🌷رازخـــــدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت۸۸ ✅ #فصل_هفدهم 💥 گفت: « ستار شهید شده بود. عملیات لو رفته بود. ما داشتیم شکست م
🌷 #دختر_شینا – قسمت ۸۹
✅ #فصل_هفدهم
💥 از صبح چهارم دی توی کشتی بودیم؛ بدون آب و غذا. منتظر شب بودیم تا یکطوری بچهها را خبر کنیم.
شب که شد، من زیرپوشم را درآوردم و طرف بچههای خودمان تکان دادم. اتفاقاً نقشهام گرفت. بچه های خودی ما را دیدند.
گروهی هم برای نجاتمان آمدند، اما آتش دشمن و جریان آب نگذاشت به کشتی نزدیک بشوند.
💥 رو کرد به من و گفت: « حسین آقای بادامی را که میشناسی؟! »
گفتم: « آره، چهطور؟! »
گفت: « بندهی خدا بلندگویی را گذاشته بود جلوی رود و طوری که صدایش به ما برسد، دعای صباح را میخواند. آنجا که میگوید یا ستارالعیوب، ستار را سه چهار بار تکرار میکرد که بگوید ستار! ما حواسمان به تو است. تو را داریم. یک بار هم به ترکی خیلی واضح گفت منتظر باش، شب برای نجاتتان به آب میزنیم. »
💥 خندید و گفت: « عراقیها از صدای بلندگو لجشان گرفته بود. به جان خودت قدم، دوهزار خمپاره را خرج بلندگو کردند تا آن را زدند. »
گفتم: « بالاخره چهطور نجات پیدا کردی؟! »
گفت: « شب ششم دی ماه بود. نیروهای 33 المهدی شیراز به آب زدند. بچههای تیز و فرز و ورزیدهای بودند. آمدند کنار کشتی و با زیرکی نجاتمان دادند. »
دوباره خندید و گفت: « بعد از اینکه بچهها ما را آوردند اینطرف آب، تازه عراقیها شروع کردند به شلیک. ما توی خشکی بودیم و آنها کشتی را نشانه گرفته بودند. »
ادامه دارد...
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@razkhoda
🌹سلام صبح جمعتون بخیر و شادی🌹
#ی_نکته
🔷با توجه به اینکه امروز جمعه ست سعی کنید؛ حداقل صد تا صلوات برا سلامتیِ آقا امام زمان عج بفرستید...
🔻همه ی ما بالاخره تو زندگی مون ی جاهایی نتونستیم بر هوای نفس مون غلبه کنیم
و مرتکب گناه شدیم...
✅یکی از راه هایی رو که روایات برا ما مشخص کردن
که با انجامش خداوند گناهان مون رو محو میکنه
زیاااد صلوات فرستادن هست..
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ✔️
💠امام رضا علیه السلام می فرمایند: «کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو گناهانش می شود ندارد، پس بسیار بر محمد و آلش #صلوات بفرستد؛ چرا که صلوات گناهان را نابود و ریشه کن می کند.»
📚سفینه البحار، ج2، ص50
http://eitaa.com/joinchat/1708589056C593da06cb5
♥♥راز خدا♥♥
🍃🌺
#آثار_ختم_سـوره_صافات_در_ازدیاد_روزی
بعضی از علما فرموده اند به تجربه ثابت شده #خواندن_سوره_الصافات 👈در هر جمعه اثر 👈عجیبی در #ازدیاد_روزی دارد . این مطلب در روایات متعدد ذکر شده است
🔘روایت
امام صادق فرمود :کسی که در هر روز جمعه #سوره_صافات را بخواند همیشه از هر آسیبی محفوظاست #هر_بلایی_در_دنیااز او 👈دور می گردد 👈رزقش در دنیا به #وسیع_ترین_حالت خود می رسد و خدا او را در 👈مال👈 فرزند و👈 بدنش از ناحیه شیطان رانده شده و #دشمن_سرکش_گرفتار_نمی_سازد
📚ختومات_مجرب
📚مستدرک سفینة البحار جلد ۸ صفحه ۴۷۴
@razkhoda
🌷رازخـــــدا 🌷
* #لذت_آغوش_خدا.... * 58 💕◈•══•💖💞🌺 #مدیریت_رنج_ها 57 💢 مگه کسی که عصبانی میشه میتونه ایمان خود
* #لذت_آغوش_خدا.... * 59
💕◈•══•💖💞🌺
#مدیریت_رنج_ها 58
🌺 کسی که ایمان رو دوست داشته باشه، امیر مؤمنان رو هم حتما دوست خواهد داشت.
💖عاشق امیرالمؤمنین (ع) میشه...😊
🌷 دیدید وقتی عروس رو میارن توی خونۀ خودش، دورش رو میگیرن که احساس تنهایی نکنه؟
یا وقتی کسی بیمار میشه اطرافش حلقه میزنن تا تنها نباشه؟😌
⭕️ ای وای بر ما که هیچ وقت طعم ایمان رو نچشیدیم که خداوند بزرگ بیاد اطراف ما رو بگیره...😭
💢 طرف، قرآن میخونه میبینه که خداوند متعال میفرماید: «هُوَ مَعَکُم اَینَما کُنتُم... او هر جایی که باشید همراه شماست...»
🔹اینو میخونه بعد احساس تنهایی میکنه!!!
معلومه هنوز حلاوت ایمان رو نچشیده...
🔻 آدم خلق نشده برای اینکه تنها زندگی کنه.
نیاز داره به اینکه اطرافش رو بگیرن...
✅ هیچ کس واقعا نمیتونه اطراف آدم رو بگیره غیر از خدا... ☺️❤️
فقط خدا میتونه دور آدم رو بگیره...
🔶 یه روزی به این خواهی رسید...
خدا کنه موقع مرگمون نباشه...
@razkhoda 🌹
🌷رازخـــــدا 🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت ۸۹ ✅ #فصل_هفدهم 💥 از صبح چهارم دی توی کشتی بودیم؛ بدون آب و غذا. منتظر شب بودی
🌷 #دختر_شینا – قسمت 90
✅ #فصل_هفدهم
💥 کمی که گذشت، دست کرد توی جیبش؛ قرآن کوچکی که موقع رفتن توی جیب پیراهنش گذاشته بودم، درآورد و بوسید.
گفت: « این را یادگاری نگه دار. »
قرآن سوراخ و خونی شده بود.
با تعجب پرسیدم: « چرا اینطوری شده؟! »
دنده را به سختی عوض کرد. انگار دستش نا نداشت. گفت: « اگر این قرآن نبود الان منم پیش ستار بودم. میدانم هر چی بود، عظمت این قرآن بود. تیر از کنار قلبم عبور کرد و از کتفم بیرون آمد. باورت میشود؟! »
💥 قرآن را بوسیدم و گفتم: « الهی شکر. الهی صدهزار مرتبه شکر. »
زیرچشمی نگاهم کرد و لبخندی زد. بعد ساکت شد و تا همدان دیگر چیزی نگفت؛ اما من یکریز قرآن را میبوسیدم و خدا را شکر میکردم.
همینکه به همدان رسیدیم، ما را جلوی در پیاده کرد و رفت و تا شب برنگشت.
💥 بچهها شام خورده بودند و میخواستند بخوابند که آمد؛ با چند بسته پفک و بیسکویت. نشست وسط بچهها. آنها را دور و بر خودش جمع کرد. با آنها بازی میکرد. دانهدانه پفک توی دهانشان میگذاشت.
از رفتارش تعجب کرده بودم. انگار این صمد همان صمد صبح یا دیروزی نبود. اخلاق و رفتارش از اینرو به آنرو شده بود. سمیهی ستار را قلقلک میداد. میبوسید. میخندید و با او بازی میکرد.
💥 فردا صبح رفتیم قایش. عصر گفت: « قدم! میخواهم بروم منطقه. میآیی با هم برگردیم همدان؟ »
گفتم: « تو که میخواهی بروی جبهه، مرا برای چی میخواهی؟! چند روزی پیش صدیقه میمانم و برمیگردم. »
گفت: « نه، اگر تو هم بیایی، مادرم شک نمیکند. اما اگر تنهایی بروم، میفهمد میخواهم بروم جبهه. گناه دارد بندهی خدا. دلشکسته است. »
ادامه دارد...
@razkhoda