در شرحِ آدم بزرگها...
...چون که آنها عاشق عدد و رقماند. وقتی با آنها از یک دوست تازهتان حرف بزنید هیچوقت ازتان دربارهی چیزهای اساسیاش سوال نمیکنند که. هیچوقت نمیپرسند: آهنگ صداش چهطور است؟ چه بازیهایی را بیشتر دوست دارد؟ پروانه جمع میکند یا نه؟
میپرسند: چند سالش است؟ چند تا برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر حقوق میگیرد؟
و تازه بعد از این سوالها است که خیال میکنند طرف را شناختهاند.
اگر به آدم بزرگها بگویید یک خانهی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلو پنجرهاش غرقِ شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود، محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتماً بهشان گفت یک خانهی صد میلیونی دیدم تا صداشان بلند بشود که: - وای چه قشنگ!
یا مثلاً اگر بهشان بگویید دلیل وجود شازده کوچولو این است که تو دل برو بود و میخندید و دلش یک بره میخواست و بره خواستن، خودش بهترین دلیل وجود داشتن هر کسی است، شانه بالا میاندازند و باهاتان عین بچهها رفتار میکنند. اما اگر بهشان بگویید سیارهای که ازش آمده بود اخترکِ ب ۶۱۲ است، بیمعطلی قبول میکنند و دیگر هزار جور چیز ازتان نمیپرسند. اینجوریاند دیگر. نباید ازشان دلخور شد...
شازده کوچولو| آنتوان دو سنتاگزوپری
سنگینتر شد بارِ غم بر پیکرهی این سرزمین. گمشده پیدا شد؛ با جسم بیجان و روحِ عروج کرده. روحِ به ملکوت رفته.
حال، ماییم و داغ. ماییم و درد. ماییم و اشک... ماییم و دلی که از شدت جراحت، با جوشش چشمهی اشک هم تسکین نمییابد. قلب ما پر از تَرک است و اندوه؛ هر بار از سوگِ شهیدی دیگر. حالا که شهادت نصیبت شده و پردهها کنار رفته، خودت تماشا کن... سیدِ شهید🖤
#سید_شهیدان_خدمت
#شهید_جمهور
@razm59
رزم
سنگینتر شد بارِ غم بر پیکرهی این سرزمین. گمشده پیدا شد؛ با جسم بیجان و روحِ عروج کرده. روحِ به مل
با سپاه مهدی برمیگردی...
رزم
سنگینتر شد بارِ غم بر پیکرهی این سرزمین. گمشده پیدا شد؛ با جسم بیجان و روحِ عروج کرده. روحِ به مل
Misaq-Haftegi930825[05].mp3
3.61M
دارند یک به یک و جدا میبرندمان...
رزم
بسم الله الرحمن الرحیم
- ایرانی که یتیم نمیشود -
چهارشنبه، دوم خرداد ۴۰۳، به انبوهِ مردم نگاه میکردم. به مردمی که در تکبیر چهارم نماز میت، برای چندمین بار سدِ بغضشان شکست و میدان انقلاب را تر کرد. به مردمی که همیشه هستند و اقلیت خوانده میشوند.
نگاهها، دلها و جانها منتظر رسیدن شما بودند. عطرت اما زودتر رسیده و انقلاب تا آزادی را پر کرده بود.
سرانجام رسیدی؛ همزمان با دستهایی که بالا میرفت و چند ثانیه بعد، بر سر صاحبانشان فرود میآمد. همزمان با مویهها و نالههایی که از حنجرهها بلند میشد و به آسمان میرسید و با اشکهایی که از چشمانی غمبار فرو میریخت.
تنها واژهای که در سرم چرخ میخورد «یتیم» بود. فکر کردم که مردم بعد از حاج قاسم، یک بار دیگر یتیم شدند. یک بار دیگر، یک خدمتگزار دیگر از ملت گرفته شد و به آغوش خدا رفت. یک بار دیگر ایران ماند و قلبی ریش ریش شده. ایران و ملتی یتیم شده... اشک ریختم برای سرزمینی که از همان ابتدا درد و رنج کشید. برای سرزمینی که غمِ رجاییها، بهشتیها، باهنرها و رئیسیها را به چشم دید. و باز در ذهنم تکرار شد: «یتیم».
بعد از مراسم، به این واژه فکر کردم و پس از آن به نور رسیدم؛ نوری از جنسِ افلاک...
در لغتنامه، برابر پارسی «یتیم»، بیسرپرست است؛ اما، ما که به حال خود رها نشده بودیم... نه بعد از حاج قاسم و نه بعد از شما. ایران یتیم نبود. پیر و رهبر ما گفته بود: ایران، ایرانِ امام رضاست. خودت بگو، ایرانی که صاحب و سرپرستش امام رضا باشد، امام رضایی که سایهی رأفتش را حتی بر سر آهوان هم گسترده است، یتیم میشود؟
این کشور، رد قدمهای نورِ هشتمِ ملکوت را گرفته. بر پیشانی مردم این کشور، نام رضا حک شده است. ما را از خاکِ مبارزه و قیام و حبِ آل محمد (صل الله) خلق کردهاند... از عشق و نور. و تا زمانی که عهدهدارِ ما علی ابن موسی الرضاست، بیرقِ هیچ علمداری بر زمین نمیافتد. هیچکس یتیم و بیسرپرست نمیشود و هیچ خدمتگزاری جامهی مرگ نمیپوشد. در ایرانِ امام رضا، مزدِ خدمتگزار شهادت است و کسی که شهید شود، نمیمیرد. با شهادت هر شیعه، چندین شیعه برمیخیزد و حالا، نوبت رزم ماست؛ چرا که ایران، ایرانِ امام رضاست.
~عآبس
@razm59
رزم
از تمام جهان همین کافیست که سرانجام به تو برمیگردم...✨ ~عآبس @razm59
دلمون رو به صلاح و رضات راضی کن. برسونمون به جایی که در عمل بگیم رضاً برضائک...
@razm59
...دنیا اما، همیشه اینطور نمیماند. قسم به آیهی «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»، قسم به خون، به غزه، روزی خندههایتان در مناسک شیطانیتان تبدیل میشود به حزن و واهمه. روزی پرچمهایتان، پرچمهایی که از ستارههاشان خون میچکد را میدریم و زیر چکمههایمان له میکنیم و سرانجام ، وعدهی حاج احمد متوسلیان تحقق مییابد: باشد که شبانگاهان بر سرشان بریزیم؛ همچون عقابان تیز پروازی که شب و روز برایشان معنا ندارد.
~عآبس
#غزه
@razm59