eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.8هزار دنبال‌کننده
516 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا را جلوه ی دیگر مبارک یم توحید را گوهر مبارک سپهر نور را اختر مبارک علی بر آل پیغمبر مبارک کند دل دم به دم یاد محمّد  که شد تکرار میلاد محمّد  خرد را رهبری آگاه دادند جوانان را چراغ راه دادند سپهر معرفت را ماه دادند ولایت را ولی الله دادند ولی الله ولی در بر گرفته محمّد یا علی در بر گرفته سپهر عصمت و تقوی قمر زاد عروس حضرت زهرا پسر زاد به خَلق و خُلق و خو پیغامبر زاد که خیر الخلق را خیر البشر زاد شگفتا باز احمد آفریدند محمّد را محمّد آفریدند سراپا نخله ی طور است این طفل همه نورٌ علی نور است این طفل تمام شور عاشور است این طفل بگو قرآن منشور است این طفل کلام یوسف زهرا گواهی است که او ممسوس در ذات الهی است تماشایش ز زهرا می برد دل تجلاّیش زبابا می برد دل نه او تنها زلیلا می برد دل زاهل البیت یکجا می برد دل حسین بن علی را نور عین است علی آری علیّ بن الحسین است دعای نور در مرآت رویش نوای وحی در خون گلویش حدیث عشق بابا گفتگویش نگاه حضرت عبّاس سویش امامت از جمالش در تجلاّست نگاهش گه به زینب گه به لیلاست دو چشمش چشم حقّ بین پیمبر دو ابرو ذوالفقار شیر داور دو بازو بازوی عبّاس و حیدر دو لعل لب نه، دو یاقوت احمر از او بیت ولایت گشته گلشن حسین بن علی چشم تو روشن سیادت بنده ی او بنده ی او شهادت زنده ی او زنده ی او شرف، ایمان، ادب، پاینده ی او پیام کربلا در خنده ی او چه گویم هر چه گویم بهتر است این تعالی الله علیّ اکبر است این دلش دریای ایمان حسین است درون پیکرش جان حسین است جمالش عید قربان حسین است ببوسیدش که قرآن حسین است به خاکش دل به پایش جان فشانید به چشم و ابرویش قرآن بخوانید سلام الله بر ماه جمالش صفات الله در خلق و خصالش جلال الله زهی قدر و جلالش ولی الله بینای کمالش رخش نادیده شمع محفل ماست زیارتنامه اش لوح دل ماست سلام از مات ای روح معانی علی اکبر رسول اللهِ ثانی نبوّت را کتاب آسمانی ولایت را فروغ جاودانی علی، زهرا، پیمبر، بر تو نازد پدر تا صبح محشر بر تو نازد تو حقّ را از ازل در خویش دیدی تو در قلب پدر شور آفریدی تو دل از هر چه جز جانان بریدی تو بانگ ارجعی را می شنیدی به پاس حقّ مقاوم ایستادی به «میثم» نه به عالم درس دادی @raziolhossein
فروغ چهره خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست ز خال روی تو، پیدا سیادت تو بود ز حُجب فاطمه، یک سایه هم به طلعت توست ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بود که درین خاکدان، قامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست @raziolhossein
خيمه زد قافله ی شوق به صحراى دلم شعر شد همنفس شور هم آواى دلم جرعه جرعه مى‏جان ريخت به ميناى دلم كائنات آمده امشب به تماشاى دلم بسكه شاد است سر از پا نشناسد تا صبح كرده امضا سند آينه دارى با صبح آسمان سفره ی لبخند و شكوفايى شد يك مدينه طپش و مستى و شيدايى شد كوچه ی سبز بنى هاشم، رؤيايى شد عقل عاشق شد و مجنون شد و ليلايى شد گلپسر كرد خداوند عنايت به حسين قدسيان گفتند تبريك ولادت به حسين چه خبر بود مگر عرش به شور آمده بود خانه ی وحى طربخانه نور آمده بود فرصت سرخوشى و سور و سرور آمده بود ادب و غيرت و ايثار و شعور آمده بود نبوى سيرت و صورت علوى خوى و صفات به گل روى على اكبر ليلا صلوات پسر خون خدا جلوه ی تصوير على نفسش دارد هر آينه تأثير على نعره ی حيدرى‏اش صولت تكبير على برق شمشيرش از شعله ی شمشير على كربلا شيفته ی نبض قدمهايش بود شرح قانون حيات از (اَوَلَسْنا)يش بود هر طرف عطر نفسهاى پيمبر آمد آيه ی ديگرى از سوره كوثر آمد مرد شير افكنى از تيره ی حيدر آمد على اكبر على اكبر على اكبر آمد در شب يازدهم ماه تمام آمده است نه فلك پيش قدومش به قيام آمده است آمده تا گل گلزار شهادت باشد جرعه نوش مى سرشار شهادت باشد نقد جان داده خريدار شهادت باشد غرق خون گرمى بازار شهادت باشد روى او را كه پدر ديد در آئينه ماه گفت: لا حول و لا قوة الا بالله     @raziolhossein
والا علی اکبر زیبا علی٬ غوغا علی٬ رعنا علی اکبر باد موافق را با گیسویش انداخته از پا علی اکبر اصلاً به جای زلف پیچیده دور سر شب احیا علی اکبر با تیغ ابرویش جمعِ عدو را میکند مِنها علی اکبر یا مظهر الوالی یا مصطفی، یا مرتضی و یا علی اکبر تکثیر شد حیدر اینجا علی آنجا علی هرجا علی اکبر اعلان ختم جنگ؛ می شد اگر می تاخت با سقا علی اکبر پس خُلقاً و خَلقاً پیغمبری گویاست پس گو...یا علی اکبر الدَّهرُ یومان است؛ امروز علیِ اصغر و فردا علی اکبر بابا ز دنیا و می بُرد هرلحظه دل از بابا علی اکبر بعد از تو بابا گفت ای خاک عالم بر سر دنیا علی اکبر این آخر روضه ست مثل علی اصغر شده حالا علی اکبر @raziolhossein
شاه امروز آفریده شاهکار دیگری احتیاجی نیست بعد از این به یار دیگری لشکر ارباب میگیرد وقار دیگری مرتضی باید بسازد ذوالفقار دیگری بیشتر امشب شب خوشحالی سقا شده چونکه حالا یک نفر مثل خودش پیدا شده او برای زینب کبری رکاب آورده است عمه زینب هم برای او نقاب آورده است هدیه ای را هم برایش بوتراب آورده است مرکبی در شان پیغمبر....عقاب آورده است نیست جایی خوش قدو بالاتر از این آینه ام لیلا تکیه زد بر جایگاه آمنه از فراز خانه اش نور کرامت می گذشت قدر او که هیچ قدش از قیامت می گذشت غرق در ذات خدا بود از علامت می گذشت شیر دارد بی امان با شیر بازی می کند تا که اکبر با عمو شمشیر بازی می کند پهن کرد از دست خود بر خواهرش سجاده ای بعد پیغمبر به او دل داده هر دل داده ای ای فقیران سفره  دارد ، سفرۀ آماده ای اوست آقا زاده ام آن هم چه آقا زاده ای در مقام او جهانی بانگِ یا هو می زند وقت مدحش ناصرالدین شاه  زانو می زند وقت معراجش رسول و وقت خیبر مرتضی بین خانه چون پیمبر ؛ بین لشکر مرتضی سر ، رسول الله هست و هست پیکر مرتضی نیمی از پیکر نبی و نیم دیگر مرتضی دست هایش چون که بر هم سخت محکم می شود باز هم عید غدیر خم مجسم می شود مثل مادر آسمان ها را تماشا میکند آسمان در گیسویش خورشید پیدا می کند کیست این آقا که ما را نیز آقا می کند خواهر کوچکترش هم کار زهرا می کند صاحب بالاترین عنوان و منصب می شود شانه ی او تکیه گاه عمه زینب می شود کعبه از شش گوشۀ ارباب کم می آورد نام او افلاک را زیر قدم می آورد صحبت از شش گوشه شد ؛حرفی که غم می آورد باز هم دارد مرا سمت حرم می آورد هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام مرهمی بعد از تو بر داغ پدر پیدا نشد خواست برخیزد حسین بن علی از جا نشد خواست جسمت را بگیرد در بغل اما نشد آخرش هم پیکر تو در عبایش جا نشد داد زد بابای پیرت ، آه زینب ، اکبرم.. ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم @raziolhossein
در آن وادی که می‌خوانند اهل آسمان از تو به جانش لرزه می‌افتد اگر گوید زبان از تو رها شد گیسویت شب شد؛ رخت رو گشت صبح آمد؛ زمین نقشی ندارد پس پدید آمد زمان از تو به دنیا آمدی درهای جنّت یک به یک وا شد گرفته اعتبارش را مفاتیح الجنان از تو شب میلاد تا معراج آغوش پدر رفتی عجب اوجی که جا مانده‌ست هر چه کهکشان از تو منم تسلیم حکم قاطع ابرو و مژگانت بیا صیاد! جان از من؛ بزن تیر و کمان از تو جوانم، آرزو دارم کنم وقفت جوانی را بگیرم حاجتم را کاش در روز جوان از تو به قدری لحن تو در خاطر هر مأذنه مانده‌ست که صحبت می‌کند انگار بانگ هر اذان از تو خدا عباس را هم‌رزم تو کرد و به این ترتیب میان پهلوانان ساخت مردی قهرمان از تو چنان از هر نظر همچون نبی هستی، که حیرانم تو داری از پیمبر یا که او دارد نشان از تو؟ "طریق عجز می‌پویم؛ نمی‌دانم چه می‌گویم؟" همان بهتر که می‌گویند اهل آسمان از تو تویی در جمع فرزندان زهرا کوکب الثّاقب علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب @raziolhossein
قُنداقه را حسین گرفت و ‌نگاه کرد اینگونه آفتاب تبسم به ماه کرد با خنده ی پیمبری اش از همان نخست حال حسین را علی اش رو به راه کرد هرکس که دیدش و صلواتی نکرد نذر در باب احتجاج خودش اشتباه کرد هرکس که بی وضو بغلش کرد بی گمان مانند لمس کردن قرآن گناه کرد با یک ‌نگاه دشمن خود را در اوج رزم هر قدْر کوه بود مُبَدَل به کاه کرد مردان جنگجوی عرب را بدون جنگ پلکی به هم رسانده و خلع سلاح کرد قبل از ورود شمر به گودال در وداع روز حسین را علی اکبر سیاه کرد برگشت با بهانه ی لب تشنگی ولی در اصل شاهزاده تَرَحُم به شاه کرد برگشت قطعه قطعه علی اکبر این چنین یک دشت را برای تنش بارگاه کرد * تو آمدی علی بشود حاصل حسین باشد سه جور آینه در منزل حسین تلفیقی از نبوت محض وامامتی ای شامل پیمبر و ای شامل حسین آن سان که خلق گشت حسین از گِل  علی آمد پدید با تو علی از گِل حسین تو آمدی که نام تو مشکل گشا شود عشق به تو ولی بشود مشکل حسین از بس که دوست داشت تورا٬ در مقام عشق جان تو گشت هدیه ی ناقابل حسین کشتی شکست خورده ی طوفان کربلاست آنجا که پیکر تو ‌شود ساحل حسین قدِّ تو را و‌موی تو را و رخ تورا هرکس که دید گفت امان از دل حسین با هر تبسمت٬ نفست٬ راه رفتنت قبل از سنان خودت شده ای قاتل حسین بالای پیکر تو خودش را بروز داد در های های گریه غم کامل حسین از خیمه تا کنار تن قطعه قطعه ات قدّش خمیده گشت در این فاصله حسین بعد از تو خاک بر سر دنیا که می رود بر روی نیزه ها سر یک قافله حسین بعد از تو روبرو بشود تا صلات ظهر با شمر و‌خولی و انس و حرمله حسین * برای گفتن از تو سخن نمی ماند که روضه ات به دل انجمن نمی ماند چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر که بر سیاهی زلفت شکن ‌نمی ماند علی نماند اگر از حسین٬ قاسم هم به احتمال قوی از حسن نمی ماند چنان میان تن دشت ارباً اربایی که بر تنت اثر پیرهن نمی ماند برای روضه شناسان اشاره ای کافی ست تن تو آه میان کفن نمی ماند مؤذنی که بگوید علی ولی الله مُسَلَم است برایش دهن نمی ماند میان این همه شمشیر و‌نیزه معلوم است که عضو سالمی از این بدن نمی ماند @raziolhossein
این شعر ، سرود عالم بالا شد تبریک ، حسین بن علی بابا شد همنام علی ، شبه محمد یعنی میلاد علی اکبر لیلا شد ... عطر تنشان عطر نسیم است انگار بوی خوش قرآن کریم است انگار سیمای علی‌اکبر و پیغمبر سیبی‌ست که از وسط دو نیم است انگار ...... الله عیان به هیبت اکبری اش بوسید اذان از آن لب کوثری اش مصداق برای آیه ی اَنفُسَنا ست با نام علی ، جمال پیغمبری اش @raziolhossein
باید شنید از دو لبت یاحسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را این‌سان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را - باغ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم - روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود - آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم - وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را - تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی - در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشگر ولی چه سود یک تن نبود دور و برت از فرارها تیغ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود @raziolhossein
ای که بر روشنای چهره‌ی خود نور پیغمبر سحر داری نوری از آفتاب روشن‌تر رویی از ماه خوب‌تر داری تو کدامین گلی که دیدن تو صلواتی محمدی دارد چقدر بر بهشت چهره‌ی خود رنگ و بوی پیامبر داری هجرتت از مدینه شد آغاز کربلا شاهد مقام تو بود کوفه چون شام ماند مبهوتت تا کجاها سر سفر داری باوری سرخ بود و جاری شد «اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو چه غرور آفرین و بشکوه است مقصدی که تو در نظر داری با لب تشنه بودی و می‌سوخت در تف کربلا پر جبریل وقت معراج شد چه معراجی، ای که از زخم بال و پر داری از میان تمام اهل جهان عرش پایین پا نصیب تو شد عشق می‌داند و جنون که چقدر شوق پابوسی پدر داری شوق پابوسی تو را داریم حسرت آن ضریح شش‌گوشه گوشه‌چشمی، عنایتی، لطفی، تو که از حال ما خبر داری در مدیح تو از مدایح تو یا علی هر چه بیشتر گفتیم با نگاهی پر از عطش دیدیم حُسن ناگفته بیشتر داری @raziolhossein
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقینا خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می آرند صد شکر که در خانه آقا پسری هست هر جا قد وبالای رشیدی است، یقینا دنبال سرش نیم نگاه پدری هست یا حضرت ارباب،دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرم،خانه ات آباد داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آنچه تو بنامی تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است نامرد ترینم نکنم میل غلامی ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی پس لطف بفرما وبفرما که کدامی؟ تو مفترض الطاعه ترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی هر کس که هوای پدری داشته باشد خوب است که همچین پسری داشته باشد انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است ،صدایی که تو داری بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشت نمایی که تو داری باید که برای تو کرم خانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری از شش جهت کعبه دل لطف تو جاری است از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری تو آنقدر از خویشتن خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند ای سیر کمالات همه تا سر کویت ای آب فرات لب من آب وضویت ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی مانند حسن جود بود عادت و خویت عالم همه حیران ابوالفضل و حسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت پایین قدمهای حسین جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت اینقدر مزن آب به سرخی لب خود حیف است که پیچیده شود اینهمه بویت حیف از تو مرا عبد و غلام تو بدانند باید که مرا عبد غلامان تو خوانند ای زاده ی زهرا جگرت میرود از دست امروز که دارد پسرت می رود از دست ای کاش که بالای سرش زود بیایی گر دیر بیایی ثمرت می رود از دست بد نیست بدانی اگر از خیمه می آیی با دیدن اکبر کمرت میرود از دست افتادنت از زین پدرت را به زمین زد برخیز و گرنه پدرت می رود از دست برخیز که عمه نبرد دست به معجر بر خیز به جان من و این عمه ات، اکبر @raziolhossein
صوت نبوی‌ست جاری از هر سخنش صد یوسف مصر، خفته در پیرهنش در شهر، کرمخانه‌ی او شهره شده ست این است که خوانده اند، ابن الحسنش @raziolhossein
دریا شُدی حسین گُوهَر در بیاوَرَد طوبیٰ شدی که عشق ثَمَر در بیاوَرَد یا آسمان که شمس و قمر در بیاوَرَد از رازِ چشمهای تو سر در بیاوَرَد امشب زِ خنده‌های تو پَر در بیاوَرَد سر تا به پا حسن شده ، پا تا به سر حُسین از هر طرف پیمبری از هر نظر حسُین با برگ و بار و رویِ تو شد باروَر حُسین شیرین‌تر از عسل شده‌ای تا مگر حُسین با بوسه از لبِ تو شکر در بیاوَرَد جبریل آمده به سلامِ شما رِسَد شاید به فیضِ حَضِ کلامِ شما رِسَد جایی نداشت تا سرِ بامِ شما رِسَد خواهد اگر به پایِ غلامِ شما رِسَد باید که چند بالِ دگر در بیاوَرَد پیغمبرانه خَلقاً و خُلقاً فقط تویی اعجازِ بیت‌های مُطَنطَن فقط تویی طوفانِ تند بادِ تَهَمتَن فقط تویی کابوسِ سختِ زَهره‌یِ دشمن فقط تویی تیغت کجاست تا که جگر در بیاوَرَد تفریح میکنی به همین تار‌ و مار‌ها بگذار تا کمی بنشیند غُبار‌ها تا بنگرم که پُر شده خاک از مزارها پیچیده است ناله‌ی‌ شان اَلفَرار‌ها حیدر رسیده است پدر در بیاوَرَد ای در سُرادِقاتِ الٰهی مَحافِلَت سجّاده‌یِ حسین شکوهِ نوافِلَت ای جلوه‌یِ جمالی‌اش اخلاقِ کامِلَت ای جذبه‌یِ جلالِ خدا در حَمایِلَت از ما نگاه توست که زَر در بیاوَرَد از پُشتِ در ببین که گدا سر به شانه است از پُشتِ در ببین که بهانه اِعانه است از پشتِ در ببین که گدایی بهانه است در غیبتِ پدر پسر آقایِ خانه است ارباب دستِ معجزه‌ گر در بیاوَرَد   عرشی شدیم با نفسِ جاودانه‌ات با بویِ سیبِ زمزمه‌هایِ شبانه‌ات از اشک‌هایِ نیمه شبِ عاشقانه‌ات تو در دعا و دامنِ تو بینِ خانه‌ات صدها شکوفه وقتِ سحر در بیاوَرَد ما را که کُشته کربُبَلایت هنوز هم ما را به خون نشانده صدایَت هنوز هم پایینِ پا فقط شده جایَت هنوز هم ارباب زاده‌ای و گدایَت هنوز هم   سر را گرفته است که بر در بیاوَرَد @raziolhossein
امشب به زمین خلد مخلد شده پیدا نادیده رخ خالق سر مد شده پیدا در بیت ولا روی محمد (ع) شده پیدا    با خلق بگوئید که احمد شده پیدا حق داده به شاه شهدا دسته گل امشب                       تبریک بگوئید به ختم رسل امشب خیزید که حورا غزل عشق سروده           آئید که از کعبه علی جلوه نموده فرزند حسین بن علی چهره گشوده        دل از پدر و زینب و عباس ربوده                           پیداست در او جلوه پیغمبر و الش                   گل بوسه گرفته حسن از ماه جمالش بر ، داد به هستی شجر عصمت لیلا       حورا ز بهشت آمده بر خدمت لیلا          انداخت گل از وجد و شعف طلعت لیلا   لبخند زند فاطمه بر صورت لیلا                                  با آمنه گوئید عروست پسر اورد                        سر تا به قدم مثل تو پیغامبر اورد در ظلمت شب مرغ سحر خوش خبری کرد           خورشید حسین بن علی جلوه گری کرد بیرون شد و بر نسل جوان راهبری کرد                 طفلی که به مخلوق دو عالم پدری کرد                                  بر خلق صفا داد صفا داد صفا داد                    بر درد شفا داد شفا داد شفا داد او باقی و خوبان دو عالم همه فانیش                           پیران همه مرهون عنایت به جوانیش تا آن سوی عالم اثر لطف نهانیش             صد باغ بهار است به یک برگ خزانیش                         او قلب نبی عشق علی جان حسین است               جانش نتوان گفت که جانان حسین است زینب شده محبوب به سیمای نکویش                 لیلا زده از پنجه دل ، شانه به مویش به خنده گشودند همه دیده بسویش        از بوسه عباس گل انداخته رویش                                 تا دید پدر طلعت نورانی او را بوسید سر و صورت و پیشانی او را این است که رخ رنگ شد از خون خدایش این است که بوسند سر و رو ، شهدایش لین است که جان همه عالم بفدایش        این است که گفته است معاویه ثنایش                      نامش علی و اشبه مردم برسول است                              ریحانه ریحانه زهرای بتول است این یوسف لیلاست که یوسف شده ماتش           پیوسته فرستاده ز کنعان صلواتش هم محو کمال آمده هم محو صفاتش                             آثار محمد (ع) متجلاست ز ذاتش                                      یعقوب اگر صورت زیباش ببیند                               از شوق دگر بر یوسف ننشیند ای خیل ملائک ز سما لاله فشانید            امشب شب عید است همه مدح بخوانید عیدی خود از یوسف زهرا بستانید        از جام طهورا همگان را بچشانید                               با شادی و با خنده و با زمزمه امشب        تبریک بگوئید به زهرا و به زینب ای سایه ای از قامت و قد  توقیامت       وی موکب دل را سر کوی تو اقامت اسلام ز زخم بدنت یافت سلامت           زیباست بر اندام تو دیبای امامت                               لطفی که به سوی حرمت راه بپوئیم       میلاد تو را پیش تو تبریک بگوئیم تو مهر فروزان سماوات هدائی           تو مثل عمو چشم و چراغ شهدائی تو زنده به عشقی و در این راه فدائی    تو خون خدا و پسر خون خدائی                            با عشق تو ز آغاز سرشته گل "میثم                   تو در دلی و هست مزارت دل "میثم"                                      @raziolhossein
قبل هر چيزي در عالم نور طاها خلق شد نور او تا شد دو قسمت ، نور مولا خلق شد آفرينش غرق ظلمت بود و مثل شب سياه صبح سر زد آن زمان كه نور زهرا خلق شد پلك بر هم زد محمّد ، از طفيلِ هستِ او آسمان ها گشت پيدا و زمين ها خلق شد كرسي و لوح و قلم اين را شهادت داده اند نور حيدر جلوه كرد و عرش اعلا خلق شد اين فضيلت بر حسين و بر حسن كافي ست كه ---نورشان از باطـنِ أمّ إبيها خلق شد خواست خطّاطي كه مشق نام مولا را كند ناگهان آمد به خود ، خطّ معلّي خلق شد هر كه از آل علي بر فرق دنيا پا گذاشت چون محمّد با ملاحت گشت و زيبا خلق شد هر كجا خورشيد عشق از مشرق خود جلوه كرد از شعاع نوري اش ماهي دل آرا خلق شد پاي تا سر مظهر اللهُ اكبر هست و بس اين كه با دست خداوند تعاليٰ خلق شد تا براي شاه ، علي اكبر به دنيا آورد با تمنّايِ وصالش ، أمّ ليلا خلق شد مادر عيسي كنيز أمّ ليلا شد كه ديد آيه ي إنّ اصطفا را باز معنا خلق شد كودكي آورد ايـن بانو براي شاه دين كز نفسهاي دمِ صُبحش مسيحا خلق شد قطره اي افتاد در درياي لطف حضرتش شاهدان ديدند، از آن قطره موسي خلق شد خواست تا طعم لبش را روزه داران حس كنند دست خود را سمت نخلي بُرد، خرماخلق شد او نه تنها از لحاظ ظاهري چون مصطفاست بلكه از هر حيث چون پيغمبر ما خلق شد بر محمد ، بر علي ، بر مجتبي و بر حسين اَشبه النّاس و قرين و مثل و همتا خلق شد تا كه تمثيلي شود از قامت رعناي او در بهشت عدن ، مثل سدره ، طوبي خلق شد چشمهاي شور كوفه ، نرگسش را چشم زد بس كه چشم مست شهزاده فريبا خلق شد دور او يك بار هنگام وداعش از حرم بار ديگر از هجوم خصم ، غوغا خلق شد روزِ پيريِ حسينش را خدا هم ديد ، آه او عصايي بود و بهر دست بابا خلق شد اشك چشم پيرمردي ريخت دورش آن قَدَر كز خروش گريه هايش ، موج دريا خلق شد تا كمي شرح پريشاني جسمش را دهند واژه اي سنگين به نام ارباً اربا خلق شد @raziolhossein
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی **** مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟ شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین **** خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او دوای درد جان ارا دل در خاک پای او بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد **** قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـی‌نازد بـه تکبیرش شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش «کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش «ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش **** الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت! خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو ولــی‌الله فرزنــدِ ولــی‌الله یــعنی تو تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی **** تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را @raziolhossein
  از عرش صدای یاعلی می آید اینگار که مرتضی علی می آید با دیدن رخسار علی اکبر گفتند که مصطفی علی می آید @raziolhossein
گربعدرسول ديده تركردحسين باغم شب خويش راسحركردحسين هرگاه كه دلتنگ رسول الله شد برچهره اكبرش نظركردحسين ....... آیینه وجه ازلی می آید مرآت رسول و هم ولی می آید از کعبه خانه اباعبدالله چون کعبه ببین فقط علی می آید ...... از هر چه جوان در عالم او سَرتر بود حیدر صفت و دلاور و دلبر بود با چهره ی او "غدیر" ثابت میشد از بس که "علی" شبیه "پیغمبر" بود...! ....... این لیله میلاد مبارک ارباب این شاخه شمشاد مبارک ارباب لیلا پسر آورده برایت امشب بابا شدنت باد مبارک ارباب ....... نوزاد حسین جلوه اش مصطفویست دقت که کنی خَلقاً و خُلقاً نبویست تبریک بگویید به ارباب که او نامش ، نسبش ، خودش ، جمالش علویست @raziolhossein
جمال حضرت حق بی نقاب می آید ز مشرق دلمان آفتاب می آید به ربنای قنوتم جواب می آید گل محمدی بوتراب می آید خدا به خانه ی ارباب احمد آورده بیا حسین که لیلا محمد آورده رسیده تا که شود جلوه ی جلال حسین جلال ذات خداوندی جمال حسین علی اکبر آقا، بزرگ آل حسین موذن پسر فاطمه، بلال حسین حسین، اکبر خود را بگیر از لیلا خودت به گوش علی ات، اذان بگو آقا چه آفتاب نجیبی، چه مهربان قمری چه سرو خوش قد و بالایی و عجب ثمری تبارک الله از این معجزه، از این هنری کسی که هستی خلقت، طفیلی سر اوست تمام هستی او این علی اکبر اوست «علی اکبر ربّ و علی اکبر بالا علی اکبر یاسین، علی اکبر طاها علی اکبر حیدر، علی اکبر زهرا علی، علی حسین و علی زینب کبری»۱ به لوح سینه نوشته حسین، این مضمون شدند عالم و آدم به این علی مجنون علیست کوثر زهرا، حقیقت حیدر عنایتش به دو عالم، عنایت حیدر کسی که در جگر اوست، جرأت حیدر شجاعتش شده مثل شجاعت حیدر علیست جلوه ی حیدر، علیست خیرالناس شده است محو نبردش، عموی او عباس ظهور کرده که حق بر کفش علم بدهد به دشمنان پدر، کیفر عدم بدهد علی شده که شکوهی به باورم بدهد خدا هزار پسر بر حسین هم بدهد به اذن اُمّ اَبیها، همه علی هستند شبیه حضرت حیدر همه یلی هستند اگر که باد بیفتد به سمت گیسویش اگر که موج نشیند به طره ی مویش خدا نکرده، خم افتد به روی ابرویش حسین می شود آشفته، می دود سویش مباد آنکه علی زخمی گزند شود تنش به ناز طبیبان نیازمند شود کنار اهل حرم سایه اش نقاب شده به دور زینب کبری، علی حجاب شده برای عمه ی خود، چون عمو رکاب شده چقدر حال حرم بعد او خراب شده نوشته اند سه ساله بدون او خسته است رقیه بر علی اکبر چقدر وابسته است ۱-تغییر وزن عمدی بوده است @raziolhossein
خدا هر چه پسر بر او بیارد "حسین" اسم "علی" را میگذارد الهی کور باشه چشم دشمن حسین اسم "علی" را دوست دارد @raziolhossein
مژده دادند ، مسيحاي مسيحا آمد عشق در خانه ي ارباب به دنيا آمد صوت تكبير ملائك دوجهان را پُركرد نكــند روي زمين حَــيّ تعاليٰ آمد در شب جلوه نمايي عليّ بن حُسين حالِ لبهاي من از ذكر علي ، جا آمد آنچنان مثل محمّد شده كه ميگويند شأن نازل شدن سوره ي طاها آمد با تماشاي علّو درجاتش،از عرش ---اسم زيباش به دنبالِ مُســمّا آمد پي توصيف خمِ گيسوي او نستعليق پي تعريف قدش ، خطّ مُعلّيٰ آمد ذوالفقارِ اَسدُالله به وجد آمد و گفت: كسيت اين شير كه با هيبت مولا آمد؟ پيش از آمدن عاشــق كنعاني او زائرِ بيــدلش از وادي سينا آمد مثل عيسي كه به پاي علي اكبر افتاد مريم از عرش به پابوسي ليلا آمد گفت"يافاطمه"عبّاس از اوّل امّا اين پسر با دَمِ "يازينبِ كُـبريٰ"آمد بعد بوسيدن او مرتبه اش بالا رفت حــاملِ عـرش كه از عالم بالا آمد تاكه تكميل شود شادي فرزندانش به مبارك بادش ، حضرت زهرا آمد نه فقط مثل محمّد شده و عين علي مُجتبايي ست كه در هيأت سقّا آمد بُخل ورزيدن او را احدي ديد ؟ نديد هرچه در محضر او دستِ تقاضا آمد از سه درياي كرم فيض فراوان بُرده كه به ياد از كرمش وسعت دريا آمد دانش آموخته ي فاتح جنگ جمل است وقت پيكار اگر اين قـدر توانا آمد هي به مركب زد و ديدند كه جبريل امين لافــتي گفت و علي از پيِ اِلّا آمد مردها شيونشان مثل زنان گشت بلند نوه ي شير چو در عرصه ي هيجا آمد زد به لشگر،نَه بگو رفت سوي گندم زار داس برداشت چو دهقان پيِ سرها آمد همه يادِ اُحُد و بدر و حُنين افتادند با بلايي كه سـرِ لشگرِ اعدا آمد ورق واقعه برگشت كه ناگاه به گوش ناله ي يا ابتا از دل صحرا آمد ازاباالفضل بپرسيد كه با ضرب عمود چه بلايي سر آن صورت زيبا آمد به گواهي مقاتل جگر مارا سوخت داغِ سختي كه سراغ دلِ بـابـا آمد بسكه پيچيد به هم پيكر ارباً ارباش پدرش در صَــدَدِ حلّ مُـعمّـا آمد آه از آن وقت كه از كربـبلا جمعش كرد پير شد پير ! ولي بين عبا جمعش كرد @raziolhossein
ایا سلالۀ ابرار، یا علی اکبر شبیه احمد مختار، یا علی اکبر ز جای خالی جدّت به تو برند پناه همه مهاجر و انصار یا علی اکبر ندیده دیدۀ بیننده‌ای به گلشن حسن شبیه تو گل بی‌خار یا علی اکبر غلام حلقه به گوش تواند تا به ابد وفا، حیا، ادب، ایثار یا علی اکبر هوای ماه جمالت هزار یوسف را کشانده بر سر بازار یا علی اکبر شگفت از آنکه جمال تو را بدید و هنوز خدای را کند انکار یا علی اکبر به روز معرکه، رزمِ تو داد گیتی را نشان ز حیدر کرار یا علی اکبر به پیش تیغ شرربارت آتش دوزخ به عجز خود کند اقرار یا علی اکبر قضا چو نامِ نبی با علی نوشت، نوشت تو را کنار علمدار یا علی اکبر تویی که چشم حسین از نظارۀ سفرت چو ابر گشت گهربار یا علی اکبر حسین کوه ثبات است، پس چه کردی تو که قلبش افتاد از کار یا علی اکبر؟! به لرزه آوردی پشت نامداران را ز حمله‌های علی‌وار یا علی اکبر نشسته بود پدر، منتظر که بازآیی سلامت از صف پیکار یا علی اکبر صدای «یاابتا»یت چو آمد از میدان جهان به چشمش شد تار یا علی اکبر چو دید پهلوی خونین تو به روی زمین ز ضرب نیزۀ اشرار یا علی اکبر، مقابل نظرش باز هم مجسّم شد حکایت در و دیوار یا علی اکبر... @raziolhossein
  در کربلا شمیم گل یاس آمده لرزه به جان دشمن خناس آمده از میمنه به میسره طوفان به پا شده شاگرد رزم حضرت عباس آمده -------- هردم که لب به لعل لبت واکنم علی اسرارعشق خویش هویداکنم علی از بس شبیه مادرمان راه میروی قدری قدم بزن که تماشا کنم علی ------- در سرزمین عشق تو سامان عالمی جان حسین فاطمه جانان عالمی ارباب زاده ای و همه نوکر توییم تو سرور تمام جوانان عالمی ------ امشب سخن ز جام می ناب میکنم کی اعتنا به صورت مهتاب میکنم نذر قدوم یوسف لیلائی حسین خود را ذبیح خانه ارباب میکنم @raziolhossein
واژه ها در هیجان اند علی گفتن را صرف کن بر لب من خواهش فهمیدن را ای که واداشته مدحت به سخن دشمن را بنویسید غلام علی اکبر من را از هیاهوی جهان نوکری ات ما رابس قحط عشق است،ولی دلبری ات ما را بس مثل یک شیشه ی عطری که درش وا میشد از لبت شهد بهارانه شکوفا میشد چشم یک شهر به تو گرم تماشا میشد در تو صد یوسف گم گشته هویدا میشد امدی سهم پدر شادی بی اندازه ست با تو لبخند مسیحای پیمبر تازه ست چشم عالم مگر از روی تو بهتر دیده ست؟ در تو دیده ست هرانچه به پیمبر دیده ست یا که در چشم تو پیغمبر دیگر دیده ست اینه مانده علی،یا علی اکبر دیده ست تاب گهواره ی تو روزی جبراییل است شعر لالایی تو قسمت میکاییل است از دو سر سلسله توفیق سیادت داری حسنی هستی و معیار کرامت داری چون ابالفضل هر ایینه شهامت داری بر سر گم شدگان دست عنایت داری از مزامیر جهان لحن اذانت بوده پدرت بند دلش بند به جانت بوده اتش بام تو فانوس بیابان ها بود ۱ خانه ات در قرقِ خنده ی مهمان ها بود دست بخشنده ی تو مصدر احسان ها بود گرمْ اغوش تو مأوای پریشان ها بود شعر بخشندگی ات ورد زبان ها شده بود چشمهایت غزلی فوق بیان ها شده بود امده مرد مسیحی به تماشای نبی خواب دیده است مسلمان شده در پای نبی هست در او عطش دیدن سیمای نبی ناگهان شهر نشان داد تو را جای نبی مستِ مبهوتِ علی اکبری ات را عشق است اشهدُ انكَ پیغمبری ات را عشق است هم جوار پدرت مقصد میقات شدی چون ابالفضل تو هم قبله ی حاجات شدی نفس طاهایی و بی معجزه اثبات شدی بر لب خواهش ما ذکر مناجات شدی در بنی هاشمیان مظهر احساسی تو کاشف الکرب مسیحایی عباسی تو سر تعظیم تو در پیش پدر دیدنی است طرز جنگ اوری ات وقت خطر دیدنی است چرخش تیغ به دستت چقدر دیدنی است بر لب دشمن تو اَينَ مَفر دیدنی است ایه های رجزت داغ تر از شمشیر است در کمان خم ابروت هزاران تیر است گرد باد است چنین پا به رکابت باشد دشت در سیطره ی چنگ عقابت باشد صولت مصطفوی پشت نقابت باشد لشکر سنگ دلان خانه خرابت باشد کوه با چرخش تیغت ز کمر می شکند چقدر گردش چشمان تو سر می شکند گره خورده ست نگاهت به نگاه پدرت سایه ات مثل ابالفضل پناه پدرت تیغ ابروی کجت بود سپاه پدرت رفتی و رفت به دنبال تو اه پدرت نا امیدانه نگاهی ز پی ات می دوزد دست بر اشک محاسن زده و می سوزد ای که ممسوس خدایی کمی اهسته برو پیری ام را تو عصایی کمی اهسته برو بر دلم عقده گشایی کمی اهسته برو دلبر کرب و بلایی کمی اهسته برو می روی و پدر پیر زمین خواهد خورد زخم از خنده ی این قوم لعین خواهد خورد از نسیم تن تو دشت گلستان شده است جای جای بدنت فرش بیابان شده است پدرت زائر این پیکر بی جان شده است اربن اربایی تو سهم جوانان شده است اولین داغ حرم اینه ی یاس شده ملتهب تر ز همه غیرت عباس شده @raziolhossein
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی ما همه  خاک ترین  و گهر ناب تویی چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی نفس و هستی آرام دل و جان حسین جان ِعالم به فدای لب خندان حسین آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را خنده آورده ای امروز لب لیلا را در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده همه جا پخش شده شاه پسردار شده پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده دلبری نیست که با دیدن تو دل داده در حصار تو که ماندیم شدیم  آزاده مات و مبهوت صدای تو موذن زاده ای به قد قامت تو نماز قامت بسته به قد و قامت ِ تو  کارِ  قیامت بسته از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند به پیمبر  شدنت  خَلقا و خُلقا گفتند بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟ با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟ به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را @raziolhossein