✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل: اول
🔸صفحه: ۲۷-۲۶
🔻#قسمت_هشتم
نمیترسی؟! من رو بی خبر نذاری ها...» یک جفت پوتین از پایگاه بهش داده بودند. بندهاش را به هم گره زد. انداخت دور گردنش. مثل سرباز ها، دستش را آورد پا گوشش. گفت «ای به چشم، ننه! منتظر باش. بهت زنگ می زنم.» خداحافظی کرد و رفت.
فرداش هم شب شد و برنگشت خانه، گفتم: حتما از مدرسه که تعطیل شده، رفته پایگاه؛ قبل از آمدن باباش برمی گردد. باباش همین که آمد، توی حیاط صدا زد «حسین، بابا، بیا این میوه ها رو از دستم بگیر...» هول شدم. زودی رفتم توی حیاط. یه کیسه میوه خریده بود. سلام کردم. گفت: «سکینه، حسین کجاست؟» گفتم: «پیش دوست هاش. فردا امتحان دارن. از من اجازه گرفت بره درس بخونه» خدا را شکر زیاد گیر نداد.
آن شب هم گذشت.
داشتم از نگرانی می مردم.
تا صبح چشم روی هم نگذاشتم.
هی پا می شدم، توی خانه قدم می زدم، دوباره می رفتم توی رختخواب. تا صبح چشمم به سقف بود.
دوباره فکری می شدم: خدایا این پسره کجا رفته؟!
اگه پایگاه هم هست، پس چرا زنگ نمی زنه؟!
شماره پایگاه را نداشتم.
دوباره پا شدم وضو گرفتم و ایستادم به نماز.
دم دمای صبح، نزدیک اذان، محمد پا شد وضو بگیرد، نماز بخواند.
گفت: «سکینه،چی شده؟! چرا این قدر بی تابی؟!چرا این قدر زود از خواب بیدار شدی؟!»
دیگر نمی توانستم نگرانی ام را پنهان کنم.
خودم را جمع و جور کردم، به خودم جرأت دادم، بهش گفتم «حسین…حسین…»
با تعجّب گفت: «حسین چی؟!»
ادامه دارد…
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
#خاطرات_شـهید
سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
راوی : #همسر_شهید
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
منکمترعطرخریدهام،هربارمیخواستممعطّرشوم، ازتهدلمیگفتم:«حسین جان»آنگاهفضامعطرمیشد!
شھیدعلیحیدری
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
🏴🕊
#شهیدماشااللهرنجبربافقی
فروردین ماه سال ۱۳۳۶
درشهرستان بافق بدنیا آمد..
سال ۱۳۵۷ درانتظامات سنگ آهن مشغول به کار شد.
سال ۱۳۵۸ ازدواج نموده، دو پسر و یک دختر حاصل این ازدواج میباشد.
ازپاییز سال ۱۳۵۹ در جبهه به عنوان خدمهی توپ ۱۰۶ جنگیده است.
ودر تاریخ ۱۱فروردینماه سال ۱۳۶۶ در شلمچه
بر اثر اصابت ترکش به چشم چپ به شهادت رسیده است.
سالروزشهادتت مبارک
رفیق شهید
شادی روح شقایق پرپر
شهیدماشاالله رنجبروامواتش #صلوات
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر شهید مدافع حرم مصطفی مهدوی نژاد دور عکس باباش میگرده ..❤️
شهداشرمنده ایم😭
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
📖 ″برشی از خاطرات″ | شهید اسماعیل دقایقی
#شهید #اسماعیل_دقایقی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#چرخ_دنده_شكنجه!!
🌷چون اسامی ما به صلیب سرخ جهانی گزارش نشده بود، زبان تهدید و دست بزن عراقیها بر سر و رویمان دراز و قویتر بود. بیشتر تهدیدها راجع به نماز بود و خصوصاً شکل جماعت آن. با همه این خط و نشان کشیدنها، ما تصمیم گرفتیم که ستون نماز جماعت را علم کنیم و اغلب اوقات هم این کار را انجام میدادیم.
🌷غیر از نماز جماعت، نماز عید فطر را هم در پایان ماه رمضان و روز عید سعید فطر خواندیم و البته تاوان آن را نیز پرداختیم؛ تاوان آن رفتن به زیر چرخ دندههای شکنجه و کتک بعثیها بود. گاه در ۲۴ ساعت، به اندازه ۲ لیوان آب به ما برای آشامیدن میدادند. ما نیمی از همین مقدار کم را برای وضوی نماز شب نگه میداشتیم و نماز شب را هم برپا میکردیم.
#راوی: آزاده سرافراز محمدمهدی حسینی
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
ما باید حسینوار بجنگیم؛
حسینوار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛
حسینوار جنگیدن یعنی دست از همه چیز كشیدن در زندگی؛
#شهید_مهدی_زین_الدین
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
میگفت :
از خدا خواستم
بدنم حتــی یڪ وجب
از خاڪ زمین را اشغال نڪند !
آب دجله . . .
او را برای همیشه با خود بُرد
🔰 خدايا مرا پاكيزه بپذير؛
خدايا چگونه وصيت نامه بنويسم در حاليكه سراپا گناه و معصيت، سراپا تقصير و نا فرمانیام.
گرچه از رحمت و بخشش تو نا اميد نيستم ولی ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم.
می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم.
يا رب العفو..
خدايا نميرم در حاليكه از من راضی نباشی.
ای وای كه سيه روز خواهم بود.
خدايا كه چقدر دوست داشتنی و پرستيدنی هستی.
هيهات كه نفهميدم.
خون بايد می شد و در رگهايم جريان میيافت و سلولهايم يا رب يا رب میگفت.
خدايا قبولم كن.
يا اباعبدالله شفاعت.
#فرمانده_جاویدالاثر_لشکر_۳۱_عاشورا
🌹شهیدسردارمهدیباکری
#سالروزشهادت🕊
#شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ ،عملیات بدر
🌷🌷🌷🌷🌷
هدیه نثار ارواح مطهرشان صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی قابل تامل از همسر شهید حمید باکری...
واقعا ما چقدر پای کار دین خدا هستیم!!
عشقی و دلبخواهی کار می کنیم یا...
ای کاش مثل شما بودیم شهــدا...
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
شهیدی که پیکرش را آب بُرد
شهید مهدی باکری🌹
تاریخ تولد: ۱۲ / ۱ / ۱۳۳۳
تاریخ شهادت: ۲۵ / ۱۲ / ۱۳۶۳
محل تولد: میاندوآب
محل شهادت: دجله
🌹فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا،او حدود ۹ ماه شهردار ارومیه بود. بعد از ازدواج عازم جبهه های جنگ شد.یکروز در جبهه ناهار مرغ بود، آقا مهدی که با سر و وضعی خاکی و و خسته🥀 از خط برگشته بود، به سر سفره آمد، تا چشمش به غذا افتاد، گفت آیا بسیجی ها هم الآن مرغ میخورند❓بچه ها سکوت کردند🥀مرغ را کنار گذاشت و به خوردن برنج اکتفا کرد خربزه را نمیخورد و میگفت بچه ها توی خط از این چیزا ندارن🌷حتی نمیگذاشت همسرش در خانه از خودکار بیت المال استفاده کند
🌺خدایا از تو میخواهم وقتی کشته میشوم جسدم پیدا نشود تا من یک وجب از خاک این دنیا را اشغال نکنم این فرمانده در عملیات بدر در ۲۵ اسفند ۶۳ بر اثر اصابت گلوله مستقیم ندای حق را لبیک گفت🕊هنگامی که پیکرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال میدادند قایق حامل پیکر او مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت پیکرش افتاد توی دجله و آب با خودش برد و به آرزویش رسید
سردار شهید مهدی باکری
شادی روحش صلوات❤️
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی