیدفطر
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی و عطر یاد تو در روزگار ماند...
سالروز رحلت جانسوز امام خمینی(ره) برهمه عاشقان ودلدادگانش تسلیت باد.
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
🌹❤ خیلی با بچه ها مهربان بودند
امام خميني داشت كتاب مي خواند كه علي كوچولو به اتاقش آمد. امام كتابش را بست و با مهرباني علي كوچولو را در آغوش گرفت. علي روي زانوهاي پدربزرگش نشست. نگاهي به او كرد و پرسيد: «آقا جان! ساعتت را به من مي دهي؟» آقا جان پاسخ داد: «بابا جان! نمي شود، زنجيرش به چشمت مي خورد و چشمت اذيت مي شود، آخر چشم تو مثل گل ظريف است.» علي كوچولو فكري كرد و گفت: «پس عينك را به من بدهيد. »
پدربزرگ خيلي جدي پاسخ داد: «نه! دسته اش را مي شكني و آن وقت ديگر من عينك ندارم. بچه كه نبايد به اين چيزها دست بزند.» علي از روي پاهاي امام پايين آمد و از اتاق بيرون رفت.
چند دقيقه بعد، علي كوچولو دوباره به اتاق پدربزرگ آمد و گفت: «آقا جان! بيا بازي كنيم. تو بشو بچه و من هم بشوم آقا جان!» امام قبول كرد. علي لبخندي زد و گفت: «پس از اين جا بلند شويد. بچه كه جاي آقا نمي نشيند.» امام با مهرباني بلند شد. علي كوچولو با شيطنت گفت: «عينك و ساعت را هم به من بدهيد، آخر بچه كه به اين چيزها دست نمي زند.»
پدربزرگ خنديد. دستي بر سر علي كوچولو كشيد، او را بوسيد و گفت: «بيا اين ها را بگير كه تو بردي.» علي كوچولو ساعت و عينك را با شادماني گرفت.
💠منبع:پرسمان کودک
#داستان
#کودکان
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیدرضا_نریمانی
🎼 هم غرقه داغ پیر خمین هستیم
#رحلت_امام_خمینی(ره)🏴
#یاس_فاطمی
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقام_معظم_رهبری
#حاج_مهدی_سلحشور
🎼 پادکست بسیار زیبا
#رحلت_امام_خمینی ره🏴
#یاس_فاطمی
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
شعر کودکانه امام خمینی
ای امید غنچه ها
من تورا ندیده ام
باغبان پیر ما
صبر کن نرو نرو
ای امید غنچه ها
بی تو خشک می شود
چشمه های آسمان
بی تو خنده می رود
از لب ستارگان
لحظه ای درنگ کن
من تورا ندیده ام
ای امید زندگی
باغبان پیر ما
شاعر :محمد رضا میرزایی
#شعر
#کودکانه
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
مثل یک بابابزرگ
من فقط عکس تو را
دیدهام توی کتاب
قصهها دربارهات
خواندهام شب وقتِ خواب
*
من شنیدم آمدی
بهمن پنجاهوهفت
آمدی با خندهات
غصهها از بین رفت
*
سالها مانند کوه
در جماران بودهای
واقعاً تو رهبرِ
خوب ایران بودهای
*
بودهای بابابزرگ
تو برای بچهها
ای امام نازنین
کاش میدیدم تو را!
زهرا داوری
#شعر
#کودکانه
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
⚪ فرارسیدن #عیدفطر، عیدبندگی بر تمامی مسلمانان تبریک و تهنیتباد.
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛
🌀 داستان عیدفطر
یکی بود یکی نبود توی دنیای قشنگ خدای خوب و مهربون😍 گنجشک هایی بودن که داشتن باهم بازی میکردن و از شاخه های درخت بالا و پایین میپریدن🌳🌲 وتاب بازی میکردن.
آخه گنجشک هاپرنده هستند🕊 و پرنده ها به خاطر بالهایی که از پر دارند میتونند بپرند و پرواز کنند و تو آسمونا برن 🌈☁️و وقتی میان زمین یا روی شاخه میشینند ☘🌿دست و پاهاشون زخمی نمیشه و راحت هرجا بخوان میرن.
خب خب خب بیایم ببینیم گنجشک ها چیا بهم میگن..
گنجشک کوچولو به دوستش نوک قهوه ای گفت میای بریم تو حیاط خونه مریم کوچولو،آخه مریم کوچولو خیلی مهربونه و همیشه یه کاسه کوچولو آب 🍚و یکمی نون و دونه میزاره کنار پنجره شون تا ما پرنده ها غذا و آب بخوریم.
خودم شنیدم که مادرش بهش میگفت آفرین مریم که تو اینقدر بخشنده و مهربونی که به فکر پرنده های تو آسمون هم هستی.
بیا بریم تا خونه مریم کوچولو مسابقه بدیم و پرواز کنیم.😌🕊🕊
دوتا گنجشک به سمت خونه مریم کوچولو پرواز کردند.
نوک قهوه ای گفت آخ جون چقدر تشنه ام بود اینجا آب گذاشته برامون.
گنجشک کوچولو گفت من خیلی گرسنه هستم از دونه هاش میخورم🍚 و با خوشحالی مشغول خوردن شدن😁
که یه هو از پنجره صدای مریم کوچولو رو شنیدکه میگفت
مامان مامان منم میخوام بیام
مادرش گفت: دخترم باشه اگر دوست داری بیای پس اول برو زود دست و صورتتو بشور که صبحانه بخوریم و بعدش زود لباسهای قشنگتو بپوش که با هم بریم.
مریم کوچولو گفت: مامان مگه امروز شما روزه نیستی؟🤔
مامانش گفت: نه عزیزم امروز هیچ کسی روزه نمیگیره.
مریم کوچولو گفت:چرا مامانی.😳
مادرش گفت:آخه ماه رمضان تموم شده.😊
امروز عید هستش عید فطر.😍
خب مامانی چرا امروز عید هستش؟
مادرش گفت:مسلمونا یه ماه رو به خاطر اینکه خدای مهربون گفته، روزه میگیرن
بعدش تو عید فطر همه شون میخواهند از خدای بزرگ و مهربانشون جایزه بگیرند🎁🎁برای همین صبح زود از خواب بلند میشوند و میرند به مسجد🕌🕌 تا نماز عید فطر بخونندو خداروشکر کنند.🤗
مریم کوچولو گفت:چقدر خوب.
مادرش گفت:خدای مهربون به ماگفته تو این روز باید به کسانی که نیازمندهستند هدیه بدیم که بهش میگیم زکات فطریه.
با این کار آدمای نیازمند خیلی خوشحال میشن.😌😘
وای مامانی چقدر خوب.
پس من زودی میرم دست و صورتمو میشورم.👧
دخترم لباسهای قشنگتو بپوش چون امروز میریم مسجد 🕌ما بزرگترا نماز میخونیم و بعدش میریم خونه آقاجون و مادرجون و عیدو بهشون تبریک میگیم..😍
تازه عزیز دل من یه روزی آقای مهربونمون، امام زمانمون میان و اون روز همه ماها پشت سرشون نماز عید فطر رو میخونیم. اون روز خییلی روز قشنگیه و همه شاد و خوشحالن و هیچ فقیر و نیازمندی دیگه تو دنیا نیست.😍
گنجشک کوچولو به نوک قهوه ای گفت شنیدی چی گفتن، چقدر خدای ما مهربونه بیا بریم ما هم به مامان و بابا و دوستامون بگیم که ما هم بریم به مسجد و اونجا کلی بازی کنیم و جشن بگیریم.😍
👫 ویژه کودکان 4-6 سال
📜 نوشته :خانم ن. علی پور ازهمراهان #رازدانه
┏━━━🍃🍂━━━┓
🆔 @razedaneh
┗━━━🍂🍃━━━┛