eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.1هزار دنبال‌کننده
517 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای وحی می رسد به گوش احمد امین صدا بلند تر شود برای بار دومین زمان به شوق می دود، سکوت میکند زمین بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین بخوان و سرفراز کن قبیله ی قریش را مژده بده سلسله ی جلیله ی قریش را غار حرا منوّر از جمال کبریایی اش امین وحی هم شده واله دلربایی اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی اش محور مهربانی است سینه ی خدایی اش سلام میکند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش شبهه جزیره ای شده مفتخر از کلام حق کویره تشنه ای شده لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله ی زمام حق مژده دهد نبی حق به اولین امام حق که ای شکوه نام تو جذبه ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش سلام حق به همسرش سلام حق خدیجه ای که سر نزد لحظه ای از کلام حق خموش ای سخنوران ناطق وحی آمده فضل تمام انبیا از این جناب سر زده آیه ی "لا اله" را بخوان میان بتکده مگر که نور حق دمد به قلب های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می رسد از آن وجود مهربان صبر و صواب می رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب به حیرت اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را مرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی حامی دختران شود مدعی برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه ی اذان شود صدای خشک و خسته ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه ای به چهره ی سحر دهد بَرده ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می رود طراوت جنان بَرد به گوشه ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه ی جذب کردنش رسالتی است دیدنی به کودکان کند سلام حالتی است دیدنی رو به خدا که می کند عبادتی است دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی است دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن نبی اقامه ی عزا کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی است جانشین او نه آنکه یار غار شد غدیر برکه ای بُود ز چشمه سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی اش شود ادامه ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه ی محمدی @raziolhossein
بر روز حساب خود براتی بفرست در باغچه ی دل نفحاتی بفرست با نام علی ، دهان خود شیرین کن با نام محمد ، صلواتی بفرست .... در خلقتِ عالم  علی و آل علی است در بعثت خاتم علی و آل علی است در نقطه ی باءِ "بِسم رَبِک"  پیداست مقصود خدا هم  علی و آل علی است ...... پرواز ملائک به زمین دیدنی است عرضِ ادبِ روح الامین دیدنی است در غار حرا پر شده عطر صلوات لبخند محمد امین دیدنی است @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب حسنات می فرستد زهرا برشیعه برات می فرستد زهرا درهای بهشت وا شده پس حتما دارد صلوات می فرستد زهرا @raziolhossein
بگشوده اند باز درهای مغفرت روح الامین زند آوای مغفرت نوری دگر گرفت دنیای مغفرت فطرس گرفته است ویزای مغفرت از درگه حسین دریای مغفرت پوشیده از خدا دیبای مغفرت این صوت دلنشین خیزد ز عالمین صلوا علی النبی صلوا علی الحسین شهر مدینه غرق در صد چمن گل است در کوچه ها گل است در انجمن گل است در هر سخن در است در هر دهن در است حب علی گل است،مهر حسن گل است ام الائمه را در پیرهن گل است فرموده مصطفی زهرای من گل است زین گل دمیده است یک گل که سرمدی است در برگ و ساقه اش عطر محمدی است امشب امام عشق مهمان فاطمه است سرشار نور او دامان فاطمه است زین لاله سرخ رو بوستان فاطمه است محو نگاه او چشمان فاطمه است سکر کلام او در جان فاطمه است او جان حیدر و جانان فاطمه است گلبوسه میزند زهرا به روی او اما چرا نبی بوسد گلوی او زهرا که نفس او نفس پیمبر است از طفل دیگرش تمدید کوثر اسد طفلی که چهره اش مرآت داور آور است طفلی که بر لبش الله اکبر است عشق مجسم است حس مصور است طفلی که در رحم دمساز مادر است با مادرش سخن می گوید آن وحید گاه از انا الغریب گاه از انا الشهید آیات عشق را معنا کند حسین اسلام ناب را احیا کند حسین وقتی غیام خون برپا کند حسین در عالم وجود غوغا کند حسین قانون بردگی الغا کند حسین وز خون سرخ خویش امضا کند حسین آن روز شد سرش بر نیزه گر بلند قرآن از او شده است پاینده سر بلند سنگین تر از فلگ سنگ کرامتش بر فرق کهکشان دست عنایتش جبریل غوطه ور در بحر رحمتش در چنگ قدسیان دامان رحمتش از عرش هم گذشت کوی شهادتش روزی که وا شود چتر شفاعتش آید ز هر کران فریاد یا حسین گویند انبیا مائیم با حسین نام کبیر او باب الحوائج است رای منیر او باب الحوائج است عباس امیر او باب الحوائج است مسلم سفیر او باب الحوائج است سردار پیر او باب الحوائج است طفل صغیر او باب الحوائج است باب الحوائج یک منصبش بود آنکس که چشم خلق بر زینبش بود دارد جهان قرار با ذکر یا حسین جان‌پرورد بهار با ذکر یا حسین گل میدمد ز خار با ذکر یا حسین ای دل نفس برار با ذکر یا حسین خ جان میکنم نثار با ذکر یا حسین شادم به روزگار با ذکر یا حسین قدوسیان که وی از جام او زدند نقش بهشت را با نام او زدند جان های خسته را در دو جهان کفیل کم کرده راه را داناترین دلیل با حرز نام توست پرواز جبرئیل قربانیت ذبیح،شیدائیت خلیل با سید الکریم هستم تورا دخیل یا ایها العزیز رحمی بر ذلیل جان مرا بگیر از خود جدا مکن دستم گرفته ای دیگر رها مکن ای قدر انبیا از آبروی تو عمرم تمام گشت در گفتگوی تو با وصف موی تو با یاد روی تو جانم به لب رسید در آرزوی تو کی میرسد لبم بر خاک کوی تو ای در نماز عشق از خون‌وضوی تو هم چون مویدت یک نوکرم بخوان یا در کشم به خون یا در برم بخوان @raziolhossein
عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است با گریه ی شوق نبی و حیدر و زهرا چشم همگان بر لب خندان حسین است تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل خلق دو جهان دست به دامان حسین است ای خیل ملک حرمت او پاس بدارید کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش زیرا که خداوند ثناخوان حسین است «فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا العفو بگو، عفو به فرمان حسین است گمراه نگردید که مصباح هدایت تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است آدم نه فقط بر در او برد توسّل عالم به سر سفره ی احسان حسین است آزادگی و غیرت و ایثار و شجاعت این چار، الفبای دبستان حسین است با خون شهیدان بنویسید و بخوانید این بیت که سرلوحه ی دیوان حسین است سردادن و مهلت به ستمکار ندادن خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است گر تشنه لبِ آب بقایید، بیایید سرچشمه ی آن در لبِ عطشان حسین است شیعه است که تا دامنه ی صبح قیامت با آتش دل شمع شبستان حسین است -- ای شیعه مکن بر دگران باز درِ دل این خانه ی آتش‌زده از آن حسین است خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی والله قسم خون جوانان حسین است تا صبح قیامت به سر نیزه عیان است هفتاد و دو آیه که ز قرآن حسین است بر گوهر اشکش نتوان یافت بهایی آن دیده که می‌گرید و گریان حسین است در معرکه ی عشق نگه کن که ببینی سرها همه چون گوی به چوگان حسین است اعجاز مسیحا کند از زخم تن خود هر کشته که افتاده به میدان حسین است حاشا که ز شمشیر ستمگر بهراسیم در سینه ی ما چاک گریبان حسین است هرگز نرود آبش با کفر به یک جو تا امت اسلام، مسلمان حسین است حق است اگر ناز فروشیم به فردوس زیرا دل ما روضه ی رضوان حسین است «میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست این از اثرِ فتح نمایان حسین است @raziolhossein
بر عرش دوباره زیب و زین آمده است محبوب رسول ثقلین آمده است از کنگرۀ عرش به ذکر صلوات گفتند حسینیان حسین آمده است . تا دین خداوند پی نصرت توست عالم همه مدیون تو و خلقت توست از عرش، خداوند جهان می فرمود: برخیز حسین موقع بعثت توست @raziolhossein
ای آن که تو را حُسن خداداد بود میلاد تو جلوه گاه ایجاد بود ما را به نگاه لطف خود شادان کن امروز که قلب فاطمه شاد بود . . امشب که فضا پُر است از بوی حسین عطر گل سرخ آید از سوی حسین ای فطرس پر سوخته احرام ببند از بهر طواف کعبۀ روی حسین . .   ما ریزه خور خوان گل فاطمه ایم پروردۀ احسان گل فاطمه ایم خاریم ولی به یمن میلاد حسین صد شکر که مهمان گل فاطمه ایم . . از عشقِ حسین تا تکلّم کردند قدسی نفسان باز تبسّم کردند از بهر زیارتِ حسین بن علی در خاکِ قدوم او تیممّ کردند @raziolhossein
ببینید گیسوی پُر تابِ ما را ببینید جوش مِی ناب ما را ببینید ماه جهانتاب ما را ببینید لبخند ارباب ما را ندارد ظهورش در عالم نظیری امیری حسینُ و نعم الامیری جنون چاک کرده گریبان ما را قیامت ندیده است طوفان ما را چه می خواهد از جان ما،جان ما را ببینید این عید قربان ما را سر آورده ام تا سرم را بگیری امیری حسینُ و نعم الامیری پرم کرده ای با سبوی دو چشمم که شش گوشه شد آرزوی دو چشمم به سوی شما می رود سوی دو چشمم تو و جانِ من ای به روی دو چشمم کنارت ندارم بجز سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری خدا با تو وا کرده درهای خود را به گِردت دوانده قمرهای خود را علی دیده جمع پسرهای خود را خدا رو نموده هنرهای خود را چه نور عظیمی چه شاه و وزیری امیری حسینُ و نعم الامیری زمانی که میدان نفس گیر می شد زمانی که لشگر سرازیر می شد زمانی که دشمن کمی شیر می شد فقط ضربه های تو تکثیر می شد تو سلطان میدان در آن دار و گیری امیری حسینُ و نعم الامیری به میدان رسیدی و عالم به پا شد که با تو خدایِ مجسم به پا شد به پیش تو محشر دمادم به پا شد که با ذوالفقارت جهنم به پا شد تو مانند مولایی و در غدیری امیری حسینُ و نعم الامیری اگر بار دیگر قدم را بکوبی بهم دستگاه ستم را بکوبی سر کافران کاخ غم را بکوبی اگر زینبیه عَلَم را بکوبی الا نور عینی و بدرالمنیری امیری حسینُ و نعم الامیری اگر ما به یادت اگر یادِ مایی تو آرامش حیدر آبادِ مایی توو شهربانو تو سجادِ مایی تو همشهری ما تو دامادِ مایی تو ایرانی وقبله ی این مسیری امیری حسینُ و نعم الامیری خدا آرزویِ علی را برآورد حسن بوسه زد از لبت شکر آورد حسین امشب از خنده ات پَر در آورد علی را برای علی اکبر آورد تو حسن قدیمی و خیر کثیری امیری حسینُ و نعم الامیری @raziolhossein
جبرئیل آمد از سما امشب ، می زند از شعف به هم شهپر همه دنبال او ملائکه ها ، صف زده گرد خانه ی حیدر  هر چه در آسمان ستاره که هست ، می درخشند کنار یکدیگر نکند حق برای دوم بار ، کرده کوثر عطا به پیغمبر  که نهیبی به خود زدم گفتم ، من به بیداریم و یا خوابم که ز گهواره این ندا آمد ، تو مرا نوکری ،من اربابم فُطرس از بعد این همه حسرت ، صاحب بال و پر شد از کَرَمَش می برد لذت دو عالم را ، به دو چشمش اگر نهد قدمش  گرچه نا قابلم ولی قلبم ، شده مشتاق یک نگاه کَمَش به خدا عاقبت به خیر شود ، پاگذارد هر آنکه در حرمش هر که دارد به سینه مهرش را ، جایگاهش بود بهشت برین تا قیامت گدای در گاهش ، پادشاهی کند به عرش و زمین هر چه در چهره اش نگاه کنی ، چهره اش جلوه ای ز روی علیست از میان ملائکه یکسر ، با نگاهش به جستجوی علیست  خنده اش مو نمی زند با مادر ، خُلق و خویش به خُلق و خوی علیست می گشاید همین که آغوشش ، بوی خوش می دهد که بوی علیست  به علی رفته هر که می نگرد ، جود و احسان و هم مرام حسین با دل شیعه می کند بازی ، از همین کودکی مرام حسین  می کند مثل لاله پیغمبر ، نوه ی نو رسیده را بویش به چه عشقی و از تمام وجود ، شانه مادر زند به گیسویش هر چه نور بوده در عالم ، تابَد از پشت پرده ی رویش اگر این پرده را کنار زند ، آسمان ها شوند پی جویش  دین و دنیا ببازد آنکس که ، دوست دارد کسی به غیر حسین از قیامت دگر نمی ترسد ، هر که دارد به سینه مِهر حسین   به مسیحی بگو بیا و ببین ، جلوه ای از خدای عیسی را ای یهودی ببین به گهواره ، باعث معجزات موسی را پیر عیسی بود همین کودک ، که شفا می دهد مسیحا را به روی دست مصطفی بینید ، این تجلی طور سینا را هر که شد عاشق حسین هرگز ، حرفی از عشق دیگری نزند هر که شد گدای کوی حسین ، در خانه ی دگری نزند  او ردم گر کند خدا نکند ، یا که از خود جدا ،خدا نکند هر چه دارم من از عنایت اوست ، دل به او بسته ام رها نکند گر چه خوارم اگر چه پَستَم من ، نکند او مرا دعا نکند شب میلاد می زنم صدا او را ، جان دهم گر مرا صدا نکند  جمع ما یک شب از عنایت او ، اگر او از همه رضا باشد سال دیگر ولادت ارباب ، وعده ی ما به کربلا باشد  نگران بود مادرت تا دید ، بوسه زد مصطفی به حنجر تو پدرت با خبر از این که شود ، قطعه قطعه تمام پیکر تو گریه می کرد مجتبی به آن روزی ، که جدا می شود زتن سر تو سر و جان تمام علمیان ، به فدای تن مطهر تو شده از کودکی به هر محفل ، گریه کردن به تو سعادت من من ز خاک کمترم اگر که شود ، سر موئی کم از ارادت من @raziolhossein
السلام ای پناه مُلک و مکان در یدِ قدرتت عنان جهان رفته قنداقه‌ات به عرش خدا تشنهٔ پای‌بوسی‌ات همگان در طوافت قیامتی شده است می‌رسد هر فرشته با هیجان پَر قنداقهٔ تو می‌بخشد پر و بالی به فطرس نگران از سرانگشت پاک مصطفوی جرعه جرعه بنوش شیرهٔ جان خواند جدّت «حسینُ منّی» را «وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان با تو جود و شجاعت نبوی‌ست ای شکوه حماسه‌های عیان در نمازت شبیه فاطمه‌ای بین میدان علی‌ست جلوه‌کنان چشم‌های تو مرز خوف و رجاست قَهر و مِهر تو آتش است و امان رحمت محض! یا ابا الأیتام! پدری کن برای عالمیان ای که آقایی تو بی‌حد است باز ما را به کربلا برسان شب جمعه شمیم سیب حرم منتشر می‌شود کران به کران روضه‌هایت بهشت اهل ولاست چشم ما چشمه‌های کوثر آن «وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَی» اشک‌ها از غمت همیشه روان السلام ای شهید روز دهم السلام ای امام تشنه‌لبان تا ابد در فراز، پرچم توست خون سرخت همیشه در جَرَیان کربلای تو از ازل بوده‌‌ست مبدأ حرکت زمین و زمان شب سوم رسیده‌ای، ای ماه السلام علیکَ ثارالله السلام ای نگین عرش برین سروِ بالا بلند اُم بنین جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات ماه را می‌کشد به سوی زمین عبد صالح! مُواسِیاً لله! پدر فضل! روح حق و یقین! به حضورت گشوده دست، فلک به قدوم تو سوده عرش، جبین وقت هوهوی ذوالفقار علی‌ست به روی مرکب حماسه نشین می‌شود با اشارهٔ‌ تو دو نیم هر کسی آید از یسار و یمین زینبت «إن یکاد» می‌خواند آسمان محو هیبت تو! ببین کاشف الکرب اهل‌بیت نبی! بازوان تواند حصن حصین ماه من! بازوی رشید تو را که برافراشته‌ست بیرق دین ـ زده بوسه علی به گریه چنان چیده از آن حسین بوسه چنین سائلان تو بی‌شمارند و ... گوشه چشمی به ما! بس است همین شب جود و کرامت و بذل است شب چارم شب اباالفضل است السلام ای حقیقت جاری روح تقوا و زهد و بیداری سید السّاجدینِ شهر رسول عبد مسکینِ حضرت باری روزهایت مجاهدت، ایثار نیمه‌شب‌هات بخشش و یاری در مناجاتت ای صحیفهٔ نور آیه آیه زبور می‌باری همه مجذوب ربنای تواند محوِ این سِیْر و این سبک‌باری گوش کن این صدای داوود است که به شوق تو می‌شود قاری پا برهنه به حجّ که می‌آیی کعبه را هم به وجد می‌آری خطبه‌های تو تیغِ برّانند ثانی حیدری و کرّاری در مصاف تو سهم دشمن تو چیست غیر از مذلّت و خواری وارث عزت و سخای حسین ای که بعد از عمو، علمداری به محبان خود نظر فرما بیشتر موقع گرفتاری رو سیاهی من گذشت از حدّ تو برایم مگر کنی کاری در نماز شبت دعایم کن تو عزیزی تو آبروداری دلم از بند هر غم آزاد است شافع من امام سجاد است @raziolhossein
ﺩﻳﺪﺍﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻴﻠﺎﺩ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﻭ ﺳﺠﺎﺩ ﺑﺮ ﻣﻬﺪﻱ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺑﺎﺷﺪ . تبریک که ماهِ صلوات است این ماه میلادِ سفینه ی نجات است این ماه یعنی که از مقدمِ گلهای بهشت لبریز ز خیر و برکات است این ماه! . شعبان شد و پیک عشق از راه آمد عطر نفس بقیه الله آمد با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد @raziolhossein
افــتــخـار الـثّـقـلین  آمده است بـه نــبی نـور  دو عـین آمده است نور بـاران  شــده ایــوان حـجـاز عاشقان مژده، حسین آمده است ساقی بزم ولائی تو حسین چشمه ی آب بقائی تو حسین محور دایره ی کرب و بلا افتخارالشهدائی تو حسین در دل افتاده عجب غوغائی همه خیره به گل زیبائی جبرئیل آمده با خیل ملک تا بخواند به حسین لالائی مرحبا ای شه فرزانه حسین رونق خانه و کاشانه حسین شمع پر نور همه انجمنی جان عالم به تو پروانه حسین ز آسمان صوت جلی می آید شهسوار ازلی می آید به زمین و به زمان مژده دهید که حسین ابن علی می آید عرشیان که به علی مانوسند حافظان شرف و ناموسند میهماندار گل زهرایند همه از دست حسین می بوسند شب میلاد و شب احسان است آسمان روشن و نور افشان است گفتم آنجا چه خبر، روح الامین گفت در عرش حسین مهمان است @raziolhossein
فطرس رسیده جا به کبوتر نمی رسد حتی فرشته پیش تو با پر نمی رسد پس با وجود این همه شعبان که رفته است دیگر گناهکار به محشر نمی رسد با یاحسین مست ترینیم به مقصدش هر قدر کاه گشت سبک تر،نمی رسد گاهی برای ما نرسیدن رسیدن است آن جا که دست شاه به نوکر نمی رسد دنیای بی حسین اگر آخر غم است دنیای با حسین به آخر نمی رسد کوهی به کوه نه که در این روزگار پَست دست برادری به برادر نمی رسد در هیچ لحظه ای به جز از لحظه ی اَخا در نقشه ها فرات به کوثر نمی رسد ارث پدر گلوی بریده ست لاجَرَم وقتی که اکبر است به اصغر نمی رسد وقتی که نیستند علی های کربلا انگشترت مگر که به دختر نمی رسد؟؟ در آخرین دقیقه به داد گلوی تو حتی نه بوسه های پیمبر نمی رسد حق در مَثَل همیشه به حق دار می رسد با این حساب شمر به حنجر نمی رسد با این حساب بر تن او پاره هم شود پیراهن حسین به لشگر نمی رسد این شاکلید قصه ی صحرای کربلاست سر می دهد حسین ولی سر نمی رسد @raziolhossein
امشب شب نزول تمام ملایک است  باور کنید بخت، به کام ملایک است  هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت  پیوسته بحربحر به جام ملایک است  بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان  صبح قیامت است، قیام ملایک است  بر هـر ملک کـه می‌نگرد از چهارسو  چشمش به ماه روی امام ملایک است  -امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است  -قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است  ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است  لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است  هر سوره‌ای که می‌نگرم صورت حسین هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است  نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت  این نور، همچو نور خدا بی‌نهایت است  دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید  امشب شب طلوع چراغ هـدایت است  -این شمع جمع محفل اولاد آدم است  -این کشتی نجـات غریقان عالم است  پیغمبـران همـه شـده محو نظاره‌اش صف بسته‌انــد دور و بـر گاهـواره‌اش این است آن سپهر ولایت که وقت صبح  خورشید و ماه گشته به دور ستـاره‌اش  خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد  مرهون لطف و مرحمت بـی‌شماره‌اش   بالله عجیب نیست که در روز رستخیز دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشاره‌اش  -در روز حشر با کَرَم خود چه‌ها کند  -ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند  ملک وجود بسته به یک تار مـوی او  گل کرده بوسه‌های محمّد به روی او  این است کعبـه‌ای که تمامی کائنات  بگرفته‌انــد دست توسـل به سوی او  صورت نهد به خـاک قدم‌هـاش آبرو  تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او  هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم  باشد چراغ محفل‌شان گفت‌وگوی او  -باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است  -بالله قسم!رسول خدا هم حسینی است  خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست  گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست  این است آن امـام شهیـدی که همچنان  بایـد شـب ولادت او هـم بـر او گریست  ایـن کشتـۀ خـداست وگرنــه بــرای او  بعد از چهارده صده این‌ های‌وهو ز چیست؟  داده نشـان بـه قاتل خود هم ره بهشت  یالعجب!خدای بزرگ!این حسین، کیست؟  -یک بنده و هـزار خصـال خدایی‌اش -در عین بندگی‌ست جلال خدایی‌اش خوبــان روزگـار همـه خـاک راه او  آزادگی‌ست عبــد غــلام سیــاه او  فرهنگ ما نتیجـۀ صبـر و مقـاومت دانشگــه تمــام مــلل قتلگــاه او  مـن منکـر شفــاعت او نیستم ولـی  کافی‌ست بر نجات همه یک نگاه او  تنهاترین امام بزرگی که بود و هست در عین بی‌کسـی همـه عالم سپاه او  -بی‌ او غریب و بی‌کس و تنهاست عالمی  -یـارب!مبـاد سایـۀ او کـم شــود دمـی  پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش قرآن مـاست مصحف صدپارۀ تنش  خواهیـد دیــد روز قیــامت ز چـارسو ریــزد بــرات عفــو الهــی ز دامنش  در روز حشــر، زخـم شیهدان عالم‌اند گل‌های سرخ روی خدایـی ز گلشنش از بس از او کرامت و قدر و جلال دید  کفو کریم خوانـد بـه گودال، دشمنش -کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش  -با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکبش؟ ما بی‌قـرار او شده‌ایم ایـن قــرار ماست  هرجا که هست خـاک ره او مزار ماست  تا بر حسین، سینۀ خـود سـرخ کرده‌ایم فـردا لبـاس سینه‌زنـی افتخــار ماست  چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر  فریاد یاحسین همـان چـوب دار ماست  بر سنگ قبـر مـا بنویسید و حک کنید ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست  -روز ازل کـه آب و گل ما سرشته‌ شد  -نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد  نــام حسیـن نـزد خـدا اسـم اعظم است  خـون گلـوی تشنــۀ او اشــک آدم است  خواهـی اگـر درست بدانی حسین کیست  قــرآن روی قـلب رســول مکــرم است  بـر خـون پـاک او که نیفتد دمی ز جوش تنهـا خـدای عزوجــل صــاحب دم است  خون‌نامـۀ شهــادت او بــاغ لاله‌هــاست  یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است @raziolhossein
یک سوی ابوفاضل و یک سوی حسین خورشید کنار ماه ، دیدیم به عین یک دل نبود جای دو دلبر  ، آری الا دل ما که هست بین الحرمین . تا بال وپر عشق به جانم دادند در وادی عاشقان مکانم دادند گفتم که کجاست کعبه ‏ی اهل ولا در گاه حسین  را نشانم دادند @raziolhossein
غیر از تو را زبان من املا نمی کند جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند در دفتری که صحبت از آیینه می شود هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست از او خلیل سر شده اما حسین نیست موسی پیامبر شده اما حسین نیست عیسی گزیده تر شده اما حسین نیست در جان محمد است که با او برابر است آری حسین بوده که جان پیمبر است گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند همتای حیدر است که فرقی نمی کنند زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند مثل برادر است که فرقی نمی کنند فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس همراهی حسین به سنخیت است و بس شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس اسلام بی حسین مسیحیت است و بس اسلام ما که ثبت شده با شهادتین کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد ارض و سما نبود و حسین آفریده شد جز کربلا نبود و حسین آفریده شد قالو بلی نبود و حسین آفریده شد قالو بلای ما به الست از حسین بود اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود تنها مجسمه است دل و دل نمی شود دل بی حسین این همه قابل نمی شود انسان بی حسین که کامل نمی شود غیر از حسین را به دل خویش حک نکن ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین ان الذین آمنوی سوره ها حسین حتی خدا برای تو شد خونبها حسین ماییم و حسرت حرم کربلا حسین از ما بگیر این همه درد فراق را اما نگیر از دل ما اشتیاق را @raziolhossein
امشب زمین و آسمان دارد صفای دیگری قلب تمام عاشقان دارد جلای دیگری درحلقه افلاکیان باشد نوای دیگری آمد مگر در این جهان فرمانروای دیگری سرحلقه عشاق حق محبوب سرمد آمده یعنی حسین بن علی سبط محمد آمده -------------------- باد صبا آورده با خود ناف مشک ختن یا بوی جانبخش گل نسرین و عطر یاسمن این نفحه میباشدمگراز یوسف گل پیرهن کامشب رها گردد دگر، یعقوب از بیت الحزن چون بوی این گل روضه رضوان کجاداردسراغ؟ گردیده خیره سوی او ، چشم همه گل های باغ -------------------- زیبا گلی در گلشن هستی شکوفا گشته است امشب زمین چون روضه ی رضوان مصفّا گشته است لعل لب قدوسیان ، مانند گل وا گشته است پرونده ی آزادی فطرس هم امضا گشته است چشم تمنا هر کسی ، امشب به داور دوخته تا حق به او احسان کند چون فطرس پر سوخته -------------------- امشب به زهرا و علی ، داده خدا خیر التّحف جاریست سیل تهنیت بر مصطفی از هر طرف همراه جبریل امین خیل ملائک صف به صف حوران و غلمان از جنان ، آیند با شور و شعف هر یک به کف یک دسته گل با لعل خندان آمده از بهر دیدار رخ  تابان  جانان  آمده -------------------- چون جلوه گرشد روی او , عرش خدا پرنورشد موسی مگرآمد ز ره ، که عالم همه چون طور شد قلب تمام انبیا ء ، غرق نشاط و شور شد هر عاشق دلباخته چون مصطفی مسرور شد تابید و الشمس الضحی ، ازلطف رب العالمین ماهی که از نور رخش ، شد خلقت خلد برین ------------------- از مقدم نورانی ، سبط النبیّ ی المصطفی امشب همه بگرفته جا ، در سایه ی لطف خدا ظلمت دگر رفت از میان از نور مصباح الهدی گهواره جنبانش شود ، پیک امین کبریا آمدشهنشاهی که از، او هست درهرجا سخن فرمود پیغمبر : منم از او و او باشد ز من ------------------- آمد حسین بن علی ، محبوب ما کان و یکون سوم وصیّ مصطفی هم مَظهر بی چند و چون هم مُظهر امر خدا ، هم شاهد غیب مصون هم پیشتاز قافله , در عرصه شمشیر و خون آری شهی آمد که کل ماخلق مدیون اوست گر نخل دین احمدی بگرفته پا ، از خون اوست ------------------- ای زینت عرش خدا ، نام نکویت یا حسین وی جسم و جان عاشقان زنده ز بویت یا حسین کی قسمت ما می شود که آییم سویت یا حسین وی توتیای دیده ما خاک کویت یا حسین نام تو و کرببلا ، برده قرار از ما ، همه زهرا برایت گریه کرد , قربان اشک فاطمه ------------------- از ابتدای خلقت خود دل به تو بستم حسین وز باده ی عشق و تولای تو سرمستم حسین من هر چه هستم از تو ای آرام جان هستم حسین جان علی اکبر مکش از دامنت دستم حسین ای شمع جمع انجمن پروانه ات هستم حسین من "ملتجی" هستم به تو دیوانه ات هستم حسین                 @raziolhossein
جان ها به فدات یا اباعبدالله دنیا و مَمات یا اباعبدالله در روزِ ولادتت بده عیدیِ ما جانانه برات ... یا اباعبدالله @raziolhossein
از روی حسین تا نقاب افکندند در کشور عشق، انقلاب افکندند تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد کشتی نجات را به آب افکندند من در بر کشتی نجات آمده‌ام در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام تا زودتر از زود گناهم بخشند قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین معراج صلات‌ و صلوات است حسین فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش مصباح هدی، فُلک نجات است حسین @raziolhossein
خانۀ شیر خدا امشب پر از نور خداست  الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست  بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر  پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست  فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال  هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست  چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین  کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست  این همان مصباح نور غیب رب العالمین  این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست   چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه  پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست   با وجود آنکه باشد رحمت حق بی حدود  این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست  سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه  جان قرآن، رکن ایمان، قلب دین، روح دعاست  قطره‌ای از بحر لطفش چشمۀ آب حیات  ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست   وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد  مدح او باید کسی خواند که او را خونبهاست  هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر  هرچه می‌خوانم ثنایش را، علی سر تا به پاست  هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او  هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست  هر چه از او خواست ذات کبریا تقدیم کرد  درعوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست   خواهـر مظلومۀ او مـادر آزادگی است  تـا قیامت بر همه آزادمردان مقتداست   اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق  دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست  مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست  مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی»ست   قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش  صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست   بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین  هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست   شهریار کشور دل‌ها «حسین بن علی»  زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قـواست  روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است  فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟  آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا  گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست   گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست  هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست  اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او  می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست  قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر  مضجع او «مروه» و ایوان عباسش «صفا»ست آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است  کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست    گو یکی گردد دو عالم از برای قتل او قامتش تنها برای خالق یکتا دوتـاست   وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست  این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست   "میثم" این مصراع را با خط خون باید نوشت  رأس او از تن جدا شد، دوست کی از او جداست؟ @raziolhossein  
. عاشق شديم و خون جگري خواستيم ما در جاده تو دربدري خواستيم ما بى دردسر ، وصال گوارا نميشود در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما سنگ ملامت از همه خورديم سالها در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم آوارگى بيشتري خواستيم ما گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما در خانه راه دادى و بالا نشانده اي ورنه گليم پشت درى خواستيم ما حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما . باليم و در هواي تو پر در مياوريم امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم . واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما اين روزگار يكسره سم داد دست ما اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو نزد خداى عز وجل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت تو گوهر بدون بدل داده اى به ما يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم يك كربلا كه حداقل داده اى به ما . يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود تصوير گنبد حرمت در غروب بود . يادش بخير گوشه ايوان حسين جان يادش بخير نم نم باران حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده گريان ، حسين جان يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان يادش بخير كودكي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان يادش بخير پشت در تكيه محل دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان يادش بخير نوحه تركى روضه ها با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان . ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم . ديديم در خدا بخدا ما حسين را خوانديم در يك آيه خدا را حسين را اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود گفتيم لا موثر الا حسين را تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟ ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟ بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما بالاسر عمارت مولا ، حسين را يكجور ديگري بخدا دوست داشته در بين خانه حضرت زهرا ، حسين را ما با تمام سينه زنان شرط كرده ايم باهم صدا زنيم حسن با حسين را اينها مقدس اند ولى ما شناختيم در انقلاب زينب كبرى حسين را . دنياي ما بنام حسين است هرچه هست در كيش ما غلام حسين است هر كه هست . بر تو رسول با دل بي تاب گريه كرد تكبير هفتمين تو محراب گريه كرد روز تولد تو كفن ها گريستند روز نخستِ آمدنت آب گريه كرد آنقدر از لبت اناالعطشان شنيده شد تشنه گريست بهر تو سيراب گريه كرد مقتل نوشته است غروب دهم كه شد بر غربت تو مركب اصحاب گريه كرد بر حال جسم بى كفنت روى خاكها خورشيد سينه ميزد و مهتاب گريه كرد مقتل نوشته است كه در مجلس شراب خيلي سر بريدهء ارباب گريه كرد قربان آن سه ساله كه كنج خرابه ها وقتي پريد، نيمه شب از خواب ، گريه كرد . ماهم براى غربت تو گريه ميكنيم گوشه كنار هيات تو گريه ميكنيم . @raziolhossein
فرشته آمده تا دورت ازدحام کند بگو مسیح به قنداقه ات سلام کند به شاعرت بده اذن غزل که بعد از این دوات تیره بپوشد، قلم قیام کند بیا و خال لبت را نشان بده به خلیل بگو براین حجر الاسود استلام کند شده ست زائر تو زائر خدا در عرش به جبرئیل بگو وصف این مقام کند برو به دوش رسول خدا که میخواهد از این طریق تو را باز احترام کند تو نور چشم خدایی، علیست عین الله خدا بناست که نسل تو را امام کند به نص لحمک لحمی پیمبر آمده است به شوق روی تو خورشید با سر آمده است بعید نیست نگاهت به مرده جان بدهد و یا به دست سلیمانِ عصر، نان بدهد بعید نیست ز نامت بلال مست شود به عشقت از سر شب تا سحر اذان بدهد بعید نیست که روزی سه بار قبله نما به جای کعبه ضریح تو را نشان بدهد طلای اصل بریزد به جای گرد و غبار اگر عبای تو را یکنفر تکان بدهد اجل اسیر غم توست، کشته مرده ی توست بگو که ابرویت اینبار را امان بدهد تو کیستی که جهان مست شد از آمدنت رسول اکرم ما خورد از می دهنت بکش در آینه ای روی دلربایت را برای آنکه ببینیم ما خدایت را گذاشته ست از این شانه روی آن شانه نبی به فخر عوض کرده باز جایت را تو را زمین بگذارد دلش نمی آید به دست باد دهد گرد رد پایت را! گرفته ای سر یک دوش کیسه ی اطعام و روی دوش دگر عشق مرتضایت را به کوری همه ی دشمنان دین، تک تک علی گذاشته ای اسم بچه هایت را دل من این دل سرمست باز حیران شد ز نام نامی او شعر من پریشان شد علی امام ابوذر، علی معلم سلمان علیست اسم خدا طبق نقل های فراوان علیست مظهر توحید و قلب سوره ی انسان کتاب مدح علی هم خلاصه اش شده قرآن علیست مالک یوم الجزا و معنی میزان و نام عشق علی را خدا گذاشته ایمان علی امیر علی شیر حق علی یل میدان دوباره معرکه و شاه و ذوالفقار پریشان شده ست با رجزش بین جنگ هجمه ی طوفان نگاه با جبروتش شده ست معرکه گردان نداشته زرهش پشت و لشکری شده حیران شنیده اند که سربند زرد گشته رجزخوان نظر به تیغ دو دم هم نبوده ساده و آسان به سادگی نرسد کار کارزار به پایان شده ست لذت توصیف این نبرد دوچندان که بعد کشتن کفار آمد و همه دیدند علی گرفته ابالفضل را دوباره به دامان! که خورده است گره جان او به جان ابالفضل چقدر بوسه علی زد به بازوان ابالفضل @raziolhossein